از لخته‌ی خون (سوره‌ی۹۶ آیات۲-۱)، از آب (سوره‌ی۲۱ آیه‌ی۳۰، سوره‌ی۲۴ آیه‌ی ۴۵، سوره‌ی ۲۵ آیه‌ی ۵۴)، «چیزی مانند سفال» (سوره‌ی۳ آیه‌ی ۵۹، سوره‌ی۳۰ آیه‌ی۲۰ و سوره‌ی ۳۵ آیه‌ی۱۱)

آیات مطرح در شبهه

۱ـ « ‏ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ‏* ‏ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ‏ » [علق/۲-۱]

«(ای محمّد ! بخوان چیزی را که به تو وحی می‌شود. آن را بیاغاز و) بخوان به نام پروردگارت . آن که (همه جهان را) آفریده است. انسان را از خون بسته آفریده است.»

۲- ‏ أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ ‏ [انبیاء/۳۰]

«و هرچیز زنده‌ای را (اعم از انسان و حیوان و گیاه) از آب آفریده‌ایم. آیا (درباره آفرینش کائنات نمی‌اندیشند و) ایمان نمی‌آورند؟»

۳- وَاللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّهٍ مِن مَّاء [نور/۴۵]

«خداوند هر جنبنده‌ای را از آب آفریده است (ولی با این که اصل همه آنها آب است ، دارای انواع گوناگون و استعدادهای مختلف و طرز زندگی متفاوت شگفت‌انگیزی هستند)»

۴- ‏ وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاء بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیراً ‏ [فرقان/۵۴]

«‏ خدا است که از آب (مَنی) انسانها را آفریده است و ایشان را به (دو گروه) ذُکور و إناث تبدیل کرده است، و پروردگار تو همواره (بر انجام هر چه بخواهد) توانا بوده و هست.»

۵- ‏ إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‏ [آل‌عمران/۵۹]

«‏ مسأله (آفرینش) عیسی برای خدا ، همچون مسأله (آفرینش) آدم است که او را از خاک بیافرید، سپس بدو گفت: پدید آی! و (بی‌درنگ) پدید آمد.»

۶- ‏ وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ ‏ [روم/۲۰]

«‏ یکی از نشانه‌های (دالّ بر عظمت و قدرت) خدا این است که (نیای) شما را از خاک آفرید و سپس شما انسان‌ها (به مرور زمان زیاد شدید و در روی زمین برای تلاش در پی معاش) پراکنده گشتید.»

۷- ‏ وَاللَّهُ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَهٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْوَاجاً [فاطر/۱۱]

«خداوند (اصل) شما (آدم) را از خاک بیافرید، سپس شما (ذرّیّه آدم) را از نطفه خلق کرد، و آن گاه شما را به صورت زوج‌های (نر و ماده) درآورد.»

مقدمه

منتقد در مورد واژه‌های کاربردی «عَلَق»، هم‌چنین «نُطفه»، «مَاء» و «تُرَاب» بدون عنایت به معانی لغات، بدون در نظر گرفتن رابطه‌ی آنها با هم، و هم‌چنین تفاوت مراحل خلقت و تقدیم و تأخیر مراحل خلقت در آیات، این گونه استنباط می‌کند. که خداوند دچار تناقض‌گویی شده است. –نَعُوذُ بِالله- غافل از این‌که از طرفی مراحل آن‌ها متفاوت است؛ و از طرفی دیگر بین لغات از نظر معنی و روند شکل‌کیری آن‌ها تفاوت چشم‌گیری بین «ماء» و «تراب» وجود دارد. و غافل از این‌که لغات و کلید واژه‌های آیات فوق در ردیف مستقل سیر تکاملی خویش را بدست می‌آورند و هر کدام زنجیره‌ای به هم پیوسته، و در عین حال مستقل هستند. مثلاً لغات: «مَاء»، «مَنِی»، «نُطْفَه» و «عَلَقَه» در یک زنجیره‌ی تکمیلی به دنبال هم قرار دارند، و لغات «تُراب»، «طِین» و «صَلْصال» از نظر معنی با هم یک زنجیره‌ی تکاملی همسویی دارند. که در طول بحث اشاره‌ای بیشتر بدانها خواهیم نمود.

