و اما علت نسیان و فراموشی زن: 

رشید رضا در مورد اینکه علت شهادت دو زن برابر با شهادت یک مرد است می‌گوید: گفته می‌شود بر مزاج زن برودت غالب است و فراموشی نتیجه‌ی آن است، و این دلیل درست نیست. درست این است که در شأن زن نیست به معاملات مالی و اموری مانند معاوضه و داد و ستد مشغول شود. زیرا حافظه وی در این امور ضعیف است. اما در امور خانه که شغل و کار وی است چنین نیست، و وی در این امور حافظه‌ی قوی تری از مرد دارد. یعنی از ذات و طبیعت بشرِ مذکر و مؤنث این است که حافظه و قوه‌ی ضبط و به یادسپاری آنان در اموری که به آن اهتمام می‌ورزند و به آن مشغولیت زیاد دارند قویتر و نیرومند‌تر است. و این منافی اشتغال بعضی از زنان بیگانه و اجنبی در این عصر به کارها و امورات مالی نیست. تعداد این زنان کم است و از قاعده‌ی عدل و اعتدال خارج نیست. لذا، در احکام عمومی ملاک حکم، اکثریت است و حکم بر اصل آن مبتنی است[47]. 

دروزه می‌گوید: در قرآن کریم در مورد علت شهادت دو زن چنین آمده که تا یکی از آن دو دچار فراموشی شود دیگری او را به یاد آورد و تذکر دهد و اینکه گفته می‌شود علت نقصان عقل زن، مشغولیت خانگی اوست را نمی‌توان پذیرفت، زیرا خدا و رسولش بهتر می‌دانند که فراموشی از نقطه شروعش، یک حالت گذرا و عارضی برای انسان است و هم زن و هم مرد در معرض این حالت قرار دارند. و اگر حدیث صحیح باشد، آنچه که باید در برابر آن سر تسلیم فرود آوریم این است که منظور حدیث پند و هشدار است. اشتغال برخی زنان بیگانه در امور مالی در این عصر، با این اصل کلی منافاتی ندارد. زیرا این امر کم است و نمی‌توان بر آن اعتماد نمود، در حالی که احکام عمومی صرفاً بر اکثریت موارد در اشیاء پایه ریزی می‌شود[48]. 

محمد بلتاجی می‌گوید: احتمال نسیان و غفلت از بعضی از جوانب موضوع مورد مشاهده در طبیعت زن وجود دارد، بطوری که افزایش دانش و آگاهی و تجربه و فرهنگ آن را تغییر نمی‌دهد. زیرا، از طبیعت زن این است که احیاناً مشغولیتش با بعضی از جزئیات موضوع مورد مشاهده با نظر شمولی است و این جزئیات با همین نظر شمولی به هم ربط می‌دهد. همچنین، زن دچار حالات معینی، مانند؛ حیض و حاملگی و ولادت می‌شود و کسی جز فرد جاهل یا مجادله کننده به باطل، منکر آن نمی‌شود. این حالات ناشی از عدم تعادل هورمونی، و اختلال مزاج خاصی است که بطور قطع در حمل شهادت و ادای آن مؤثر است[49]. 

زندانی می‌گوید: امروز سِرّ و حکمت شهادت دو زن در برابر یک مرد آشکار شده است. و حکمت تشریع آن این است که وقتی بدانیم مرکز تکلم در مغز مرد در یک نیمکره آن قراردارد. و مرکز حافظه در نیمکره‌ی دیگر مغز است. وقتی که مرکز تکلم به اقامه حجت و برهان برای بیان شهادت مشغول است، بر مرکز مخصوص حافظه در نیمکره دیگر تاثیر نمی‌گذارد. اما زن دو مرکز مختلط تکلم و حافظه در دو نیمکره‌ی مخ دارد. لذا، وقتی که زن تکلم می‌کند هر دو مرکز تکلم فعالیت می‌کنند، و این امر ممکن است بر حافظه که معلومات مطلوب و مفیدی در مورد شهادت دارد، تاثیر بگذارد، چنانکه می‌بینیم خداوند متعال به آن اشاره نموده است: «فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى»[50]. 

