مقدمه
اگر اندکی به پیرامون خود و دگرگونی‌های آن بنگریم، وسایل ارتباط‌جمعی و ابزارهای رسانه‌ای نوین مانند اینترنت و ماهواره را می‌بینیم، درون‌مایه و ماهیت بنیادین این رسانه‌ها و رسانه‌های گذشته یک‌ چیز است و آن ارتباط برای جابجایی داده‌هاست و این دستاورد نوینی نیست بلکه تاریخ پیدایش رسانه به زمان نیاز آدمی به دادوستد داده‌ها یا به گفته‌ای به آغاز زندگی اجتماعی آدم‌های نخستین برمی‌گردد، آنجا که آدمی پیش از ارتباط زبانی برای تفهیم خواسته‌ی خود به دیگران از حرکات دست و صورت و یا کشیدن نگاره‌هایی بهره می‌برده است. رسانه یک نیاز اجتماعی آدمیان است که هرگز از آن بی‌نیاز نبوده و نیستند؛ زیرا که آنان موجوداتی اجتماعی آفریده‌ شده‌اند: «یاأَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکمْ مِنْ ذَکرٍ وَأُنْثَی وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا»، «ای مردم! همانا ما شما را از مرد و زنی آفریده‌ایم و شما را از اقوام و قبائلی قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید»(حجرات، ۱۳) ولی ابزارها به فراخور روز تغییر و پیشرفت می‌کنند. رد پای رسانه را در قرآن می‌توان از همان گفت‌وگوهای نخستین خداوند با ملائکه در ارتباط با آفرینش آدم و آموزش «علم اسماء» به وی یافت؛ آنجا که می‌فرماید:

«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلَائِکةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ کنْتُمْ صَادِقِینَ * قَالُوا سُبْحَانَک لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّک أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکیمُ * قَالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کنْتُمْ تَکتُمُونَ»، «سپس به آدم نامهای (اشیاء و خواصّ و اسرار چیزهائی را که نوع انسان از لحاظ پیشرفت مادی و معنوی آمادگی فراگیری آن‌ها را داشت، به دل او الهام کرد و بدو) همه را آموخت. سپس آن‌ها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست می‌گوئید (و خود را برای امر جانشینی از انسان بایسته‌تر می‌بینید) اسامی (و خواصّ و اسرار) این‌ها را برشمارید. فرشتگان گفتند: منزّهی تو، ما چیزی جز آنچه به ما آموخته‌ای نمی‌دانیم (و توانائی جانشینی را در زمین و استعداد اشتغال به امور مادی را نداریم و معترفیم که آدم موجودی شایسته‌تر از ما است و) تو دانا و حکیمی. فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌ها (و خواصّ و اسرار این) پدیده‌ها آگاه کن. هنگامی که آدم (فرمان خدا را لبّیک گفت و) فرشتگان را از (خواصّ و اسرار اشیاء و) پدیده‌ها آگاه کرد، خداوند فرمود: به شما نگفتم که من غیب (و راز) آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه شما آشکار می‌کنید یا پنهان می‌داشتید، نیز آگاهم؟»، (بقره، ۳۱-۳۳)

از این آیات برداشت می‌شود که آدمی از همان آغاز آفرینش نخستین، رسانه (ابزار ارتباط) را می‌شناسد و از آن به شیوه‌ی فطری که خداوند در نهادش گذاشته است، بهره می‌برد؛ و شیوه‌ی بیان پی‌درپی اندیشه‌ها، نگرش‌ها و چگونگی انتقال رویدادها و رخدادهایی که در پیرامونش می‌گذرد را یاد گرفته و به کار می‌برد.

آن زمان که آدمی نتوانسته خواسته و آرزویش را در پیکر الفاظ و واژه‌ها به زبان آورد، از حرکات و رفتارهایی بهره گرفته است، مانند اشاره، روشن کردن آتش، دهل‌زدن و … که برخی از این موارد امروزه نیز کاربرد دارد. (الوشلی، بی‌تا، ۱۶) در جنبه اجتماعی نیز خداوند مردمان‌ را آفریده تا با یکدیگر در ارتباط باشند در کنار همدیگر انس بگیرند و از اخبار و احوال همدیگر آگاه شوند؛ خداوند می‌فرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکمْ مِنْ ذَکرٍ وَأُنْثَی وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا»، «ای مردمان! ما شما را از مرد و زنی (به نام آدم و حوّاء) آفریده‌ایم و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نموده‌ایم تا همدیگر را بشناسید»، (حجرات، ۱۳)خداوند ابزار این ارتباط را در اختیار آدمی نهاده و او را آموزش داده است؛ آنجا که می‌فرماید: «عَلَّمَهُ الْبَیانَ»، (رحمن، ۴) بنابراین دین اسلام به معنای تمام کلمه دینی رسانه‌ای است؛ زیرا مبنای آن بیان و دعوت و تبلیغ است، برخلاف دیگر ادیان مانند یهودیت که دین خود را در انحصار خود می‌داند و بنا را بر کتمان حق دانسته‌اند: «إِنَّ الَّذِینَ یکتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَینَاتِ وَالْهُدَی مِنْ بَعْدِ مَا بَینَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکتَابِ أُولَئِک یلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ * إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَینُوا فَأُولَئِک أَتُوبُ عَلَیهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»، «بی‌گمان کسانی که پنهان می‌دارند آنچه را که از دلائل روشن و هدایت فرو فرستاده‌ایم، بعد از آن که آن را برای مردم در کتاب (تورات و انجیل) بیان و روشن نموده‌ایم، خدا و نفرین‌کنندگان (چه از میان فرشتگان و چه از میان مؤمنان انس و جان)، ایشان را نفرین می‌کنند (و خواستار طرد آنان از رحمت خدا خواهند شد). مگر کسانی که توبه کنند (از کتمان حق) و به اصلاح (حال خود و جبران مافات) بپردازند و (آنچه را که از اوصاف پیغمبر و اسلام و دیگر حقائق می‌دانستند و پنهان می‌کردند) آشکار سازند. چه توبه‌ی چنین کسانی را می‌پذیرم و من بسی توبه‌پذیر و مهربانم.» (بقره، ۱۵۹-۱۶۰)

دین اسلام همان‌گونه که وظیفه‌ی اسوه و الگوی مردم را دعوت و تبلیغ مردم برای شنیدن پیام حق می‌داند، پیروان این دین را نیز به این فرمان یا به گفته‌ای به این کار رسانه‌ای فرا می‌خواند و «خیریت» و برتری این امت را در این دستور می‌داند: «کنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»، «شما (ای پیروان محمّد) بهترین امّتی هستید که به سود انسان‌ها آفریده شده‌اید (مادام که) امر به معروف و نهی از منکر می‌نمائید و به خدا ایمان دارید؛ و اگر اهل کتاب (مثل شما به چنین برنامه و آئین درخشانی) ایمان بیاورند، برای ایشان بهتر است (از باور و آئینی که برآنند. ولی تنها عدّه‌ی کمی) از آنان با ایمان‌اند و بیشتر ایشان فاسق (و خارج از حدود ایمان و وظائف آن) هستند.»(آل‌عمران، ۱۱۰)

بنابراین قرآن برجسته‌ترین و تاثیرگذارترین رسانه‌ای است که با پیشینه‌ای ۱۰۰۰ ساله همه جهانیان را در هر روزگاری هم‌سخن خود قرار می‌دهد و آنان را با شیوه و ابزارهای برگزیده، به فرمان‌های خود رهنمون می‌سازد. در این نوشتار پس از تعریف لغوی و اصطلاحی رسانه، به ویژگی‌های رسانه‌ای قرآن همچون برجسته‌ترین رسانه‌ی اسلامی پرداخته‌شده است.

