سؤال: از محضرتان تقاضا دارم که نظر خود را راجع به سیگار کشیدن با توجه به نکات توضیحی زیر بیان فرمائید. که آیا حلال است یا حرام؟
1- در کتاب «الحلال و الحرام» چاپ آخر فتوا دادهاید که سیگار کشیدن با توجه به ثبوت زیان آن، حرام است.
2- در برنامهی تلویزیونی بیان فرمودید که سیگارکشیدن حرام و یا مکروه به کراهت تحریمی میباشد.
3- در گزارش دانشکده پزشکی انگلیس پزشکان گفتهاند: «دست از سیگار بکشید و اگر نه مرگ زودرس شما را دربرخواهد گرفت».
4- بعضی از علمای بزرگ دینی فتوا دادهاند که: سیگار کشیدن بعضاً حرام و بعضاً مکروه و بعضاً جائز میباشد.
یعنی
أ. در حالت عدم توانائی فردِ سیگاری بر هزینه و مخارج سیگار، حرام میباشد.
ب. برای انسان توانمند و دارا، مکروه است.
ج. در صورتی که بیمار به کشیدن سیگار به آرامش روحی دست یابد، مجاز است.
5- بسیاری از علما و رجال دینی را مییابیم که سیگاری هستند.
ملاحظه: از جمله ضررهای سیگار که دانشکده پزشکی انگلیس اعلام نموده عبارتند از:
1. در انگلیس، سالانه (27500) نفر سیگاری در فاصله میان عمر (34-65) میمیرند.
2. در انگلیس در خلال دهه هشتاد 155 هزار نفر در اثر سرطان ریه مردهاند.
3. 90 درصد مرگهای ناشی از سرطان ریه، نتیجه کشیدن سیگار بوده است.
4. اسباب اصلی مرگ و میر در میان سیگاریها عبارتند از: ابتلا به سرطان ریه، برونشیت، ضایع شدن کبد، بیماری عروق قلبی، زخم سینه، سرطان دهان، سرطان حلق و حنجره، به علاوه نوزادهایی که از زنان سیگاری متولد میشوند سبکتر از وزن طبیعی خود هستند و مادران سیگاری بیشتر سقط جنین میکنند.
همانطور که در مجله پزشکی انگلیسی زبان Lancet اعلام شده سیگار کشیدن یک بیماری است و امری طبیعی نیست و بلایی است که دامنگیر افراد خانواده خواهد شد و یا عادتی است که کرامت و شخصیت انسان را مکدر میسازد. شمار مردگان در اثر سیگار چند برابر مرگ و میر در اثر حوادث رانندگی است و به عنوان نصیحت میگوید: پزشکی که سیگاری باشد در شغل خود امین نخواهد بود.
امید است که با یک نظر قاطع مستند به قرآن و حدیث دست یابیم تا دیگر زمینهای برای مناقشه و مجادله نباشد و بویژه که زیان آن به گزارش 150 صفحهای از بزرگترین کمیتهی پزشکی، به اثبات رسیده است.
از ما بر شما هزار تحیت و سلام باد، خداوند پیوسته شما را موفق گرداند:
دکتر ف.ح.دوحه.
جواب: الحمد الل و الصّلاة و السلام علی رسوله و علی آله و صحبه و من نهج هنجه.
و بعد: این گیاه مشهور که به آن «دخان» یا تبغ» یا «تنباکو» و یا «توتون» میگویند. در آخر قرن دهم هجری ظاهر، و استعمال آن در میان مردم آغاز شده است و عالمان در آن زمان بر خود لازم دیدند که دربارهی حکم شرعی آن به بحث و بررسی بپردازند و از آنجا که این یک پدیده نو میباشد، فقیهان مجتهد گذشته و صاحبان ترجیح و تخریج در مذاهب، برای آن حکمی ندارند و یا بخاطر این که تصور چنین چیزی به ذهن آنان خطور نکرده تا در آن به بررسی صحیح علمی بپردازند. لذا قطعاً مورد اختلاف میباشد: گروهی به تحریم، گروهی به کراهت و گروهی به مباح بودن آن فتوا دادهاند، گروهی برای آن حکمی را بیان ننموده بلکه قائل به تفصیل آن شدهاند. گروهی در آن توقف نموده و در بحث و بررسی آن سکوت را ترجیح دادهاند.[1]
و در هر یک از مذاهب چهارگانه بعضی به تحریم بعضی به کراهت و بعضی به مباح بودن آن فتوا دادهاند به همین خاطر ما نمیتوانیم که قول به مباح بودن، یا تحریم و یا کراهت آن را به یک مذهب انتساب دهیم.
دلایل طرفداران حرام بودن سیگار:
کسانی که سیگار کشیدن را حرام دانستهاند، به چند اعتبار و دلیل شرعی استناد نمودهاند. از جمله:
1. اِسکار (مست کنندگی)
بعضی گفتهاند سیگار مستکننده است و هر مستکنندهای حرام است. منظور آنان از اسکار، مطلق پوششی برای عقل است هر چند همراه با شدت طرب و سرخوشی نباشد و میگویند: برای اوّلین بار طرب و سرخوشی به او دست خواهد داد.
