گروهی آنرا متعلق به مسلمانان فلسطین میدانند و در نتیجه فلسطینیان را بر حق و مدافع حقوق و سر زمین آباء و اجدادی خود میشمارند و صهیونیستها را اشغالگر و ناحق میخوانند، درمقابل آنان گروه دیگری یهودیان را صاحب اصلی سر زمین فلسطین شمرده و فلسطینیها را تجاوزگر و ناحق میشمارند، لذا کالبد شکافی این مسئله و بیان حقیقت بر اساس دادهها و اسناد تاریخی ضروری است،که به حول و قوۀ الهی در این نوشتار بصورت مختصر این مطلب را مورد تحقیق و تبیین و بررسی قرار خواهیم داد.
انس عبدالرحمن میگوید:
“نقشههای جدید یهود و نصاری بر ضد ملت و سر زمین فلسطین به زمانی بر میگردد که، اندیشهی گردآوری یهودیان پراکنده در جهان در یک مکان به ذهن سران لابی صهیونیسم خطور کرد، و شاید همین اندیشه باعث شده باشد که سلطان عبدالحمید عثمانی در سال ۱۸۸۰م حکمی صادر کرد که بر اساس آن یهودیان را از اقامت در شهر قدس منع کرد، و از آن تاریخ به بعد نقشههای پشت سر هم –توسط یهود و نصاری-علیه فلسطین صورت گرفت که بصورت مختصر به بیان آنها میپردازم.
۱-تیودور هرتزل در سال۱۸۹۶میلادی کتاب “دولت یهودی”را در برلین منتشر کرد، این کتاب منادی گردآوری یهودیان پراکنده در اکناف و اطراف جهان در یک مکان بود.
۲-اولین کنگرۀ صهیونیستها در تاریخ ۲۹-۱۱/۸/۱۸۹۷م در شهر بال سویس برگزار شد، در این کنگره به تصویب رسید که دولتی برای یهودیان در فلسطین تأسیس گردد.
۳-رهبران لابی های صهیونیسم از سال ۱۸۹۶م به تکاپو افتادند تا پیرامون موضوع تأسیس دولت یهودی با سلطان عبدالحمید عثمانی ملاقات کنند، و از راه فریب، و پرداخت رشوه کلان اورا به عملیات اقامهی دولت یهودی در فلسطین متقاعد سازند،سر انجام تیودرهرتزل موفق گردید دوستش نیولسنکی را نزد سلطان عبدالحمید بفرستد و وی با او ملاقات کند و پیام هرتزل را به گوشش برساند ، پاسخ سلطان عبدالحمید به پیشنهاد هرتزل-چنانکه در یادداشتهای شخصی او آمده است- چنین بود:”دکتر هرتزل را پند دهید که در زمینهی این موضوع گامهای جدیدی بر ندارد…من نمی توانم از یک وجب از سرزمین فلسطین دست بر دارم. چون ملک شخصی من نیست، بلکه ملک ملت من است، من نمی توانم بر کالبد شکافی جسدمان موافقت ورزم در حالیکه در قید حیات هستیم و هنوز نمرده ایم”.
۴-سلطان عبدالحمید در سال ۱۹۰۱م یک فرمان عمومی صادر کرد و بر اساس آن، یهودیان را از خریدن سر زمین های فلسطین منع نمود.
۵-درسال ۱۹۱۲م پس از انکه حزب اتحاد و ترقی سلطان عبدالحمید را از حکومت عزل کرد و خود قدرت را بدست گرفت، به یهودیان اجازه داده شد تا به سر زمین فلسطین مهاجرت کنند.
۶-درسال ۱۹۱۲م از تملک اراضی و املاک توسط یهودیان رفع ممنوعیت شد، و در نتیجه شمار یهودیان ساکن در فلسطین در سال ۱۹۱۷م به پنجاه هزار تن رسید.
۷-در مورخه ۹/۵/۱۹۱۶م قرار داد سایکس بیکو میان انگلیس و فرانسه منعقد گردید و بر اساس آن ممتلکات دولت عثمانی تقسیم ، و فلسطین به انگلیس واگذار شد.
۸-در ۲/۱۱/۱۹۱۷م لورد جیمس ارثر بلفور وزیر خارجه وقت انگلستان وعدی صادر کرد -که بعدا به وعد بلفور موسوم گردید-در این وعد به صراحت آمده است:”حکومت بزرگوار پادشاه به دیده مهربانی و عطف به تأسیس یک دولت قومی برای ملت یهود در فلسطین مینگرد ، ودر آینده همهی مساعی و تلاش خودرا در راستای نیل به این هدف مبذول میدارد.”