و اما نقص عقل و ارتباط آن با قضاوت زن: 

موافقان قضاوت زن، در پاسخ به کسانی که می‌گویند؛ قضاوت به کمال رأی و عقل تمام و هشیاری و زیرکی نیاز دارد، اما زن ناقص است و رأی و نظر سستی دارد ، لذا، شایسته قضاوت نیست. می گویند؛ بسیاری از زنان در صدر اسلام مانند حضرت عایشه و سکینه دختر امام حسین و أم عطیه انصاری و غیره به رجاحت عقل و زیرکی و نبوغ مشهور بوده اند که بر بسیاری از مردان تفوق و برتری داشته اند. چنانکه در زمان ما زنانی به چشم می‌خورند که بر بسیاری از مردان در مجالات علمی و پست های مدیریتی بر مردان تفوق و برتری دارند. 

بلتاجی می‌گوید: اینکه زن ممکن است در هنگام شهادت دادن دچار فراموشی شود و به زنی دیگر برای یاد آوری کردن آنچه که وی به نسیان و فراموشی سپرده است نیاز پیدا می‌شود؛ به طریق اولی بر عدم جواز قضاوت زن دلالت ندارد، و به دلیل ترس از فراموشی یا غفلت زن از بعضی از عبارات و گفته های مهم موثر در قضیه شهادت نیست. این فراموشی ممکن است فقط خاص عصرها و دوره هایی در گذشته باشدکه قاضی یک نفر بود و خودش به تنهایی و بطور مستقل قضاوت می‌کرد، اما اکنون استقرار نظام قضائی نوین به این گونه است که هنگام تشکیل جلسه‌ی قضاوت یک رئیس و دو عضو مشاور در هر دائره هیئت قضایی اجتماع می‌یابند، و در همه‌ی مراحلی که قضیه متابعه و پیگیری می‌شود برای اجرای حق به نحو احسن و صدور حکم دقیق‌تر آنان همدیگر را یاری می‌کنند، اگر یکی از آنها از آنچه که دارای ارزش و اعتبار است دچار غفلت شود، دیگران وی را یاد آور می‌شوند، حتی اگر همه‌ی آنان مرد باشند. 

لذا، اگر زن تولیت امر قضاوت را در پرتو نظام قضائی نوین – که در شناخت حق و صدور حکم احتیاط زیادی را متعهد می‌شود - بدست گیرد و از آن چه که در این قضیه اعتبار دارد به فراموشی سپارد، همکار دوم و یا سوم آن را به وی یاد آوری می‌کند، زیرا آیه‌ی یاد شده فقط به بیان غفلت و فراموشی زن اکتفا نکرده، بلکه آن را با تذکر و یاد آوری دیگری معالجه نموده است. این امر چنانکه امکان دارد هنگام شهادت دادن اتفاق بیفتد، ممکن است هنگام قضاوت کردن رخ دهد و حتی هنگامی که مردان شهادت می‌دهند ممکن است حادث شود؛ چرا آیه دو شاهد مرد را طلب نموده است نه یک شاهد؟. تا دیگری او را هنگامی که دچار غفلت و فراموشی شد، یادآور شود. آیا احتمال این فراموشی مانع تصدی مرد برای منصب قضاوت می‌شود؟. بلکه بعضی از نظام قضائی غربی به نظام هيأت منصفه پنا می‌برند که در قضیه در دو سطح متوازی تأمّل و نظر می‌کند، قاضی در هیئت منصفه جلسات را اداره می‌کند، و تا اعضای آن رأیشان بر اساس تامل و حلم و بردباری باشد، آنگاه رأی شان را به قاضی اعلام می‌کنند. تا بدین وسیله - بر پایه‌ی آن- حکم یا عقوبت مناسب قدر و ارزش پیدا کند، به ویژه وقتی رأی بر محکومیت صادر شود، البته عدد اعضای هیئت منصفه به ده یا بیشتر می‌رسد. چنانکه ملاحظه می‌شود نصوص شرعی، نظام قضایی اسلامی را ملتزم به یک روش معین وخاصی نمی‌کند که نباید از آن تجاوز کرد، بلکه به توجیه عام برای اجرای شایسته‌تر عدالت و صدور حکم مبتنی بر عدالت اکتفا می‌کند، و امر چارچوب قضائی را به مجتهدان در هر عصر و دوره ای واگذار می‌کند. 