الف- تعریف رسانه
چون سخن این نوشتار بررسی ویژگی‌های رسانه در قرآن است و رسانه واژه‌ای فارسی است، بنابراین بایسته است برابرنهاده آن را در لغت و اصطلاح زبان عربی که همانا زبان قرآن است، بررسی کنیم تا بتوانیم شواهدی را در قرآن گواه بگیریم.

در لغت
برابرنهاد واژه «رسانه» در ادبیات عرب «إعلام» است؛ مصدر باب افعال و از ریشه «عِلم» است و علم در برابر نادانی قرار می‌گیرد. عالم به کسی گفته می‌شود که دانا و آگاه به مسأله‌ای است؛ گفته می‌شود: «عَلِمْتُ الشیء» یعنی باخبر شدم و آگاهی یافتم. در قرآن آمده است: «وآخَرِین مِنْ دونهم لا تَعْلَمُونَهم الله یعْلَمُهم»، کسان دیگری جز آنان (هستند) که ایشان را نمی‌شناسید و خدا آنان را می‌شناسد. (ابن منظور، بی‌تا، ۴/ ۳۰۸۳) نیز گفته می‌شود «إعلام» برگرفته از أعلمَ است؛ برای نمونه: «أعلم فلاناً الخبرَ»، یعنی او را باخبر ساخت. (مجموعة مؤلفین، ۱۹۸۹ م، ۲/ ۶۲۴) به‌طور خلاصه معنای لغوی اعلام، فرآیند جابجایی مفاهیم و معانی (فرهنگی، ۱۳۷۳ ش، ۱/۶) آگاهی و خبر دادن از موضوعی یا انتقال دانسته‌ها به دیگران است. (عبداللطیف، بی‌تا، ۱۳۵) هم‌چنین به معنای تبلیغ نیز آمده است؛ گاهی گفته می‌شود: «بلغت القوم بلاغاً» یعنی آنچه دلخواه است به آنان رساندم. خداوند نیز می‌فرماید: «وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ»، «ما سخنان (قرآن) را پیاپی فرستادیم و به هم ارتباط و پیوند دادیم تا یادآور شوند.»(قصص، ۵۱)در تفاوت اعلام و تعلیم گفته‌اند: اعلام، گزارش بی‌درنگ و فوری ولی تعلیم، زمان‌بر و نیازمند بازگویی و چندبارگی است. (البستانی، بی‌تا، ۶۳۹)

در اصطلاح
تعریفات گوناگونی از اعلام (رسانه) در اصطلاح ارائه شده است؛ از جمله: «رساندن خبرها و دانسته‌های درست و آموز‌ه‌ای استوار به مردم تا آنان را در ارائه نظر و موشکافی رویدادها و دشواری‌ها یاری رساند به‌گونه‌ای که این نظر مبنای رأی گروهی مردم و موضع‌گیری آن‌ها باشد.»(الإمام، ۱۹۸۰ م، ۲۷)، «هرگونه میانجی یا مجـاری انتقال پیام است که از طریق فرستنده انجام مـی‌شود، هم‌چنین عبارت از هر ابزاری برای برقراری ارتباط است؛ رسانه حامل یا واسط پیام است و همچون پیام در علوم ارتباطات معنا یافته است.»(احمدی، ۱۳۹۳ ش، ۳۴) «حجم زیادی از دانسته‌های درست و حقایق روشن را در اختیار مردم گذاشتن»(حمزه، ۱۹۷۸ م، ۷۶)، «هر گفتار و کرداری به هدف انتقال حقایق، عواطف، احساسات، اندیشه‌ها، آموخته‌ها، رفتار فردی یا گروهی به کسی یا مجموعه‌ای به هدف تأثیرگذاری؛ چه این جابجایی به‌وسیله‌ی ابزارهای قدیمی یا جدید باشد، رسانه نامیده می‌شود. (الشنقیطی، ۱۹۸۶ م، ۱۷) «نشر اخبار و دیدگاه‌ها به مردم»(الإمام، ۱۹۸۱، ۳۱۶) خلاصه اینکه رسانه به فرآیند ارتباط برای انتقال یک‌رشته داده‌ها به اهداف شناخته‌شده گفته می‌شود که می‌تواند برای بازسازی، افساد، بیان حقیقت، ازمیان رفتن حقیقت، روشنگری، راهنمایی و گمراهی و … صورت گیرد.

ب- رسانه در قرآن
خداوند آدمی را پس از آفرینش رها نساخت و برایش آموزگارانی از جنس خودش فرستاد تا او را آموزش دهد و برای همه‌ی این فرستادگان نشانه‌هایی قرار داد تا مردم به آنان ایمان بیاورند؛ پیامبر واپسین را پیامی بخشید تا در هر دوره‌ای بر مردم خوانده شود و معجزه‌ای جاودان برای همگان بماند.

«ما من الأنبیاء نبی إلا أعطی ما مثله آمن علیه البشر، وإنما کان الذی أوتیت وحیاً أوحاه الله إلی، فأرجو أن أکون أکثرهم تابعاً یوم القیامة»(بخاری، ۱۹۹۸، شماره ۴۶۹۶)، «به هر پیامبر چیزی (معجزه‌ای) داده شد تا انسان‌ها بدو ایمان بیاورند و آنچه به من داده شد وحی است که خداوند به من عطا کرد، امید دارم روز قیامت بیشتر مردم پیرو آن باشند.»

با این‌ وجود، دعوت پیامبران را می‌تواند از مصادیق رسانه در زمان‌های گذشته به شمار آورد و قرآن به‌تمام‌ معنای کلمه رسانه‌ای است گروهی و فرامرزی که همگان را به‌سوی «نبأ» خود فرا می‌خواند و پیامبرش را امر به پیام‌رسانی می‌کند که «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»، «ای فرستاده، هر آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده است (به تمام و کمال به مردم) برسان (و آنان را بدان دعوت کن) و اگر چنین نکنی، رسالت خدا را (به مردم) نرسانده‌ای» (مائده، ۶۷) و پیروان این پیامبر را نیز به رساندن این پیام امر می‌کند: «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی»، «بگو: این راه من است که من با آگاهی و بینش به سوی خدا می‌خوانم و پیروان من هم (چنین می‌باشند).» (یوسف، ۱۰۸)

قرآن از همه سوی، بلاغی، نحوی، عبادات، اخلاق، قصص و… معجره است و تباهی به آن راه ندارد: «لَا یأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ»، «هیچ‌گونه باطلی، از هیچ جهتی و نظری، متوجّه قرآن نمی‌گردد.»(فصلت، ۴۲) آدمی در درازای زندگی خود تا به امروز رسانه‌ای معصوم و به دور از کژروی و خرافه بسان قرآن ندیده و این جای شگفتی نیست چون سخن خداوند است و همو از کاستی و فراموشی به دور است. «یهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَیخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیهْدِیهِمْ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»، «خداوند با آن (کتاب) کسانی را به راه‌های امن و امان هدایت می‌کند که جویای خوشنودی او باشند و با مشیّت و فرمان خود، آنان را از تاریکی‌های (کفر و جهل) بیرون می‌آورد و به سوی نور (ایمان و علم) می‌برد و ایشان را به راه راست رهنمود می‌شود.»(مائده، ۱۶) ازآنجاکه قرآن رسانه‌ای گروهی و همگانی است و شنوندگان گونه‌گونی از مؤمن و کافر و منافق دارد، برای انجام رسالت رسانه‌ای خود همه را مورد خطاب قرار داده و برای هر طیفی پیام ویژه‌ای دارد: «وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ کلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ»، «براستی در این قرآن برای مردم از هر [گونه] مثلی زده‌ایم باشد که آنان پند گیرند.» (زمر، ۲۷) این گوناگونی مخاطبین نیازمند تغییر در ادبیات نیز هست به همین خاطر قرآن از شیوه‌های فراوانی همچون: داستان، پرسش و پاسخ، تکرار، به شور آوردن و برانگیختن، تهدید، جدال، گفت‌وگو و … برای ارتباط بهره می‌گیرد: «اُدْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ»، «با حکمت و اندرز نیکو [مردم را]‌ به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به شیوه‌ای که بهترین است مجادله کن»، (نحل، ۱۲۵)