بعضی دیگر میگویند: هر کسی سیگار بکشد، هر که باشد او را مست میکند، یعنی او را سر حال و عقلش را از بین میبرد. و در روان او تأثیر میگذارد. از این لحاظ اسکار را بدان اطلاق نمودند منظور از اسکار لذت و شادی نیست.[2] این گروه بر این اعتقادند که امامت انسان سیگاری برای نماز جماعت جائز نمیباشد.
2. ضعف و سستی (فتور و تخدیر)
این گروه گفتهاند: اگر نگوییم سیگار مستیآور است، قطعاً موجب سستی بدن و ضعف اندام میباشد. امام احمد و ابوداود از ام سلمه روایت کردهاند که پیامبر خدا (ص) فرمود:
(نَهَی عَن کُلِّ مُسکِرٍ وَ مُفتَرٍ)
«از هر مستکننده و سستیآوری نهی نموده.»[3]
و گفتهاند «مفتر» عبارت است از آنچه باعث سستی و ضعف اندام گردد و برای دلیل تحریم سیگار همین یک حدیث کافی است.
3. ضرر رساندن به انسان
ضرری که اینجا بیان داشتهاند بر دو نوع میباشد:
أ. ضرر بدنی: به این معنی نیروی انسان ضعیف شود و رنگ چهرهی او به زردی میگراید و انسان دچار سرفه شدید و در آخر مبتلا به بیماری سل میگردد. بعضی از دانشمندان در این موضوع سخن نیکویی گفتهاند: که در رابطه با تحریم چیز مضر و زیانآور فرق نمیکند که آیا آن زیان، آنی و یک دفعه باشد و یا تدریجی و اندک اندک. در صورتی که وقوع ضرر غالباً تدریجی است.
ب. ضرر مالی: مقصود از آن این است که کشیدن سیگار موجب تبذیر و تباهی مال است. یعنی در مسیری صرف میشود که نه برای جسم فایدهای دارد و نه برای روح و نه در دنیا نفعی دارد و نه در قیامت، پیامبر خدا (ص) پیوسته انسان را از تباه و ضایع نمودن مال و دارائی، نهی فرموده است و خداوند متعال هم میفرمایند:
«وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا * إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا»[4]
«ولخرجی و اسراف مکن که اسرافکاران برادران شیطانهایند و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است».
یکی از دانشمندان میگوید: اگر شخصی اقرار کند به اینکه در کشیدن سیگار هیچگونه نفعی عاید او نخواهد گشت، کشیدن بر او حرام میباشد البته نه به خاطر استعمال آن، بلکه به خاطر تباهی و اسراف مال؛ زیرا در تحریم تباهی مال، تفاوت نمیکند که آیا آن را در دریا اندازد و یا با آتش آن را بسوزاند و یا از راههای دیگر مال و دارایی خود را تلف کند.
در زمان گذشته بعضی از عالمان که کشیدن سیگار را حرام و از آن نهی نمودهاند عبارتند از: شیخ الاسلام احمد سنهوری بهوتی حنبلی، و شیخ مالکیه، ابراهیم لقانی، از عالمان مغرب: ابوالغیث قشاش مالکی، از عالمان دمشق: نجمالدین پسر بدرالدین پس مفسر قرآن، عربی غزایی، عامری، شافعی، و از عالمان یمن، ابراهیم بن جمعان و شاگرد او ابوبکر بن اهدل، از عالمان حرمین: محقق عبدالملک عصامی و شاگر او محمد بن علامه، و سید عمر بصری واز عالمان ترکیه شیخ بزرگوار محمد خواجه و عیسی شهوایی حنفی، و مکی بن فروح مکی و سیدسعد بلخی مدنی تمامی این بزرگان از علمای امت اسلامیاند که به تحریم سیگار کشیدن فتوا دادهاند.[5]
استدلال قائلین به کراهت سیگار کشیدن
کسانی هم که به کراهت سیگار کشیدن اعتقاد دارند، به دلایل زیر استناد نمودهاند:
أ. سیگار، حداقل خالی از یک ضرر نیست بویژه در استعمال زیاد آن؛ و روشن است که استفاده اندک اندک به استفاده فراوان منتهی میشود.
ب. نقصانی در مال که اگر نتوان آن را تبذیر، اسراف و تباهی مال دانست، حداقل نقصانی مال هست. در حالی که شخص میتوانست آن مال و سرمایه را در آنچه برای خود و مردم نیک و سودمند است مصرف کند.
ج. بوی بدی که از دهان فرد سیگاری استشمام میشود که هر کس بدان عادت نداشته باشد او را اذیت میکند. و هر چیزی که موجب تنفر و انزجار دیگران باشد، استعمال آن مکروه است. مانند خوردن پیاز، سیر و ....
د. استعمال سیگار برای اهل فضل و کمال، با شأن و شخصیت آنها سازگار نیست.
هـ. استعمال سیگار، انسان را از انجام عبادت به صورت کاملتر باز میدارد.
و. انسان معتاد به سیگار، در بعضی روزها از دستیابی به سیگار ناتوان میماند و فقدان آن موجب تشویش خاطر او میگردد. به عنوان نمونه اگر شخص سیگاری در مجلسی قرار گیرد که استعمال در آن ممنوع باشد و یا اینکه کسی در آن مجلس باشد که در محضر او از کشیدن سیگار خجالت بکشد.
