این مذاکرات چندی پیش گویا بر سر آزادی دو زندانی آمریکایی چهارم و پنجم به بن بست خورد که به اعلام شکایت ایران از سئول منجر شد؛ اما متعاقب رایزنی‌های فشرده عمان از تماس تلفنی سلطان عمان گرفته تا تماس‌های متعدد وزیر خارجه این کشور با همتای ایرانی خود و همچنین سفر باقری کنی به مسقط، گویا گره باز شد. تلاش‌های قطر هم سهم زیادی در شکستن انسداد و نیل به این توافق به ویژه در بعد مالی آن داشت. 

 در بیانیه کاخ سفید هیچ اشاره‌ای به آزادی 5 ایرانی در آمریکا نشده؛ کما این که در بیانیه ایران نیز بر آزادی زندانیان ایرانی تمرکز شده و درباره آزادی زندانیان آمریکایی تنها به این عبارت اکتفا شده است: «زندانیان مدنظر آمریکا کماکان در ایران حضور دارند.»

 فعلا توافق با خروج 5 زندانی آمریکایی از اوین به بازداشت خانگی وارد فاز اجرایی شده و باید دید مراحل اجرایی بعدی چگونه طی می‌شود. البته مشخص نیست که 5 زندانی ایرانی هم متقابلا به خارج از حبس منتقل شده‌اند یا خیر.

 البته باید دید که چرا بیش از ۷ میلیارد دلار منابع بلوکه شده به ۶ میلیارد دلار تقلیل یافته است. آیا علت آن، کاهش نرخ وون کره در مقابل دلار است؟ حالا هم که باید به یورو تبدیل و از آنجا به حساب‌هایی در قطر واریز می‌شود، احتمالا هزینه‌های این نقل و انتقالات هم باعث کاهش بیشتر ارزش این منابع شود.

 روایت‌ها درباره شکل دسترسی ایران به این منابع ناهمگون است. برخی رسانه‌های ایرانی و افراد نزدیک به تیم مذاکره کننده گفته‌اند که دسترسی ایران مستقیم است و هیچ محدودیتی برای خرید کالا و خدمات وجود ندارد. اما رسانه‌های آمریکا و مقامات این کشور اعلام کرده‌اند که این دسترسی محدود است و تنها شامل خرید کالا و خدمات غیر تحریمی می‌شود. 

 در این میان، وزارت خارجه ایران در بیانیه خود هر چند به دسترسی مستقیم اشاره‌ای نکرده، اما گفته است «نحوه بهره‌برداری از منابع و دارایی‌های مالی رفع توقیف شده در اختیار جمهوری اسلامی ایران بوده و این منابع برای نیازهای مختلف کشور حسب تشخیص مراجع ذیصلاح هزینه خواهد شد.» حال باید دید منظور اختیار عمل در نحوه بهره‌داری غیر تحریمی و تامین نیازهای غیر تحریمی است و این گونه مفهوم اطلاق این گزاره تقیید و به نوعی تخصیص می‌خورد یا معنای مطلقِ غیر مقید بهره‌برداری تحریمی و غیر تحریمی برای تامین نیازهای تحریمی و غیر تحریمی مراد است.

در مقابل، وزیر خارجه آمریکا اعلام کرده که دارایی‌های آزاد شده ایران برای خرید اقلام بشر دوستانه و غیر تحریمی است و این منابع از طریق حساب‌های "محدود و همسو" با معافیت‌های تحریمی استفاد می‌شود. 

 بر خلاف این تناقضات ظاهری، اما در توافق همه چیز واضح و روشن است. دولت بایدن نمی‌تواند ادعایی بر خلاف آنچه در متن توافق وجود دارد، مطرح کند، از این جهت که چنین ادعایی می‌تواند به دردسری بزرگی برای این دولت تبدیل شود. کلیت کنگره که موضع تندی علیه هر نوع توافق و نادیده گرفتن تحریم‌ها دارد، از آن‌ها گزارش خواهد خواست و بازخواست می‌کند و اگر بر خلاف اظهارات کنونی، توافقی شکل گرفته باشد، این مساله می‌تواند روابط میان کاخ سفید و کنگره را بسیار تنشی کند. کما این که در حال حاضر هم صدای اعتراض از درون کنگره و جمهوری‌خواهان نسبت به همین توافق با وجود تاکید مقامات دولت بایدن بر ندادن هیچ گونه معافیت تحریمی بلند شده است. 

 اما این که این توافق می‌تواند پیش درآمدی برای گشایشی در مذاکرات هسته‌ای باشد یا خیر، فعلا برای قضاوت زود است و شواهد تسهیل کننده دیگری وجود ندارد. پرونده زندانیان به دلایلی از حساسیت کمتری در آمریکا برخوردار است و همین، تسهیل کننده بود؛ با این حال دو سال بیشتر زمان برد تا به نتیجه رسید. فعلا اوضاع بین‌المللی و داخلی آمریکا برای از سرگیری جدی مذاکرات هسته‌ای مهیا نیست. 

تصمیمات و توافقات سیاسی نیز مثل مصرف دارو برای مریض است که هر چه از زمان مقتضی و منطقی خود فاصله بگیرد، از تاثیرات مثبت آن کاسته شده و چه بسا به صفر هم برسد. همین خبر آزادی سازی منابع ایرانی در کره  با همین ضوابط اگر مثلا سال گذشته رخ می‌داد شوک مثبتی به اقتصاد ایران و لو مقطعی وارد می‌کرد؛ اما تقریبا اثر این خبر به مرور زمان خنثی و فاقد تاثیری مهم شده است. برای برجام هم اگر احیا شود (که بسیار بعید است) باز فاقد تاثیر مطلوبی خواهد بود که ممکن است یک سال پیش داشته باشد. یا همین توافق با عربستان که اگر قبل از خروج ترامپ از برجام اتفاق می‌افتاد تاثیر دیگری داشت.