هم‌چنین قرآن همه ابعاد و جوانب روانی، جسمی، عاطفی و عقلی مردمان را مخاطب خود قرار می‌دهد و درخور این نیازها رهنمود خود را ارائه می‌دهد. قرآن رسانه‌ای جاودانه است که پیام‌ها و روشنگری‌های خود را در زمینه‌های گوناگون زندگی بشری که در هر روزگار و زمانی در اختیار او می‌گذارد. 

ویژگی‌های اخلاقی رسانه‌ای قرآن
قرآن رسانه‌ای اخلاق‌مدار است و ویژگی‌هایی دارد که آن را از دیگر رسانه‌ها جدا می‌سازد.

۱- ربانی و خدایی بودن
قرآن یک رسانه‌ی آسمانی و وحیانی است و فضایل اخلاقی و عبادات و دادوستدهای مورد تأیید خداوند در آن آمده و چگونگی دعوت به‌سوی خداوند برای دعوت‌گران و نیک‌خواهان بیان‌ شده است و شیوه تأثیرگذاری و ابزار آن ازسوی خدایی که آگاه به آفریدگان خود است، تبیین و روشن‌ شده است؛ زیرا خداوند صلاح دنیا و آخرت بندگان خود را می‌داند و آنان را به سوی حیاتی پاک و جاودانه راهنمایی می‌کند. این ویژگی، استقلال رسانه‌ی دینی را به اثبات می‌رساند که پیرو هیچ منع و مرجع دیگری نیست و هر گونه تقلید رسانه‌ای دیگر را مردود می‌داند. «قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِینَ* قَالَ لَقَدْ کنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُکمْ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ»، «گفتند: ما پدران خویش را دیده‌ایم که این‌ها را پرستش می‌کرده‌اند (و ما از روش و آئین گذشتگانمان دست برنمی‌داریم). ابراهیم گفت: قطعاً شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بوده و هستید.»(انبیاء، ۵۳-۵۴)

گوهر بنیادین در زندگی فرد مسلمان، از خدا بودن و به سوی خدا رفتن است. «الی الله مرجعکم جمیعاً»، «جملگی بازگشتتان به سوی خدا خواهد بود»(مائده، ۴۸) همه‌ی نیات و اعمال مسلمان بایستی در راستای دستورات خداوند و در جهت کسب خشنودی پروردگار و همسو با خواست خداوند باشد. از جمله این کارها فرایند خبررسانی در رسانه‌های جامعه اسلامی است که آن‌هم در ذیل اصلی کلی به نام اصل انطباق با اوامر الهی قرار می‌گیرد.

۲- مظهر حق و حقیقت بودن
قرآن تنها سرچشمه استواری است که از گذشته و آینده‌ی آدمیان خبر می‌دهد و این حقایق به شیوه‌های گوناگونی در قرآن نمود دارد:

خداوند خود حق بی‌چون‌وچرا است: «ذَلِک بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ»، «آن بدان خاطر است که (بدانید) خدا حق است»، (حج، ۶)
کتاب خداوند حق است: «وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ»، «ما قرآن را با (ماده و محتوای) حق نازل کرده‌ایم و نازل شده است تا حق را (در زمین) پابرجا کند»(اسرا، ۱۰۵)
کلام خداوند همه حق است: «قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ»، «فرمود: به حق سوگند و حق می‌گویم (و جز حق نمی‌گویم).»(ص، ۸۴)؛ «وَاللَّهُ یقُولُ الْحَقَّ»، «خداوند حق می‌گوید و به راه راست راهنمائی می‌کند.»(احزاب، ۴)
رسالت پیامبر (ص) حق است: «إِنَّا أَرْسَلْنَاک بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا»، «ما تو را همراه با حقائق یقینی فرستادیم تا مژده‌رسان و بیم‌دهنده باشی.»(بقره، ۱۱۹)
قرآن به حق برای حکم کردن نازل شده است: «إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَیک الْکتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکمَ بَینَ النَّاسِ بِمَا أَرَاک اللَّهُ»، «ما کتاب را به حق بر تو نازل کرده‌ایم تا میان مردمان طبق آنچه خدا به تو نشان داده است داوری کنی و مدافع خائنان مباش.»(نساء، ۱۰۵)
قصص قرآنی همه حق است: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیک نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ»، «ما داستان آنان را به گونه‌ی راستین برای تو بازگو می‌کنیم.»(کهف، ۱۳)
مثال‌های قرآنی همه حق است: «وَلَا یأْتُونَک بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاک بِالْحَقِّ»، «هیچ مثالی به میان نمی‌کشند، مگر این که ما پاسخ راست و درست را و بهترین وجه و زیباترین تبیین و تفسیر را به تو می‌نمایانیم»(فرقان، ۳۳)
مومنان همدیگر را به حق توصیه می‌کنند: «وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ»(عصر، ۳)
بنابراین قرآنی رسانه‌ای است که یاوه به آن راه ندارد و هرگز حقایق آن سست و وارونه نخواهد شد و راه‌هایش به بیراهه ختم نمی‌شود و به هیچ کاستی و زبونی گرفتار نخواهد گردید. فرمان‌ها قرآن به دادگری منجر می‌شود و هدف آن حقیقت است و به همین دلیل بر مسلمانان واجب شده که از آن پشتیبانی مادی و معنوی کنند و به آماده‌سازی و آموزش نیروهای کاردان بپردازند و ابزارهای بایسته این کار را فراهم آورند. (المتولی رفاعی، ۲۰۱۱ م، ۴۵)اگر رسانه دینی در هدف و درون‌مایه، «حق‌محور» است، در گام دیگر در شیوه‌ها و ابزارها هم حق را مقدّم می‌شمارد و با استواری، اتقان و استدلال در میدان خبررسانی و خبرسازی گام برمی‌دارد؛ بدین‌گونه، رسانه توان هدایتگری خود را بدون آسیب، به ظهور می‌رساند. (عابدی میانجی، ۱۳۸۷،۶۴)