شیخ ابو سهل محمد بن واعظ حنفی میگوید:
«تمام دلایل فوق بیانگر کراهت قطعی و یا تحریم ظنی استعمال سیگار، میباشند و هیچ فردی جز عنادگر و اهل مناقشه در کراهت آن شکی نخواهد داشت.»
به دلیل اینکه هر بوی بدی مانند سیر و پیاز مکروه است و این دود کثیف به طریق اولی انسان را از ورود به مسجد و حضور در جمع باز میدارد.
استدلال طرفداران مباح بودن سیگار
استدلال کسانی که میگویند استعمال سیگار مباح است این است که میگویند: اصل در اشیاء اباحه است و ادعای کسانی که میگویند سیگار مسکر و مخدر است، صحیح نمیباشد؛ زیرا اسکار و مستی عبارت است از استتار عقل همراه با حرکت اندام؛ امّا تخدیر عبارت است از استتاری عقل همراه با سستی اندام و انسان سیگاری فاقد این دو حالت میباشد.
درست است که کسی که بدان معتاد نباشد، هنگام استعمال آن یک نوع اختلال مزاج و تهوع به او دست میدهد، ولی این امر موجب تحریم نخواهد گشت. علاوه بر این در جواب این که استعمال سیگار موجب اسراف است، باید گفت که چنین چیزی مخصوص سیگار نیست.[6] این استدلال نظر علامه شیخ عبدالغنی نابلسی بود.
شیخ مصطفی سیوطی رحبانی، شارح کتاب «غایةالمنتهی» در فقه حنابله میگوید:
«هر دانشمند پژوهشگری که آگاه به اصول و فروع دین باشد و از هوای نفسانی بدور باشد، اگر از ایشان درباره کشیدن سیگار بعد از آنکه اشتهار یافته و مردم کاملاً آن را شناختهاند و پس از ابطال و ادعای کسانی که قائل به زیان آن برای عقل و بدن هستند، استفتا نماییم آن عالم و مفتی جز به اباحه آن جواب نخواهد داد؛ زیرا اصل در اشیایی که فاقد ضرر و فاقد نص تحریم باشد، حلیت و اباحه آن امر است تا زمانی که از طرف شارع تحریم آن صادر گردد. پژوهشگران اسلامی برای این امر اتفاق دارند که فرمانبرداری از عقل و رأی، بدون مستند شرعی، باطل میباشد.»[7]
این بود نظر شیخ رحبانی بر مبنای آنچه در عصر خود بدان پیبرده است و اگر ایشان به ضرر و زیان سیگار که امروزه آشکار شده اطلاع مییافت، قطعاً نظر و فتوای خود را تغییر میداد.
استدلال طرفداران تفصیل
استدلال قائلین به تفصیل این است که میگویند: این گیاه در حد ذات خود پاک است و مسکر، مضر و کثیف نمیباشد. لذا اصل بر اباحه آن است و با این دید احکام شرعی بر آن جاری میگردد به این صورت که: برای کسی که در استعمال آن متوجه ضرر بدنی و عقلی نگردد، جایز و مباح میباشد و برای کسی که استعمال آن زیانآور باشد، حرام است. مانند کسی که استعمال عسل برایش زیانآور و مضر باشد و برای کسی که در دفع ضرر، مانند بیماری سودمند باشد، استعمال آن واجب است، ثبوت این گونه احکام به خاطر موجبات عارضی است، ولی نباید فراموش کرد که در حد ذات خود مباح میباشد.
نظرات دانشمندان معاصر دربارهی سیگار:
اگر از نظرات متقدمین بگذریم و به نظرات دانشمندان معاصر نظری بیفکنیم، میبینیم که علمای معاصر نیز درباره حکم سیگار آراء متفاوت و گوناگونی دارند.
از جمله: شیخ حسنین مخلوف مفتی اسبق مصر که بر مبنای نظر بعضی از عالمان پیشین خود میگوید: سیگار در اصل مباح است، حکم تحریم و کراهت آن بر مبنای اقتضای عوامل خارجی است. مانند اینکه منتج به ضرر زیاد یا کم، در تنفس یا در مال و یا در هر دو، گردد و یا استعمال آن منجر به تباهی یک حق و یا مفسدهای گردد. مانند اینکه سیگار کشیدن شخصی که مالش را در تهیه سیگار به کار میگیرد، موجب محروم کردن زن و فرزندان خود از حقوق و نفقات شرعی گردد. اگر چنین پدیدهای روی داد، بر حسب ضعف و قوت آن حکم به کراهت و یا تحریم آن مینماییم و اگر در استعمال سیگار چنان عوارض و مقتضیاتی روی ندهد، استعمال آن مباح و حلال میباشد.[8]
بعضی دیگر، قطعاً استعمال سیگار را حرام میدانند و در این باره رسائل و مقالاتی را نیز به رشته تحریر درآوردهاند تمام علمای نجد آن را به ویژه اگر استعمال کننده آن یک عالم دینی باشد، حرام میدانند. علامه شیخ محمد ابن مانع یکی از علمای بزرگ قطر و مدیر معارف سعودی در عصر خود در حاشیهای که بر کتاب «غایة المنتهی»[9] نوشته است میگوید:
«اعتقاد به مباح بودن سیگار، یک نوع شوخی است و مورد اعتماد هیچ انسانی نیست؛ زیرا ضرر آن ملموس، و تخدیر آن محسوس و بوی آن مکروه است و مال و دارایی به صورتی بیفایده در آن صرف میگردد و نباید فریفته گفتار طرفداران مباح بودن آن شد. چون گفتار هر کس جز پیامبر خدا (ص) قابل رد و قبول است.»