۹-در تاریخ ۹/۱۱/۱۹۱۷م نیروهای انگلیسی به رهبری ژنرال النبی وارد شهر قدس شدند و آنرا اشغال کردند و پس از فتح شهر سخن مشهور و تاریخی خودرا –هم اکنون جنگهای صلیبی پایان پذیرفت- بر زبان آورد.
۱۰-در آغاز سال ۱۹۱۸م نیروهای انگلیسی در راستای تکمیلِ تنفیذِ قرارداد سایکس بیکو بقیهی خاک فلسطین را به اشغال خود در آوردند.
۱۱-در تاریخ ۴/۷/۱۹۲۲م سازمان ملل قیومیت فلسطین را رسماً به انگلستان واگذار کرد.
۱۲-در پی تکمیل اشغال فلسطین توسط انگلیس جنگ میان گروههای تروریستی یهود و نیروهای انگلیسی در فلسطین -به منظور فشار هرچه بیشتر بر انگلیس جهت اجازه دادن به ورود هرچه بیشتر مهاجران یهودی به فلسطین و تنفید وعد بالفور- شروع گردید.
۱۳-انگستان گامهای عملی مهمی در راستای تنفیذ وعد بالفور برداشت که مهمترین آنها عبارت بودند از :
الف-ترتیب مهاجرت یهودیان و اسکان دادن آنان در فلسطین.
ب تمرین آموزش سلاح به آنان در پادگانهای لشکر انگلیسیها در فلسطین.
ج-تحویل سلاح و مهمات به یهودیان، و تقویت شان ازاین کانال.
۱۴-سرانجام-پس از اتمام مأموریت تهوید فلسطین- انگلستان در مورخه ۱۸/۲/۱۹۴۷م پایان قیومیت خویش بر فلسطین را اعلام کرد، و در تاریخ ۱۵/۵/۱۹۴۸ م این مطلب رسماً به سازمان ملل متحد اعلام گردید.
۱۵-سازمان ملل متحد نیز در تاریخ ۹/۱۱/۱۹۴۷م قطعنامه تقسیم فلسطین را تصویب و آن را لازم الإجرا اعلام کرد.
۱۶-بدنبال آن نیروهای انگلیس از تاریخ ۱۰/۲/۱۹۴۸ م از برخی مناطق عقب نشینی کردند، و بر اساس مصوبه سازمان ملل و تقسیم فلسطین، آن مناطق را به یهودیان و فلسطینیان واگذار کردند.
۱۶-مجلس ملی یهود در تاریخ ۱۴/۵/۱۹۴۸م نشستی در داخل موزه تل آویو تشکیل داد و قیام دولت اسرائیل را رسماً اعلام کرد.
۱۷-بدنبال این، ارتش های ضعیف و متفکک عربی وارد عمل شدند اما مقاومت قابل توجهی -جز از سوی مردم فلسطین و مجاهدان داوطلب اخوان المسلمین –که از مصر و سوریه و اردن و سایر کشورهای اسلامی آمده بودند-صورت نگرفت اما نتیجه این جنگ شکست بود و ۷۸%خاک فلسطین به اشغال اسرائیل در آمد، در حالیکه طبق قرارداد تقسیم تنها ۵۶% آن به اسرائیل تعلق گرفته بود.
آیا سر زمین فلسطین متعلق به یهود است یا اعراب؟
در این مبحث میخواهیم عرب بودن مردم، و اسلامی سرزمین فلسطین را از راه دلیل ثابت کنیم.
اولا: قبایل عربی اولین کسانی بوده اند که در فلسطین سکونت گزیده اند:
بنا به مفاد روایات تاریخی یبوسی ها اولین قبایل عرب کنعانی بوده اند که از شبهه جزیره عربستان بسوی فلسطین مهاجرت کرده، وبه فلسطینی شناخته شده اند، بنا بر این عربها اولین کسانی بوده اند که در فلسطین اقامت گزیده اند، سپس از سال ۱۲۲۰ قبل از میلاد جماعتهای یهودی در قالب گروههای کوچک، و از راه مسالمت آمیز –و بعضاً تهاجم مسلحانه- وارد فلسطین گردیده، و برای اولین بار از راه حرکت شبهه مسلحانه در اریحا اقامت گزیده اند، یهودیان پس از آن به ممارسهی کشتار وحشیانه علیه ساکنان اصلی بر خاستند، سپس خداوند بصورت پی در پی پیامبرانی در میان آنان برانگیخت، اما جز کفر وتکذیب و کشتار چیزی از ایشان ندیدند، خداوند سبحان در قرآن در باره آنان میفرماید{أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ}البقره/۸۷.
آيا هر زمان پيغمبري برخلاف ميل و آرزوي نفس شما چيزي را آورد، گردن افراختيد بلكه عدّهاي را تكذيب نموديد و دروغگو خوانديد ، و جمعي را كشتيد .