لذا، امر هرگونه باشد منصب قضاوت حساستر از فتوا دادن و اجتهاد در دین ، و نقل نصوص و روایت آن برای مردم نیست. زن از عصر صحابه تاکنون بدون انکار همه‌ی این امور را انجام داده است. بلکه برخی از این امور را بعضی از زنان پیامبر - صلی الله و علیه و سلم - به امر او انجام داده اند[51]. 

بنابر این، اگر مراد حدیث نقص عقل زن می‌بود، هرگز شهادت زن در هیچ میادینی مطلقاً پذیرفته نمی‌شد، در حالی که می‌دانیم شهادت زن در امور مربوط به ولادت و شیردادن و نسب، و نیز در اموری که غالباً مردان بر آن اطلاع نمی‌یابند پذیرفته می‌شود[52]. 

 

منابع:

[1] البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله: صحيح البخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة،تحقیق:البردوني وإبراهيم أطفيش، القاهرة: دار الكتب المصرية ، 1964م ،ط2 ،كتاب الحيض، باب 6: ترك الحائض الصوم، حديث رقم 304،الجزء1 ص 68و النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسن:صحیح مسلم. تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقي،بیروت: دار إحياء التراث العربي، كتاب الإيمان، باب: بيان نقصان الإيمان بنقص الطاعات، حديث رقم 132، الجزء 1،ص86؛ القزويني، ابن ماجة أبو عبد الله محمد: سنن ابن ماجه. تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، دار إحياء الكتب العربية - فيصل عيسى البابي الحلبي ؛ بَابُ فِتْنَةِ النِّسَاءِ ، حدیث رقم 4003، الجزء2، ص 1326؛السِّجِسْتاني، أبو داود سليمان بن الأشعث بن إسحاق بن بشير بن شداد :سنن أبي داود . تحقیق: محمد محيي الدين عبد الحميد، بیروت: المكتبة العصرية ، بَابُ الدَّلِيلِ عَلَى زِيَادَةِ الْإِيمَانِ وَنُقْصَانِهِ ،حدیث رقم4679، الجزء4ص219؛ الترمذي، محمد بن عيسى : سنن الترمذي. تحقيق: إبراهيم عطوة عوض، مصر: شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي ،1975، ط2، بَابُ مَا جَاءَ فِي اسْتِكْمَالِ الإِيمَانِ وَزِيَادَتِهِ وَنُقْصَانِهِ،حدیث رقم2613، الجزء5ص10؛ ابن حنبل، أحمد بن محمد: مسند الإمام أحمد بن حنبل، تحقیق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، مؤسسة الرسالة، 2001م، ط1 ،مسند عبدالله بن عمر رضی الله عنهما، حدیث رقم5343، الجزء 9ص246

[2] العينى،أبو محمد محمود بن أحمد بن موسى بن أحمد: عمدة القاري شرح صحيح البخاري،المرجع السابق،بابُ تَرْكِ الحَائِضِ الصَّوْمَ،الجزء3ص272

[3] البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله: صحيح البخاري، المرجع السابق، بَابُ الغُرْفَةِ وَالعُلِّيَّةِ المُشْرِفَةِ وَغَيْرِ المُشْرِفَةِ فِي السُّطُوحِ وَغَيْرِهَا ، حديث رقم 2468،الجزء3 ص 133

[4]عبدالحلیم،أبوشقة:تحریر المرأة فی عصر الرسالة،کویت:دارالقلم،2002م،ط6،الجزء الأول،ص276-275

[5] دروزة، محمد عزت: التفسير الحديث(مرتب حسب ترتيب النزول)، القاهرة: دار إحياء الكتب العربية، 1383 هـ ،الجزء 5 ص 446-445

