ابعاد جنگ خاورمیانه زیر ذره‌بین رسانه‌های جهان

جهان در نقطه صفر

تشدید درگیری‌ها در منطقه طی یك‌سال اخیر به نقطه عطف بحرانی تبدیل شده كه نه‌تنها ثبات خاورمیانه را تهدید می‌كند و خطر بروز جنگی فراگیر را محتمل كرده است، بلكه می‌تواند تبعات گسترده‌ای نیز برای امنیت جهانی به همراه داشته باشد. در كانون این تنش‌ها، ادعای حمله احتمالی اسراییل به ایران به عنوان یك سناریوی ادعایی، به پرونده‌ای مهم و مورد توجه در محافل سیاسی و رسانه‌ای تبدیل شده است. از همین رو ناظران و كارشناسان تلاش دارند تا از زوایای مختلف سناریوهای ادعایی مطرح درباره رویارویی نظامی محدود یا فراگیر میان تهران و تل‌آویو را بررسی كرده و به پیامدهای احتمالی و ادعایی چنین رویارویی بر معادلات خاورمیانه، جهان و بازارهای انرژی بپردازند. در این راستا، روزنامه اعتماد تحلیل و نگاه نشریات مختلفی در خصوص این تحولات را مورد بررسی و واكاوی قرار داده است تا تصاویر و سناریوهای متفاوتی از تحولات آتی و پیامدهای آنها ارایه دهد.

 نیویورك‌تایمز: خاورمیانه منهای اسراییل؟ چرا عادی‌سازی برای اعراب جذاب نیست؟

نشریه نیویورك‌تایمز با انتشار گزارشی به تغییر احتمالی رویكرد اعراب در ارتباط با توافقات ابراهیم و پرونده عادی‌سازی با اسراییل بعد از آغاز جنگ غزه پرداخته است. این نشریه در گزارش خود آورده است كه در ماه‌های پیش از ۷ اكتبر، عربستان در حال برنامه‌ریزی برای توافقی با اسراییل بود؛ توافقی كه در ازای عادی‌سازی به ریاض امكان برقراری یك پیمان دفاعی گسترده‌تر با ایالات متحده و حمایت از یك برنامه هسته‌ای غیرنظامی را می‌داد. در حالی كه تعدادی دیگر از كشورهای دیگر خلیج‌فارس در سال ۲۰۲۰ ذیل توافقی به نام «توافقات ابراهیم» روابط دیپلماتیك خود را با اسراییل برقرار كردند، اما این كشورها از نفوذ خود برای فشار به اسراییل به منظور ایجاد و به رسمیت شناختن یك كشور فلسطینی استفاده نكردند.

نیویورك‌تایمز در ادامه تحلیل خود در باب مناسبات میان تل‌آویو و اعراب در بازه زمانی بعد از جنگ غزه نوشته: سعودی‌ها می‌بینند كه هر گونه ارتباط با اسراییل پس از جنایت‌های این رژیم در غزه سمی‌تر شده، مگر اینكه اسراییلی‌ها تغییر موضع دهند و به تشكیل كشور فلسطینی متعهد شوند؛ تعهدی كه تاكنون از انجامش امتناع كرده‌اند.

این نشریه در ادامه گزارش خود با اشاره به اینكه راه‌حل دو كشوری كه اتفاقا و «ظاهرا» مورد حمایت شدید سعودی‌ها بود طی سال‌های اخیر در اولویت سیاست خارجی ریاض نبوده است. همچنانكه در مذاكرات سال گذشته هرگز تشكیل یك كشور فلسطینی به عنوان پیش‌شرطی برای عادی‌سازی روابط با اسراییل مطرح نشد. در عوض ریاض خواستار آن شد كه اسراییل اجازه دهد تشكیلات خودگردان فلسطینی كه حكومت كرانه باختری را بر عهده دارد كنترل و قدرت خود را گسترش دهد. گفتنی است جنگ در غزه كشورهای امضاكننده توافقات ابراهیم را وادار كرده كه به‌طور فزاینده‌ای حمایت از ایجاد یك كشور فلسطینی را در اولویت قرار دهند، احتمالا به این دلیل كه نگران افكار عمومی در درون حاكمیت‌های خود هستند.

