مقدمه

امر به حجاب برابر نص شرعی است و علمای اسلام بر وجوب پوشش همه‌ی بدن زن اتفاق دارند. فقط اختلاف در مورد پوشش صورت و دو دست است. در قسمت نخست مقاله بیان نمودیم بر پایه‌ی نگاه علما و مفسرین به نوع استثنا در آیه‌ی زینت: « وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، دو برداشت متفاوت در خصوص پوشش صورت وجود دارد. گروهی معتقدند، به دلیل اینکه استثنا در آیه منقطع است، مراد از زینت آشکار که در آیه: «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، استثنا شده؛ لباس ظاهر(چادر) است، بر این اساس، پوشش صورت واجب است و جایز نیست زن صورتش را برای افراد نامحرم آشکار سازد. گروه دوم بر این رأی‌‌‌‌ا‌‌‌‌ند بودند که استثنا در آیه متصل است، لذا مراد از زینت آشکار که در آیه: «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، استثنا شده، صورت و دو دست زن  است، و جایز است زن آن را در برابر افراد نا محرم آشکار سازد. سپس، هر دو گروه برای اثبات رأی و نظر خود به آيه‌ی (جلباب): « يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ» [احزاب:59] استناد می‌‌‌‌نمایند. لازم به توضیح است: «اوامر مربوط به حجاب در سوره‌ی احزاب در سال پنچم هجری نازل شد و بعد از نزول آن، حجاب در جامعه‌ی اسلامی شیوع پیدا نمود. و این امر قبل از حکم به غض بصر از افراد نامحرم بود، که در سال ششم هجری در سوره‌ی نور نازل شد»[1].

به عبارت دیگر، خداوند متعال امر تشریع حجاب را با نزول سوره‌ی احزاب شروع و با فرو فرستادن سوره‌‌‌‌ نور به پایان رسانید و این به معنای آن است که اوامر حجاب که در سوره‌ی احزاب نازل شد، با نزول احکام در سوره‌ی نور کامل شد[2].

ابن تیمیه، می‌‌‌‌گوید: در ابتدا قبل از نزول آیه‌ی حجاب زنان بدون چادر بیرون می‌‌‌‌رفتند و مرد صورت و دست‌‌‌‌های آنان را می‌‌‌‌دید. چون جایز بود زن صورت و دو دستش را آشکار سازد، پس نگاه به صورت و کف دو دست جایز بود. سپس، وقتی که خداوند متعال آیه‌ی حجاب را نازل فرمود:« يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ»، [احزاب:59]، زنان در حجاب شدند[3]. مودودی می‌‌‌‌گوید: در این آیه به تمام زنان مسلمان دستور داده شد که هرگاه از خانه بیرون می‌‌‌‌آیند، چادر به سر کنند و صورت خود را بپوشانند[4]. بر اساس، رأی این گروه از علما و مفسرین که معتقد به وجوب پوشش تمام بدن و صورت زن هستند، با نزول این آیه که به آیه‌ی حجاب معروف است « بر زن واجب شد صورتش را بپوشاند»[5].

شحاته می‌‌‌‌گوید: این آیه‌ی حجاب امری است که به همه‌ی زنان تعلق دارد و در آن وجوب پوشش سر و صورت مقرر شده است. آیه به صراحت دلالت دارد که همه‌ی زنان مؤمن باید صورت و همه‌ی بدن و زینت‌‌‌‌هایشان‌‌‌‌ را بپوشانند. جلباب در آیه لباسی فراخ و بزرگ است که همه‌ی بدن را می‌‌‌‌پوشاند، و به معنای چادری است که زن بر روی لباسش از بالای سرش به پایین  بدنش می‌‌‌‌اندازد و با آن صورت و تمام بدنش را تا امتداد پاهایش می‌‌‌‌پوشاند[6].

سپس، در سال ششم هجری با نزول این آیه‌ی 30 و 31 سوره‌ی نور خداوند متعال تفصیل و توضیح بیشتری از حدود پوشش را بیان فرمود. با نزول آیه‌ی: « وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، یک اصل کلی و اساسی وجوب حجاب تشریع شد و آن منع آشکار نمودن زینت به طور مطلق بود، مگر آن چه که به ‌حکم ضرورت ظاهر می‌شود. این گروه از علما و مفسرین می‌‌‌‌گویند؛ مراد از استثناء در آیه: « وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»،  لباس ظاهر است و یا آن چه که پنهان کردن آن حرج و مشقت بوده و از روی قصد و عمد نباشد، و یا اینکه زن هنگام اصلاح شأن و وضع خود ممکن است حجابش کنار برود، و چهره‌‌‌‌اش ظاهر شود، و یا هنگام ادای شهادت در دادگاه و مراجعه به طبیب است، این موارد معفُوّ و و قابل بخشش است و اظهار شدن آن جایز است. پس استثنا در آن چیزی است که خود به خود آشکار است، مانند لباس ظاهر و یا آشکار نمودن صورت در حالات استثنايي و ضروري. به این ترتیب، از نظر آنان مراد از آیه‌ی: «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، لباس ظاهر و یا موارد معفُوّ و قابل بخشش است. و مراد از « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ » [احزاب:59]، امر به پوشش صورت است. به این ترتیب از نظر آنان، این دو آیه ارتباط وثیقی با هم دارند و بین آنها توفیق و سازگاری وجود دارد. و  آن چه از این دو آیه استنباط می‌‌‌‌شود؛ این است که بر زن واجب است صورت و تمام بدنش را از افراد نامحرم بپوشاند.

علاوه بر آن، آنان برای اثبات دیدگاه خود به آیه‌ی خمار و احادیث نبوی و شیوه‌ی پوشش همسران پیامبر – صلی الله علیه و سلم – و تأسی و اقتدای زنان صحابه به آنان در پوشش صورت و همه‌ی بدن استناد می‌‌‌‌کنند.

