بر اساس بینش اسلامی همهی تکالیف مربوط به کار جمعی ـ یعنی فرایض اجتماعی ـ زیر فریضهی امر به معروف و نهی از منکر وارد میشود، زیرا ایمان دینی در اسلام منحصر به تأیید قلبی نمودیافته در مناسک، شعایر و عبادات نیست؛ که مجموعهای فراگیر در زندگی است و هفتاد و چند شاخه دارد، والاترین آن جملهی «لا إله إلا الله» و پایینترین آن دور ساختن عوامل آزار از مسیر است.
به سبب وجود چنین واقعیتی در اندیشهی اسلامی، وظیفهی فرمان به خوبیها و بازداشتن از بدیها در واقع انقلابی فراگیر در برابر خودکامگی و خودکامگان است، و طبق آنچه برخی میپندارند، تنها برای تشویق بر انجام عبادات نیست.
حجت الإسلام أبوحامد غزالی (٤٥٠ ـ ٥٠٥ هـ /١٠٥٨ ـ ١١١١م) در دانشنامهی منحصر به فردش (إحیاء علوم الدین) گنجینهای از سنت نبوی گرد آورده که مربوط به موضوع مقاومت در برابر استبداد است. احادیث زیر نمونههایی از آن است:
١.«لتأمرن بالمعروف ولتنهون عن المنكر، ولتأخذن على يد الظالم، ولتأطرنه (تجبرونه) على الحق أطرا، أو ليضربن الله قلوب بعضكم ببعض، ثم تدعون فلا يستجاب لكم». (حتما به معروف فرمان دهید، از منکر بازدارید، دست ستمگر را بگیرید و او را بر پیروی از حق مجبور سازید، و گرنه خداوند دلهایتان را به هم میاندازد، آن گاه دعا میکنید، اما به شما پاسخ داده نمیشود).
٢.«من رأى منكم منكرا فليغيره بيده، فإن لم يستطع فبلسانه، فإن لم يستطع فبقلبه، وذلك أضعف الإيمان». (هر کس از شما کار ناشایستی دید، حتما آن را با دستش تغییر دهد، اگر نتوانست با زبانش و اگر نتوانست با دلش، و این ضعیفترین ایمان است).
٣.«خير الشهداء حمزة بن عبد المطلب، ثم رجل قام إلى إمام جائر فأمره ونهاه في ذات الله تعالى فقتله على ذلك». (بهترین شهیدان حمزه بن عبدالمطلب است، سپس مردی که نزد حاکمی ستمگر رفت، او را برای ذات خداوند متعال امر و نهی کرد، اما بدین سبب حاکم او را کشت).
٤.«أفضل الجهاد كلمة حق عند سلطان جائر». (برترین جهاد، گفتن سخن حق نزد پادشاه ستمگر است).
٥.«إذا رأيتم الظالم فلم تأخذوا على يديه يوشك الله أن يعمكم بعذاب من عنده». (هرگاه ستمگر را دیدید و او را باز نداشتید، خداوند با عذابی از سوی خود شما را فرا خواهد گرفت).
٦.«ما من نبي بعثه الله في أمة قبلي إلا كان له من أمته حواريون وأصحاب يأخذون بسنته ويقتدون بأمره، ثم إنها تخلف من بعدهم خلوف، يقولون ما لا يفعلون، ويفعلون ما لا يؤمرون، فمن جاهدهم بيده فهو مؤمن، ومن جاهدهم بلسانه فهو مؤمن، ومن جاهدهم بقلبه فهو مؤمن، وليس وراء ذلك من الإيمان حبة خردل». (هر پیامبری که خداوند در امتهای پیشین فرستاد، همنشینان و یارانی داشت که شیوهاش را میگرفتند و به فرمانش اقتدا میکردند، اما پس از آنان، کسانی جانشین شدند که میگویند آنچه را نمیکنند، انجام میدهند آنچه را بدان فرمان نیافتهاند. هر کس با ایشان با دستش جهاد کند، او مؤمن است، هر که با زبانش با آنان جهاد کند، او ایمان دارد و هر کس با دلش با اینان جهاد کند، او مؤمن است، اما پس از آن به اندازهی یک دانهی خردل هم ایمان نیست).
٧.«سيكون من بعدي أمراء يكذبون ويظلمون، فمن صدقهم بكذبهم وأعانهم على ظلمهم فليس مني ولست منه، ولم يرد علی الحوض، ومن نابذهم نجا، ومن اعتزلهم سلم أو كاد أن يسلم، ومن وقع معهم في دنياهم فهو منهم». (پس از من امیرانی خواهند بود که دروغ میگویند و ستم میکنند. هر کس دروغ آنان را تأیید و در ستمگری ایشان را یاری دهد، از من نیست و من هم از او نیستم و کنار حوض نزدم نخواهد آمد. هر کس آنان را دور اندازد، نجات مییابد، هر کس از ایشان گوشه بگیرد، در امان میماند یا در امان خواهد ماند و هر کس با ایشان در دنیایشان همراه گردد، از ایشان است).
٨.«أبغض القراء إلى الله تعالى الذين يزورون الأمراء، وخير الأمراء الذين يأتون العلماء، وشر العلماء الذين يأتون الأمراء، والعلماء أمناء الرسل على عباد الله ما لم يخالطوا السلطان، فإن فعلوا ذلك فقد خانوا الرسل، فاحذروهم واعتزلوهم». (منفورترین قاریان نزد خداوند متعال کسانیاند که به دیدار امیران میروند. بهترین امیران کسانی هستند که نزد علما میآیند و بدترین عالمان کسانی هستند که نزد امیران میروند. علما امینان پیامبران بر بندگان خدایند تا زمانی که با سلطان نیامیزند، اگر چنین کردند به پیامبران خیانت کردهاند، پس از ایشان بر حذر باشید و از آنان گوشه بگیرید).
٩.«إن الله ليغضب إذا مُدح الفاسق». (به یقین خداوند خشمگین میشود، هنگامی که فاسق ستایش شود).
١٠.«من أكرم فاسقا فقد أعلن على هدم الإسلام». (هر کس فاسقی را بزرگ بدارد، قطعا ویرانی اسلام را اعلام کرده است).
١١.«من دعا لظالم بالبقاء فقد أحب أن يعصى الله في أرضه». (هر کس برای ستمگری دعای ماندگاری کند، قطعا دوست دارد که در زمین خدا معصیت شود).
١٢.«لا تزال هذه الأمة تحت يد الله وكنفه ما لم تمالئ قراؤها أمراءها». (این امت پیوسته زیر دست و بالین خدایند تا وقتی که قاریانشان همنشین امیرانشان نگردند).
١٣.«إن الله لعن علماء بني إسرائيل إذ خالطوا الظالمين في معاشهم». (هنگامی که علمای بنی اسرائیل با ستمگران در زندگیشان درآمیختند، خداوند به یقین ایشان را نفرین کرد).
١٤.«اللهم لا تجعل لفاجرعندي يدا فيحبه قلبي». (خدایا برای هیچ فاجری نزدم کاری وامگذار تا دلم او را به دوستی نگیرد).
اینها سرمایهی هنگفتی از احادیث مرتبط با مقاومت در برابر استبداد، منکرات و حاکمان ستمگر است که بیرون از چارچوب شریعت اسلامی همتا ندارد. این روایات جامع فریضهی امر به معروف و نهی از منکر و شامل تمام فرایض اجتماعی است که از فرایض فردی مورد تأکید بیشتری قرار گرفتهاند.
نظرات