پاسخ به شبهه:

۱-رابطه بین «ماء» و «نُطفه» رابطه‌ی اصل و فرع است، یعنی «ماء» مطرح در آیات، کلیتی است که قرآن آن را به نام «مَنِی» نام برد، و نطفه بخشی از آن است، که پایه و اساس خلق از آن سرچشمه می‌گیرد. و نطفه خود حامل سلول‌های زنده‌ای است به نام «اسپرماتوزئید»، «Espermatozoid» که با «اوول»، «Ool» تخمک در آمیخته شده، و سپس در مرحله‌ای جدید، شکل تازه‌ای به نام «عَلَقَه» به خود می‌گیرد. آیات (۳۸-۳۷) سوره‌ی قیامت بیانگر این واقعیت است.

‏ أَلَمْ یَکُ نُطْفَهً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى ‏* ‏ ثُمَّ کَانَ عَلَقَهً فَخَلَقَ فَسَوَّى ‏ [قیامت/۳۸-۳۷]

«‏آیا او نطفه ناچیزی از منی نیست که (به رحم مادر) پرت و ریخته می‌گردد؟ ‏‏ سپس به صورت خون لخته و دَلَمه‌ای درآمده است، و خداوند او را آفرینش تازه‌ای بخشیده است، و بعد اندام او را نظم و نظام و سر و سامان داده است‌؟‏»

۲- واژه‌های «تُراب»، «طِین»، «صَلصَال» و «حَمَاءٍ مَسنُون» هم از نظر معنی ضمن این‌که از یک اصل‌اند، و دارای بار معنایی متفاوت هستند. چه رابطه‌ای بین واژه‌های «مَاء» یا «نُطفه» و «عَلَقَه» در محور و زنجیره‌ی اوّل وجود دارد، همان تفاوت و همسویی در بین آن‌ها هم وجود دارد. «تُراب» ماده‌ی اوّلیه‌ی خلقت انسان است، که برگرفته از محیط زیست او یعنی زمین است، و ترکیب آن با آب و رطوبت، شکل جدیدی و تعریف دیگری به خود می‌گیرد؛ به نام «طِین» در قرآن آمده است. و معنی فارسی آن «گِل» است. چسبندگی اساس و معیار برای شکل‌دهی «طِین» است، که در مرحله «تُراب» بدون رطوبت از چنان چسبندگی برخوردار نمی‌باشد و در آیه ذیل اشاره به این واقعیت است.

‏ الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِینٍ ‏ [سجده/۷]

«‏آن کسی است که هر چه را آفرید، نیکو آفرید، و آفرینش انسان (اوّل) را از گِل آغازید.»

‏ فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِینٍ لَّازِبٍ ‏ [صافات/۱۱]

«‏(به منکران بعث و قیامت بگو و) از ایشان پرس و جو کن که آیا آفرینش (دوباره) ایشان سخت‌تر و دشوارتر است یا آفرینش (آسمان‌ها و زمین و فرشتگان و سایر) چیزهائی که آفریده‌ایم‌؟ ما که ایشان را از گِل چسبنده ناچیزی (در آغاز خلقت انسان) آفریده‌ایم (و بر آفرینش آنان توانا بوده‌ایم. لذا سهل و ساده ایشان را بازآفرینی می‌کنیم و مشکلی در این امر نمی‌بینیم).»