[6] البوطي، محمد سعيد رمضان: المرأة بين طغيان النظام الغربي ولطائف التشريع الرباني، دار الفكر، دمشق ،1986، ط1،ص 174-173

[7] دروزة، محمد عزت :التفسير الحديث، المرجع السابق ،الجزء 5 ص 446-445

[8] عبدالحلیم،أبوشقة:تحریر المرأة فی عصر الرسالة،کویت:دارالقلم،2002م،ط6،ص286

[9] النووي، أبو زكريا محيي الدين يحيى: المنهاج شرح صحيح مسلم بن الحجاج. بيروت: دار إحياء التراث العربي،1392م،ط2،الجزء2ص68؛ السيوطي، عبد الرحمن بن أبي بكر: الديباج على صحيح مسلم بن الحجاج.تحقیق و تعلیق: أبو اسحق الحويني الأثري، المملكة العربية السعودية: دار ابن عفان للنشر والتوزيع، 1996م،ط1،الجزء1ص95

[10] قرداغی،عارف علی عارف:سلسلة بحوث فقهیة فی قضایا معاصرة(2) مسائل الشرعية فی قضایا المرأة،تحت عنوان:تولی المرأة منصب القضاء بین تراثنا الفقهی و واقعنا المعاصر،عمان:دار النفائس،1999م ، ص38-37

[11] محمدخالد، خالد:الدیمقراطية أبداً،دارالکتاب اللبنانی،1974م،ط4،ص240 نقلاً عن :الأنصاری،عبد الحمید:جامعة قطر،حولية کلية الشريعة و الدراسات الإسلامية،العدد الثانی،حقوق السیاسية للمرأة في الإسلام،ص 302

[12] عبدالحلیم،أبوشقة:تحریر المرأة فی عصر الرسالة،المرجع السابق،الجزء الأول،ص286

[13] العثيمين، محمد بن صالح: تفسير الفاتحة والبقرة. دار ابن الجوزي، المملكة العربية السعودية، 1423 هـ،ط1،الجزء3 ص406؛ الشوكاني، محمد بن علي بن محمد: فتح القدير، المرجع السابق،ص346؛ ابن مصطفى، أبو السعود العمادي محمد بن محمد: تفسير أبي السعود.بیروت: دار إحياء التراث العربي،الجزء1 ص270

[14] الخطيب، عبد الكريم يونس: التفسير القرآني للقرآن. القاهرة: دار الفكر العربي،الجزء2 ص382

[15] الخطيب، عبد الكريم يونس: التفسير القرآني للقرآن، المرجع السابق،الجزء2 ص382؛ العثيمين، محمد بن صالح: تفسير الفاتحة والبقرة،المرجع السابق، الجزء3 ص406؛ أبو زهرة، محمد بن أحمد بن مصطفى: زهرة التفاسير. دار الفكر العربي، الجزء2ص1072

[16] الرازي، زين الدين أبو عبد الله محمد بن أبي بكر: مختار الصحاح. تحقیق: يوسف الشيخ محمد، بيروت: المكتبة العصرية - الدار النموذجية، 1999م،ط5 ،الباب(ش هـ د)،الجزء 1ص169

[17] الفيروزآبادي، مجد الدين محمد:القاموس المحيط. بيروت: مؤسسة الرسالة للطباعة والنشر والتوزيع، 2005 م ،ط8 فصل الصاد،الجزء 1ص292؛ ابن منظور، ابی الفضل جمال الدین محمد بن مکرم:، لسان العرب،بیروت: دار صادر ،ط3، 1414هـ، فصل الشین المعجمة،الجزء 3ص238؛ ابن الهمام، كمال الدين محمد: فتح القدير،المرجع السابق،باب (الکتاب الشهادات)،الجزء7ص364

[18] ابن الهمام، كمال الدين محمد بن عبد الواحد السيواسي: فتح القدير. دار الفكر، بدون طبعة وبدون تاريخ ،باب (الکتاب الشهادات)،الجزء7ص364

[19] العينى، بدر الدين، أبو محمد محمود بن أحمد بن موسى بن أحمد: عمدة القاري شرح صحيح البخاري. بيروت: دار إحياء التراث العربي ، بابُ تَرْكِ الحَائِضِ الصَّوْمَ،الجزء3ص272