۳- اعتبار
قرآن از آنجا که سخن پروردگار جهانیان و راست‌ترین سخنان است، دارای منزلت و ارزش فراوانی است. قرآن بی‌رخنه‌ترین سخنی است که مردمان شنیده‌اند و عادلانه‌ترین سخنی است که بدان حکم می‌کنند و جاودانه خواهد ماند: «وَتَمَّتْ کلِمَتُ رَبِّک صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِکلِمَاتِهِ»، «و سخن پروردگارت به راستی و داد سرانجام گرفته است.»(انعام، ۱۱۵) و رسالت پیامبرش نیز صادقانه است: «والذی جاء بالصدق و صّدق به اولئک هم المتقون»، «و آن کس که راستی آورد و آن را باور نمود آنانند که خود پرهیزگارانند»(زمر، ۳۳) و اساساً آدمیان را به راست‌گویی و امانت‌داری دعوت کرده است: «یا ایهاالذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین»، «ای ایمان‌آورندگان تقوای خدا را پیشه خود سازید و همواره با راستگویان باشید.» (توبه، ۱۱)؛ پیامبرش را هم به صدق و راستی امر می‌کند: «عَلَیْکُمْ بِالصِّدْقِ فَإِنَّ الصِّدْقَ یَهْدِی إِلَی الْبِرِّ وَإِنَّ الْبِرَّ یَهْدِی إِلَی الْجَنَّةِ وَمَا یَزَالُ الرَّجُلُ یَصْدُقُ وَیَتَحَرَّی الصِّدْقَ حَتَّی یُکْتَبَ عِنْدَ اللَّهِ صِدِّیقًا، وَإِیَّاکُمْ وَالْکَذِبَ فَإِنَّ الْکَذِبَ یَهْدِی إِلَی الْفُجُورِ وَإِنَّ الْفُجُورَ یَهْدِی إِلَی النَّارِ وَمَا یَزَالُ الرَّجُلُ یَکْذِبُ وَیَتَحَرَّی الْکَذِبَ حَتَّی یُکْتَبَ عِنْدَ اللَّهِ کَذَّابًا»، «راستی پیشه کنید که راستی به نیکوکاری رهنمون می‌شود و نیکوکاری انسان را به بهشت می‌رساند؛ بنده‌ی مؤمن همواره راست می‌گوید و راستی پیشه می‌کند تا اینکه نزد خدا صدیق نوشته می‌شود. از دروغ پرهیز کنید که دروغ انسان را به گناه می‌کشاند و گناه او را به جهنم می‌برد؛ انسان هموار دروغ می‌گوید تا آن‌جا که نزد خدا کذاب و دروغگو نوشته می‌شود.»(بخاری، بی‌تا، ۵ / ۲۲۶۱) رسانه‌ی قرآن مؤمنان را به صداقت و راستی در گفتار و کردار فرا می‌خواند و همراهی با راستی‌پیشگان را لازم و بایسته می‌شمارد: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»«ای مؤمنان! از خدا بترسید و همگام با راستان باشید.»(توبه، ۱۱۹) و به راستی تشویق می‌کند: «فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَکانَ خَیرًا لَهُمْ»، «اگر با خدا راست باشند برای ایشان بهتر خواهد بود.»(محمد، ۲۱) و پیامد راستی را تنها به این جهان نمی‌داند بلکه بهره‌مندی از نعمت‌های آن جهان را وابسته به‌راستی می‌داند: «هَذَا یوْمُ ینْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تحتها الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فیها أَبَدًا رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِک الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»، «امروز روزی است که تنها درستی کردار و درستی گفتار راستگویان بدیشان سود می‌رساند.»(مائده، ۱۱۹)قرآن کریم پیامدهای باور به گزارش نامطمئن را بسیار ناگوار می‌داند و می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَی مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ»، «ای کسانی که ایمان آورده‌اید در مورد خبری که فاسقی برای شما آورده تحقیق کنید مبادا که بر اساس اعتماد به آن خبر به دسته‌ای از مردم آسیب وارد آورید و سپس از این کرده خود پشیمان شوید.» (حجرات، ۶)

رسانه‌ی قرآنی از هرگونه دروغ، فریب، ترفند، دروغ بستن و سخن‌پراکنی به دور است و در اخبار و آگهی، اهدافی که دنبال می‌کند بر صدق و راستی تکیه دارد تا مردم به رأی درست و فهم دقیق دست یابند و امور زندگی را اداره کنند. (احمد، ۲۰۰۹ م، ۴۵)حق مردم در دستیابی به داده‌ها نخستین اصل بین‌المللی اخلاق حرفه‌ای در خبرنگاری است که در چهارمین نشست مشورتی یونسکو در پراگ و پاریس در سال ۱۹۸۳ مورد تأکید قرار گرفت. بر پایه‌ی این اصل مردم حق‌ دارند تصویری راستین از جهان بیرونی را از راه دستیابی به داده‌های درست و فراگیر در اختیار داشته و افزون بر آن بتوانند اندیشه‌های خود را با به‌کارگیری از رسانه‌های گوناگون فرهنگی و ارتباطاتی به‌طور آزادانه ابراز و آشکار نمایند. (نورد نسترنگ، ۱۳۷۵ ش، ۴۵)

۴- تکیه‌ بر دلیل و برهان در اقناع مردم
قرآن در بیان اصول و مفاهیم بنیادین بر اقناع فکری همگان تأکید دارد و مبانی خود را بر پایه‌ی دلیل و برهان بیان می‌کند.

«یَا أَیهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکمْ»، «ای مردم! از سوی پروردگارتان حجّتی به نزدتان آمده است»(نساء، ۱۷۴) رسانه‌ی قرآنی، رسانه‌ای احساسی و عاطفی نیست که احساسات را برانگیزد و عواطف را شعله‌ور سازد، بلکه رسانه‌ای است که بر دلیل و برهان تکیه دارد و خرد انسانی را مورد خطاب قرار می‌دهد و به اندیشه‌ورزی و خردگرایی دعوت کند تا حقایق در میزان خرد سنجیده شود. در گفت‌وگوی ابراهیم (ع) با نمرود این مسأله آشکار است: «أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْک إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّی الَّذِی یحْیی وَیمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیی وَأُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کفَرَ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»، «آیا با خبری از کسی که با ابراهیم درباره‌ی پروردگارش راه مجادله و ستیز در پیش گرفت، بدان علّت که خداوند بدو حکومت و شاهی داده بود؟ هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگار من کسی است که زنده می‌گرداند و می‌میراند. او گفت: من (با عفو و کشتن) زنده می‌گردانم و می‌میرانم. ابراهیم گفت: خداوند خورشید را از مشرِق برمی‌آورد، تو آن را از مغرب برآور. پس آن مرد کافر واماند و مبهوت شد؛ و خداوند مردم ستمکار را هدایت نمی‌کند.»(بقره، ۲۵۸) و مخالفان را نیز به آوردن دلیل در بیان باورهای خود فرا می‌خواند: «…قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکمْ إِنْ کنْتُمْ صَادِقِینَ»، «بگو: اگر راست می‌گویید دلیل خویش را بیاورید.»(بقره، ۱۱۱) در جای دیگری می‌فرماید: «قُلْ هَلْ عِنْدَکمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا»، «بگو: آیا دلیل قاطعی دارید تا آن را به ما ارائه دهید»(انعام، ۱۴۸) بنابراین با اندکی اندیشیدن در قرآن در‌می‌یابیم جهان‌بینی که قرآن معرفی می‌کند و همگان را به آن فرا می‌خواند بر دلایل عقلی استوار است و به‌همین‌ خاطر کسانی که بی‌بهره از نیروی خرد هستند از دایره‌ی تکلیف بیرون‌اند؛ در بسیاری از آیات دیگر با سخنی سرزنش‌آمیز عقلای قوم را به به‌کارگیری خرد دعوت می‌کند: «أَفَلَا تَعْقِلُونَ»(بقره، ۴۴)؛ «أَفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»، (نساء، ۸۲)؛ «أَفَلَا تَتَفَکرُونَ»(انعام، ۵۰)؛ «أَفَلَا تَتَذَکرُونَ»، (انعام، ۸۰)؛ «أَفَلَا تُبْصِرُونَ»، (قصص، ۷۲) و در برخی موارد که به بیان دلایل خود پرداخته، امید داشته که مردم در آن بیندیشند تا شاید هدایت یابند: «لَعَلَّکمْ تَتَفَکرُونَ»، (بقره، ۲۱۹)؛ «لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ»، (بقره، ۷۳)؛ «لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ»، (بقره، ۵۳) و در جاهای دیگری پس‌از اشاره به برخی نشانه‌های آفاق‌ و انفس، دریافت و درک این آیات و براهین عقلی را ویژه دارندگان خِرَد می‌داند: «…لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ»، (بقره، ۱۶۴)؛ «وَتِلْک حُدُودُ اللَّهِ یبَینُهَا لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ»، (بقره، ۲۳۰)؛ «قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یفْقَهُونَ»(انعام، ۹۸)؛ «قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یذَّکرُونَ»، (انعام، ۱۲۶)؛ «کذَلِک نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ»(یونس، ۲۴) و هر نوع پیروی کورکورانه و تقلید متعصبانه را که از خردگرایی به دور است را مذموم می‌شمارد: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَینَا عَلَیهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کانَ آبَاؤُهُمْ لَا یعْقِلُونَ شَیئًا وَلَا یهْتَدُونَ»، «و هنگامی که به آنان گفته شود: از آنچه خدا فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم (نه از چیز دیگری). آیا اگر پدرانشان چیزی را نفهمیده باشند و (به هدایت و ایمان) راه نبرده باشند»(بقره، ۱۷۰)