و شاید درستترین و از لحاظ دلیل صحیحترین نظریه همان نظر مرحوم شیخ الاکبر محمد شلتوت؟، شیخ سابق الازهر باشد که در فتاوایش میفرماید:[10]
اگر تنباکو سکرآور نباشد و عقل را فاسد نگرداند، دارای آثار زیانآوری است که استعمالکننده و غیر استعمالکننده آن، مضار آن را در صحت بدن احساس خواهد کرد. پزشکان مواد آن را تجزیه نموده و به ماده سمیای دست یافتهاند که اگر چه به صورت تدریجی هم باشد، سعادت و سلامتی انسان را به خطر خواهد انداخت لذا قطعاً یک ماده مضر زیانآور است. و زیان و ضرر در نظر اسلام یک پلیدی است که در هر پدیدهای آشکار شود باید از آن امر دوری گرفت.»
از سوی دیگر اگر به پولهایی که در راه سیگار صرف میگردد، توجه داشته باشیم میبینیم که بیشترین افراد سیگاری به آن پول نیازمند هستند و یا صرف آن پول در غیر سیگار مفیدتر و شایستهتر خواهد بود. و حتی اگر از این دیدگاه مالی به آن بنگریم، خواهیم دید که شریعت به خاطر همین جنبه مالی آن را غیر مباح میداند و دستور میدهد که باید از آن پرهیز کرد. همچنین از شناخت موثقی که نسبت به آثار بد تنباکو که در تندرستی بدن و نابودکردن مال دارد پی خواهیم بود که سیگار مورد طرد شریعت میباشد و شرع اسلامی از آن اکراه دارد و حکم اسلام بر حرام بودن و با کراهت چیزی، نیازمند وجود نص مخصوصی نسبت به آن چیز نیست و چه بسا قواعد کلّی شریعت موجب شناخت احکام باشد و از همین رهگذر است که شریعت اسلام برای صدور حکم نسبت به مسائل جدید و مستحدثه از لحاظ حرام و حلال بودن شایستگی دارد و این امر از طریق شناخت خصوصیات و آثار غالب بر اشیاء میباشد. به طوری که هر جا ضرر باشد، حرام را به دنبال دارد و هر جا نفع خالص و یا نفع غالب شد، اباحه خواهد بود و اگر نفع و ضرر چیزی مساوی باشد، پیشگیری بهتر از علاج میباشد.»[11]
بررسی و ترجیح
آنچه بر من روشن گشت این است که، اختلافاتی را که از علمای مذاهب از هنگام ظهور سیگار و شیوع استعمال آن، نقل نمودهایم که نسبت به صدور حکم شرعی در مورد استعمالکنندهی آن اختلاف داشتهاند، غالباً بر مبنای اختلاف ادله نبوده، بلکه از تحقیق المناط[12] نشأت گرفته است، یعنی آنان اتفاق دارند بر این که اهر چیزی که ضرر آن بر بدن و یا عقل ثابت گرد، استعمال آن حرام میباشد. اختلاف آنان در تطبیق و مقایسه این حکم بر سیگار است که بعضی از آنان به زغم خود، منافع زیادی را برای آن به اثبات رساندهاند و بعضی مضار اندکی را برای آن ثابت نمودهاند، ولی در مقابل دارای منافع مساوی با آن است. عدهای هم هیچ گونه منفعتی را برای سیگار ثابت ننمودهاند، ولی از آن طرف ضرر را در آن منتفی نمودهاند.
و این هم بدان معنی است که اگر آنان به وجود ضرر در چیزی یقین پیدا میکردند، قطعاً آن را حرام مینمودند. در اینجا باید بگویم: اثبات و یا نفی ضررِ بدنی سیگار، در حیطه کار عالمان فقه نیست، بلکه مربوط به عالمان پزشکی و آزمایشگاهی است که به خاطر تخصص خود مورد پرسش قرار خواهند گرفت. خداوند متعال میفرماید:
«فَاسْأَلْ بِهِ خَبیراً»[13]
«دربارهی وی از خبرهای بپرس»
«وَ لا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبیرٍ»[14]
«و هیچ کس چون آگاه تو را خبر ندهد»
دانشمندان پزشکی و آزمایشگاهی نظرات و تحقیقات خود را پیرامون آثار زیانبار سیگار بر روی بدن به طور کلّی و ریهها و دستگاه تنفسی به طور خصوصی بیان داشتهاند که چگونه موجب سرطان ریه در بسیاری از افراد خواهد گردید و از همین رو همواره نسبت به خطرات و مضار آن، به جهانیان هشدار دادهاند.
به علاوه اثبات بعضی از مضرات سیگار نیازی به پزشک متخصص و یا عالم آزمایشگاهی ندارد، بلکه عامه مردم از فرهنگی و غیر فرهنگی یا باسواد و بیسواد از آن آگاهی دارند. لازم است آنچه بعضی از دانشمندان بیان داشتهاند، متذکر شویم و آن اینکه ضرر و زیان تدریجی همانند ضرر و زیان فوری و دفعی است هر دو مقتضی تحریم هستند. به همین خاطر استعمال سم خواه تأثیر آن سریع و یا کند باشد در هر صورت قطعاً حرام خواهد بود. بنابراین اختلاف مفتیان در تحریم و اباحه سیگار بر مبنای ثبوت و یا عدم ثبوت ضرر آن میباشد (که در صورت ثبوت ضرر آن، آن را حرام، و در صورت ثبوت فقدان ضرر، آن را مباح دانستهاند).