[20] النووي، أبو زكريا محيي الدين يحيى: المنهاج شرح صحيح مسلم بن الحجاج،المرجع السابق،الجزء2ص68

[21] ابن قيم ، محمد بن أبي بكر بن أيوب بن سعد شمس الدين :الطرق الحكمية. مكتبة دار البيان، بدون طبعة وبدون تاريخ ،ص 128-127

[22] ابن قيم، محمد بن أبي بكر: الطرق الحكمية،المرجع السابق، ص 128 

[23] او خیرة بنت أبی حدرد أسلمی است،و گفته شده اسمش هجیمة است و شوهرش أبی الدرداء می باشد. وی از پیامبر – صلی الله و علیه و سلم  - روایت نموده است. از فاضل ترین و عاقل ترین زنان بوده است.و بیشتر از آنان به عبادت می پرداخت.در زمان خلافت حضرت عثمان – رضی الله عنه – فوت نموده است(ابن الأثیر،ابوالحسن:أسد الغابة. أسد الغابة في معرفة الصحابة. تحقیق: علي محمد معوض و عادل أحمد عبد الموجود،دار الكتب العلمية،1994 م،ط1،الجزء7،ص100 و 316؛ ابن حجر، أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد: الإصابة في تمييز الصحابة. تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلى محمد معوض،بیروت: دار الكتب العلمية، 1415 هـ،ط1ق،الجزء7،ص123-124)

[24] او نسیبة بنت حارث است،و گفته شده نسیبة بنت کعب انصاری است.وی از بزرگ ترین زنان صحابه – رضی الله عنهم – بوده است.با پیامبر – صلی الله و علیه و سلم  - جهاد می نموده و از وی مجموعه احادیثی روایت شده است،بعضی از آنها در صحیحین تخریج شده اند(ابن الأثیر،ابوالحسن:أسد الغابة. أسد الغابة في معرفة الصحابة،المرجع السابق،الجزء7،ص 356؛ ابن حجر، أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد: الإصابة في تمييز الصحابة،المرجع السابق،الجزء8،ص437)

[25] ابن قيم، محمد بن أبي بكر: الطرق الحكمية،المرجع السابق، ص 136

[26] الاستهلال:أول ظهور المولود و أول ظهور الصباح

[27] ابن حجر العسقلانی، أحمد بن علی: فتح الباري شرح صحيح البخاري. تصحیح:محب الدين الخطيب،تعلیق: عبد العزيز بن عبد الله بن باز. بيروت: دار المعرفة،1379،قَوْلُهُ بَابُ شَهَادَةِ النِّسَاءِ وَقَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى فَإِن لم يَكُونَا رجلَيْنِ فَرجل وَامْرَأَتَانِ،الجزء5 ص266

[28] ابن رشد، أبو الوليد محمد بن أحمد: بداية المجتهد ونهاية المقتصد. القاهرة: دار الحديث ،الجزء4 ص248

[29] ابن حزم الظاهري،أبو محمد علي بن أحمد بن سعيد:المحلى بالآثار،بیروت: دار الفكر، بدون طبعة وبدون تاريخ وزارت الاوقاف و الشئون الاسلامیه، الصادره من الکویت،موسوعة الفقهیة الکویتیة،مصر: دار الصفوه ،الجزء8ص476

[30] ابن حزم، أبو محمد علي بن أحمد: المحلی،المرجع السابق،الجزء8ص487

[31] شلتوت،محمود: الإسلام عقیده و شريعة،قاهره:دارالشروق،2001م،،ص240-239

[32]شلتوت،محمود: الإسلام عقیده و شريعة،المرجع السابق، ص241-240

[33] قطب، سيد إبراهيم حسين الشاربي: في ظلال القرآن. بيروت: دار الشروق، 1412 هـ، ط17 ،الجزء 1ص336