اینک در قسمت دوم، اقوال این دسته از علما و مفسرین را در مورد مراد از آیه: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ » و استدلال‌‌‌‌های آنان به قرآن و سنت، پوشش همسران پیامبر – صلی الله علیه و سلم – و زنان صحابه از نظر می‌‌‌‌گذرانیم.

اولاً: اقوال علما و مفسرینی که بر این رأی‌‌‌‌اند مراد از آیه: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ »: پوشش صورت و تمام بدن زن است:

1 – ابن جریر طبری می‌‌‌‌گوید: «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ»، یعنی: خداوند به زنان مؤمن امر کرد وقتی که از خانه برای انجام کاری بیرون می‌‌‌‌روند چهره‌‌‌‌هایشان را از بالای سرشان با چادر بپوشانند. یعنی در لباس‌ پوشیدن‌‌‌‌شان شبیه به کنیزان نباشند که موها و چهره‌ها‌‌‌‌یشان پیدا باشد تا شناخته شوند که آنان زنان آزاده‌‌‌‌اند و مورد تعرض فاسقان قرار نگیرند[7].

2 - ابن کثیر در تفسیر این آیه می‌‌‌‌گوید: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلاَبِيبِهِنَّ »،  علی بن ابی طلحه از ابن عباس روایت می‌‌‌‌کند که: خداوند به زنان مؤمن امر کرد وقتی که از خانه برای انجام کاری بیرون می‌‌‌‌روند چهره‌‌‌‌هایشان را از بالای سرشان با چادر بپوشانند و تنها یک چشم را  ظاهر سازند، و محمد بن سیرین می‌‌‌‌گوید: از عبیده سلمانی در مورد این آیه: «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ» پرسیدم، وی سر و صورتش را پوشاند، و چشم چپش را آشکار ساخت[8].

3- شوکانی می‌‌‌‌گوید: «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ»، یعنی: خداوند به زنان مؤمن امر کرد وقتی که از خانه برای انجام کاری بیرون می‌‌‌‌روند چهره‌‌‌‌هایشان را از بالای سرشان با چادر بپوشانند[9].

4 - عبدالرحمن ابن جوزي می‌‌‌‌گوید: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلاَبِيبِهِنَّ » یعنی: سر و صورت‌‌‌‌ها‌‌‌‌یشان را با چادرهایشان بپوشاند، تا شناخته شوند که آنان زنان آزاده هستند[10].

5 - ابو سعود عمادی می‌‌‌‌گوید: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلاَبِيبِهِنَّ »: یعنی: صورت‌‌‌‌ها و بدن‌هایشان را با چادرهایشان بپوشاند، وقتی که بنابر نیازی از خانه بیرون می‌‌‌‌روند[11].

6 - نسفی حنفی می‌‌‌‌گوید:  « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلاَبِيبِهِنَّ »: یعنی: «چادرهایشان را بر بدنشان بیندازند و با آن صورت و شانه‌ها و اطراف بدنشان را بپوشانند[12].

7 – ابو حیان اندلسی گوید: «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ»، یعنی: چادرهایشان را بر بدنشان بیندازند، زیرا چیزی که در جاهلیت از آنان  آشکار بود، همانا صورت بود[13].

8 -  سیوطی می‌گوید: «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ»، این آیه‌ی حجاب برای همه‌ی زنان نازل شد. لذا، بر زنان واجب است که سر و صورت خود را از مردان نامحرم بپوشانند[14].

9- ابوبکر جصاص می‌‌‌‌گوید: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبهنَّ»، این آیه دلالت دارد بر اینکه زن جوان وظیف دارد، صورت خود را از مردان بیگانه بپوشاند تا اهل تهمت و بیمار دلان به آنان طمع نکنند[15] .

10 - ابن عربی می گوید: معنای «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ»، یعنی زن با انداختن خمار بر سرش آن را بپوشاند. گفته شده: با آن صورتش را بپوشاند، به گونه‌‌‌‌ای که فقط چشم چپش ظاهر باشد.[16]

11 - جلال الدين المحلي و جلال الدين السيوطي  می‌‌‌‌گویند: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبهنَّ»، یعنی: قسمتی از چادر را بر چهره‌هایشان بیندازند و هنگامی که برای انجام کاری از خانه بیرون می‌‌‌‌روند، فقط یک چشم ظاهر باشد که با آن راه را ببینند [17].

12 - نيسابوري می‌‌‌‌گوید: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ »، یعنی: چادرها و جامه‌‌‌‌هایشان را بر خود آویزان کنند و آن را از بالای سرشان بر چهره‌هایشان بیندازند و تنها یک چشم را ظاهر سازند[18].

13 - سعدی می‌‌‌‌گوید: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ »، یعنی: چهره‌ها و سینه‌هایشان را با چادر، خمار و یا رداء بپوشانند[19].

14 - جمال الدين قاسمي گوید: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ »، یعنی؛ چادر را بر خودشان بیندازند و با آن چهره و بغل‌ و شانه و اطراف بدنشان را بپوشانند [20].

15 - زمخشری گوید: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ »، معنی آیه اینست که چادرهایشان را بر خودشان بیندازند و با آن صورت و بغل‌‌‌‌هایشان را بپوشانند، زمانی که جامه از صورت زن کنار برود گفته می‌شود جامه‌‌‌‌ات را به صورتت نزدیک کن. عبيده سلماني می‌گوید: ردایش را بر بالای ابرویش بیندازد، سپس آن را بپیچد تا آن را بر روی بینی‌‌‌‌اش بکشاند. و سدی نیز می‌گوید: یک چشم و پیشانی و طرف دیگر صورتش را بپوشاند و چشم دیگرش را باز بگذارد[21].

