مقدّمه: 

خداوند عزوجل به واسطه‌ی ارسال بهترین پیامش به سوی آدمیان، این امّت را مورد تکریم و عزّت قرار داد که از سوی او در بردارنده‌ی هر آن چیزی است که زندگی سعادت‌مندانه و پر از امنیت این جهانی و نعمت‌های پایدار آن جهانی را مشمول آدمیان می‌گرداند.

خداوند می‌فرماید: «يا أَيهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» (یونس: 57)

«اي مردمان! از سوي پروردگارتان براي شما اندرزي (جهت رهنمود زندگي) و درماني براي چيزهائي كه در سينه‌ها است (همچون كفر و نفاق و كينه و ستم و دشمني با حق و حقيقت) آمده است (كه قرآن نام دارد) و هدايت و رحمت براي مؤمنان است ...»[1]

هنگامی که گروهی از جنیان این پیام را شنیدند ارزش عظیم آن را دریافته و هدف از نزولش را درک کردند، بدین خاطر به سرعت به سوی قومشان رفتند تا آنان را از آن‌چه آگاهی یافتند، اطّلاع دهند... به ایشان چه گفتند؟

«قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَاباً أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ* يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ*وَمَن لَّا يُجِبْ دَاعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَلَيْسَ لَهُ مِن دُونِهِ أَولِيَاء أُوْلَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ» (احقاف: 32-30)

«اينان گفتند: اي قوم ما! ما به كتابي گوش فرا داديم كه بعد از موسي فرستاده شده است و كتابهاي پيش از خود را تصديق مي‌كند (و هماهنگ با كتابهاي آسماني پيشين است)، و به سوي حق رهنمود مي‌كند و به راه راست راه مي‌نمايد . اي قوم ما! سخنان فراخواننده الهي را بپذيريد، و به او ايمان بياوريد، تا خدا گناهانتان را بيامرزد و شما را در پناه خويش (محفوظ و مصون از عذاب سخت آخرت) دارد . هر كس هم سخنان فراخواننده الهي را نپذيرد، نمي‌تواند خداي را از دستيابي به خود در زمين ناتوان كند (و خويشتن را از چنگال عذاب الهي پناه دهد، و از دست انتقام او بگريزد)، و براي او جز خدا هيچ وليها و ياورهائي نيست . چنين كساني در گمراهي آشكاري هستند...»

تنها این جنیان نیستند که ارزش و عظمت قرآن را دریافته‌اند، در تاریخ امّت اسلامی نیز پرتوهای درخشانی بر ما تابیده‌اند که حکایت‌گر وجود نسلی کاملند که به زیبایی هر چه تمامتر به پیشواز قرآن رفته‌اند و به شیوه‌ای با آن زیسته‌اند که آن را راه و روشی برای زندگی و ارزانی شده از سوی مالک زندگی –و به عنوان رحمت و فضلی از جانب او- دانسته‌اند تا آنان را در مسیر حرکت یاری نماید آن همه به واسطه‌ محقّق نمودن سعادتشان در دنیا و آخرت.

صحابه -رضوان الله علیهم- مراد اصلی از نزول قرآن را دریافته بودند. آنان نیز با او از این نقطه ارتباط برقرار نمودند و هدایتش را پذیرا گشتند و عقل و قلب و زندگیشان را به قرآن سپردند. قرآن نیز به گرمی از آنان استقبال نموده و به تمامی آنان را تکریم نمود، و آنان را رنگ و بویی تازه بخشید، تا آدمیانی دیگر از کارگاه انسان‌سازیش خارج گردند آدمیانی که بشریّت نظیرش را هرگز ندیده و زمین زیر سلطه ایشان قرار گرفت و در سال‌هایی معدود بر آن حکمرانی کردند.