بنابراین رسانه‌ی قرآنی رسانه‌ای خردمندانه است و از یاوه‌ها و خیال‌پردازی به دور است؛ از جهان‌بینی و ایدئولوژی خود به دلایل عقلانی و خردپذیر دفاع می‌کند و آن را در میدان خرده‌گیری و بررسی همگان قرار می‌دهد. خردی که رسانه‌ی قرآنی آن را پرورش می‌دهد و پخته می‌گرداند، خرد‌سالمی است که به دور از یاوه‌ها برای دستیافتن به‌ درستی و راستی می‌کوشد.

۵- پایبند بودن به اخلاق
یک مسلمان همواره به گونه‌ی هدفمند زیست می‌کند و هیچ‌گونه عملی بیرون از چهارچوب گفتمانی اسلامی نیست حتی کردار فرد مسلمان پیش از آنکه به منصه ظهور و دنیای خارج برسد در عالم نیت و اراده نیز سزاوار پاداش و یا کیفر است تا جایی که برای خواست و اراده جایگاهی فراتر از عمل دیده‌ شده است. مسلمان همواره پایبند به حدود الهی است و روا نیست از آن کم‌وبیش سرپیچی کند: «تِلْک حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا»، «این‌ها حدود الهی است پس متعرض آن‌ها نشوید»، (بقره، ۲۲۹) و یا «تِلْک حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا»، «این‌ها حدود الهی است پس نزدیک آن‌ها نشوید»، (بقره، ۱۸۷) حدود الهی، مرزبندی‌ها و گستره‌ی روشن شده‌ی وظایف و بایدها و نبایدهای فراگیر و شاملی است که انسان بایستی برآن شالوده‌ زندگی روزمره فردی و اجتماعی خود را سامان دهد و حکومت نیز بایستی زمینه‌های اجرای آن را فراهم و آسان سازد؛ بنابراین از دیگر ویژه‌گی‌های رسانه‌ی قرآن، التزام و پایبندی به مفاهیم اخلاقی و نشر و گسترش آن است: «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ»، «گذشت داشته باش و آسان‌گیری کن و به کار نیک دستور بده و از نادانان چشم‌پوشی کن.» (اعراف، ۱۹۹)؛ «الَّذِینَ ینْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکاظِمِینَ الْغَیظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»، «آن کسانی که در حال خوشی و ناخوشی و ثروتمندی و تنگدستی، به احسان و بذل و بخشش دست می‌یازند و خشم خود را فرو می‌خورند و از مردم گذشت می‌کنند، خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد.» (آل عمران، ۱۳۴)؛ «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»، «و بندگان (خوب خدای) رحمان کسانیند که آرام روی زمین راه می‌روند و هنگامی که نادانان ایشان را مخاطب (دشنام‌ها و بد و بیراه های خود) قرار می‌دهند، از آنان روی می‌گردانند و به ترک ایشان می‌گویند.»(فرقان، ۶۳) قرآن جدای از اینکه به اخلاق نیکو فرا می‌خواند، دیگران را از اخلاق ناپسند نیز برحذر می‌دارد و در این زمینه راهکارهای پیشگیرانه نیز ارائه می‌دهد: «وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ»، «و تباهکارانه در زمین به لاف و گزاف و تجاوز و تعدّی نپردازید.»(بقره، ۶۰)؛ «وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّک لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ کلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ * وَاقْصِدْ فِی مَشْیک وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِک إِنَّ أَنْکرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ»، «با تکبّر و بی‌اعتنائی از مردم روی مگردان و مغرورانه بر زمین راه مرو، چرا که خداوند هیچ متکبّر مغروری را دوست نمی‌دارد. * و در راه رفتنت اعتدال را رعایت کن و از صدای خود بکاه، چرا که زشت‌ترین صداها، صدای خران است.»(لقمان، ۱۸-۱۹) بی‌گمان وجود ده‌ها آیه‌ی دیگر از قرآن که به مفاهیم اخلاقی اشاره دارد، رسانه قرآنی را به رسانه‌ای اخلاق‌مدار تبدیل کرده که همین ممیزه آن را از دیگر رسانه‌ها جدا می‌سازد. تمرکز رسانه‌ی قرآن بر گسترش و نشر اخلاق است، چون پاسداشت اخلاق از ضروریات زندگی انسانی است و قرآن کامل‌ترین نظام اخلاقی را به بشریت پیشنهاد کرده است به‌گونه‌ای که اخلاق همه جوانب فردی، اجتماعی، سیاسی، رسانه‌ای و… را در برگرفته است. (الشعراوی، ۱۹۸۹، ۱۴۱) بنابراین ارتباط‌گر مسلمان هیچ‌گاه مانند یک ارتباط‌گر سکولار غربی خود را فارغ از همه چیز به جز خبر نمی‌بیند. ارتباط‌گر مسلمان خبر و خبررسانی را نیز در سایه تلاش برای کسب رضایت و تحقق خواست خداوند پی می‌گیرد. اگر مجریان رسانه‌ها در جهان اسلام این مفهوم مسؤولیت اجتماعی را همچون سنگ بنای پیشه خود نپذیرند، هرگز نمی‌توان از قواعدِ اخلاقِ اسلامی تصوری ارائه کرد. (شیخ، ۱۳۷۵ ش، ۶۷)