16- بیضاوی در تفسیر این آیه: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ »، می‌‌‌‌گوید: صورت‌‌‌‌ها و بدن‌‌‌‌هایشان را با چادر بپوشانند، زمانی که براي رفع ضرورت و حاجت بيرون می‌‌‌‌آيند و حرف «مِنْ» براي تبعیض است؛ زيرا زن يک قسمت از لباسش را فرو مي‌‌‌‌اندازد و با قسمت ديگر سر و زير چانه اش را با لباس می‌‌‌‌گيرد،

« ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ » تا از کنيزان و زنان آوازخوان شناخته شوند، « فَلَا يُؤْذَيْنَ » تا از سوی اهل ریبه و تهمت زن مورد اذيت و آزار قرار نگيرند[22].

17- بغوی از ابن عباس روايت مي‌‌‌‌كند: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ »، یعنی: به زنان مؤمن امر شده که تمام سر و صورتشان را با روسری بپوشانند به‌گونه‌ای که سوای یک چشم که با آن به بینند، هیچ ‌چیزی از بدنشان ظاهر نشود؛ و این برای آن است که شناخته شوند كه آنان زنان آزاده هستند و مورد اذیت و آزار و تعرض قرار نگیرند[23].

18- شنقيطي می‌‌‌‌گوید: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ »، یعنی: زنان مؤمن چهره‌‌‌‌هایشان را با چادر بپوشانند و هیچ چیزی از صورتشان جز یک چشم که با آن ببینند، ظاهر نباشد[24].

19- جزایری می‌‌‌‌گوید: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ »، یعنی: چادر را بر چهره‌های‌شان آویزان کنند تا از اعضای بدن‌‌‌‌نشان، فقط جز یک چشم پیدا باشد که با آن راه را ببینند؛ هنگامی که برای انجام کاری از خانه بیرون می‌‌‌‌روند[25].

20- ابن رجب حنبلي در تفسیر آیه‌ی:« يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ »، می‌‌‌‌گوید: زنان قبل از نزول آیه‌ی حجاب، با چادر ظاهر می‌‌‌‌شدند، و صورت و دو کف دست زن دیده می‌‌‌‌شد. و این زینتی بود که آشکار بود و با نزول حکم حجاب زنان امر به پوشاندن صورت و کف دوست شدند[26].

21- ابن باز در تفسیر این آیه: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ »، می‌‌‌‌گوید: جلباب، پارچه‌‌‌‌ای است که زن با آن سر و صورت و بدنش را می‌‌‌‌پوشاند[27]. وجه دلالت آیه این است که واجب است زنان در حجاب باشند و چهره و تمام بدن‌‌‌‌شان را در برابر مردان نا محرم بپوشانند[28].

22- مودودی در تفسیر این آیه: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ »، می‌‌‌‌گوید: جلباب در زبان عربی به معنی چادر بزرگ است. معنای اصلی «إدنا» نزدیک کردن و پوشاندن است، اما هنگامی که به همراه «علی» بیاید، به معنی «إرخا» یعنی آویختن از بالا به پایین است. از این رو، مفهوم روشن آیه این است که زنان چادرهای خود را به خوبی بر خود جمع و جور کنند و یک بخش از آن یا کناره‌ی آن را از بالا بر صورت خود آویزان کنند؛ به این پوشش در عرف عام روبنده انداختن می‌‌‌‌گویند[29]. وی در جای دیگری می‌‌‌‌گوید: اين آيه فقط در باره‌ی پوشش چهره نازل شده و تمام مفسرين در تفسير اين آيه به این مفهوم اتفاق نظر دارند، از تمام اقوال علما و مفسرین در تفسیر این آیه چنين فهميده مي‌‌‌‌شود که از عصر پر برکت اصحاب کرام - رضي الله عنهم - تا قرن هشتم هجري تمام علما مفهوم اين آيه را بر يک چيز حمل کرده‌‌‌‌اند و آن مفهومي است که ما از روي کلمات، آن را برگزيديم و بعد از آن اگر به احاديث نبوي و اخبار مراجعه کنيم چنين نتيجه مي‌‌‌‌گيريم که زنان بعد از نزول اين آيه در زمان خود پیامبر - صلى الله عليه وسلم - از چادر يا نقاب يا پرده استفاده مي‌‌‌‌کردند و روي برهنه بيرون نمي‌‌‌‌آمدند[30]. سپس، در ادامه می‌‌‌‌گوید: هرکس که به کلمات آيه توجه نماید و اقوال مفسران هر عصري را تحت بررسي عميق قرار دهد و عملکرد مردم را در زمان حيات پیامبر - صلى الله عليه وسلم - از نظر بگذراند، به هيچ وجه نمي‌‌‌‌تواند انکار کند شريعت به زنان دستور داده که صورت‌‌‌‌شان را از بيگانه پنهان دارند و اين وضع از زمان حيات خود پيامبر شروع شده و تاکنون ادامه دارد. و خود قرآن نقاب يا پرده و چادر را از روي حقيقت و معني پيشنهاد کرده ولي آن‌‌‌‌ را با اين لفظ اصطلاحي ذکر نکرده است و زنان مسلمان موقع بيرون رفتن از خانه در جلوی پيامبر پرده بر صورت‌‌‌‌شان مي‌‌‌‌انداختند و در آن زمان پرده‌‌‌‌ي مذکور بنام نقاب مشهور بود، و مردم آن را به همین نام مي‌‌‌‌شناختند[31].

