نخست توافق ایران و عربستان که آن را همسو با رویکردهای آمریکا پنداشت؛ دوم مساله عادیسازی روابط میان عربستان و اسرائیل که از تلاش دولت آمریکا برای تحقق آن و از سفر خود به ریاض برای پیگیری آن خبر داد. سوم نیز برنامه هستهای ایران بود که میتوان اظهارات او در این باره را نسبتا بیسابقه دانست.
سالیوان در این سخنان موضع آمریکا مبنی بر حل دیپلماتیک این پرونده را تکرار کرد؛ اما این نکته تازهای نیست و آنچه در سخنان او درباره برنامه هستهای تازگی داشت و میتواند زمینهساز ورود به فاز دیگری باشد، این است که مشاور امنیت ملی آمریکا گفت در صورت اقدام ایران برای ساخت بمب هستهای، واشنگتن «آزادی عمل اسرائیل» را برای مقابله با آن به رسمیت خواهد شناخت. البته ناگفته هم نماند که اسرائیل قبلا با چراغ سبز یا هماهنگی آمریکا برخی «آزادی عملها» را برای مقابله با برنامه هستهای ایران داشته است؛ اما این که آمریکاییها برای نخستین بار آشکارا بر این امر تصریح کنند، خود بیسابقه است و میتواند پیش نشانه تحولی در سیاست آمریکا در این زمینه باشد.
در کنار آن نیز سالیوان بیان داشت که برنامه هستهای ایران «پیشرفت بزرگی داشته است و این خود خطری واقعی برای امنیت منطقه و جهان و حتی ایالات متحده آمریکاست».
دو گزاره پیشگفته یعنی تهدید به دادن آزادی عمل به اسرائیل و همچنین تاکید بر رسیدن برنامه هستهای ایران به «خطر واقعی» برای امنیت جهان از جمله آمریکا مکمل یکدیگر بوده و کلا گزاره تکراری حل دیپلماتیک را کم رنگ کرده و تحت الشعاع خود قرار میدهد.
میخاییل اولیانوف مذاکره کننده ارشد روسیه اظهارات سالیوان درباره خاورمیانه را «کلیدی» و درباره ایران را «گیج کننده» توصیف کرده و گفته است که مشخص نیست این مقام آمریکایی میخواست چه پیامی بفرستد. روشن نیست اولیانوف منظورش از کلیدی بودن اظهارات سالیوان درباره خاورمیانه چیست؟ آیا تاکیدش بر ضرورت عادی شدن روابط ریاض و تل آویو است یا همسو پنداشتن توافق ایران و عربستان با سیاستهای آمریکا و یا ..
اما به نظر نگارنده، در بین سطور سخنان سالیوان پیامها و نشانههای مهمی نهفته است که مهمترین آنها میتواند مقدمهسازی برای گذار از سیاست اعلامی آمریکا مبنی بر حل و فصل دیپلماتیک پرونده هستهای ایران به فاز پرتنش جدیدی باشد.
اگر هم برخی گزارشها و خبرهای اخیر رسانههای آمریکایی و اروپایی درباره تهدید تروئیکای اروپایی به فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگرداندن پرونده به شورای امنیت و تحریمهای سازمان ملل در صورت غنیسازی ۹۰ درصدی را در نظر بگیریم، فحوای پیامهای تهدیدآمیز مشاور امنیت ملی آمریکا و رویکرد جدید آمریکا و اروپا در قبال برجام و پرونده هستهای روشنتر میشود.
به هر حال، همچنان که قبلا نیز گفته شد، احیای برجام 2015 دیگر چندان امکانپذیر نیست؛ اما آنچه باعث شده است که فعلا آمریکا و اروپا بر تقابل با ایران بر سر برنامه هستهای متمرکز نشوند، جنگ اوکراین است که آنها نمیخواهند با تمرکز بر پرونده دیگری به روسیه امکان تنفس بدهند. از این رو، هر اندازه که دورنمای جنگ اوکراین، آنگونه که آمریکا و اروپا میخواهند در جهت شکست روسیه روشنتر شود، احتمال فوکوس آنها بر مواجهه با ایران و تشدید فشارها بیشتر میشود. اما در این میان نیز احتمالا تا آن زمان به تدریج دُز آزادی عمل اسرائیل را بالاتر ببرند.
در این میان، گویا آمریکا دهه آتی را دهه تعیین تکلیف پروندههای منطقهای و جهانی میداند؛ به گونهای که سالیوان همچنین در نشست موسسه واشنگتن از "دههای تعیین کننده و بیسابقه از زمان پایان جنگ جهانی دوم" خبر داد که در این یک دهه شروط رقابت با قدرتهای بزرگ مشخص و زمان مقابله با چالشها نیز تا حدود زیادی کم خواهد شد که به نظر میرسد این گزاره نیز حاوی ارجاعات مهم و مشکوکی است.
لب کلام این که اظهارات جدید مقامات آمریکایی و همچنین تهدیدات تروئیکای اروپا و تحرکات اسرائیل را میتوان پیش درآمد عبور از سیاست اعلامی دولت بایدن در قبال برجام و ورود به فاز دیگری در مقابله با برنامه هستهای ایران دانست. در این راستا نیز هیچ بعید نیست که از نظر سیاستگذارانِ آمریکایی این مساله، مقتضی است که نوعی آرامش در پروندههای دیگر منطقه وجود داشته باشد.
نظرات
حسن قادری
19 اردیبهشت 1402 - 15:41ضمن تشکر از استاد گل عنبری آمریکا در شرایط کنونی انگشتش روی هیچ ماشه ای قرار ندارد ودر آینده ی نزدیک هم قصد چنین کاری رو ندارد. اولا شرایط داخلی آمریکا وتشتت آرا در کنگره و سیاستمداران و انتخابات پیش روی ریاست جمهوری ،هیچ تصمیمی را در کوتاه مدت برای آمریکا رقم نخواهد زد . نزدیکی ایران به روسیه وچین و گروههای شبه نظامی در خاور میانه ،عملا ابتکار عمل را از سیاستمداران آمریکا گرفته است.خاصتا روابط اخیر چین وعربستان و پر کردن خلا سیاستهای کجدار ومریز آمریکا در منطقه ،قدرت تصمیم گیری از سیاستمداران را گرفته است . تهدید های اسرائیل و حمایت ضمنی آمریکا از دولت صهیونیستی ،سال هاست که ادامه دارد و هر اندازه اسرائیل بتواند بر ایران ویا کشوری در حوزه ی خلیج فارس آسیبی برساند چند برابر خود را در مقابل آسیبهای جانبی قرار خواهد داد . آشتی ایران و عربستان ضمن اینکه یک اتفاق میمون بود و نزدیکی دو کشور مسلمان یک ضرورت است اما این روابط بیشتر بنفع دولت ریاض تمام خواهد شد .زیرا روابط با دولت عربستان به اندازه ی دولت جمهوری اسلامی برای چین هزینه بردار نخواهد بود ،بلکه منافع آن بر هزینه کرد آن رجحان دارد . از طرف دیگر چنانچه آمریکا و اسرائیل در آینده بخواهند تهدیدات جدی تری بر علیه ایران انجام دهند ،عربستان با روابطی که با ایران بر قرار کرده است از تیرس ،طرفین در امان خواهد ماند و روابطش با اسرائیل ،برای در امان ماندن کفایت نمی کند ،بلکه آسیب پذیریش افزایش خواهد یافت .واین نزدیکی به ایران از هر نظر ارزشمند وپر فایده خواهد بود .