با این حال اینکه عدهای میگویند: چگونه میتوان امثال این گیاه را که فاقد نص شرعی است حرام دانست؟
در جواب میگویم: لازم نیست که شارع برای هر یک از محرمات، نص قرار دهد و هر امر حرامی ناگزیر باید منصوص باشد، بلکه باید در پرتو نصوص و مقاصد تشریع، قواعد و ضوابط و کلّی را وضع نمود که در ذیل آن جزئیات فراوان و مختلفی قرار گیرد حصر قواعد و ضوابط ممکنا ست، ولی حصر و شمارش مصادیق و اجزاء تحت آن ناممکن میباشد.
کافی است که شارع ششی پلید و مضر را حرام گرداند. در آن صورت مصادیق فراوان و غیر قابل شمارشی از خوردنیها و نوشیدنیهای پلید و مضر تحت آن قرار خواهد گرفت. لذا علمای اسلام، بر تحریم حشیش و سایر مخدرات –اگر چه فاقد نص معینی در رابطه با تحریم آن میباشد- اجماع دارند.
نمونه بارز این امر امام ابو محمد بن حزم ظاهری است که با وجود اینکه ایشان متمسک به ظواهر و حرفیت نصوص است، ولی هر چیز زبانآوری را حرام دانسته است و این حکم را از عمومیت و کلیت نصوص استنباط نموده است و میگوید: «و امّا دلیل اینکه هر چیز زیانآوری حرام است. گفتار پیامبر گرامی است که میفرماید:
«اِنَّ الله کَتَبَ الاِحْسانَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ ... فَمَنْ اَضَرَّ بِنَفْسِهِ اَوْ بِغَیْرِهِ فَلَمْ یُحْسِنْ وَ مَنْ لَمْ یُحْسِنْ فَقَدْ خَالَفَ کِتابَ اللهِ «اَلاِحْسانَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ»»[15]
«: خداوند نیکی را برای هر چیزی رقم زیده است هر کسی نسبت به خود و یا دیگران زیان رساند، نیکی انجام نداده، و هر کسی که نیکی انجام ندهد، مخالف دستور کتاب خدا است که برای هر چیزی نیکی را مد نظر قرار داده است».
علاوه بر این میتوان در استدلال این حکم به حدیث
«لا ضَرَرَ وَ لا ضِرارَ»
«زیان و زیان رساندن در اسلام نیست».
تمسک چیست.
همانطور که میتوان به این آیه قرآنی استدلال نمود:
«وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا»[16]
«و خودتان را به قتل نرسانید زیرا خدا همواره با شما مهربان است».
از جمله بهترین عبارات فقهی درباره استعمال مضرتها، همان عبارت امام نویی است که در کتاب «الروض» خود میگوید:
«هر چیزی که زیان آور باشد مانند شیشه، سنگ، سم و ...، خوردن آن حرام است و هر چیزی که زیانآور باشد نباشد، خوردن آن حلال میباشد. خوردن چیزهای پاک و مستقذر مانند منی و آب بینی و ...، نیز بنا به قول صحیح حرام میباشد، ... تا آنجا که میگوید: نوشیدن دارویی که در آن مقدار کمی سم باشد، ولی غالباً نوشیدن آن سلامت آور و بدان نیاز باشد، جایز میباشد.
بعضی از مردم در این قضیه به قاعده «اصل در اشیاء اباحه است مگر نص شرعی دال بر تحریم آن موجود باشد» تمسک جستهاند. بعضی از علمای اصولی در رد این موضوع، به عکس آن قائل شدهاند و میگویند: «اصل در اشیاء حرمت است مگر نص شرعی بر اباحه آن باشد».
نظر صحیح میان این دو گروه، بر تفصیل است. یعنی اصل در منافع، اباحه است. به دلیل قول خداوند که در معرض امتنان بر بندگانش میفرماید:
«هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً»[17]
«اوست آن کسی که آنچه در زمین است. همه را برای شما آفرید».
امّا مضار، یعنی آنچه که باعث اذیت و آزار بدن، یا روان و یا هر دوی آنها گردد، اصل در آن، ممنوع و حرام است. در دخانیات ضرری وجود دارد که نباید از آن غافل ماند این ضرر که یک ضرر یقینی است و هیچ شکی در آن نیست، و منظور ضرر مالی است و منظور از آن این است که مال و پول در چیزی مصرف میگردد که هیچ نفعی در دنیا و قیامت ندارد؛ و به ویژه هنگامی که قیمت آن گران و استعمال آن مشمول اسراف و تبذیر گردد و چه بسا مخارج دخانیاتِ بعضی از افراد زندگی یک خانواده را کاملاً تأمین مینماید.
افرادی هم که هنگام استعمال دخانیات احساس آرامش روانی میکنند، به خاطر منفعت خود دخانیات نیست، بلکه به خاطر این است که شخص بدان معتاد شدهاست. یعنی درست مانند سایر معتادانی که به آن چیز مورد آرزویش تمایل مینماید. هر چند موذی و در نهایت موجب ضرر و زیان باشد.