طین در شرایط خاص و با گذشت زمان، از نظر رنگ و بُو دچار تغییر شده که قرآن این مرحله را «حَماءٍ مَسنُون» گِلی تیره‌ی گندیده، نام می‌برد. و شاید این شرایط برای خالص شدن و چسبندگی و شکل‌گیری باشد. (والله أعلم) و در مرحله‌ی بعد از خشک شدن حالت و شکل جدید به خود می‌گیرد که قرآن آن مرحله را «صَلصَال» بیان می‌کند.

‏ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ‏ [حجر/۲۶]

«‏و ما انسان را از گِل خشکیده فراهم آمده از گِل تیره شده گندیده‌ای بیافریدیم.»

لذا خلقت انسان و الفاظ بکار گرفته شده‌ی قرآنی، که هر کدام بیانگر ویژگی و رسالت هدفمند می‌باشند. با توجّه به آیات می‌توان در دو دسته، آن را دسته‌بندی نمود:

الف- «تُراب» منشأ اوّلیه خلقت انسان است، و تطورات و تغییرات آن «طِین»، «صَلصَال» و «حَماءٍ مَسنُون»، روندی است که دلالت به شکل‌گیری پیکر و جسم انسان اوّلیه «آدم حوّا» است. این روند شکل‌گیری کاملاً متفاوت از تداوم خلقت از طریق «نُطفِه» و «مَنِی» است. آیات (۸-۷) سوره‌ی سجده که اشاره به این موضوع دارد، مراد از خلقت فرد فرد آدمیان از خاک نیست؛ بلکه مراد نوع «آدمی» است، که مبدأ و پیدایش همه به «گِل» منتهی می‌شود، چون خلقت اوّلیه «آدم» از آن است.

فرزندان «آدم و حوّا» از راه تکامل و تولد از پدر و مادر پدید آمده‌اند و «نَسْلَهُ» و «سُلالَه» در آیه‌ی (۸) اشاره به این واقعیت است.

‏ لَّوْ مَا تَأْتِینَا بِالْمَلائِکَهِ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ‏* ‏ مَا نُنَزِّلُ الْمَلائِکَهَ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَا کَانُواْ إِذاً مُّنظَرِینَ [سجده/۸-۷]

«‏آن کسی است که هر چه را آفرید، نیکو آفرید، و آفرینش انسان (اوّل) را از گِل آغازید. ‏ سپس خداوند ذرّیّه او را از عُصاره آب (به ظاهر) ضعیف و ناچیزی (به نام مَنِی) آفرید.»

ب- زنجیره دوّم، در خلقت انسان، و تداوم انسان از طریق تولد و زادو ولد است؛ و واژه‌های «ماء»، «مَنِی»، «نُطفَه» و «عَلَقَه» اشاره به این موضوع دارد. روند تکاملی «نُطفَه» به «عَلَقَه» و «مُضغَه» در آیات (۱۴-۱۲) سوره‌ی مؤمنون و آیه‌ی (۵) سوره‌ی حجّ اشاره به یک نکته‌ی اساسی و محوری در خلقت انسان و پیوند او با زمین و فراورده‌های آن دارد. منظور از این‌که در آیات فرمود شما را از «خاک» و «عصاره‌ی خاک» خلق کردیم. این است که خلقت انسان سرانجام منتهی به زمین خاکی می‌شود؛ از طرفی خلقت اوّلیه آدم از خاک است.

حال چون مراتب تکوین و پیدایش انسان چه در مرتبه‌ی «نُطفَه» و چه «عَلَقَه» و چه «مُضغَه» و چه مراتب بعد از آن، از مواد غذایی زمین است، و زمین تأمین کننده مواد غذایی «پدران» و «مادران» بوده و در «صُلب پدر» عصاره‌ی مواد غذایی شکل گرفته؛ و در «رَحِم مادر» رشد یافته و سبب تولد و تداوم حیات انسان گردیده است. پس پیدایش انسان در هر دو منظر به زمین و عناصر آن برمی‌گردد. که «سُلالِه مِنْ طِین» بیانگر این اصل قرآنی است.

