این سؤالیست که در دنیای واقع مردم با آن مواجهاند و آنرا مطرح میکنند؛ ظالم و مظلوم در مورد آن میپرسند ظالم با دوستان و نزدیکانش میان خود هنگام افطار این دعا را میخوانند: «اللهم لك صمت، وعلى رزقك أفطرت، ذهب الظمأ، وابتلت العروق، وثبت الأجر إن شاء الله» پس آیا این ظالم مطمئن است که اجر و پاداشی برایش داده خواهد شد و اینکه او این عمل را برای خدا انجام داده است آیا این عملش مورد پذیرش الله متعال قرار خواهد گرفت؟
در حالیکه او ظالم و مستبد است، بر مردم ظلم روا میدارد، زندانها را مملو از انسانهای بیگناه نموده است، خون مردم را بیباکانه میریزد، پس آیا او مطمئن است که این روزه و گرسنگی کشیدن در روز کفایت خواهد کرد که به رضای الهی و قبولیت دعا امید داشته و دست به درگاه خداوند بالا نماید؟
و مظلوم میپرسد: «آیا اسلام این گسستگی زشت میان عبادت و عمل را میپذیرد و آیا این تناقض میان قاتل و مستبد بودن و بیحرمتی حدود خداوند و میان روزه گرفتن پذیرفتنی و قابل قبول است؟»
در حالیکه میدانی آنچه از حقوق خداوند بالایت بود ادا کردی ولی آیا اسلام فقط به این اکتفا میکند؟ و آیا برای هر ظالم قاتل و از حد گذرنده و آنانی که در ظلم همکاری اش کردهاند، چند ساعت گرسنگی کشیدن در روز و یا چند رکعت ایستادن در برابر خداوند متعال کفایت میکند؟ و آیا همه اینها باعث بخشیده شدن گناهان و مقبولیت در درگاه خداوند میگردد؟ و آیا رفتن قاتل و ظالم به عمره یا حج باعث بخشیده شدن گناهانش میگردد؟ در حالیکه پیامبر –صلّیالله علیه و سلّم– میفرمایند: «من حج ولم يرفث رجع كيوم ولدته أمه – البخاری» ترجمه: «کسی که هنگام ادای حج بدزبانی نکرد هنگام برگشت مانند روز اول تولد از مادرش از گناه پاک میگردد.»
ما در جواب این همه سؤالها میگوییم:
اوّلاً: مسأله پذیرفتن و رد نمودن عبادتها کاریست که مختص ذات الله متعال است و این امر فقط به او تعلق میگیرد و در توان هیچ کسی نیست که در مورد پذیرفته شدن یا رد شدن عبادتها حکم کند که این مسأله فقط مختص در باب عبادات است.
دوّماً: ادای عبادت به معنی قبول شدن آن نیست بلکه انجام دادن مسؤولیّت است. پس کسی که نماز بخواند و در آن خاشع نباشد مسؤولیّت فرض از گردنش ساقط میگردد، ولی آیا الله متعال آن را پذیرفته است؟ بدون شک که شرط قبولیت نماز ادای فرایض با خشوع و خضوع است که نماز کامل نمیگردد مگر با آن... و هرگاه خشوع از نماز و یا روزه و سایر عبادات سلب شود از نگاه شکل و ظاهر، عبادت درست است ولی از نگاه جوهر و کیفیت درست نیست.
سوّماً: اسلام میان عبادت و نتیجه آن رابطه مستحکمی ایجاد نموده است که نتیجه عبادت، بهتر شدن اخلاق و سلوکیات میباشد. بدون شک انسان ظالم در هوای گرم به مدت ۱۸ ساعت روزه میگیرد ولی روزهاش قابل پذیرش نیست؛ زیرا پیامبر –صلّیالله علیه و سلّم– فرمودهاند: «رب صائم ليس له من صيامه إلا الجوع والعطش – ابن ماجه» ترجمه: «چهبسا روزهداری که از روزه و صیام جز گرسنگی و تشنگی چیزی دیگری نصیبش نمیگردد.» که چنین روزهداری با گنهاندوزی، برنفس خویش و مردم ظلم روا داشته است و گاهی انسان نماز میگذارد ولی نمازش پذیرفته نمیشود؛ چنانچه حدیث قدسی از رسول گرامی –صلّیالله علیه و سلّم– روایت شده است که الله متعال میفرماید: «إنما أتقبل الصلاة ممن تواضع بها لعظمتي، ولم يستطل على خلقي، ولم يبت مصرا على معصيتي، وقطع نهاره في ذكري، ورحم المسكين، وابن السبيل، والأرملة، ورحم المصاب.» ترجمه: «بدون شک نماز کسی را میپذیرم که برای عظمت و بزرگی من سر تواضع خم کند، بر بندگانم ظلم روا ندارد ،به معصیّت و نافرمانی من مداومت نورزد و صبح خود را با یاد و نام من آغاز نماید و به بیچارهها و درماندهها و کنیزان و مصیبتزدهها کمک کند.»
پس آیا عبادت گذار به مظلومین و درمانده و بیچارهها رحیم و مهربان بوده است؟ و آیا عبادت او به اساس تواضع به خداوند و مهربانی بر بندگانش بنا یافته است؟!