الف)- ادله‌ی قائلین به وجوب پوشش صورت و دو دست زن:

اولاً: ادله‌ی قرآن کریم:

از نظر علما و مفسرین قائلین به وجوب پوشش صورت، آیه‌‌‌‌های: حجاب، حلباب، زینت و خمار دلالت صریحی بر وجوب پوشش صورت دارند:

الف- در آیه‌ی حجاب خداوند متعال می‌‌‌‌فرماید: «وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَاب». (احزاب:53). خداوند متعال در خطاب به مردان مؤمنان می‌فرماید؛ هنگامی‌که از زنان پيامبر- صلی الله علیه و سلم - چيزي خواستيد (يا پرسشي داشتيد)، از پشت پرده از ايشان بخواهيد (يا سؤال نماييد). این خطاب شامل همه‌ی زنان است به علت اشتراک همه‌ی آنان در علت حکم و آن طهارت قلوب است[32].

ماوردی می‌گوید: وقتی آیه «فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَاب»، نازل شد زینب بنت جحش که در کنار پیامبر بود، فرمود ما همسران پیامبر- صلی الله علیه و سلم - و سایر زنان به پوشش حجاب در برابر چشمان مردان، امر شدیم و مردان نیز به غض بصر از زنان امر شدند[33].  

در این آیه‌‌‌‌‌‌‌‌ خداوند متعال به پیامبرش - صلی الله علیه و سلم- امر می‌‌‌‌نماید به عموم زنان دستور دهد که به هنگام خروج از خانه برای انجام کاری، تمام بدنشان را به پوشانند. و ابتدا از همسران خود شروع کند، زیرا آنان مؤکدتر از دیگر زنان‌‌‌‌اند، و این که آمر به دیگران شایسته است، قبل از دیگران از خانواده‌ی خود شروع کند[34]. چنانکه در صحیح مسلم آمده: خداوند متعال با امر بر پیامبران بر مؤمنین امر می‌‌‌‌کند[35].

قرطبی می‌گوید: حکم آیه «فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَاب»، شامل همه‌ی زنان است و بر اساس اصول شریعت همه‌ی وجود زن عورت است، بدن و صورتش و کشف آن جایز نیست مگر هنگام نیاز و ضرورت مانند شهادت دادن یا مراجعه به طبیب برای بیماری که در بدن دارد، یا سؤالی که می‌پرسد و به وی نگریسته می‌شود[36].

ب– در آیه‌ی جلباب خداوند متعال می‌‌‌‌فرماید: « يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ » [احزاب:59]. پس از آن که خداوند متعال خطاب به مؤمنان فرمود؛ هرگاه از همسران پيامبر- صلی الله علیه و سلم -  چيزي خواستيد (يا پرسشي داشتيد)، از پشت پرده از ايشان بخواهيد (يا سؤال نماييد). پيامبر- صلی الله علیه و سلم -  همسران، و دخترانش و زنان مؤمنین را امر نمود چادرهایشان را  بر بدن و سر و صورت‌‌‌‌شان بیندازند. در این آیه « إدناء » را به پوشانیدن همه‌ی صورت و آشکار کردن یک چشم که با آن ببینند، تفسیر نموده‌‌‌‌اند[37]. در این آیه قرینه‌‌‌‌ای واضح وجود دارد که مراد از: «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ»، پوشش صورت با انداختن جامه بر آن است، و قرینه‌ی مذکور این است: «قُلْ لِأَزْوَاجِكَ» است. لذا، در این که واجب است همسران پیامبر - صلی الله علیه و سلم -  در پشت پرده و حجاب باشند و صورت و بدنشان را به پوشانند، در بین مسلمانان اختلافی وجود ندارد[38].

ام‌سلمه از عایشه رضي الله عنهما نقل می‌کند که وقتی این آیه نازل شد که: « يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ »، « خَرَجَ نِسَاءُ الْأَنْصَارِ كَأَنَّ عَلَى رُءُوسِهِنَّ الْغِرْبَانَ مِنَ الأَكْسِيَةِ »[39]. زنان انصار  از خانه‌‌‌‌هایشان خارج شدند گویی که بر سرشان کلاغی سياه نشسته است، به خاطر جامه‌‌‌‌های سیاهی که بر سرشان پوشیده بودند. «كأن على رؤوسِهِنَّ الغِرْبانَ» ،یعنی: سرهایشان چون با چادرهای سیا پوشیده بود به کلاغان سیاه تشبیه شده‌‌‌‌اند. و «أكْسِيَة» جمع کساء است و کساء به معنای لباس سیاه است. چون پوشش هایی که بر سر و گردن و سینه‌‌‌‌هایشان می‌‌‌‌انداختند در سیاهی شبیه به کلاغ بود[40].

د- حکم آیه‌ی حجاب عام است، و بنابر قاعده‌ی« اعتبار به عموم لفظ است نه به خصوص سبب، در علم اصول». حکم آیه شامل همه‌ی زنان مؤمن است. زیرا، اگرچه آیه از جهت علت و سبب مخصوص همسران پیامبر - صلى الله عليه وسلم –  است اما حکم آن عام و همگانی است. اصل این است که خطاب به یک فرد، حکم آن قابل تعمیم به همه‌ی مردم است. لذا، حکم فقط مختص به فرد مورد خطاب نیست و سایر مردم را شامل می‌‌‌‌شود. بنابراین، هر چند لفظ آیه مخصوص همسران پیامبر -  صلی الله علیه و سلم – است، اما حکم آن عام است[41].