... روزگار سپری شد و مسلمانان ذره ذره از پیشوایی قرآن و توجیه‌گریش دور گشته و از شکل‌گیری و تغییرپذیری در کارگاهش بازماندند، به جای قرآن به اموری دیگر پرداختند و آن‌چنان که نسل اوّل وقت و جانشان را صرف آن کردند، اینان عمل ننمودند و هدایتش را در سرلوحه‌ی تلاششان قرار نداند، در تعاملشان با قرآن، هدف اصلی و عظیمی که قرآن بدان خاطر نزول یافته بود را سرآغاز کار قرار ندادند... نتیجه چه شد؟ و امّت از پس چنین رفتاری چه دستاوردی داشت؟

نتیجه‌ی طبیعی چنین رفتاری آن شد که مدرسه‌ی قرآن تعطیل گردید و چرخ‌های آن از عمل بازایستاد و هر آن‌چه را نسل اوّل بنا نهاده و مجد و عظمتی را که محقّق گردانیده بود متلاشی گردیده و ویرانه‌هایی از آن باقی ماند، ما نیز تحت سیطره‌ی دیگر ملّت‌ها قرار گرفتیم و هیچ ارزش و اعتباری از ما باقی نماند حالمان بدتر از حال یتیمانی گشته که بر سر سفره افرادی دون مایه و پست قرار می‌گیرند.

در اجرای قاعده‌ی «از آثارشان می‌توان ایشان را شناخت» متوجّه شدیم که صحابه -رضوان‌الله علیهم- چه تعامل نیویی با قرآن داشته‌اند؛ زیرا نتایجی شگرف در آنان و امتشان به منصه‌ی ظهور رسیده است.

در راستای تطبیق همان قاعده واقعیت حال مسلمین نشان‌دهنده‌ی آن است که علی‌رغم سرگرم بودن مسلمین به حفظ و تلاوت قرآن آثار و نتایج مثبت این مشغولیّت به صورت واضح رخ ننموده و این بیانگر حلقه‌ای گمشده در روابط ما با قرآن است، جدای از حفظ و تلاوت باید کار دیگری نیز انجام دهیم. 

بسیار کوتاه و موجز باید بگویم: نیازمند بازگشتی حقیقی به قرآن هستیم باید وارد جو و فضا و کارخانه‌ی انسان‌سازیش گردیم، تا ماشین‌‌های آن شکلی دوباره به ما ببخشد، و هر آن‌چه را در وجودمان است از نو بسازد و وعده‌ی تخلّف ناپذیر خداوند تحقق یابد و آثار و تباهی و عذاب و بدبختی را از ما دور گرداند.

خداوند می‌فرماید: «إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد: 11)

«خداوند حال و وضع هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی‌دهد (و ایشان را از بدبختی به خوشبختی و ..و بالعکس نمی‌کشاند) مگر این که آنان احوال خود را تغییر دهند.»

این کتاب «بازگشت به قرآن، چرا و چگونه؟» به این موضوع می‌پردازد، در فصل اوّل با سخن در خصوص هدف اصلی از نزول قرآن آغاز می‌گردد، در فصل دوّم جوانب هدایت قرآن مطرح می‌شود، فصل با سخن در خصوص هدف اصلی از نزول قرآن آغاز می‌گردد، در فصل دوّم جوانب هدایت قرآن مطرح می‌شود، فصل سوّم به پاسخ در خصوص سؤالات گروهی در مورد کیفیت تغییر قرآنی پرداخته، فصل چهارم با این عنوان بیان شده که «قرآن، نسل اوّل، نسل‌های بعدی» تا بیانگر نمونه‌هایی از اوّلین فارغ‌التحصیلان مدرسه قرآن باشد هم‌چنین بیان‌گر سرآغاز در مهجوریت قرار گرفتن تدریجی قرآن تا زمان حال است. عنوان فصل پنجم «نیاز ما به قرآن» می‌باشد و عنوان فصل ششم «موانع بازگشت» است و به دنبال آن در فصل هفتم وسایل عملی جهت بازگشت به قرآن بیان شده و عنوان فصل از این قرار است «چگونه به سوی قرآن بازگردیم» امّا فصل هشتم که آخرین فصل نیز است عنوانش چنین است «یاری‌گرها در راه بازگشت».

از خداوند می‌طلبیم تا مسیر را برایمان سهل نموده و ما را در بیان سخن به‌جا و عمل درست موفّق گرداند.

«رَبَّنَا تَقَبَّلْ مَنَّا اِنَّکَ اَنْتَ‌ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» (بقره: 127)

«ای پروردگار ما! (این عمل را) از ما بپذیر، بی‌گمان تو شنوا و دانا (به گفتار و نیّات ما) هستی...»