یهودیان در میان خود نیز به جنگ و جدال بر میخاستند تا اینکه خداوند داود(علی نبینا و علیه السلام)را در میان آنان مبعوث کرد، و آنان را زیر پرچم دولت خویش در فلسطین گرد آورد ، پس از وی سلیمان پسرش قدرت و حکومت را برای مدت چهل سال از وی تحویل گرفت، امت داود و سلیمان امت صالحی بود که نسب یهودیان امروزی به هیچ وجه به آنان منتهی نمی شود، بلکه بنا به حکم و قاعده {إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ} امت اسلام و پیروان محمد(ص) منتسب به این دو پیام آور بزرگوارند.
یهودیان پس از سلیمان به دو سر زمین یهوذا در جنوب و مملکت اسرائیل در شمال تقسیم شدند، وبار دیگر به فساد و تبه کاری روی آوردند، و جنگهای شدیدی میان این دو دولت یهودی در گرفت که خداوند در کتاب عزیزش از آن یاد کرده ومی فرماید:{ وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا } اسراء/۴-۵.
در كتاب ( تورات ) به بنياسرائيل اعلام كرديم كه دوبار در سرزمين ( فلسطين) تباهي ميورزيد و برتريجوئي بزرگي ميكنيد و طغيان و عدوان را به غايت ، و ظلم و جور را به نهايت ميرسانيد . هنگامي كه وعدهي نخستين آن دو فرا رسد، بندگان پيكارجو و تواناي خود را بر شما ( ميگماريم و ) برانگيخته ميداريم كه خانهها را تفتيش و جاها را جستجو ميكنند . اين وعده انجام پذيرفتني است .
بنا به برخی از اقوال وعد اول که قرآن از آن سخن به میان آورده است زمان تسلط ملک آشور بر مملکت شمال و ملک بابل بر مملکت جنوب بوده است زمانی که تمامی سرزمین تحت کنترل یهودیها را اشغال کردند، بنواسرائیل بار دیگر در فلسطین سر بر افراشتند اما اینبار زیر سیطره و نفوذ فارسها بودند سپس رومی های مقدونیه بار دیگر بر آنان تاختند و مسیطر شدند و یهود بار دیگر به فساد کاری روی آوردند تا اینکه زمان وعده دوم فرا رسید{ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا} اسرا/۷.
و هنگامي كه وعدهي دوم فرا ميرسد تا شما را بدحال سازند و داخل مسجد ( الاقصي ) گردند ، همان گونه كه در دفعهي اوّل بدان داخل شدند و بر هر كه و هرچه دست يابند بكشند و درهم كوبند .
پس از آن فلسطین تحت سیطره رومی ها قرار گرفت تا اینکه مسلمانان در زمان خلافت عمر بن خطاب (رضی الله عنه )آن را فتح کردند و عمر (رض) آن را برای ابد وقف اسلامی اعلام کرد.
ثانیا: فتح فلسطین توسط مسلمانان
فرستاده خدا(ص) هنگام شبروی به سوی سرزمین مقدس و نماز خواندن در بیت المقدس و عروج از آنجا به سوی آسمانها، آنجا را معنویا فتح کرد، و مسلمانان از آن زمان به بعد هوای فتح حقیقی این مکان مقدس را در سر داشتند، تا اینکه در زمان خلافت عمر بن خطاب (رض) زمینه فتح آن فراهم گردید و فرمانده مسلمانان ابوعبیده جراح شهر قدس را محاصره کرد تا زمانیکه راهبان مستقر در آنجا از راه مصالحه تسلیم گشتند و خلیفه مسلمانان عمر(رض) فاتحانه وارد آن گردید، وی ندای راهبان پاسخ لبیک داد وبا آنان از در مصالحه وارد گشت و ضمن وثیقه ای که به قرار داد عمری موسوم است،با ساکنان شهر قرار داد مصالحه بست، و اینک نص قرارداد:
“این اماننامه ای ست که بنده خدا امیرالمؤمنین عمر بن خطاب به ساکنان شهر ایلیا بخشیده است وبر اساس آن جان ومال،کنیسه و صلیب ها، مریض ها و سالم های آنان مصون و در امان هستند، هیچ کسی حق سکونت گزیدن در کنیسههای آنان، یا تخریب آنها را ندارد، و هر گونه کاهش و دستکاری در حریم و اطراف آنها و اموال و صلیب های آنان ممنوع است ، هیچ فشاری در دین بر آنان وارد نمی گردد، کسی متضرر واقع نمی شود و هیچ احدی از یهودیان با آنان در ایلیا سکونت نمی گزیند.
