دههای كه در ایران پیش رو داریم، دهه بحرانی است و تقلیل دادن این بحران به زمان خاص درست نیست، چراكه موقتی بودن آن را در ذهن تقویت میكند. متاسفانه با وضعیت خاصی روبهرو هستیم و بحرانهایی در زمینه انرژی، غذا، آب، اشتغال و غیره به هم رسیدهاند كه همگی از یك فضا نشات میگیرند. امسال سال كم آبی داشتیم. بارشها تا اواسط بهمن كم بود، بهمن و اسفند نرمال بود و احتمالا اسفند تا فروردین بارش خواهیم داشت و همینطور فروردین تا اردیبهشت. ما در ایران از چند سال قبل با جابهجایی بارشها روبهرو بودهایم كه احتمالا ادامه خواهد داشت كه صورتبندی علمی آن تغییر اقلیم است. در این شرایط علاوه بر تغییر فصل بارشها، شكل، شدت و تدوام آن نیز متفاوت است. موضوع تغییر اقلیم در نگاه كلی نیاز به اجماع جهانی برای كاهش گازهای گلخانهای دارد، اما بحث ما به عنوان كشوری كه با مشكلات ناشی از آن روبهرو است تلاش برای سازگاری و اصلاح خود در مقابل این پدیده است. در حال حاضر ما با چالش آب روبهرو هستیم، اما هیچ صدا، سیاست و گفتمانی كه جدی به این موضوع توجه كند، دیده نمیشود. به عنوان مثال نگاهها در برنامه ششم و هفتم توسعه خیلی محدود است. متاسفانه توسعه ما وابسته به آبی كه از آسمان نازل میشود و همینطور آبهای زیرزمینی است كه اولی كاهش یافته و دومی تخریب شده است. آن هم در شرایطی كه سكونتگاههای جمعیتی هم تراكم زیادی دارد. تهران از فیروزكوه تا قزوین تمام منابع را بلعیده است. در این سیستم حتی اگر باران مانند گذشته هم ببارد باز هم مشكل حل نمیشود. یك میلیارد و ۵۰۰ میلیون مترمكعب مصرف آب تهران است و صنعت و كشاورزی هم كه مصارف خود را دارند. حالا هم چون مساله شرب تهران مطرح شده است، صدا در رسانهها میپیچد، اما صدای كشاورزان از دهههای قبل بلند شده است. ساختارهای جمعیتی مشكل دارد، اما در كنار آن توسعه صنعتی ما نیز از سالهای پیش از انقلاب سراغ صنایع بزرگ سیمان، فولاد و پتروشیمی رفته است كه در عرف توسعه به آنها تفالههای توسعه میگویند و كشورهای غربی به خاطر آلودگی، انرژیبر و سرمایهبر بودن، آنها را به كشورهای در حال توسعه دادهاند. در صورتی كه نیاز جامعه ما صنایع كوچك كاربر است كه اشتغالزایی بالایی دارد. بار اصلی اشتغال ما هنوز در كشاورزی است و باید از توسعه كشاورزی به توسعه صنعتی شیفت كنیم. در كشورهای توسعهیافته حدود ۳ تا ۴ درصد نیروی اشتغال در حوزه كشاورزی فعال است، اما در ایران ۲۷ تا ۲۸ درصد در حوزه كشاورزی مشغول هستند كه شرایط آبی را مورد هدف قرار میدهد. بر اساس نرم اعلام شده دهه ۷۰ در ایران حدود ۴۰۰ میلیارد مترمكعب بارش داشتیم و با تبخیر به ۱۲۰ میلیارد مترمكعب آب میرسیدیم. در حال حاضر تغییر در بارش حدود ۱۰ درصد بوده، اما آب باقیمانده با تبخیر به ۹۰ تا ۱۰۰ میلیارد رسیده است. مجموعه اتفاقاتی كه در سرزمین اتفاق میافتد باعث حفظ رطوبت سرزمین میشود و توان آبی آن را زنده نگه میدارد. در گذشته با وجود چشمهها، توان آبی ۱۲۰ میلیارد مترمكعب بوده است، اما به واسطه توسعه شهری، افزایش دما و ریز اقلیمهای گرم شرایط تغییر كرده است. توان آبی سرزمین به دلیل توسعهها، دستبردها و برداشتها كم شده است. بر اساس برآوردها در حال حاضر ۵۰۰ میلیارد مترمكعب آب زیرزمینی داریم. در این ۳۰ سال اما تمام پسانداز آبهای زیرزمینی را برداشت كردیم. ذخیرههای زیرزمینی برداشت شده، اما جایگزین نشده است. این منابع، تمدن ایران را ۱۲ هزار سال از خشكسالیها رد كردند، اما الان این پسانداز از بین رفته است و دیگر نمیتوانیم چاهی بزنیم، چون آبی نداریم. بنابراین تمدن در معرض خطر است. نسل بعدی، نسل بیچارهای خواهد بود، چراكه منابع آبی و معدنی را مصرف كردیم. این شیوه توسعه ما را به این نقطه رسانده است، اما چگونه میتوانیم با مصرف آب كمتر، توسعه و رشد اقتصادی بیشتری را داشته باشیم؟ پاسخ این است: باید رشد و توسعه را از آب جدا كنیم. برای اینكه رشد اقتصادی داشته باشیم نیازی به آب نداریم/ تا پیش از این آب، محور توسعه بوده است، اما حالا باید مدل توسعهای را به سمت مصرف آب كمتر ببریم. برای چنین بحرانی باید دستكم بیست سال دولت و نیروهای فعال اجتماعی دست به دست هم دهند. تا الان همه راهكارها دولتمحور بوده و مردم هم چشمشان به دولت است. آنها خود را بیرون از مساله میبینند و میگویند دولت بیكفایت نمیتواند آب را تامین كند. دولتها هم در بسیاری از مسائل مانده و ظرفیتهایشان برای فهم مساله پایین آمده است. مشروعیت آنها به عنوان حافظ منافع عمومی از بین رفته است و كشاورزان به آنها باور ندارند. خود را با مساله ملی یك كاسه نمیگیرند، در حالی كه پیوستگی جامعه و دولت، یك حركت ملی نیاز دارد اما در حال حاضر شكاف افتاده است. در هند، سوئد و بسیاری از كشورهای اروپایی حضور نهادهای مدنی توانست در این زمینه كار را جلو ببرد، اما در اینجا بیشتر تمركز بر راهكارهای كوتاهمدت فنی و مهندسی است كه حكم مسكن را دارد. برای حل بحران نیاز به بازنگری اساسی در سیستمها و نیروی انسانی و فهم چگونگی تاثیرگذاری بر جامعه داریم. در فرآیندهای دولتی نیز باید به سمت اجتماعیتر شدن و ایجاد ارتباط با مردم و همچنین ایجاد ارتباط مردم با مردم برویم تا بتوانیم بحران را كنترل كنیم.
دبیر كارگروه آموزش و ظرفیتسازی اندیشكده تدبیر آب
نظرات