امام ابن حزم در کتاب «المحلی» میگوید: اسراف حرام است. و اسراف عبارت است از:
1. صرف مال در آنچه حرام نموده خواه آن مال زیاد یا کم و یا حتی به اندازه بال پشهای باشد.
2. اسراف و تبذیر در چیزی بدون نیاز ضرورت، به طوری که مصرف مال در چنین مواردی، شخص را فقیر گرداند.
3. ضایع کردن مال و بیهوده آن را آتش زدن هر چند اندک باشد.
خداوند متعال میفرماید:
«وَ لا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ المُسْرِفینَ»[18]
«اسراف نکنید خداوند اسرافکنندگان را دوست ندارد».
و کاملاً واضح است که خرج مال در دخانیات و استعمال سیگار به نوعی ضایع کردن مال میباشد.
از گفتار یکی از علما که آن را قبلاً نقل نمودم بسیار خوشم آمد که گفت: اگر شخصی اقرار کند به اینکه در دخانیات هیچگونه نفعی نیست بلکه استعمال آن برای چنین شخصی حرام باشد. به دلیل اینکه مصرف مال در آن به عنوان ضایعکردن مال تلقی میگردد؛ زیرا در ضایع کردن مال تفاوت نمیکند که آن مال را به دریا بیندازد و یا آن را با آتش بسوزاند یا از راههای دیگری مال خود را تباه کند. بنابراین اگر همراه این اتلاف مال، زیان یقینی و یا ظنی متوجه شخص گردد، حکم آن باید چگونه باشد؟ یعنی اگر هم اتلاف مال و هم اتلاف بدن با هم در شخص جمع شوند، چگونه باید باشد، و بسیار جای شگفتی است که افرادی با میل و اختیار خود، ضرر بدنشان را با مال آزاد خود میخرند.
در استعمال دخانیات ضرر دیگری نیز هست که بسیاری از نویسندگان از آن غافل میباشند، و آن ضرر و زیان روانی است به عبارت دیگر اینکه اعتیاد به دخانیات و امثال آن، اراده انسان را به بردگی میکشاند و او را اسیر این عادت پلید میگرداند تا جایی که اگر روزی بنا به دلائلی از قبیل احساس ضرر بر بدن، یا تأثیر سوء آن بر روی فرزندانش، یا نیاز به پول آن که در راه مفیدتر و لازمتری آن را هزینه نماید و یا ... بخواهد خود را از آن برهاند، قادر به آن نباشد و با توجه به این بردگی روانی، بعضی از اشخاص سیگاری را میبینیم که به خاطر ارضای این عادت و اعتیاد به خرجی فرزندان و مایحتاج خود و خانوادهاش ظلم و ستم روا میدارند؛ زیرا دیگر نمیتواند از آن اعتیاد رهایی یابند. و اگر روزی بنا به موانع داخلی یا خارجی، از دستیابی به سیگار ناتوان باشد، زندگی او مضطرب و تعادلش به هم میخورد، حالش بد، فکرش مشوش و اعصاب او با دلیل و بدون دلیل به هم میریزد.
و بدون هیچ شک و تردیدی، این گونه ضررها هنگام صدور حکم بر اشخاص سیگاری قابل اعتبارند. از بررسیها و تحقیقاتی که بیان نمودیم، معلوم گردید که اعتقاد به مباح بودن دخانیات به طور مطلق فاقد دلیل و بلکه به صراحت غلط میباشد و اگر باز بر این اعتقاد اصرار ورزیم، به طور کلّی از جونب مسأله غافل گشتهایم. همان مقدار زیان، که عبارت از تباهی جزئی از مال در چیزی که هیچ سودی ندارد. به علاوه بوی بد آزار دهندهای که به دنبال دارد و همچنین زیانی که بعضی واقعی، بعضی مظنون و یا احتمالی است، برای علت ممنوعیت استعمال آن کافی است.
علاوه بر این اگر هنگام اوّلین روزهای پیدایش توتون در سال یک هزار هجری که دانشمندان به اثبات ضرر و زیان آن دست نیافتهبودند توجیهی باشد، در عصر ما که سازمانهای علوم پزشکی نسبت به بیان ضرر و آثار زشت آن اجتماع و اتفاق نمودهاند، و حتی خواص و عام از آن آگاهی دارند و زبان آمار مؤیّد آن است، دیگر توجیهی برای فقیه و مفتی نخواهد ماند. (همان آمار سازمانهای پزشکی جهان که در سؤال مذکور شد کافی است).
وقتی که نظریه مباح بودن مطلق ساقط و مردود گردید، نظریه فتوا به کراهیت و یا تحریم آن برای ما باقی مانده است. و از آنچه قبلاً بیان گردید، دلیل تحریم آن موجهتر و قویتر میباشد و به خاطر تحقق ضرر بدنی، مالی و روانی در شخص معتاد به سیگار، ما هم نظریه تحریم آن را ترجیح دادهایم.
کسانی هم که فقط به کراهت سیگار قائل شوند باید دید که آیا منظور، کراهت تنزیهی است یا تحریمی؟ کراهت تحریمی ظاهر تر است. به سبب قوت اعتبارات و دلایلی که بیانگر قول به تحریم آن هستند و اگر کسی از صدور حکم حرام تنازل نموده باشد از درجه کراهت تحریمی آن پایینتر نیامده است.