در مقابل، بر اهل ایلیاست که جزیه و سرانه پرداخت کنند چنانکه اهل مداین آن را پرداخت مینمایند بر آنان است دزدان و رومی ها را از شهر بیرون برانند، هر کس از آنان از شهر خارج گردد مال و جانش –تا رسیدن به مکان امن- در امان است، و هرکس خواهان سکونت و ماندگاری در شهر باشد در امن است، اما بر آنان است مانند ساکنان ایلیا جزیه پرداخت کنند، و هر کس از ساکنان ایلیا نیز خواهان خروج از شهر و رها کردن کنیسه و صلیب هایش باشد امنیتش تا زمان رسیدن به مأمن محفوظ است، هر کس دیگر از ساکنان سرزمین –که در شهر سکونت دارند-مختار است در شهر بماند و سرانه پرداخت کند یا با رومی ها از شهر خارج گردد، یا بسوی اهل و خانواده خود برگردد، و تا زمان برداشت حاصل کاشتشان چیزی از آنان در یافت نمی شود.
برآنچه در این قرار داد آمده است عهد خدا و فرستاده اش و ذمه خلفا و مؤمنان قرار دارد یعنی ملزم به رعایت آن هستند مشروط به اینکه آنان نیز جزیه پرداخت کنند.”
نویسنده و حاضر و ناظر بر آن -در سال ۱۵ هجری- عمر بن خطاب
گواهان بر آن:
خالد پسر ولید.
عبدالرحمن پسر عوف.
عمرو پسر عاص.
معاویه پسر ابو سفیان.
این دو دلیل ،گواه بر صحت مالکیت مسلمانان بر مملکت و سرزمین فلسطین تا روز قیامت هستند، چون اولا ساکنان اولی آن عربها بوده اند. ثانیا این سرزمین همچون سواد العراق وقف مسلمانان است و کسی حق فروش یا واگذاری آن به غیر مسلمانان را ندارد.
علاوه بر این، سرزمین فلسطین بنا به نصوص قرآن و سنت در نزد مسلمانان از قداست و پیروزی ویژه ای بر خوردار است، چون سر زمین پیامبران و صحابه و تابعین است و مسلمانان در طول تاریخ از آن دفاع و پاسداری ورزیده اند.
یهود و سرزمین فلسطین
در مبحث پیشین تاریخچه و نحوه شکلگیری دولت کنونی یهود را –با مساعدت و کمکهای بی دریغ انگلستان –فهرست وار بیان کردیم.
در این مبحث نیز به یاری خداوند به بیان پیوند تاریخی یهود با سر زمین فلسطین خواهیم پرداخت.
ابراهیم خلیل پس از مهاجرت از بابل در فلسطین مستقر گردید، و در الخلیل وفات کرد و دفن گردید، پسرش اسحاق و نوه اش یعقوب در فلسطین باقی ماندند تا اینکه یعقوب با فرزندانش از کنعان بسوی مصر مهاجرت کرده و به پسرش یوسف پیوستند و در آنجا مستقر شدند، در زمان موسی نیز –تحت فشار فرعون وقت-از مصر کوچ کردند و بار دیگر بسوی فلسطین مهاجرت نمودند، سر انجام پس از طی نمودن دوران سر گردانی در صحرای سینا که چهل سال طول کشید در جنگی که به سرکردگی طالوت میان آنان و جالوت فرمانده فلسطینیها در گرفت بر ساکنان عرب فلسطینی چیره شدند و اولین دولت یهودی را تشکیل دادند داوود (علی نبینا و علیه السلام) حدود چهل سال بر آنان حکمرانی کرد پس از وی پسرش سلیمان نیز حدود چهل سال بر آنان حکم راند که دوران حاکمیت او دوران اوج اقتدار یهود به شمار میرود، اقتدار و حکم بنی اسرائیل تا زمان پس از عیسی(علی نبینا و علیه السلام) طول کشید،اما بر اثر انحرافات و تبهکاری های یهود و اختلافات داخلی فراوان میانشان؛ سر انجام قدرت یهود توسط رومیها مضمحل گردید و یهودیان شکست خورده و رانده شده در جهان پراکنده و آواره گشتند و این پراکندگی و آوارگی تا زمان تأسیس کیان کنونی صهیونیستی توسط انگلیس ادامه یافت.
نتیجه: سر زمین فلسطین خاک مسلمانان فلسطینی است، یهودیهای صهیونیست اشغالگر هستند و حقی در سر زمین فلسطین ندارند، و مسلمانان هر زمان قدرت و توان داشته باشند حق دارند آنهارا از فلسطین بیرون برانند؛ به جز آندسته از یهودیانی که قبل از کوچ دادن صهیونیستها در فلسطین ساکن بوده اند آنان شهروند فلسطینی بشمار میآیند و از تمامی حقوق شهر وندی برخور دارند، بنا بر این مقاومت فلسطینیها در برابر یهود حق مشروع و مسلم آنان است و هر تلاشی در راستای اخراج آنان جهاد مقدس و مشروع بشمار میآید.
نظرات