۶- عدالت و دادگری
در ادبیات رسانه به‌جای عدالت واژه‌ی «بی‌طرفی» به کار گرفته می‌شود و روزنامه‌نگاران از آن همچون شرط بنیادین و باارزش در خبر یاد می‌کنند و از آن به حالتی رها از احساسات و عواطف و تجربه‌های شخصی تعبیر کرده‌اند. (صینی، ۱۹۹۱ م، ۲۶-۲۸) با وجود کوشش‌های فراوان در این زمینه هنوز هیچ رسانه‌ای در دنیا یافت نمی‌شود که در جابجایی خبر اصل «بی‌طرفی» را مراعات کند و همگی کم‌وبیش از این مسأله رنج می‌برند و بشر امروز هرگز دادگری کامل و رعایت اصل انصاف را مگر در خلال رسانه‌ی قرآنی، ندیده است؛ رسانه‌ای که با اندازه و سنجش ژرف‌نگر الهی آمده است و از هیچ موضوعی غفلت نکرده و کمترین رفتارها را در شمار آورده است. (حجاب، ۱۹۸۲ م، ۳۹)

خداوند به کاربستن دادگری میان خود و بندگان این‌چنین اشاره می‌کند: «إِنَّ اللَّهَ لَا یظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَک حَسَنَةً یضَاعِفْهَا وَیؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِیمًا»، «خداوند (به کسی) ذرّه‌ای ظلم روا نمی‌دارد و اگر کار نیکی (از کسی) سر زند، آن را چندین برابر می‌گرداند و از سوی خود پاداش بزرگی عطاء می‌کند.»(نساء، ۴۰)
به بندگان این گونه امر می‌کند: «وَإِذَا حَکمْتُمْ بَینَ النَّاسِ أَنْ تَحْکمُوا بِالْعَدْلِ»، «و هنگامی که در میان مردم به داوری نشستید این که دادگرانه داوری کنید» (نساء، ۵۸) نیز می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَی أَنْفُسِکمْ أَوِ الْوَالِدَینِ وَالْأَقْرَبِینَ إِنْ یکنْ غَنِیا أَوْ فَقِیرًا فَاللَّهُ أَوْلَی بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَی أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا»، «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دادگری پیشه سازید و در اقامه‌ی عدل و داد بکوشید و به خاطر خدا شهادت دهید هر چند که شهادتتان به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندان بوده باشد. اگر کسی که به زیان او شهادت داده می‌شود دارا یا نادار باشد، چرا که (رضای) خداوند از (رضای) هردوی آنان بهتر است، پس از هوا و هوس پیروی نکنید که (اگر چنین کنید از حق) منحرف می‌گردید و اگر زبان از ادای شهادت حق بپیچانید یا از آن روی بگردانید، خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است»(نساء، ۱۳۵)
امر به برپایی عدل و قسط اگرچه با دشمن هم باشد: «وَلَا یجْرِمَنَّکمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَی أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»، «دشمنانگی قومی شما را بر آن ندارد که (با ایشان) دادگری نکنید. دادگری کنید که دادگری (به ویژه با دشمنان) به پرهیزگاری نزدیک‌تر است. از خدا بترسید که خدا آگاه از هر آن چیزی است که انجام می‌دهید.»(مائده، ۸)

۷- تعامل مثبت با حوادث
رسانه‌ی قرآنی در اثنای ۲۳ سال همزمان با رویدادها و رخدادهای مهم، موضع‌گیری کرده است (کتب سبب نزول گواه این مدعاست) و پاسخ به پرسش‌ها، راهنمایی گمراهان، حل‌وفصل درگیری‌ها و داوری در میان مردم از رسالت‌های برجسته‌ی رسانه‌ی قرآنی بوده است که هر کدام از این موارد یکی از اهداف و ارزش‌های خبری را تشکیل می‌دهد. رسانه‌ی قرآنی هیچ پیشامد مهمی را فروگذار نبوده و همه‌ی جوانب دنیوی، اخروی، عقیدتی، عبادات، معاملات، مجازات‌هاو احکام را اشاره کرده است؛ به چند نمونه از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

نپذیرفتن برداشت‌ها و تصورات بیهوده درباره‌ی خداوند: «وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کلٌّ لَهُ قَانِتُونَ»، «می‌گویند: خداوند فرزندی برای خویش برگزیده است! – خدا برتر از این چیزها است- بلکه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن او است و همگان فروتن در برابر اویند»(بقره، ۱۱۶)
در بیان عبادات: «لَیسَ عَلَیکمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْکرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْکرُوهُ کمَا هَدَاکمْ وَإِنْ کنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ»، «گناهی بر شما نیست این که از فضل پروردگار خود برخوردار شوید؛ و هنگامی که از عرفات (به سوی مزدلفه) روان شدید، خدا را (با تهلیل و تکبیر و تلبیه) در نزد مشعرالحرام یاد کنید و همان گونه که شما را رهنمون کرده است خدای را یاد کنید، اگرچه پیش از آن جزو گمراهان بوده باشید.»(بقره، ۱۹۸)
در پاسخ به پرسش‌های مردم: «یسْأَلُونَک عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَیسْأَلُونَک مَاذَا ینْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کذَلِک یبَینُ اللَّهُ لَکمُ الْآیاتِ لَعَلَّکمْ تَتَفَکرُونَ»، «درباره‌ی باده و قمار از تو سؤال می‌کنند. بگو: در آن‌ها گناه بزرگی است و منافعی هم برای مردم دربر دارند، ولی گناه آن‌ها بیش از نفع آن‌ها است؛ و از تو می‌پرسند: چه چیز را صدقه و انفاق کنند؟ بگو: مازاد. این چنین خداوند آیات را برای شما روشن می‌سازد، شاید بیندیشید.»(بقره، ۲۱۹)

۸- احترام به مردم و گوناگونی فرهنگ‌ها
در نظام اخلاقی اسلام مردم و جامعه مورد احترام‌اند و هیچ‌گاه و به هیچ قیمتی نباید آبرو و ارزش مردم وجه‌المصالحه قرار گیرد. در قرآن کریم بارها سفارش شده است که با مردم با لحن خوش سخن گفته شود از جمله این سفارش‌ها اینکه: «…وقولوا للناس حسناً»، «با مردم خوش سخن بگویید»(بقره، ۸۳) و «قل لعبادی یقولوا التی هی احسن…»، «و به بندگانم بگو با نیکوترین روش سخن گویند.»، (اسراء، ۵۳)؛ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَی أَنْ یکونُوا خَیرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَی أَنْ یکنَّ خَیرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ…»، «ای کسانی که ایمان آورده‌اید مبادا عده‌ای از شما عده‌ای دیگر را استهزاء نمایند چه بسا آنان بهتر از شما باشند و نیز مبادا که گروهی از زنان شما گروهی دیگر را مسخره کنند چه بسا آنان بهتر باشند و به یکدیگر زخم زبان نزنید و یکدیگر را با القاب زشت صدا نکنید…»، (حجرات، ۱۱) قرآن کریم حتی در برخورد با غیر مسلمانان دستور می‌دهد که ادب و احترام و دادگری و احسان رعایت شود: «لَا ینْهَاکمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقَاتِلُوکمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یخْرِجُوکمْ مِنْ دِیارِکمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیهِمْ…»، «خداوند شما را نهی نکرده است که به آنان که با شما نجنگیده‌اند و شما را از دیارتان آواره نساخته‌اند به عدالت و احسان رفتار کنید.»، (ممتحنه، ۸) حتی شیوه برخورد با دشمنان و خصم نیز مطابق اخلاق قرآن برخورد مؤدبانه و غیر توهین‌آمیز است. «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیرِ عِلْمٍ…» به کسانی که غیر خدا را می‌خوانند ناسزا نگوئید چرا که اگر این چنین کنید آنان نیز از سر دشمنی و جهالت به خداوند ناسزا خواهند گفت (انعام، ۱۰۸). قرآن کریم خود در شیوه عملی خود به‌خوبی این اصل را رعایت کرده و در ستودن دشمن، آهنگ مؤدبانه و محترمانه به کار می‌برد: «…إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ…»، «همانا فرعون در زمین برتری جو است.»، (یونس، ۸۳)