2- در آیه‌ی زینت خداوند متعال می‌‌‌‌فرماید: « وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»،(النور:31)،  این آیه به دنبال آیه‌ی حجاب و آیه‌ی جلباب(چادر) نازل شد؛ آیه‌ی حجاب در سال پنجم هجری در سوره‌ی احزاب و آیه‌ی زینت در سال ششم هجری در سوره‌ی نور نازل شد. با فرو آمدن آیه زینت، به طور مطلق زنان ممنوع شدند زینت‌‌‌‌هایشان را آشکار سازند، مگر آن چه که به ‌حکم ضرورت آشکار است. با نزول این آیه خداوند متعال تفصیل، توضیح، رخصت و آسان‌‌‌‌گیری در امر حجاب را تشریع نمود. از نظر این گروه از علما آیه به دو وجه ثابت و مستدل نشان می‌‌‌‌دهد که مراد از استثنا در آیه ، صورت و دو دست نیست:

وجه اول:  در آیه فعل « ظَهَرَ » است و «أظهر» نیست، پس، استثنا به آنچه که از زینت زن بدون قصد آشکار می‌‌‌‌شود، حمل می‌‌‌‌گردد. لذا، مراد از استثنا صورت نیست. زیرا ظاهر شدن صورت با قصد است. از این رو، به نظر این گروه از علما مراد از زینت آشکار که در آیه: «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، استثنا شده؛ لباس ظاهری است. استثنا در آیه، استثنای منقطع است، بنابر این، زینت جزئی از بدن نیست. لذا، زینت شامل؛ جامه و چادر و امثال آن است که آشکار است، و ظاهر بودن آن مانعی ندارد و گناهی نیست. این استثنا بیانگر یک اصل عام و تشریع اساسی برای وجوب حجاب است. مطابق این اصل، خداوند متعال آشکار کردن هر نوع زینت را بر زنان حرام نموده، مگر جز آن چیزی که خداوند متعال استثنا نموده و جایز است آن را آشکار سازد، و آن لباس ظاهری است که خود بخود آشکار است. خداوند متعال فرموده: « إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا »، و نفرموده:« إلا ما أظهرته »، یا « إلا ثيابها »، یا « إلا وجهها وكفيها »، بلکه فرموده «إلا ما ظهر هو » و نفرموده زن به قصد آن را آشکار سازد.

وجه دوم:  زینت در لغت قرآن و عرب، به آن چیزی اطلاق می‌‌‌‌شود که زن خود را با آن می‌‌‌‌آراید. یعنی؛ هرآن چه که خارج از اصل خلقت است، مانند زیور و لباس. بنابر این، تفسیر زینت به صورت و کف دو دست خلاف قرآن و کلام عرب است.

«وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا »،یعنی، زنان چیزی از زینت را برای بیگانه و نا محرم با قصد و عمد آشکار نسازند؛ مگر آن چه که با اضطرار و نه با اختیار آشکار است و پنهان کردن آن امکان ندارد، مانند چادر و جامه‌‌‌‌ای که زن آن را بر روی پیراهن یا روسری‌‌‌‌اش می‌‌‌‌پوشاند؛ چون نگاه به این نوع لباس مستلزم رؤیت چیزی از بدن زن، برای افراد بیگانه و نا محرم نمی‌‌‌‌شود. و لذا، این نوع آشکار شدن زینت، بخشوده و معفوٌّ است. در آیه: « وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ »، فعل « يُبدين »، که برای منع آشکار کردن زینت است، به زنان نسبت داده شده مضارع و متعدی است. و در جمله‌ی: « إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا »، استثنا فعل « ظَهَرَ» است و به زنان نسبت داده نشده؛ و متعدی نیست، بلکه ماضی است. و اقتضایش این است که  زن موظف به پنهان کردن زینت بطور مطلق است. و در آشکار کردن آن مخیر نیست و جایز نیست وی به عمد چیزی از آن را آشکار سازد، مگر آن چه که به ناچار و بدون قصد آشکار می‌‌‌‌شود. در این صورت، بر وی گناهی نیست. مثلاً آشکار شدن چیزی از زینت به وسیله‌ی باد یا به دلیل نیاز به معالجه‌‌‌‌ و درمان و اموری از این قبیل در شرایط اضطرار. پس، معنی این استثنا رفع حرج و مشقت است[42].

شنقیطی در  مورد معنای زینت در « وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا »، می‌‌‌‌گوید: لفظ زینت در قرآن بسیار تکرار شده و مراد از آن زینت خارج از اصل خلقت است که شیء با آن آراسته می‌‌‌‌گردد. و مراد از آن بعضی از اجزاء آن شیء نیست. از جمله این آیات:« يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ »( اعراف:31) و « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ »( اعراف:32)  و « إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأَرْضِ زِينَةً لَهَا » و « إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا »(كهف: 7) و « َ وَما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَزِينَتُها »( قصص:60) و « إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ »( صافات: 6) و « وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَةً »( النحل: 8) و « فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ »( قصص:79) و « الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا »( كهف: 46) و « أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ »( محمد: 36) و « قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ»( طه: 59) و « وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ »( طه:87) و « وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ»( نور:31) . سپس وی می‌‌‌‌گوید: مراد از لفظ زینت در همه‌ی این آیات چیزی است که شیء با آن مزین می‌‌‌‌شود و از اصل خلقت آن نیست. و این معنا از زینت در قرآن غالب است و مراد از آن  همان زینت خارج از اصل است که بسیار تکرار شده و در کلام عرب هم معروف است[43]. بنابراین، مراد از زینت در آیه‌ی « وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا »، چیزی است که زن با آن خود را می‌‌‌‌آراید و چیزی است خارج از اصل خلقت؛ مانند: لباس ظاهری. بنابراین ،تفسیر زینت به جزئی از بدن زن، صحیح نیست و جایز نیست این معنا را بر آن حمل کرد.

