او معمولا در میان اندیشمندان لیبرال و منتقد چپ‌گرایی و مشخصا ماركسیسم دسته‌بندی می‌شود. پوپر مدافع دموكراسی و منتقد نظام‌های فكری انحصارگرا و تمامیت‌خواه است و انتقادش از اندیشه و عمل چپ، معمولا از این جهت است. 
در ترجمه اندیشه‌های یك فیلسوف یا متفكر از یك زمینه فرهنگی و اجتماعی و تاریخی خاص به زبانی دیگر با زمینه فرهنگی و اجتماعی و تاریخی متفاوت، معمولا تغییر و تحولات زیادی رخ می‌دهد. این امر مختص به مثلا ترجمه آثار فیلسوفان غربی به فارسی نیست. در ترجمه نوشته‌های متفكران فارسی‌زبان به زبان‌های دیگر، اعم از انگلیسی یا عربی یا ژاپنی هم این اتفاق می‌افتد. زمینه و زمانه‌ای كه ترجمه در آن صورت می‌گیرد و مترجم و انگیزه‌های او، اصلی‌ترین علل و عوامل این دگردیسی است. 
در ترجمه و تفسیر اندیشه‌ها و آثار كارل پوپر به زبان فارسی هم باید این ویژگی‌ها را درنظر گرفت، یعنی باید به حال و هوایی كه آثار او به فارسی ترجمه شده و به مترجمان آنها دقت كرد. تا پیش از انقلاب، دو كتاب عمده یكی از پوپر و دیگری درباره او به فارسی ترجمه شده بود: فقر تاریخیگری نوشته خود پوپر با ترجمه احمد آرام و كتابی كم حجم با عنوان «پوپر» نوشته برایان مگی، فیلسوف و مورخ فلسفه مشهور انگلیسی‌زبان با ترجمه منوچهر بزرگمهر. فقر تاریخیگری به انتقادهای پوپر به فلسفه‌ها و اندیشه‌هایی می‌پردازد كه صراحتا از نگرشی كلی به تاریخ بشری دفاع می‌كنند. او در این اثر تلویحا اندیشه‌های ماركسیستی را مورد هجمه قرار می‌دهد. ترجمه و انتشار این اثر در زمانه‌ای كه بحث‌های چپ‌گرایانه در ایران داغ بود، قابل فهم است. انتخاب كتاب كوچك و ساده و گویای برایان مگی توسط منوچهر بزرگمهر، از پیشگامان معرفی سنت فلسفه تحلیلی در ایران هم در راستای انگیزه‌های این مترجم نامدار در جهت آشنایی فارسی‌زبانان با متفكران و مباحث این سنت فلسفی كمتر مورد اقبال در فارسی، قابل ارزیابی است. 
اما بعد از انقلاب و در دهه شصت، مشهورترین كتاب سیاسی پوپر با عنوان «جامعه باز و دشمنان آن» به فارسی ترجمه شد، اثری كه در آن پوپر هم به ماركس و ماركسیسم و هم به تمامیت‌خواهی و كل‌نگری و اندیشه‌های ایده‌آلیستی از زمان افلاطون تا زمان خودش می‌تازد. از جامعه باز دست‌كم سه ترجمه به فارسی موجود است؛ نخست ترجمه علی‌اصغر مهاجر (با عنوان خردمندان در خدمت خودكامگان)، از سیاستمداران و گردانندگان اصلی انتشارات فرانكلین در پیش از انقلاب. دیگر ترجمه امیرجلال‌الدین اعلم، مترجم فقید آثار فلسفی و تاریخی و ادبی و از همه مهم‌تر، ترجمه عزت‌الله فولادوند، مترجم نامدار و صاحب سبك آثار فلسفی. رویكرد آزادیخواهانه كتاب پوپر و نقد تند او به توتالیتاریسم و ماركسیسم، علل اصلی اقبال مخاطبان فارسی به این كتاب شد. 
نام و شهرت پوپر در فارسی اما از اوایل دهه 1370 تا میانه دهه 1380 با ترجمه‌ها و نوشته‌های عبدالكریم سروش و هم‌فكران سیاسی و فكری او بالا گرفت. سروش به عنوان اندیشمندی سرشناس و بحث‌برانگیز و از سردمداران جریان روشنفكری دینی تنها از فلسفه سیاسی و اجتماعی پوپر سخن نمی‌گفت، بلكه ایده‌های او در فلسفه علم را نیز طرح كرد و پوپر فیلسوف علم را به فارسی‌زبانان شناساند. طرح ایده‌های پوپر توسط سروش و هم‌فكرانش در فضای روشنفكری و سیاسی ایران در تقابل با اندیشه‌های احمد فردید و شاگردانش بحث‌برانگیز است كه خود را مبلغان اندیشه‌های دیگر فیلسوف آلمانی‌زبان در قرن بیستم یعنی مارتین هایدگر می‌خواندند. در سراسر دهه‌های 1370 و 1380 خورشیدی، تقابل دو جبهه پوپری و هایدگری در ایران، از اصلی‌ترین منازعات فكری و روشنفكری در ایران تلقی می‌شد . 
با تحولات اجتماعی و سیاسی از اواسط دهه 1380 و هجرت ناگزیر روشنفكران دینی از یك‌سو و ترجمه آثار دیگری از پوپر و به ویژه از هایدگر و بیرون آمدن انحصار هایدگر از دست گروه موسوم به فردیدی‌ها ازسوی دیگر، نزاع میان پوپر ایرانی و هایدگر ایرانی هم فروكش كرد. هایدگر و فلسفه‌اش بیشتر در دانشگاه‌ها و توسط متخصصان مورد اقبال قرار گرفت، اما پوپر تا حدود زیادی به حاشیه رفت و كمتر به او توجه شد. اینك به نظر می‌رسد با پایان یافتن آن نزاع، زمان توجه به پوپر فیلسوف فرارسیده است. نگارش آثاری چون «كانت و پوپر» از این حیث نویدبخش است و می‌توان امیدوار بود كه این فیلسوف بحث‌برانگیز بار دیگر، اما این‌بار از جهت اندیشه‌های فلسفی‌اش مورد توجه قرار بگیرد. پوپر فیلسوفی غیرسیاسی نبود و نیست، اما نگرش سیاسی به او در ایران از منظری متفاوت و در میدان نیروهای سیاسی و اجتماعی و فكری متفاوتی صورت گرفت. اكنون آن میدان نیروها بلااثر شده و زمان آن است كه آثار این فیلسوف، اعم از آثارش در فلسفه علم و فلسفه سیاسی، از دیدگاهی جدید مورد بحث قرار گیرد.