روزی یکی از یاران رسول الله –صلّیالله علیه و سلّم– به ایشان حکایت زنی را میکرد که بر نماز و روزه و سایر عبادتها مداومت میورزیده است ولی همسایگانش از دست او راحت نبودند؛ رسولالله –صلّیالله علیه و سلّم– در موردش فرمودند: «او از اهل جهنم است؛ پس عبادتش برای او نفعی نرساند زیرا او آراسته به اخلاقی نبود که ایمانش را تقویت نماید و عباداتش را زیبایی بخشد.»
چنانچه عبادت رابطه مختصّ میان الله متعال و بنده است پس الله عزّوجل عبادتی را نمی پذیرد که از قلب مملو از حقد و کینه سرچشمه گرفته باشد از قلبی که مدام برای آزار و اذیّت مردم نقشه میکشد؛ اگرچه اعمال و عبادات نیک فراوان داشته باشد؛ زیرا اساس قبولیت دعا و عبادت قلبیست که بر کسی ظلم و تعدّی نکرده باشد. پیامبر –صلّیالله علیه و سلّم– میفرمایند: «واعلموا أن الله لا يقبل الدعاء من قلب غافل لاه – الترمذی» ترجمه: «بدانید که الله متعال دعای قلب غافل را نمیپذیرد. پس آیا غفلتی بزرگتر از ظلم و غفلت ظالم از رسیدن عذاب خداوند وجود دارد؟!»
چهارم: عبادت حق خداوند متعال بر بندههاست که در نتیجه مغفرت از سوی الله متعال نصیب انسان میگردد، پس شاید الله عزوجل ظالم را برای تقصیر در ادای حقوق خداوند مورد مغفرت قرار دهد مانند تقصیر در نماز و یا دیگر عبادات که مغفرت الله متعال وابسته با خواست و اراده ذات متعال اوست چنانچه میفرماید: «إن الله لا يغفر أن يشرك به ويغفر ما دون ذلك لمن يشاء – النساء ـ ۱۱۶» ترجمه: «مسلّماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمیبخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد میبخشاید» اما حقوق بنده به هر شکل و هر مستوایی که باشد وابسته به بخشش و گذشت بنده مظلوم یا صاحب حق است و این از نگاه حقوقی است که فقط وفقط خالص از بنده است. اما بعضی از حقوقیاند که بین خداوند و بنده مشترک است که بگونه مثال میتوان از تجاوز جنسی نام برد، پس کسی که مورد تجاوز قرار گرفته یا ولیاش حق بخشش را ندارند زیرا در این مورد حد وجود دارد که باید تطبیق گردد تا قربانی تجاوز مورد مغفرت الهی قرار گیرد؛ و حکم سایر حقوق مشترک بین الله متعال و بندهها چنین است.
پنجم: شاید ظالم از جمله عبادتگذاران باشد و در ادای آن حریص باشد و شب و روز به تلاوتهای شیخ عبدالباسط و قراء دیگر گوش دهد ولی هیچ یک این تلاوتها و عبادات باعث نمیشود که ظالم سزای اعمال خود را نبیند. پیامبر –صلّیالله علیه و سلّم– میفرمایند: «زنی به سبب حبس گربهای که نه او را آب میداد و نه نان و نه اجازه میداد از حشرات روی زمین تغذیه کند مستحق عذاب جهنم گردید.»
چه تعداد انسانهای در پس میلههای زندان تا سرحد مرگ بدون علاج و مداوا باقی ماندند؟ آیا برای بخشیده شدن این زندانبان روزه رمضان و صدقه فطر و عمره ده روز اخیر رمضان کافیست؟ در حالیکه نبی کریم –صلّیالله علیه و سلّم– بیان داشتند که فقط زندانی ساختن یک گربه باعث شد زنی به جهنم برود!
شاید پرسنده بگوید: «آیا خداوند غفور و رحیم نیست چرا راه عبادت را به رخ ظالمان میبندی؟» من در جواب میگویم: عزیزم ظالم و همکارانش!
ذاتی که رحمن و رحیم است همان ذات جبار و انتقام گیرنده نیز است و او خودش صفت رحمتش را مقرون به عقاب ذکر کرده است تا اینکه تو را شیطان اغوا نکند و فریبت ندهد که خود را از عذاب او مأمون بپنداری...
پروردگار میفرماید: «نبئ عبادي أني أنا الغفور الرحيم وأن عذابي هو العذاب الأليم – الحجر ـ ۴۹» ترجمه: «(ای پیامبر) به بندگانم خبر ده که من آمرزنده و مهربانم و عذاب من عذابی دردآور است.»
عزیزم! او خداوندیست مالک همه چیز و حرام کننده ظلم و هیچ ظالمی را بدون سزا و عقاب نمیگذارد.
هدف من بستن درهای رحمت در برابر ظالمان نیست بلکه هدف و مرام من دعوت مخلصانهای به سوی توبه نصوح و بازگشت به الله متعال است اگر میخواهند طاعات و عبادات آنها مقبول درگاه الهی گردد؛ و درِ توبه باز و شروط آن به روشنی روز آشکار و واضح...
نظرات