امارات متحده عربی از جمله كشورهایی است كه در طول سال گذشته روابط خود با اسراییل را حفظ كرده هرچند كه این رابطه تحت فشار فزاینده‌ای قرار گرفته است. شیخ عبدالله بن زاید، وزیر امور خارجه امارات ماه گذشته گفت: «امارات متحده عربی آماده نیست كه پس از جنگ در غزه بدون ایجاد یك كشور فلسطینی از وضعیت جدید حمایت كند.» او همچنین به درخواست‌های اسراییل اشاره كرد كه از امارات خواسته است بار بازسازی غزه را پس از پایان جنگ به دوش بكشد. این نشریه در پایان گزارش خود با اشاره به افزایش تحركات دیپلماتیك و رایزنی‌های گسترده مقامات ایرانی با سران كشورهای عرب نوشته است: یك تنش‌زدایی دیپلماتیك در خاورمیانه در حال شكل‌گیری است، اما نه لزوما آن چیزی كه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل تصور می‌كرد؛ چراكه او همچنان معتقد است كه می‌تواند با ریاض به توافق برسد. این نشریه با تمركز بر نشست اخیر وزرای خارجه كشورهای حاشیه خلیج‌فارس با مقامات ایرانی آن هم برای اولین‌بار این ادعا را مطرح كرده است كه این نزدیكی شكننده میان ایران و اعراب در مراحل ابتدایی خود قرار دارد و تنها می‌تواند كمی از اختلاف‌های چندین ساله میان این گروه از بازیگران را بكاهد؛ اما نشانگر تغییری قابل توجه در منطقه‌ است. این ادعا نیز توسط این رسانه مطرح است كه همچنان عربستان و شركای عرب پیشنهادهای دیپلماتیك ایران را با تردید بررسی می‌كنند.

 اوراسیا ریویو: اهرم‌های ایران برای رویارویی با اسراییل

نشریه اوراسیا ریویو اما با انتشار گزارشی در راستای بررسی سناریوهای احتمالی گام‌های بعدی تهران و تل‌آویو در شرایط پرتنش منطقه مدعی است، در شرایط كنونی خاورمیانه به‌ شدت چالش‌برانگیز است و اگر اسراییل تصمیم بگیرد با حمله ادعایی به تاسیسات ایرانی، دامنه درگیری را گسترش دهد، این اقدام می‌تواند بحران بزرگی در منطقه ایجاد كند كه عواقب دوربردی به همراه خواهد داشت. به گونه‌ای كه ایران ممكن است به هرگونه تجاوز اسراییلی به سرعت و به‌طور شدید واكنش نشان دهد. این نشریه در ادامه سناریوی ادعایی خود در زمینه پاسخ احتمالی ایران، به حملات موشكی، تهدید به امنیت دریایی و نیز حملات سایبری اشاره كرد و مدعی شد كه این اهرم‌ها در لیست پاسخ‌های احتمالی ایران قرار دارد. واكنش كشورهای عربی به رویارویی احتمالی تهران و تل‌آویو از جمله موضوعات مورد اشاره در نشریه اوراسیا ریویو است كه در این زمینه مدعی شده احتمالا عربستان سعودی و امارات متحده عربی، سكوت اختیار می‌كنند و بعید است از تحمیل فشار با ایران خرسند نشوند. با این حال، آنها ممكن است از طرفداری علنی از اسراییل نیز اجتناب كرده تا از واكنش منفی از سوی افكار عمومی خود جلوگیری كنند.

در رابطه با مصر و اردن نیز این كشورها روابط دیپلماتیك با اسراییل دارند، ممكن است سعی كنند موضعی بی‌طرفانه اتخاذ كنند و به دنبال راه‌حل‌های دیپلماتیك باشند تا از تشدید تنش‌های منطقه‌ای جلوگیری كنند. این نشریه در رابطه با رویكرد چین و روسیه نیز در صورت تشدید درگیری‌های احتمالی میان ایران و اسراییل مدعی شد: روسیه به عنوان متحد كلیدی ایران، مخالف هرگونه پاسخ احتمالی و ادعایی اسراییل است. به نوشته این نشریه، با توجه به حضور این كشور در سوریه، ممكن است مسكو تلاش كند از رویارویی مستقیم بین اسراییل و ایران جلوگیری كند. همچنین این احتمال وجود دارد كه روسیه به ایران حمایت نظامی ارایه دهد و بر مذاكرات دیپلماتیك جهت ایجاد ثبات در منطقه تاكید كند. اما در رابطه با چین تحلیل متفاوتی توسط این نشریه ارایه شده است.