[34] السباعي، مصطفى: السنة ومكانتها في التشريع الإسلامي،المرجع السابق، ص98

[35] ابن حزم، أبو محمد علي بن أحمد: المحلی،المرجع السابق ،الجزء10ص97

[36] البلتاجی،محمد:مکانة المرأة في القرآن الکریم و السنّة الصحیحة.قاهرة:دارالسلام،2000م،ط1،ص 349-347

[37] متولی، عبد الحميد: مبادئ نظام الحكم في الإسلام مع المقارنة بالمبادئ الدستورية الحديثة. الإسكندرية: منشأة المعارف،1978م،ط4،ص437-440

[38] البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله: صحيح البخاري،المرجع السابق، بَابُ خَلْقِ آدَمَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَذُرِّيَّتِهِ،حدیث رقم3331،الجزء 4ص133؛ النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسن:صحیح مسلم،المرجع السابق، بَابُ الْوَصِيَّةِ بِالنِّسَاءِ،حدیث رقم1468،الجزء 2ص1091؛ الترمذي، محمد بن عيسى : سنن الترمذي،المرجع السابق، بَابُ مَا جَاءَ فِي حَقِّ الْمَرْأَةِ عَلَى زَوْجِهَا،حدیث رقم1163،الجزء 2ص458

[39] الشواربی،عبدالحمید:الحقوق السیاسية للمرأة.الاسکندرية:منشأة المعارف،ص124-121

[40] ابن حجر، أحمد بن علي فتح الباری،المرجع السابق،الجزء5ص347

[41] الفيروزآبادى، مجد الدين أبو طاهر محمد: القاموس المحيط،المرجع السابق،الباب(فصل الجیم)، ص976

[42] الجوهري، أبو نصر إسماعيل بن حماد: الصحاح تاج اللغة وصحاح العربية. تحقيق: أحمد عبد الغفور عطار، بيروت: دار العلم للملايين ،ط4، 1987 م ،الباب(جزل)،الجزء4ص1655؛ النووي، أبو زكريا محيي الدين يحيى:المجموع شرح المهذب ،المرجع السابق،الجزء2ص66 ؛السبتي، عياض بن موسى بن عياض: مشارق الأنوار على صحاح الآثار. المكتبة العتيقة ودار التراث،الباب (ج ز ل)،الجزء1 ص148

[43] به دلیل این است که جنس زن در دنیا بیشتر از جنس مرد است،لذا در بهشت و جهنم کثرت زنان بیشتر از مردان است. بنابر این، نباید چنین پنداشت که چون اکثر اهل جهنم زنان می باشد،لذا، اکثر زنان سزاور  بهشت نیستند.برای شرح بیشتر مقصود حدیث از جهنمی بودن اکثر زنان نگاه: بررسی قوامیّت...،نوشته نگارنده،نشر فاروق،چاپ اول 1397،ص121-119

[44] ابن تيمية، أحمد بن عبد الحليم: اقتضاء الصراط المستقيم. تحقيق : محمد حامد الفقي، القاهرة: مطبعة السنة المحمدية، 1369ه،ط2،ص 147و164و165

[45] یعنی؛ خون

[46] الأنصاری،عبد الحمید: حقوق السیاسية للمرأة في الإسلام،المرجع السابق،ص 298

[47] ابن علي رضا ، محمد رشيد: تفسير المنار، الهيئة المصرية العامة للكتاب،1990 ،الجزء 3ص104

[48] دروزة، محمد عزت :التفسير الحديث، المرجع السابق ،الجزء 5 ص 446-445

[49] بلتاجی،محمد: مکانة المرأة في القرآن الکریم و السنّة الصحیحة، المرجع السابق،ص348-347

[50] الزندانی،عبد المجید:المرأة و حقوقها السیاسية فی الإسلام،مؤسسة الریان للطباعة و النشر و التوزیع،2000م،ط1،ص74-73

[51] بلتاجی،محمد:مکانة المرأة في القرآن الکریم و السنّة الصحیحة،المرجع السابق،ص274

[52] ابن قیم،الطرق الحکمية في السیاسة الشرعية،ص92 ؛عبد الحمید: حقوق السیاسية للمرأة في الإسلام،المرجع السابق،ص 299