یادداشت تحلیلی ابوالفضل فاتح با عنوان :پدیده آرای شرمگین و كم‌انگاری آرای ترامپ

ترامپیسم، تجاری شدن سیاست و تغییر ماهیت دولت

در ادامه سلسله یادداشت‌ها درباره انتخابات امریكا، در آخرین یادداشت از «بن‌بست نظرسنجی‌ها» سخن به میان آمد و اینكه با توجه به تعارض و لكنت داده‌های در دسترس «نباید با هر نتیجه‌ای در این انتخابات حیرت زده شویم». چرا كه نظرسنجی‌ها سویه‌های متفاوت داشت و نهایتا داده‌ها راهگشا نبود، و در حد حدس و گمان آن هم در دامنه خطا باقی ماند. در این فرصت، مناسب است ابتدا به بررسی و نقد نظرسنجی‌ها به عنوان یك تجربه انتخاباتی پرداخته شود.

كم‌انگاری آرای ترامپ در سه انتخابات پی‌درپی: گرچه در بسیاری از ایالت‌های كلیدی فاصله آرای ترامپ نزدیك و حدود یك و نیم تا چهار و نیم درصد است، با این همه، پیروزی ترامپ با چنین ابعادی در بسیاری از نظرسنجی‌های معتبر پیش‌بینی نشده بود. در همان یادداشت آخر از احتمال «كم‌انگاری آرای ترامپ» سخن به میان آمد. در سال ۲۰۱۶ نیز انتخابات امریكا با پدیده مشابهی مواجه شده بود. در حالی كه بنگاه‌های نظرسنجی، «هیلاری كلینتون» را در تمام ایالت‌های كلیدی پیشتاز می‌دانستند، نهایتا این ترامپ بود كه همه ایالت‌های كلیدی را از آن خود كرد و با ۳۰۴ در برابر ۲۲۷ رای الكترال پیروز شد. در سال ۲۰۲۰ نیز در اغلب پیش‌بینی‌ها بایدن بین ۵ تا ۸ درصد در ایالت‌های كلیدی از ترامپ پیش بود. اما در نتیجه نهایی با رایی میلیمتری در هر ایالت و با اختلاف تنها نیم درصد در جورجیا و آریزونا و كمتر از یك درصد در ویسكانسین از ترامپ پیش افتاد. در پیش‌بینی رای ملی نیز بایدن بیش از ۸ و نیم درصد از ترامپ پیش بود، اما این رقم در نتیجه نهایی تنها به حدود ۴ درصد رسید.

تكرار خطا در انتخابات جاری: در انتخابات جاری نیز همین پدیده تكرار شد و در اعظم ایالت‌های كلیدی كه نظرسنجی‌ها با افزون‌انگاری هریس، هریس را پیروز می‌دانستند، در نتیجه نهایی ترامپ از یك و نیم تا چهار و نیم درصد پیش افتاد. جالب آنكه در سطح ملی نیز كه تقریبا بین نظرسنجی‌ها اتفاق نظر بر پیشتازی هریس بود، و ترامپ در دو انتخابات قبلی عقب مانده بود، برای نخستین‌بار در این انتخابات پیش افتاد. گرچه همه موارد به نوعی در دامنه بود، اما تمام این خطاها با كم‌انگاری رای ترامپ یا افزون‌انگاری رای هریس همراه بود. این خطای بزرگی برای نظرسنجی‌ها بود. در سطح انتخابات سنا نیز همین پدیده كم انگاری آرای جمهوری‌خواهان یا افزون انگاری رای دموكرات‌ها در بسیاری از ایالت‌ها تكرار شد و نهایتا دموكرات‌ها اكثریت سنا را از دست دادند. آری نظرسنجی‌ها خطا می‌كنند و دامنه خطا دارند، اما انتظار می‌رفت كه پس از دو تجربه پیشین، خطای خود را تصحیح كنند. از كنار سه بار خطا، به آسانی نمی‌توان گذشت. موسسات مهمی چون «اكونومیست»، «یوگاو»، « نیویورك تایمز»، «فایو ترتی ایت» و پیشگویانی چون «آلن لیچمن» حتی تا شب آخر در مجموع پیروزی هریس را پیش‌بینی كرده بودند. «نت سیلور» نیز كه پیروزی ترامپ را پیش‌بینی كرده بود نهایتا از دیدگاه خود به شانس برابر تنزل كرد. «واشنگتن پست»، ۴ ایالت كلیدی را از آن هریس می‌دانست و حتی «فاكس نیوز» طرفدار ترامپ، در تحلیل نظرسنجی‌ها، آن را مكفی برای شناخت پیروز انتخابات ندانست. موسسه بسیار معتبر گالوپ نیز، گرچه مستقیما از ترامپ و هریس نپرسیده بود، اما گرایش به دموكرات‌ها را ۳ درصد بیش از جمهوری‌خواهان پیش‌بینی كرده بود. چگونه ممكن است چنین موسساتی آن هم در جامعه امریكا دچار خطا شوند؟