براساس سناریوی ادعایی پكن ممكن است به دلیل مراوادتی كه در حوزه انرژی با ایران دارد به‌طور سیاسی از ایران حمایت كند، اما این احتمال نیز وجود دارد كه پكن از دخالت مستقیم خودداری كند؛ اولویت چین جلوگیری از بی‌ثباتی است، چراكه عدم ثبات در منطقه می‌تواند شرایط انرژی در بازارهای جهانی را مختل كند.

این نشریه اما از زاویه‌ای دیگر مواضع احتمالی تركیه را به عنوان دیگر بازیگر تاثیرگذار خاورمیانه بررسی می‌كند و مدعی است كه این كشور فعلا تلاش دارد تا موضعی بی‌طرفانه اتخاذ كرده و از بیانات غیرضروری یا جانبداری اجتناب كند؛ چراكه موقعیت جغرافیایی تركیه این كشور را در موقعیتی شكننده قرار می‌دهد و احتمالا حفظ بی‌طرفی سنتی‌ بهترین راه‌حل خواهد بود.

نشنال اینترست: خیابان‌های اردن در اختیار ایران

نشنال اینترست در تحلیلی متفاوت به رویكرد اردن و موضع‌گیری‌های اخیر این كشور در رابطه با بحران‌های كنونی خاورمیانه پرداخته است. این نشریه مولفه‌های مهمی را در باب چگونگی بازیگری این بازیگر در منطقه و در حالی كه این كشور به نقطه حائلی میان تهران و تل‌آویو تبدیل شده در نظر گرفته است. این نشریه مدعی است كه اردن به دلیل مرز طولانی كه با اسراییل (سرزمین‌های اشغالی) دارد، می‌تواند به یك پایگاه بالقوه برای حملات احتمالی ایران علیه اسراییل تبدیل شود. نشنال اینترست در ادامه مدعی شده است كه بعد از ۷ اكتبر به ‌دنبال افزایش حمایت‌های تهران از حماس، مشكلات عبدالله دوم پادشاه اردن شدت گرفته است، چراكه یافتن توجیهی برای همسویی با واشنگتن برای او هر روز سخت‌تر می‌شود. همدلی مردم اردن با فلسطینی‌ها همیشه مشهود بوده، اما به‌طور فزاینده‌ای به شكل حمایت از حماس تجلی یافته است. این شرایط دولت اردن را ناگزیر كرده است كه طی یك‌سال گذشته تلاش كند به تعادلی میان چالش‌های سیاست خارجی و داخلی خود برسد. در این راستا دایما از اسراییل متحد اصلی امریكا انتقاد می‌كند. حملات موشكی ایران به اسراییل تحت عنوان وعده صادق1 در اوایل آوریل، شرایط را برای اردن به منظور حفظ این تعادل دشوارتر كرده است، چراكه ایالات متحده انتظار داشت اردن نقش خود را در شبكه دفاع هوایی تحت رهبری امریكا ایفا كند. اما احساسات مثبت نسبت به حماس در میان افكار عمومی اردن پس از ۷ اكتبر شدت یافت. زمانی كه حزب‌الله در ۸ اكتبر در حمایت از حماس وارد رویارویی با اسراییل شد، محبوبیت این جنبش در اردن، به‌ویژه در میان افرادی كه از تبار فلسطینی هستند، افزایش یافت. شهادت سید حسن نصرالله نیز باعث افزایش حمایت‌ها از حزب‌الله و موجب شد تا جبهه عمل اسلامی (IAF) تجمعات اعتراضی در محكومیت ترور دبیركل حزب‌الله را برگزار و هماهنگ كند. گفتنی است پیش از این، این حزب غالبا ایران و متحدانش (مقاومت) را به خاطر فعل و انفعال‌های‌شان در سوریه مورد انتقاد قرار می‌داد. اما حالا معادلات تغییر كرده است. این نشریه در پایان گزارش خود ادعا كرده كه ایران به دنبال افزایش نفوذ خود در اردن است، چراكه مردم اردن بالاخص آنكه اردنی‌ها با آرمان‌های مقاومت همصدا شده‌اند و همچنین این بازیگر مرز طولانی با اسراییل دارد و از همین رو می‌تواند به پایگاهی بالقوه برای پاسخ‌های احتمالی ایران به اسراییل تبدیل شود.