۹- رسانه‌ی قرآنی، رسانه‌ای فراگیر و مؤثر
قرآن رسانه‌ای است فراگیر که همه‌ی زندگی آدمی را در برگرفته است؛ خداوند می‌فرماید: «وَنَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَابَ تِبْیانًا لِکلِّ شَیءٍ»، «و ما این کتاب را بر تو نازل کرده‌ایم که بیانگر همه‌چیز و وسیله‌ی هدایت و مایه‌ی رحمت و مژده‌رسان مسلمانان است.» (نحل، ۸۹) با جسم و روح انسان در ارتباط است و بیماری‌هایش را کشف و درمان می‌کند و راه‌های پیشگیری را به او نشان می‌دهد و پیوسته و همواره در رویش و پیشرفت و دانش او می‌کوشد؛ «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا»، «سپس بدو گناه و تقوا را الهام کرده است * (قسم به همه‌ی این‌ها!) کسی رستگار و کامیاب می‌گردد که نفس خویشتن را پاکیزه دارد و بپیراید * و کسی ناامید و ناکام می‌گردد که نفس خویشتن را پنهان بدارد و بپوشاند و (به معاصی) بیالاید.» (شمس، ۸-۱۰) این آگاهی‌رسانی تنها محدود به تربیت نفس و تزکیه نمی‌شود بلکه دربرگیرنده زمینه‌های گوناگون دیگری نیز می‌شود. 

در زمینه‌ی باورها می‌فرماید: «وَإِلَهُکمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ * إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْک الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا ینْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ موت‌ها وَبَثَّ فی‌ها مِنْ کلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَینَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ»، «خداوند شما، خداوند یکتا و یگانه است و هیچ خدائی جز او که رحمان و رحیم است وجود ندارد. مسلّماً در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و شد شب و روز و کشتیهائی که به سود مردم در دریا در حرکت‌اند و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن زمین را پس از مرگش زنده ساخته و انواع جنبندگان را در آن گسترده و در تغییر مسیر بادها و ابرهائی که در میان آسمان و زمین معلّق می‌باشند، بی‌گمان نشانه‌هائی است برای مردمی که تعقّل ورزند.»(بقره، ۱۶۳-۱۶۴)

هم‌چنین در‌ زمینه‌ی عبادات و معاملات می‌فرماید: «لَیسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِکةِ وَالْکتَابِ وَالنَّبِیینَ وَآتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاکینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَی الزَّکاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِک الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِک هُمُ الْمُتَّقُونَ»، «این که (به هنگام نماز) چهره‌هایتان را به جانب مشرِق و مغرب کنید، نیکی (تنها همین) نیست. بلکه نیکی (کردار) کسی است که به خدا و روز واپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیغمبران ایمان آورده باشد و مال (خود) را با وجود علاقه‌ای که بدان دارد (و یا به سبب دوست داشت خدا و یا با طیب خاطر) به خویشاوندان و یتیمان و درماندگان و واماندگان در راه و گدایان دهد و در راه آزادسازی بردگان صرف کند و نماز را برپا دارد و زکات را بپردازد و وفاکنندگان به پیمان خود بوده هنگامی که پیمان بندند و در برابر فقر و بیماری (و زیان و ضررها) و به هنگام نبرد، شکیبایند (و استقامت می‌ورزند). اینان کسانی هستند که راست می‌گویند و به راستی پرهیزکاران اینانند.»(بقره، ۱۷۷) «قَالُوا إِنَّمَا الْبَیعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا»، «ایشان می‌گویند: خرید و فروش نیز مانند ربا است؛ و حال آن که خداوند خرید و فروش را حلال کرده است و ربا را حرام نموده است.»(بقره، ۲۷۵)

در زمینه مکارم اخلاقی می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَی وَینْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکرِ وَالْبَغْی یعِظُکمْ لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَ»، «خداوند به دادگری و نیکوکاری و نیز بخشش به نزدیکان دستور می‌دهد و از ارتکاب گناهان بزرگ و انجام کارهای ناشایست و دست‌درازی و ستمگری نهی می‌کند. خداوند شما را اندرز می‌دهد تا این که پند گیرید.»(نحل، ۹۰) و آیات بسیار دیگری که به بهترین عقاید و درست‌ترین عبادات و پاک‌ترین مکارم اخلاقی فرامی خواند؛ تأیید این سخن خداوند که می‌فرماید: «مَا فَرَّطْنَا فِی الْکتَابِ مِنْ شَیءٍ»، «در کتاب هیچ چیز را فروگذار نکرده‌ایم.»(انعام، ۳۸)

۱۰- کار رسانه، وظیفه‌ی پیامبران و مردم
خداوند به شیوه‌ی استفهام انکاری می‌فرماید: «فَهَلْ عَلَی الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ»، «مگر بر پیغمبران وظیفه‌ای جز تبلیغ آشکار است؟»(نحل، ۳۵)، آیا وظیفه‌ای جز ابلاغ روشن بر پیامبران هست؟» یعنی وظیفه‌ای جز ابلاغ و رساندن پیام، بر پیام‌آوران وجود ندارد که همانا نشر دین و آنچه به مصلحت انسان‌هاست. «ینَزِّلُ الْمَلَائِکةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَی مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ»، «خداوند به دستور خود، فرشتگان را همراه با وحی بر هر کس از بندگانش (به نام انبیاء) که خود بخواهد نازل می‌کند که جز من خدائی نیست؛ پس (با انجام حسنات و دوری از سیّئات)، از (غضب و عذاب) من بپرهیزید.»(نحل، ۲) به نسبت پیامبر خاتم هم چنین وظیفه‌ای متصور است: «وَأَنْزَلْنَا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ»، «و قرآن را بر تو نازل کرده‌ایم تا این که چیزی را برای مردم روشن سازی که برای آنان فرستاده شده است و تا این که آنان بیندیشند.»(نحل، ۴۴) پیداست تبیین و رساندن پیام، وظیفه اصلی پیامبر (ص) بوده است. «یَا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»، «ای فرستاده هر آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده است برسان و اگر چنین نکنی، رسالت خدا را (به مردم) نرسانده‌ای»(مائده، ۶۷) پیامبر در زمان حیات خود تمام توان و زمان خود را صرف تبلیغ و رساندن دعوت دینی کرد و به درستی به ادای این وظیفه همت گمارد.