پدیده آرای شرمگین: بخشی از خطا ذات نظرسنجی‌هاست. اما چه بسا «كم‌انگاری آرای ترامپ» ناشی از پدیده «آرای شرمگین» و «آرای پنهان» باشد. ترامپ در نزد طیف‌هایی از جامعه امریكا به‌طور مثال دانشگاهیان یا زنان یا رنگین‌پوستان، شخصیت موجهی محسوب نمی‌شود. به نظر می‌رسد، گروه مهمی از این افراد كه یا خاكستری یا پایگاه رای هریس بوده‌اند، نهایتا رای خود را به ترامپ داده‌اند، اما چه بسا در نظرسنجی‌ها از ابراز آن خودداری ورزیده‌اند. خشم فروخفته، از باخت دوره پیش و انتقام از دموكرات‌ها به همراه هزینه سرسام‌آور ایلان ماسك‌ها، نیز انگیزه طرفداران ترامپ را كه معمولا طبقات غیر دانشگاهی هستند، مضاعف ساخت. ترامپ درباره پیروزی‌اش گفت: او با توده صحبت می‌كرد و هریس با سلبرتی‌ها.

هریس به خود باخت / ترامپ هر دو بار از یك زن برد : كمپین هریس نیز بیش از آنكه به ترامپ ببازد به خود باخت. به رغم حمایت‌های وسیع رسانه‌ای و شخصیت‌هایی چون اوباما و خوش‌بینی گروهی از نظرسنجی‌ها، از انرژی كافی برخوردار نبود، شعار و برنامه مشخصی به ویژه در حوزه اقتصادی ارایه نداد و در سیاست خارجی با بازی دو‌گانه در موضوع غزه و لبنان و حقوق بشر، مسلمانان و طرفداران جنبش‌های پیشرو را از خود مایوس ساخت و ائتلاف آنها دچار شكاف شد، تا جایی كه دیدیم ترامپ از مسلمانان حامی خود تشكر كرد. هریس، وارث و شریك انفعال و بی‌عملی بایدن در بسیاری از نابسامانی‌های داخلی و بین‌الملل بود كه پاسخ درستی برای آن نداشت و بسیاری از مردم او را وانهادند.

البته، در فضای نژاد‌پرستانه حاكم بر رقابت‌های انتخاباتی، سیاه بودن و زن بودن و حتی قد كوتاه او نیز مساله هریس شد. بار دیگر جامعه امریكا، حتی زنان این كشور برای سپردن رهبری كشورشان به یك زن اعتماد نكردند، چنان كه به هیلاری كلینتون هم اعتمادی نكرده بودند و جالب آنكه ترامپ هر دو بار بر یك زن پیروز شد.

امواج داخلی و بین‌المللی بازگشت ترامپ و ترامپیسم: در هر صورت، اینك با امریكای جدیدی مواجه خواهیم بود كه ترامپ با شخصیتی كه می‌شناسیم رییس‌جمهور و ترامپیسم شاخصه آن خواهد بود. قدرت در این كشور یكدست‌تر است و البته ده‌ها میلیون مردمی كه به چنین افرادی با چنان ویژگی‌های شخصیتی رای داده‌اند و در جهان نیز طرفدارانی دارند. امواج داخلی و بین‌المللی پیروزی ترامپ و ترامپیسم آمریكایی وسیع و برای مخالفان او و بسیاری از ملت‌های جهان نگران‌كننده خواهد بود. ترامپ با قدرت عظیم ریاست‌جمهوری، و با دخالت در ساختارها و چینش دادگاه عالی و ... تلاش خواهد كرد مسیر بلند مدتی را ریل‌گذاری كند. او مخالفان و منتقدان سیاسی خود را رها نخواهد كرد و در عرصه داخلی، دموكرات‌ها و دانشگاه‌ها و مهاجران با دوران پر تلاطمی مواجه خواهند شد. با جدا شدن دموكرات‌ها و چپ‌ها و لیبرال‌ها از قدرت، شاید برای آنها نیز فرصتی پدید آید تا به جای توجیه و دورویی، در رویكردهای خود بازنگری كنند و شاید در این میان برخی از آنها برای ارزش‌های حقوق بشری و انسانی كه مدعی آن بودند و وانهادند، تجدید نظر كنند. در دوران آنها بود كه نسل‌كشی غزه و نابودگری لبنان شكل گرفت. بسیاری می‌پرسند، اگر ترامپ در قدرت بود، آیا بیش از این غزه و لبنان شاهد جنایت علیه بشریت بود؟