 

هیل: آیا جهان در آستانه جنگ انرژی قرار دارد؟

نشریه هیل در گزارشی اختصاصی به نقش‌آفرینی چین در تحولات اخیر منطقه و بازیگری این كشور در راستای مدیریت یا حتی تشدید درگیری‌ها پرداخته است. این نشریه در ادامه گزارش خود آورده است كه با گسترش جنگ در خاورمیانه، احتمال اختلال در بازارهای جهانی انرژی افزایش می‌یابد. هر چند كه همین سطح از تنش‌ها طی روزهای اخیر قیمت نفت را بالا برده، اما برخی مدعی‌اند كه اگر تنگه هرمز نیز بسته شود، قیمت‌ها به سطوح تاریخی بالایی خواهند رسید. این نشریه در ادامه گزارش خود مدعی است كه این سناریو وجود دارد كه چین به عنوان بازیگری كه دنبال ثبات در منطقه است وارد رویارویی‌های احتمالی ادعایی شود، چراكه این كشور به‌طور فزاینده‌ای به كارخانه‌های نفت برای تامین انرژی اقتصاد خود وابسته است، بنابراین تمام انگیزه‌های لازم را برای حفظ جریان نفت از خلیج فارس دارد. البته كه تاكنون، چین با اختلال تامین انرژی مواجه نشده و سال گذشته حدود 90 درصد از نفت خام ایران را خریداری كرده است. هیل اما در تحلیلی متفاوت‌تر از آنچه پیش از این ذكر شد، ادعا كرده پكن در ماه آگوست از پاسخ ایران به اسراییل حمایت كرد و بر رویكرد مقاومت مهر تایید زد. این نشریه در ادامه ادعاهای خود آورده است كه این كشور علاوه بر ایران، تسلیحات حماس، حزب‌الله و حوثی‌ها را نیز تامین می‌كند و این عاملی است كه ایران می‌تواند بر اساس آن رویارویی علیه تل‌آویو را برای اسراییل پرهزینه‌تر كند. هیل در ادامه گزارش تحلیلی خود از نوع بازیگری كشورهای حوزه شرق آسیا به حیاتی بودن برقراری ثبات در منطقه اشاره می‌كند و بالاخص درباره دو كشور ژاپن و كره جنوبی آنها را دو متحد امریكا و هدف دیپلماسی چین طی سال‌های اخیر و مصرف‌كنندگان بزرگ انرژی خاورمیانه می‌داند. به گونه‌ای كه عربستان سعودی، امارات متحده عربی، عراق و كویت بزرگ‌ترین تامین‌كنندگان نفت كره جنوبی هستند. در مورد ژاپن این كشور نیز در معرض آسیب‌پذیری است. در هشت ماه اول سال جاری، بیش از ۹۶ درصد از واردات نفت خام این كشور از خلیج‌فارس تامین شده است. تمامی این تحلیل‌های مرتبط به معضل انرژی در شرایطی محتمل به نظر می‌رسد كه امریكا برخی علاقه‌مندی‌های خود را در منطقه از دست داده، چراكه این كشور طی سال‌های اخیر خود به بزرگ‌ترین تولیدكننده انرژی در جهان تبدیل شده است. به عبارتی دیگر امریكا، به مدت شش سال متوالی نفت خام را بیش از هر كشور دیگری پمپاژ كرده است. البته كه لازم به ذكر است در حوزه انرژی‌های دیگر نیز هیچ كشوری در حال حاضر بیشتر از ایالات متحده گاز طبیعی تولید نمی‌كند. بنابراین به دلیل رونق انرژی در امریكا، این كشور می‌تواند به تامین‌كننده عمده نفت خام برای كره جنوبی و دیگر كشورها تبدیل شود؛ در ماه آگوست، امریكا دومین تامین‌كننده بزرگ نفت برای كره جنوبی بود. گفتنی است در شرایط فعلی موقعیت امریكا به عنوان صادركننده انرژی همچنان با تهدیداتی روبه‌رو است به گونه‌ای كه قصد دارند حفاری را به صورت محدود یا به تدریج متوقف كنند؛ در این راستا وزارت انرژی ایالات متحده اكنون صدور مجوزهای صادرات گاز طبیعی را به‌طور قابل توجهی متوقف كرده است.