خداوند در چندین جا از زبان پیامبرش می‌فرماید: «إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یوحَی»«من تنها به آنچه وحی شده‌ام پیروی می‌کنم»(انعام، ۵۰) آنان متولیان صادق و ماهر، در دادن امانت به صاحبانش بودند؛ نوح را می‌بینیم که قومش را این‌گونه خطاب می‌کند: «وَیا قَوْمِ لَا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ مَالًا إِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلَی اللَّهِ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَکنِّی أَرَاکمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ * وَیا قَوْمِ مَنْ ینْصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَفَلَا تَذَکرُونَ * وَلَا أَقُولُ لَکمْ عِنْدِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَیبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّی مَلَک وَلَا أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْینُکمْ لَنْ یؤْتِیهُمُ اللَّهُ خَیرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِی أَنْفُسِهِمْ إِنِّی إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِینَ»، «ای قوم من! من در برابر آن، از شما مالی نمی‌خواهم، چرا که مزد من جز بر عهده‌ی خدا نیست؛ و من کسانی را که ایمان آورده‌اند نمی‌رانم. آنان خدای خود را ملاقات می‌کنند؛ و امّا من شما را گروه نادانی می‌دانم * ای قوم من! اگر من مؤمنان را از پیش خود برانم، چه کسی مرا در برابر (مجازات شدید) الله یاری می‌دهد؟ آیا یادآور نمی‌شوید.* من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های (رزق و روزی) خدا در دست من است و به شما نمی‌گویم که من غیب می‌دانم و من نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ و من نمی‌گویم آنان که در نظر شما خوار می‌آیند، خداوند هیچ گونه خوبی و نیکی بهره‌ی ایشان نمی‌سازد و خدا از چیزهائی که در اندرون دارند آگاه‌تر (از هر کسی) است. در این صورت من از زمره‌ی ستمکاران (به خود و به دیگران) خواهم بود.»(هود، ۲۹-۳۱) به همین ترتیب سایر پیامبران از طرف خود چیزی را ابلاغ نکرده‌اند بلکه حمل امانتی بوده که به آن‌ها سپرده شده است؛ مهم‌تر این که خداوند هر نوع شبهه‌ای را از رسالت پیامبر نفی می‌کند و می‌فرماید: «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَینَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیمِینِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ * فَمَا مِنْکمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ»، «اگر پیغمبر پاره‌ای سخنان را به دروغ بر ما می‌بست. *ما دست راست او را می‌گرفتیم. * سپس رگ دلش را پاره می‌کردیم. * و کسی از شما نمی‌توانست مانع (این کار ما در باره‌ی) او شود (و مرگ را از او باز دارد)»(حاقه، ۴۴-۴۷)

خداوند دروغ بستن مخالفان را که ادعا می‌کردند قرآن، کلام محمد است را این‌گونه پاسخ می‌دهد: «أَمْ یقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّک لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِک لَعَلَّهُمْ یهْتَدُونَ»، «مّا (مشرکان) می‌گویند: (محمّد) خودش آن را از پیش خود ساخته است. بلکه قرآن (سخن) حقّی است که از سوی پروردگارت (بر تو) نازل شده است تا گروهی را (از خشم خدا) بترسانی که پیش از تو پیغمبری برای آنان نیامده است، شاید هدایت یابند.»(سجده، ۳)دعوت پیامبران از نظر آبشخور خبری و رساندن پیام،درست‌ترین، استوار‌ترین و کامیاب‌ترین فرآیند رسانه‌ای در درازای سرگذشت بشریت به شمار می‌رود که همه‌ی ویژگی‌های یک رسانه موفق که امروزه نزد روزنامه‌نگاران متعارف است را دارا بوده است و آن عبارت است از:

فرستنده: خداوند متعال
گیرنده: مردمی که از این رسانه استقبال کرده‌اند
پیام رسانه‌ای: وحی که در چارچوب آیات قرآن به مردم رسیده است
ابزار جابجایی: پیامبر (ص)، اگرچه برخی‌ها جبرئیل را هم اضافه می‌کنند. (صینی، ۱۹۹۱م، ۹۸)
هدف رسانه‌ای: هدفی است که از فرآیند کار رسانه‌ای انتظار می‌رود که در کار رسانه‌ای پیامبران، ارتباط مردم با آفریننده‌شان، بندگی، فرمان‌برداری از اوامرو نواهی او و جاری کردن شریعت اش در همه امورات زندگی.
قرآن همین وظیفه‌ی رسانه‌ای پیامبر خاتم را بر پیروان او نیز واجب و رستگاری آنان را در انجام این رسالت می‌داند و می‌فرماید: «وَلْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَی الْخَیرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَأُولَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ»، «و باید از {میان} شما امتی باشد که {مردم را} به سوی نیکی دعوت کنند؛ امر به معروف و نهی از منکر نمایند و آنان همان رستگارانند.»، (آل‌عمران، ۱۰۴)

فهرست منابع

قرآن کریم
ابن منظور، أبو الفضل جمال الدین، لسان العرب، بیروت دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا
أحمد، آلاء، الإعلام مقوماته وضوابطه وأسالیبه فی القرآن، رسالة ماجستیر فی الجامعة الإسلامیة فی غزة بفلسطین، فی کلیة أصول الدین، قسم التفسیر وعلوم القرآن، ۲۰۰۹ م
احمدی، محمدعلی، فصلنامه تخصصی انجمن تبلیغ و ارتباطات، سال سوم، شماره ۶، قم، پاییز ۱۳۹۳ ش
الإمام، إبراهیم: العلاقات العامة والمجتمع، القاهرة، مکتبة الأنجلو، ۱۹۸۱ م
الإمام، إبراهیم، الإعلام الإسلامی، القاهرة، مکتبة الأنجلو المصریة، ۱۹۸۰ م
البخاری، محمد بن اسماعیل، کتاب فضائل القرآن، المکتبة الشامله، الإصدار الثانی
البستانی، بطرس، محیط المحیط، المکتبه الشامله، الإصدار الثانی
حمزه، عبد اللطیف، الإعلام والدعایة، بیروت، دار الفکر العربی، ۱۹۷۸ م
الشعراوی، عاید، تدوین الفکر الإعلامی فی العالم، بیروت، دار النهضة الإسلامیة، ۱۹۸۹ م
الشنقیطی، سید محمد ساداتی، مفاهیم إعلامیة من القرآن الکریم: دراسة تحلیلیة لنصوص من کتاب الله، الریاض، دار عالم الکتب، ۱۹۸۶ م
شیخ، مغیث الدین، چارچوب اسلامی اخلاق رسانه‌ای مسائل چالش‌ها، رسانه، شماره ۳، پاییز ۱۳۷۵
صینی، سعید إسماعیل؛ مدخل إلی الإعلام الإسلامی، القاهرة، دار الحقیقة للإعلام الدولی، ۱۹۹۱ م
عابدی میانجی، محمد، اصول محتوایی رسانه از دیدگاه قرآن، ویژه‌نامه رسانه ۷۶، قم، دفتر فرهنگ کوثر، ۱۳۸۷ ش
عبد اللطیف، رشاد أحمد، تنمیة المجتمع وقضایا العالم التربویة، بی‌جا، دار المعرفة الجامعیة، بی‌تا
فرهنگی، علی اکبر، ارتباطات انسانی، مؤسسه تهران تایمز، چاپ اول،۱۳۷۳ ش
المتولی رفاعی، عاطف ابراهیم، صور الإعلام فی القرآن الکریم، بحث تکمیلی لنیل درجة الماجستیر فی التفسیر، جامعة المدینة العالمیة مالیزیا، کلیة العلوم الاسلامیة قسم التفسیر وعلوم القرآن، ۲۰۱۱ م
مجموعه مؤلفین، المعجم الوسیط، القاهرة، مجمع اللغة العربیة، الطبعة الثانیة، ۱۹۸۹ م
منیر حجاب: نظریات الإعلام الإسلامی، الهیئة المصریة العامة للکتاب، الإسکندریة، ۱۹۸۲ م
نوردنسترنگ، کارل، اخلاق حرفه‌ای جنبه‌های پنهان و آشکار، مجتبی صفوی، رسانه، شماره ۳، پاییز ۱۳۷۴ ش
الوشلی، عبد الله قاسم، الإعلام الإسلامی فی مواجهة الإعلام المعاصر، بی‌تا، بی‌جا