کتاب الله متعال در مورد بنیاسراییل برای مان سخن میگوید، هنگامی که ایشان معجزهی پیامبر خدا موسی علیهالسلام را دیدند، الله متعال ایشان را دستور داد تا گاوی را بکشند و سپس پارهی از گوشتش را به جان جسد کشته شده بزنند، الله سبحان او را زنده نمود و او هم نام قاتلش را برای ایشان گفت. این معجزه باعث بیداری دلها و قلوب ایشان گردید. بعد از آن الله سبحان میفرماید: {ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً} [البقرة: 74] «آنگاه بعد از این (واقعه) دلهایتان سخت شد، چنان که آنها مانند سنگ بلکه سختتر (از سنگ) هستند».
ملاحظه نمایید این حرف را (ثم) سپس در فرمودهي الهی (ثم قست)، یعنی قساوت و سنگدلی بعد از مدت بر ایشان عارض گردید، زیرا که قلب اگر از پند و اندرز دور گردید، و یا از تأمل واندیشیدن در آیات الهی در آفاق و انفس باز ماند، دچار قساوت و سختی میشود. و الله متعال ما را از قساوت قلب بر حذر داشته است: {فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ} [الزمر: 22] «پس وای بر کسانی که از ترک یاد الهی سنگدلند».
بیگمان گذشت زمان، و سپریشدن مدت طولانی بر قلب، بدون شنود موعظه و اندرز، و ذکر و یاد الله متعال، و به غیر مشاهدهی آثار توانایی باری تعالی و رحمتش، و آثار اخذ وگرفت الهی و نوآفرینیاش در هستی... قلب آدمی را دچار قساوت و سختی میکند.
و این همان چیزی است که بر اهل کتاب و گذشتگان وارد شد و پروردگار مان، ما را از آن سخت بر حذر داشته است، چنان که میفرماید:{أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ} [الحديد: 16] «آیا برای مسلمانان آن هنگامی نرسیده است که دلهایشان به یاد الله سبحان و به یاد آوردن آنچه از حق که نازل شده است، خشوع یابد و مانند کسانی نباشند که پیش از این به آنان کتاب داده شد و روزگار بر آنان دراز آمد آنگاه سنگدل شدند و بسیاری از آنان بدکارند».
و اگر بیماریهای بدن باعث درد و آلام بر آدمی میشود و او را وا میدارد تا به فکر علاج بشود، پس قساوت قلب و سنگدلی نیز ارتباط زیادی بر غفلت دارد و صاحبش را وا میدارد تا به معصیت و نافرمانی، غرور و خودبرتر بینی، و دلبستگی به زندگی فانی، دچار شود، تا این که مورد این فرمودهی الهی، {نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ} [التوبة: 67] «الله سبحان را فراموش کردهاند، در نتیجه الله متعال نیز آنان را محروم داشت». قرار میگیرد
به همین جهت است که یاران رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم با خود پیمان بسته بودند که قلوب شان را لحظه به لحظه مراقب باشند و به تجدید ایمان خود بپردازند؛ بیم از اینکه مبادا دچار قساوت و سختی قلب شوند. و کفایت میکند که ما فقط حدیث ذیل را که امام مسلم روایت نموده است بخوانیم:
«از ابوربعی حنظله بن ربيع اُسيِّدی رضیاللهعنه، يکی از کاتبان رسول الله صلیاللهعليهوسلم روایت است که میگويد: ابوبکر رضیاللهعنه مرا ديد و حالم را پرسيد. گفتم: حنظله منافق شده است. ابوبکر رضیاللهعنه گفت: سبحان الله، چه میگويی؟! گفتم: هنگامی که نزد رسول الله صلیاللهعليهوسلم هستيم و دربارهی بهشت و دوزخ برای ما سخن میگويد، گويا بهشت و دوزخ را با چشم خود میبينيم؛ اما وقتی رسول الله صلىاللهعليهوسلم را ترک میکنیم، زن و فرزند و روزمرگیها و مسايل زندگی ما را به خود مشغول میکنند و بسياری از فرمایشات رسول الله صلیاللهعليهوسلم را از ياد میبريم. ابوبکر رضیاللهعنه فرمود: به الله سوگند که ما نيز چنين حالتی داريم؛ لذا با ابوبکر نزد رسول الله صلیاللهعليهوسلم رفتیم و وقتی به محضر ایشان رسيديم، عرض کردم: ای رسول خدا، حنظله منافق شده است؟ رسول الله صلیاللهعليهوسلم فرمودند: «ومَا ذَاكَ؟»: «اين چه سخنی است که میگويی؟» گفتم: ای رسول خدا، زمانی که در حضور شما هستيم و دربارهی بهشت و دوزخ با ما سخن میگوييد، گويا بهشت و دوزخ را با چشم خود میبينيم و چون از محضر شما بيرون میرويم، زن و فرزند و مسايل زندگی، ما را به خود مشغول میکنند و بسياری از فرمایشات شما را از ياد میبريم. این بود که رسول الله صلیاللهعليهوسلم فرمودند: «وَالَّذِي نَفْسِي بِيدِهِ أن لَوْ تَدُومُونَ عَلَى مَا تَكُونُونَ عِنْدِي، وَفِي الذِّكْر، لصَافَحتْكُمُ الملائِكَةُ عَلَى فُرُشِكُم وفي طُرُقِكُم، وَلَكِنْ يا حنْظَلَةُ ساعةً وساعةً»: «سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، اگر هميشه همان وضعی را داشته باشيد که نزد من داريد و همواره در ذکر و ياد الله باشيد، ملایکه در خانهها و در راهها با شما دست میدهند؛ اما ای حنظله، ساعتی (برای عبادت الله) و ساعتی (برای استراحت و رسيدگی به کارهای دنيا)». و اين را سه بار تکرار فرمودند.
همانا حنظله دچار کدام معصیت و نافرمانی نشده است که مستحق محاسبه نفسش بشود به درجهی که گمان نماید دچار نفاق و دورنگی شده است، بلکه او متوجه میشود که قلبش هنگامی که از مجالس رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم دور میشود، بر همان صفا و پاکیزگی، زیرکی و بیداری باقی نمیماند.
چه قدر ما امروز نیازمندیم تا قلوب خود را جستجو نماییم و دلها را در برابر پند و اندرزهای نیکو قرار دهیم و از ذکر و یاد باری تعالی تغذیه نماییم تا اینکه دارای قلوب مطمئنه بگردیم؟! {أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ} [الرعد: 28] «بدانید، دلها به نام الله متعال آرام میگیرند».
نظرات