در هر صورت از جمله مقررات شریعت اسلامی این است که اصرار بر صغایر، انسان را به کبائر نزدیک میگرداند و اینجاست که بیم آن میرود که اصرار بر مکروه انسان را به حرام نزدیک گرداند. به علاوه بعضی از افراد در این قضیه دارای شرایط و ضعیتی هستند که دیگران فاقد آن میباشند که با وجود آن شرایط و اعتبارات، موجب تأکید حرمت آن میگردد. همانگونه که هنگام وجود آن شرایط، حکم کراهت مورد تأکید قرار میگیرد و حتی به کراهت تحریمی انتقال مییابد. مثال حکم کراهت مورد تأکید قرار میگیرد و حتی به کراهت تحریمی انتقال می یابد. مثال آن مانند اینکه شخصی بنا به نسخه پزشک مطمئن و یا بر حسب تجربه شخصیِ خود، و یا دیگران، استعمال سیگار برای او مضر باشد. و یا مانند اینکه شخصی برای نفقه و مخارج خود، خانواده و یا کسانی که شرعاً نفقه آنان بر او واجب میباشد، به پول و بهای آن دخانیات، نیازمند باشد[19] و یا مانند اینکه سیگار و دخانیات از کشورهای دشمن مسلمانان، وارد گردد و پول و بهای آن سیگارها موجب تقویت آنان در برابر مسلمانان گردد و یا مانند اینکه ولی امر و یا حاکم شرعی مسلمانان دستور ممنوعیت استعمال سیگار را نموده باشد، در صورتی که طاعت چنین اولوالامری در غیر معصیت خدا واجب میباشد و یا مانند اینکه شخصی در علم و دیانت الگو و اسوهی دیگران باشد. مانند عالمان دینی و پزشکان و...
در اینجا لازم و ضروری است برای اینکه فتوای ما نسبت به سیگار و دخانیات، عمومی و عادلانه باشد از چند امر غافل نمانیم و آنان را هنگام صدور حکم در نظر داشته باشیم.
اوّل: اینکه بسیاری از اشخاص سیگاری آرزوی ترک سیگار را در سر دارند، ولی به خاطر ریشهدار بودن این عادت در بدن و اعصاب آنها، نسبت به ترک آن ناتوانند. به نحوی که اراده آنها توان رهایی از آن را ندارد و اگر آن را ترک کنند دچار اذیت و آزار زیاد خواهند شد. چنین اشخاصی به میزان تلاش در ترک سیگار و ناتوانی در مقابل آن، معذور خواهند بود محاکمه هر کس بسته به نیت اوست.
دوّم: اینکه تمایل ما به تحریم دخانیات بنا به وجود اعتبارات و شرایط شرعی در شخص، به این معنا نیست که سیگار هم مانند نوشیدن شراب، یا زنا و یا دزدی است؛ زیرا حرام در اسلام، دارای درجاتی است. بعضی از آنها صغایر و بعضی کبایر میباشند و درجه و حکم هر کدام غیر از دیگری است. کبایر، جز با توبهی نصوح، پاک نخواهند گشت، ولی صغایر، نمازهای پنجگانه، نماز جمعه، روزه و قیام ماه رمضان و سایر طاعات و عبادات دیگر باعث کفارهی آنان خواهد بود و بلکه به محض اجتناب از کبایر، صغایر پاک میگردند. (انشاءالله) از ابن عباس و بعضی از سلف روایت شده است که اصرار و دوام بر گناه صغیره آن را به کبیره تبدیل خواهد کرد، ولی باز این متفقعلیه نیست.
سوّم: اینکه حرام مورد اختلاف، همسان درجه حرام مورد اتفاق نیست. بنابراین مشکل است که انجام دهنده حرام مورد اختلاف را، فاسق به شمار آریم و حق او از شهادت و امثال آن ساقط گردانیم. به ویژه هنگامی که آن حرام مورد اختلافی (مانند سیگار) دامنگیر عموم شده باشد.
با توجه به تحقیقات و بررسیهای قبل روشن شد که آنچه که سوالکننده از بعضی از علما نقل نموده و ایشان حکم دخانیات را فقط بر مدار توانایی و عدم توانایی مالی قرار دادهاند و در نتیجه اگر شخص سیگاری از بهای مصرف سیگار ناتوان باشد، سیگار برای او حرام و اگر قادر به بهای مصرف آن باشد، برای او مکروه گردد، چنین حکمی نه مقبول است و نه عمومیت دارد؛ زیرا ضرر و زیان بدنی و روانی را باز باید در کنار ضرر مالی مورد اعتبار قرار داد. انسان غنی و دارا نمیتواند مال خود را ضایع گرداند و به دلخواه خود آن را تباه نماید؛ زیرا در درجه اوّل آن مال، مال خداست و در ثانی، مال جماعت مسلمانان است.
همچنین اینکه در متن سؤال بیان شده که بسیاری از علمای دینی سیگاری هستند؛ باید بگویم که اولاً اینگونه علما برای خود ادعای عصمت را ندارند و در ثانی بسیاری از آنان در اوان جوانی بدان مبتلا شدهاند و سپس اراده آنان در قبال رهایی از آن ضعیف گشته است و بعضی از آنان با وجود اینکه خود معتاد به کشیدن سیگار هستند، ولی باز فتوای تحریم آن را صادر نمودهاند.