ابن تیمیه، می‌‌‌‌گوید: در ابتدا قبل از نزول آیه‌ی حجاب زنان بدون چادر بیرون می‌‌‌‌رفتند و مرد صورت و دست‌‌‌‌های آنان را می‌‌‌‌دید. چون جایز بود زن صورت و دو دستش را آشکار سازد، لذا، نگاه به صورت و کف دو دست جایز بود. آنگاه که خداوند متعال آیه‌ی حجاب را نازل فرمود:« يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ»، [الأحزاب:59]، زنان در حجاب شدند. در این هنگام صورت و دو دست جزء زینتی بود که به زنان امر شد آن را برای بیگانه و نا محرم آشکار نسازند، لذا، برای نا محرم چیزی برای نگریستن باقی نماند، مگر لباس ظاهر. براین اساس، ابن مسعود مراد از زینت را لباس و ابن عباس مراد از آن را صورت و دو دست گفته است[44]. بن باز می‌‌‌‌گوید: این‌‌‌‌که از ابن عباس روایت شده که وی « إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا » را به صورت و دو دست تفسیر نموده، به روایتی از علی بن ابی طلحه از وی است: «به زنان مؤمن امر شده که تمام سر و صورتشان را با روسری بپوشانند به‌گونه‌ای که سوای یک چشم که با آن به بینند، هیچ ‌چیزی از بدنشان ظاهر نشود؛ و این برای آن است که شناخته شوند كه آنان زنان آزاده هستند و مورد اذیت و آزار و تعرض قرار نگیرند»[45]، این امر به حالت زنان قبل از نزول آیه‌ی حجاب بر می‌‌‌‌گردد اما بعد از آن خداوند متعال بر آنان واجب نمود، تمام بدنشان را بپوشانند.[46].

3-  خداوند در آیه‌ی خمار می‌‌‌‌فرماید: «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ »( نور:٣١). یعنی: و مقنعه‌‌‌‌هاي خود را بر گريبان‌‌‌‌هایشان بیندازند. «وَلْيَضْرِبْنَ»، یعنی: بپوشانند. وجه استدلال آيه این است: وقتي كه به زن امر شده روسري اش را از سر بر گريبانش بياندازد تا سينه اش را بپوشاند، پس به دلالت تضمّني به او امر شده بين سر و سينه‌‌‌‌اش را بپوشاند، و آن صورت و گردن است[47].

بخاری و مسلم از ام المؤمنین عایشه – رضی ‌الله ‌عنها – روایت نموده‌‌‌‌اند که فرمود: « فَخَمَّرْتُ وَجْهِي بِجِلْبَابِي »[48]، یعنی چهره‌‌‌‌ام را با جامه‌‌‌‌ام پوشانیدم.

بخاری از ام المؤمنین عایشه – رضی ‌الله ‌عنها – روایت نموده که فرمود: خداوند زنان مهاجرین اول را رحمت کند. وقتی‌که خداوند این آیه را نازل کرد: «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ» (نور: 31). « شَقَقْنَ أُزُرَهُنَّ فَاخْتَمَرْنَ بِهَا »، آنان جامه‌های خود را پاره کردند و به شکل مقنعه و روسری درآورده و بر خود پوشاندند[49].

و در روایت دیگری بخاری از ام المؤمنین عایشه - رضي الله عنها - روایت می‌‌‌‌کند: وقتی این آیه نازل شد:« وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ »( نور:٣١) «أَخَذْنَ أُزْرَهُنَّ فَشَقَّقْنَهَا مِنْ قِبَلِ الحَوَاشِي فَاخْتَمَرْنَ بِهَا». جامه های خود را  از اطراف دامن پاره نموده و با آن سرو گردن خود را پوشانند[50]. ابن حجر می‌‌‌‌گوید: «اختمرن»، یعنی: چهره‌‌‌‌هایشان را پوشاندند[51].

همچنین ابی داود از عایشه -رضي الله عنها- روایت می‌‌‌‌کند: وقتی این آیه نازل شد:« وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ »( النور:٣١) « شَقَقْنَ أَكْنَفَ مُرُوطِهِنَّ، فَاخْتَمَرْنَ بِهَا »، جامه های خود را  از اطراف دامن پاره نموده و با آن سرو گردن خود را پوشانند[52]. شوکانی می‌‌‌‌گوید: آنان فوراَ شروع به پوشانیدن سر و صورت نمودند[53].

ثانیاً: ادله‌ی سنت نبوی، پوشش همسران پیامبر - صلی الله علیه و سلم -  و زنان صحابه:

1- قائلین به وجوب پوشش صورت و دو دست می‌‌‌‌گویند؛ پیامبر- صلی الله علیه و سلم - فرمود: «الْمَرْأَةُ عَوْرَةٌ فَإِذَا خَرَجَتْ اسْتَشْرَفَهَا الشَّيْطَانُ»[54]؛ یعنی: زن عورت است، هرگاه بيرون رود، شيطان او را زیر نظر دارد؛ و مراد از « مرأة عورة»، يعني: ستر و پوشش زن واجب است. و جایز نیست چیزی از بدن وی ظاهر شود و این حدیث چیزی را استثنا نکرده است. ترمذی از ابن مسعود این حدیث را به سند صحیح روایت نموده است.

شنقیطی می‌گوید: اینکه در حدیث آمده زن عورت است، بر لزوم حجاب و ستر هر آنچه مصداق اسم عورت است دلالت دارد[55].

مباركفورى می‌گوید: «الْمَرْأَةُ عَوْرَةٌ فَإِذَا خَرَجَتْ اسْتَشْرَفَهَا الشَّيْطَانُ»، یعنی؛ شیطان زن را در نظر مردان مزین می‌نماید، تا به وی بنگرند و او را بفریبند و یا به ‌وسیله‌ی او دیگران را اغوا کند.

و معنای آن این است که بروز و ظهور زن ناپسند است وقتی‌که از خانه خارج می‌شود، نگاه‌ها را به‌سوی خود می‌کشاند و با بیرون آمدنش دیگران را گمراه می‌کند و دیگران او را گمراه می‌کنند تا هر دو یا یکی از آنان به فتنه دچار شود[56].