‏ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَهٍ مِّن طِینٍ [مؤمنون/۱۲]

«ما انسان را از عُصاره‌ای از گِل آفریده‌ایم.»

‏ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَهً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ ‏[مؤمنون/۱۳]

«سپس او را به صورت نطفه‌ای درآورده و در قرارگاه استوار (رحم مادر) جای می‌دهیم.»

‏ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظَاماً فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ ‏[مؤمنون/۱۴]

«سپس نطفه را به صورت لخته خونی، و این لخته خون را به شکل قطعه گوشت جویده‌ای، و این تکّه گوشت جویده را بسان استخوان‌های ضعیفی درمی‌آوریم، و بعد بر استخوان‌ها گوشت می‌پوشانیم، و از آن پس او را آفرینش تازه‌ای بخشیده و (با دمیدن جان به کالبدش) پدیده دیگری خواهیم کرد. والا مقام و مبارک یزدان است که بهترینِ اندازه‌گیرندگان و سازندگان است.»

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَهٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَهٍ مُّخَلَّقَهٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَهٍ لِّنُبَیِّنَ لَکُمْ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ [حجّ/۵]

«ای مردم ! اگر درباره رستاخیز (مردگان و زندگانی دوباره ایشان) تردید دارید، (بدین نکته توجّه کنید تا به گوشه‌ای از قدرت الهی پی ببرید و به خود آئید:) ما شما را از خاک می‌آفرینیم، سپس (این خاک پیش پا افتاده را) به نطفه، و بعد ( نطفه، این پدیده اسرارآمیز فراهم آمده از اِسْپِرم مرد و اُووِل زن را) به خون بسته (زالو مانند)، و پس از آن (این خون بسته را به چیزی شبیه) به یک قطعه گوشت (جویده شده) در می‌آوریم که برخی (کامل و تامّ الخلقه و) بسامان، و برخی (ناتمام و ناقص‌الخلقه و) نابسامان است. (همه این‌ها) بدین خاطر است که برای شما روشن سازیم (که ما بر آفرینش و تغییر و تبدیل و هرگونه کاری، از جمله زندگی دوباره بخشیدن توانائیم). ما جنین‌هائی را که بخواهیم تا زمان خود در رحم‌ها نگاه می‌داریم و آن گاه شما را به صورت کودک (پسر یا دختر، از شکم مادران) بیرون می‌آوریم، سپس (شما را تحت نظارت و رعایت خود می‌پائیم) تا به رشد جسمانی و عقلانی خود می‌رسید.»

۴- از تفاوت واژه‌های کاربردی در مورد خلقت، تفاوت جایگاه و عمل شکل‌گیری آن‌ها هم محرز می‌شود. در واژه های «تُرَاب» و «طِین» تنها اشاره‌ای کلی به مواد اوّلیه می‌کند بدون عمل رشد و تکامل آن همانند آیات زیر:

‏ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ‏[حِجر/۲۶]

«و ما انسان را از گِل خشکیده فراهم آمده از گِل تیره شده گندیده‌ای بیافریدیم.»

‏ الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِینٍ ‏ [سجده/۷]

«‏آن کسی است که هر چه را آفرید، نیکو آفرید، و آفرینش انسان (اوّل) را از گِل آغازید.»

‏ فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِینٍ لَّازِبٍ ‏[صافات/۱۱]

«‏(به منکران بعث و قیامت بگو و) از ایشان پرس و جو کن که آیا آفرینش (دوباره) ایشان سخت‌تر و دشوارتر است یا آفرینش (آسمان‌ها و زمین و فرشتگان و سایر) چیزهائی که آفریده‌ایم‌؟ ما که ایشان را از گِل چسبنده ناچیزی (در آغاز خلقت انسان) آفریده‌ایم (و بر آفرینش آنان توانا بوده‌ایم. لذا سهل و ساده ایشان را بازآفرینی می‌کنیم و مشکلی در این امر نمی‌بینیم).»