تجاری شدن سیاست و تغییر ماهیت دولت: برای ترامپ اصول و ارزش‌ها قابل تجارتند. بیش از هر چیز امریكای سفید و پوپولیسم راست‌گرا و ناسیونالیسم افراطی ترجیح دارد و امریكای جدید با پیروزی ترامپ، پیشران سیاسی - نظامی اتحادیه راستگرایان جهان خواهد بود. با پیوند ابر‌سرمایه‌دارانی چون ایلان ماسك، و همچنین تجاری شدن سیاست، به نظر می‌رسد، جهان و «جهانی شدن» شاهد تغییر ماهیت دولت و سیاست‌ورزی در امریكا به یك «ابر بنگاه اقتصادی» خواهد بود. این ابربنگاه، شبكه دانه‌درشت‌ها و لشكر خود را پیدا خواهد كرد. 

در این شبكه، قطب همه‌چیز حول محور «ابر سرمایه‌داران جهان» با رهبری سیاسی -  نظامی دونالد ترامپ و سلطه اقتصاد دیجیتالی ایلان‌ماسك‌ها و جف بیزوس‌ها و بازیگری كارتل‌ها و تراست‌هایی نظیر بن‌سلمان‌ها و شیخ زائدها و امثال آن خواهد گشت و به نوعی با «فراملی شدن پیوند سرمایه‌داران» و نقش‌آفرینی آنها در آینده اقتصاد و سیاست بین‌الملل در ذیل قدرت امریكا و در رقابت با قدرت‌هایی چون چین و روسیه مواجه خواهیم شد. اینكه تا چه اندازه جهان به آنان اجازه پیشروی بدهد، نكته  دیگری  است. 

دو ماه پر حادثه و چهار سال پر ماجرا:  در منازعه روسیه و اوكراین و در منطقه خاورمیانه، احتمالا ترامپ تمایلی به كشاندن بحران‌ها به دوران خود ندارد، مگر آنكه سریعا پایان یابد. پوتین، زلنسكی و نتانیاهو فرصتی یافته‌اند تا زمان شروع ریاست‌جمهوری جدید برنامه‌های خود را به پیش ببرند. نتانیاهو اگر ساقط نشود و بتواند، منطقه را هم به آتش خواهد كشید. ترامپ خود را بهترین دوست تاریخ اسراییل می‌داند و نه تنها از حق دفاع اسراییل كه از حق پیروزی اسراییل سخن می‌گوید و این پیروزی را سریع هم می‌خواهد! پیمان ابراهیم و حاتم‌بخشی‌های ترامپ از قدس و جولان و چه بسا غزه و لبنان نیازمند تامل است. 

ایران و ترامپ:  در رابطه با ایران، اخیرا در هم‌پیمانی با برخی دول عربی، اروپا تهاجم سیاسی بی‌سابقه‌ای علیه جزایر ایران به انجام رساند كه باید مراقبت داشت، امریكا و ترامپ با آنان پیوند نخورند و مساله جزایر را پیچیده‌تر نسازند. پیشینه رابطه ایران با دولت ترامپ، پیچیدگی‌های بسیاری دارد. ترامپ، واضع فشار حداكثری علیه ایران است. در شرایطی كه از ترامپ تا نتانیاهو و از هم‌پیمانان اروپایی تا منطقه‌ای‌شان به تناسب جبهه متحدی تشكیل خواهند داد، ایران عزیز برای حفظ منافع و مصالح ملی و عبور از این گردنه خطرناك دوماهه و آن دوران پر ماجرای چهارساله، نیازمند طراحی راهبردی جدیدی است. سیاستی دگر باید. 

 نكته آخر:  امواجی بلند شده و رخداد اخیر تاملات و تلاطم‌هایی ایجاد کرده است. جهان، نیازمند باز‌اندیشی و تامل، عقلانیت و تدبیر است. این‌گونه نیست كه بشریت تسلیم هر آنچه ترامپیسم و راست افراطی، و ابرسرمایه‌داری آمازونی و ایلان ماسكی دیكته كند، خواهد شد و آنها همه‌كاره عالم خواهند بود.شاید امریكا از درون بیشتر دوقطبی خواهد بود، اما، جهان آینده، چند ضلعی است. در این باره  بیشتر  خواهم  نوشت.  ان شاء‌الله