بنابراین، پیامبر – صلی الله علیه و سلم-  زن را بر حذر می‌‌‌‌دارد که داخل مردان شود تا به وی بنگرند و آنان را دچار فتنه کند. و غالباً چهره‌ی زن موجب فتنه و فریفتن می‌‌‌‌شود، زیرا اولین چیزی که انسان به آن می‌‌‌‌نگرد صورت است.

2- عایشه- رضی الله عنها می‌فرماید: «كَانَ الرُّكْبَانُ يَمُرُّونَ بِنَا وَنَحْنُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم- مُحْرِمَاتٌ فَإِذَا حَاذَوْا بِنَا سَدَلَتْ إِحْدَانَا جِلْبَابَهَا مِنْ رَأْسِهَا إِلَى وَجْهِهَا فَإِذَا جَاوَزُونَا كَشَفْنَاهُ، یعنی: سواران از پیش ما می‌گذشتند و ما به همراه رسول خدا - صلی الله علیه وسلم- در حالت احرام بودیم، وقتی که از پیش ما رد می‌شدند هریک از ما چادرش را از سرش به رویش پائین می‌انداخت، و وقتی که از ما می‌گذشتند نقاب را از چهره برمی‌‌‌‌گرفتیم[57].

این روایت دلیل بر واجب بودن پوشش صورت است، زیرا در حالت احرام مشروع است که صورت پیدا باشد، پس اگر مانعی قوی در آن موقع وجود نمی‌‌‌‌داشت، بقاء و دوام آشکار ساختن صورت وجوب پیدا می‌‌‌‌کرد[58].

3- در صحیح بخاری آمده که پیامبر – صلی الله علیه و سلم – فرمود: «لاَ تَتَنَقَّبِ المُحْرِمَةُ، وَلاَ تَلْبَسِ القُفَّازَيْنِ»، یعنی: زن در حالت احرام نقاب نمي‌‌‌‌زند و دستکش نمي پوشد[59]. و این روایت دلیل بر آن است که نقاب و دستکش نزد زنانی که در حالت احرام نبودند، معروف بود، و این امر مقتضی پوشش صورت و دست‌‌‌‌هایشان بود[60].

4- از اسماء دختر ابوبکر رضی الله عنهما روایت شده که فرمود: «كُنَّا نُغَطِّيَ وُجُوهَنَا مِنَ الرِّجَالِ، وَكُنَّا نَتَمَشَّطُ قَبْلَ ذَلِكَ فِي الْإِحْرَامِ»، ما صورت‌‌‌‌هایمان را از مردان نامحرم می‌پوشاندیم، در حالی که قبل از آن موهای خود را در احرام شانه می‌زدیم.[61]

5- امام مالک از فاطمه دختر منذر روایت می‌‌‌‌کند که وی گفت: « كُنَّا نُخَمِّرُ وُجُوهَنَا وَنَحْنُ مُحْرِمَاتٌ. وَنَحْنُ مَعَ أَسْمَاءَ بِنْتِ أَبِي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ »، ما در احرام بودیم و چهره‌‌‌‌هایمان را پوشیده بودیم و با اسماء دختر ابوبکر صدیق -رضي الله عنهما-  بودیم[62].

6-  عایشه – رضی الله عنها – در داستان افک چنین روایت می‌‌‌‌کند:

در همين حال که درجاي خود نشسته بودم خواب بر من غلبه کرد و خوابم برد، صفوان بن معطل سلمي ذکواني كه دنباله نگهدار كاروان بود،آخر شب پشت سر لشکر حرکت کرده بود، صبح به جايي رسيد که من بودم او سياهي انساني را ديد که خواب بود، آنگاه پيش من آمد، وقتي مرا ديد مرا شناخت، او پیش از واجب شدن حجاب مرا ديده بود. با استرجاع او: (إنا لله وإنا إليه راجعون) از خواب بيدار شدم و بي درنگ چهره‌‌‌‌‌‌‌‌ام را پوشانيدم.« فَخَمَّرْتُ وَجْهِي بِجِلْبَابِي »[63]، و در روایتی: « فَسَتَرْتُ وَجْهِي عَنْهُ بجلبابي»[64].

این احادیث دلالت آشکاری دارند که پوشش صورت در دوره پیامبر – صلی الله علیه و سلم – معروف بود، و همسرانش چنین عمل می‌‌‌‌کردند، و زنان با فضیلت صحابه به ایشان اقتدا می‌‌‌‌نمودند.

7-  بیهقی با اسنادش از عاصم بن احول روایت می‌‌‌‌کند: ما بر حفصه دختر سیرین وارد شدیم، جلباب پوشیده، و نقاب زده بود، به وی گفتیم خدا به تو رحم کند، خداوند می‌‌‌‌فرماید: « وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ »[نور: 60]، و گفتیم: مراد چادر است. او گفت: ادامه‌ی آیه چیست؟ ما گفتیم:« وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ »[نور: 60]، او گفت: این اثبات چادر است[65].

8- در صحيح مسلم از ام عطية رضي الله عنها روايت است که گفت: وقتی که پیامبر- صلى الله عليه وسلم- امر ‌‌‌‌فرمود که زنان برای ادای نماز عید در مصلی حضور یابند، گفتیم: اي رسول خدا، بعضي از ما جلباب ندارند، پيامبر- صلى الله عليه وسلم – فرمود: «لِتُلْبِسْهَا أُخْتُها من جِلْبَابِها». « خواهرش او را از جلباب خودش بپوشاند.» این حدیث دلالت دارد، عادتاً زنان صحابه بدون چادر بیرون نمی‌‌‌‌رفتند، و پیامبر- صلى الله عليه وسلم – بدون چادر به آنان اجازه‌ی خروج نمی‌‌‌‌داد[66].