امّا واژه‌های «ماء»، «مَنِی»، «نُطفَه» و «عَلَقَه» که دارای مراحل تکامل و رشد در خلقت انسان را می‌رساند، صرف نظر از این‌که مرحله‌ی جدید از خلقت را بیان می‌کند، مکان استقرار و رشد آن را در آیات زیادی از قرآن بیان می‌کند، و از تفاوت زیست‌گاه و پرورش‌گاه این سلول زنده پی می‌بَریم، آیات مطرح در شبهه توسط منتقد هر کدام پیامی خاص در بردارند، و در کلیه‌ی آیات اشاره به «قَرَارٍ مَکین» می‌کند محل رشد «نُطفه» است، که همان «رَحِم» مادر می‌باشد؛ و با آیات دسته‌ی اوّل یعنی «تُراب» و «طِین» تفاوت آشکار دارند.

‏ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَهً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ ‏[مؤمنون/۱۳]

«سپس او را به صورت نطفه‌ای درآورده و در قرارگاه استوار (رحم مادر) جای می‌دهیم.»

‏ أَلَمْ یَکُ نُطْفَهً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى ‏* ‏ ثُمَّ کَانَ عَلَقَهً فَخَلَقَ فَسَوَّى ‏ [قیامت/۳۸-۳۷]

««‏آیا او نطفه ناچیزی از منی نیست که (به رحم مادر) پرت و ریخته می‌گردد؟ ‏‏ سپس به صورت خون لخته و دَلَمه‌ای درآمده است، و خداوند او را آفرینش تازه‌ای بخشیده است، و بعد اندام او را نظم و نظام و سر و سامان داده است‌؟‏»

‏ أَلَمْ نَخْلُقکُّم مِّن مَّاء مَّهِینٍ ‏* ‏ فَجَعَلْنَاهُ فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ ‏[مرسلات/۲۱-۲۰]

«‏ آیا ما شما را از آب حقیر و ناچیزی (به نام منی) نیافریده‌ایم‌؟ ‏‏و آن را در جایگاهی استوار قرار داده‌ایم (که رحم مادر است و آن اندازه مناسب و جالب و عجیب است که هر انسانی را در شگفتی فرو می‌برد).»

۵- آیات مطرح در شبهه، ضمن اشتراک در یک پیام واحد، آن هم منشأ خلقت انسان است، چه خلقت اوّلیه‌ی انسان که از خاک است، و چه تداوم خلقت از طریق «نُطفه» ولی هر کدام دارای پیام خاص می‌باشند:

الف-آیه‌ی (۲-۱) سوره‌ی علق، اشاره به خلقت انسان در نطفه‌ی آویخته به دیواره‌ی رَحِم است. که زندگی انسان از این زیست‌گاه کوچک و ساده آغاز می‌شود، و رشد و تکامل پیدا می‌کند.

ب- آیه‌ی (۵۹) آل‌عمران، اشاره به خلقت عیسی (ع) است، که اهل کتاب در مورد آن به مجادله و مناظره پرداختند، در صورتی که پیرامون خلقت «آدم» که فاقد پدر و مادر و از خاک خلق شده بود، سر تسلیم فرود آوردند. قرآن در این مقایسه خِرد اهل کتاب را به چالش می‌کشد تا خلقت عیسی(ع) را به آنان تفهیم نماید.

ج- آیه‌ی (۲۰) سوره‌ی روم، اشاره به عظمت الهی است، پس از خلق آدم از خاک، پس به مرور زمان از طریق زاد و ولد و شکل‌گیری «نُطفه و عَلَقَه» افزایش یافته و پراکنده گشته‌اند.

د- آیه‌ی (۱۱) سوره‌ی فاطر اشاره به مراحل تکامل سه گانه‌ی خلقت انسان دارد.