وقتی که استعمال دخانیات برای مرد، مذموم و ناپسند باشد، برای زنان به مراتب بیشتر ناپسند و مذموم خواهد بود؛ زیرا سیگار برای زنان موجب تشویه زیبایی و تغییر رنگ دندانهای آنان خواهد بود و بوی دهان آنان را بد و ناخوشایند میکند. در صورتی که زیبایی و جمال از لوازم فطرت زنان میباشد.
سفارش من برای هر شخص سیگاری این است که با عزم قوی و تصمیم قاطع از این آفت، خود را برهاند، ترک تدریجی چندان مثمر ثمر نخواهد بود. کسی هم که اراده ضعیفی دارد، باید در حد توان از شر آن بکاهد. آن را برای دیگران نیک نشمرد و هیچ کس را به استعمال آن تشویق نکند. مانند اینکه به دیگران سیگار تعارف کند و یا به میهمانانش در استعمال آن اصرار ورزد و در دسترس آنان قرار دهد، بلکه باید زیانهای مالی، جسمی و روانی آن را برای دیگران بازگو کند که کمترین زیان آن است که شخص بنده و اسیر آن خواهد گشت. به طوری که توان رهایی از آن را نخواهد داشت همچنین باید از درگاه خداوند متعال بخواهد که او را از این بلای خانمانسوز نجات و رهایی بخشد و مخصوصاً سفارش من به جوانان این است که خود را از ارتکاب چنین آفتی که موجب تباهی صحت آنان و تضعیف نیرو و شادابی آنان خواهد بود، جداً بر حذر دارند و به دام واهمه و خیالات واهی که گویا سیگار کشیدن از علایم مردانگی و یا استقلال شخصیت است، قرار نگیرند و کسانی هم که در همان اوان جوانی بدان مبتلا گشتهاند، به راحتی میتوان خود را از آن برهانند و بر آن غالب آیند که اگر بلافاصله چنین اقدامی صورت نگیرد، اعتیاد آن بر او فایق میآید و او را مغلوب و اسیر خود مینماید و جز کسانی که مورد رحم خدا گردند، نجات آنان از این بلا و مصیبت، مشکلتر خواهد بود.
سفارش من به دستگاههای تبلیغاتی این استکه باتمام شیوهها و روشهای خود، هجوم و حمله خود را متوجه دخانیات و مضار آن، نمایند به تهیهکنندگان و کارگردانان فیلمههای نمایشی و سینمایی و تلویزیونی و غیره نیز سفارش میکنم که از تشویق استعمال سیگار به وسیلهی ظهور و نمایش آن به مناسبت و غیر مناسبت در صحنهها جداً پرهیز نمایند.
به دولتهای اسلامی نیز سفارش میکنم که مبارزه با این آفت را سرلوحه کار خود قرار دهند و امت اسلامی را از شر آن نجات دهند. اگر چه در راستای چنین مبارزهای خزانه دولت میلیونها تومان و یا دلار زیان ببیند؛ زیرا تندرستی بدنی و روانی مردم، مهمتر و گرانبهاتر از میلیونها و بلکه بیلیونها ریال و دلار میباشد.
منابع و ارجاعات
------------------
[1] - مطالب اولیالنهی شرح غایة المنتهی من فقه الحنابلة: ج 3 ص 218.
[2] - ر.ک. به «الفواکه العدیدة: فی المسائل المفیدة الشهیر ممجموع المنقور جلد 2.
[3] - سیوطی این حدیث را در جامع الصغیر با رمز صحیح بیان داشته و مناوی در فیض التقدیر آن را مورد تأکید قرار داده است.
[4] - اسراء/ 27-28.
[5] - ر.ک به: الفواکه العدیده: ج 2. (ص) 80-81.
[6] - ر.ک. به: رد المحتار، حاشیة ابن عابدین ج 3ص326.
[7] - همان رج 5 ص 36.
[8] - ر.ک. به الفتاوی الشرعیة، تألیف شیخ حسنین مخلوف: ج 2 صص 112-113.
[9] - غایةالمنتهی: ج 2ص 332.
[10] - شایان ذکر است که شیخ شلتوت رحمهالله خود سیگاری بوده و از دوران جوانی بدان معتاد شده و ترک آن برایش مقدور نبوده است. ولی انصاف ایشان چنان بود که بنا به چند علل احکام و چند قواعد کلی شریعت، تحریم سیگار را ترجیح دادهاند.
[11] - فتاوی، شیخ شلتوت، (ص) 354 چاپ الازهر.
[12] - تحقیق المناط، بررسی و اطمینان حاصل کردن از وجود علت که با نص یا اجماع یا استنباط ثابت شده است در صورتهایی که حکم آن را منظم میکنند. (مترجم)
[13] - فرقان/ 59.
[14] - فاطر/ 12.
[15] - ر.ک. به: المحلی، ج 7 صص 504-505 مسأله 1030 چاپ الامام.
[16] - نساء/29.
[17] - بقره/29.
[18] - المحلی: ج 7 (ص) 503، مسأله 1027.
[19] - لازم است بدانیم که امروزه میلیونها مسلمان از گرسنگی واقعی میمیرند در حالی که دهها میلیون تومان، دینار و دلار مصرف سیگار میگردد.
نظرات