مرحله‌ی اوّل، خلق آدم از خاک؛

مرحله‌ی دوّم، ایجاد و شکل‌گیری نطفه در صُلب آدم؛

مرحله‌ی سوّم، خلق زوج‌های نر و ماده از نطفه و تداوم نسل انسان؛

‏ فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ ‏* ‏ خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ ‏* ‏ یَخْرُجُ مِن بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ ‏[طارق/۷-۵]

«‏انسان باید بنگرد و دقّت کند که از چه چیز آفریده شده است‌؟! ‏‏او از آب جهنده ناچیزی آفریده شده است. ‏(و پس از رشد کامل در رحم) از میان پشت و استخوان‌های سینه (مادر می‌گذرد و) بیرون می‌آید.‏»

ه-آیه‌ی (۵۴) سوره‌ی فرقان، اشاره به دو گانگی «نر و ماده» در خلقت، از یک ماده‌ی واحد به نام «مَنِی» است. و در نتیجه‌ی «نَسَب» و «صِهر» سبب تداوم نسل بشریت و توسعه‌ی خویشاوندی است. و این امر به اراده و خواست خداوند سبحان صورت می‌گیرد.

و- آیه‌ی (۵۴) سوره‌ی نور، اشاره به خلقت تمام جانداران است، که مبدأ خلقت تمام آنها «آب» است، و در عین حال وضع هر حیوانی با حیوان دیگر متفاوت است. بعضی روی شکم می‌خزد، و بعضی با دو پا و بعضی با چهارپا، با تفاوت‌های متفاوت زیستی.

ز- آیه‌ی (۳۰) سوره‌ی انبیاء، اشاره به این نکته اساسی دارد که «آب» دخالت تامی در هستی کلیه‌ی موجودات زنده دارد، چه اشاره به پیدایش حیات در سواحل دریاها، رودخانه‌ها، و چه اشاره به این‌که قسمت أعظم بدن انسان و حیوانات، از آب تشکیل شده است.

نتیجه‌گیری:

منتقد با طرح آیات بیان شده در شبهه، بدون توجه به معانی واژه‌های مطرح در آیات، و بدون توجه به رابطه‌ی معانی آن‌ها با هم، و بدون توجّه به دو محوریت مستقل ولی مکمل واژه‌های «تُراب»، «طِین»، «ماء»، «مَنِی»، «نُطفَه» و «عَلَقَه» چنین برداشت نموده که با توجّه به اختلاف معانی واژه‌های کاربردی، قرآن دارای تناقض است. خداوند در نزول آیات و سیاق آیات این چند گانگی را نادیده گرفته و یا متوجّه آن‌ها نشده است، در صورتی که با تفکیک معانی کاربردی آیات و سیر تکاملی آن‌ها هر کدام در جایگاه خود، دارای بار معنایی خاص هدفمند می‌باشند؛ و این منتقد است با درک کم از آیات دُچار وارونه‌نگری در فهم آیات شده است. و فاقد فهم درست از آیات قرآن است. البته احتمال این را هم می‌رساند که منتقد مفاهیم را درک نموده باشد، ولی از روی عناد سعی در فریب و گمراه نمودن دیگران را داشته باشد.

 

منابع و مراجع:

تفسیر فی ظلال، دکترمصطفی خرم دل، نشراحسان، سال۱۳۸۷

تفسیر نور، دکترمصطفی خرم دل، نشراحسان، سال۱۳۸۶

تفسیر کشّاف، علّامه زمخشری، انصاری، نشر ققنوس، سال ۱۳۸۹

تفسیر المیزان، حسینی طباطبائی، سید محمدباقر موسوی همدانی، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ دوم، سال ۱۳۶۶

فرهنگ معین، دکتر محمد معین

قرآن مجید تکامل و خلقت انسان، دکتر یدالله سحابی، شرکت سهامی انتشار،۱۳۸۷