11-  بخاری و مسلم از ام الؤمنین عایشه- رضی الله عنها – روایت نموده‌‌‌‌اند: وقتي پیامبر - صلى الله عليه وسلم - نماز صبح را ادا مي‌‌‌‌کرد، زنان به گونه‌‌‌‌ای برمي‌‌‌‌گشتند که خود را با لباس‌‌‌‌هايشان پيچانده بودند و به سبب تاريکي آخر شب شناخته نمي‌‌‌‌شدند[67]. همچنین، بخاری و مسلم از ام المؤمنین عایشه- رضی الله عنها – روایت نموده‌‌‌‌اند که:  اگر پيامبر - صلى الله عليه وسلم –کارهايي را که زنان پديد آورده اند، می‌‌‌‌دید آنان را از حضور در مساجد باز مي‌‌‌‌داشت همان‌‌‌‌گونه که زنان بني اسرائيل منع شدند[68].

این حدیث دلالت بر این دارد که حجاب و پوشش از عادات زنان صحابه بوده که بهترین قرن‌‌‌‌ها و زمان‌‌‌‌ها بوده‌‌‌‌اند. خداوند آنان را گرامی و بزرگ داشت، اخلاق و آداب آنان را بالا برد، ایمانشان را کامل نمود و رفتارشان را نیکو گردانید. لذا، آنان الگو و سرمشق شایسته‌‌‌‌ای برای دیگرانند[69].

12- ابوداود از عایشه- رضی‌الله‌ عنها – حدیثی را روایت می‌کند که می‌گوید: اسماء دختر حضرت ابوبکر – رضی ‌الله ‌عنه - با لباس نازک و بدن نمایی بر رسول خدا – صلی الله علیه و سلم– وارد شد. رسول خدا - صلی الله علیه و سلم - رویش را از وی برگردانید و به او گفت: «ای اسماء زن هنگامی‌که عادت ماهانه پیدا کرد، شایسته نیست از اعضای بدنش جز این‌ها دیده شود» و به ‌صورت و دو دستش اشاره نمود[70]. قرطبي مي‌‌‌‌گوید: این سخن از لحاظ احتیاط قوی‌تر است و برای جلوگیری از فساد، زن نباید زینتش را جز صورت و کف دو دستش که خود به ‌خود ظاهر است، آشکار سازد[71]. علمایی که پوشش صورت را واجب می‌‌‌‌دانند، در پاسخ می‌‌‌‌گویند: این روایت قبل از وجوب حجاب بوده ، سپس با نزول آیه: « يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ »[احزاب:59]، زنان انر به حجاب شدند، و با این امر آشکار نمودن صورت منسوخ شد[72].

بن باز و دیگران می‌‌‌‌گوید: علما در استناد به این حدیث اختلاف دارند، اکثر آنان می‌‌‌‌گویند: این حدیث، ضعیف الاسناد است، این حدیثی که از پیامبر- صلی الله علیه و سلم – روایت شده صحیح نیست. حتی ابوداود که آن را روایت نموده، می‌‌‌‌گوید: حدیث مرسلی است و خالد بن دریک عایشه رضی الله عنها را ندیده است. یعنی عایشه رضی الله عنها قبل از اینکه خالد از وی این روایت را بشنود، فوت نموده است. پس، در این روایت انقطاع است و خالد بن دریک که راوی حدیث است عایشه رضی الله عنها را ندیده، و وی نیز مدلس است[73].


پاورقی‌ها و ارجاعات:
[1] إسماعيل المقدم، محمد أحمد. عودة الحجاب. الإسكندرية:. دار الإيمان،ط2،2004م، الجزء3 ص 413؛ العينى، محمود بن أحمد بن موسى بن أحمد. عمدة القاري شرح صحيح البخاري. بيروت: دار إحياء التراث العربي، الجزء 20 ص 135
[2] العينى، محمود بن أحمد بن موسى بن أحمد. عمدة القاري شرح صحيح البخاري. بيروت: دار إحياء التراث العربي، الجزء 20 ص 135
[3] ابن تيمية،أحمد بن عبد الحليم. مجموع الفتاوى. تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم. مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، المدينة النبوية، المملكة العربية السعودية، 1995م، الجزء 22 ص 110
[4] مودودی، سید ابوعلی.تفهیم القرآن. ترجمه:عبدالغنی سلیم قنبر زهی.تهران: نشر احسان،چاپ اول، 1398، جلد 4 ص 485
[5] ابن فوزان ،صالح ابن عبد الله الفوزان. مجموع فتاوى فضيلة الشيخ صالح بن فوزان، حكم الحجاب في حق المرأة، الجزء 2ص 601
[6] محمد صقر، شحاتة. الرد على اللمع. الإسكندرية: دار الخلفاء الراشدين، ص252
[7] الطبری، محمد بن جرير: جامع البيان في تأويل القرآن، تحقیق: أحمد محمد شاكر، مؤسسة الرسالة،ط1، 2000 م، الجزء 20 ص 324
[8] ابن كثير، إسماعيل بن عمر: تفسير القرآن العظيم. تحقیق: محمد حسين شمس الدين. بيروت: دار الكتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون، 1419 هـ، ط 1، الجزء 6 ص 482
[9] الشوکانی، محمد بن علي بن محمد: فتح القدیر، دمشق: دار ابن كثير،ط1، 1414 هـ، الجزء 4 ص 352
[10] ابن الجوزي، جمال الدين أبو الفرج عبد الرحمن بن علي. زاد المسير في علم التفسير، تحقیق: عبد الرزاق المهدي، بیروت: دار الكتاب العربيط1،الجزء3ص 484
[11] محمد بن محمد بن مصطفى، أبو السعود العمادي. تفسير أبي السعود. بیروت: دار إحياء التراث العربي،الجزء7ص 115
[12] النسفي، أبو البركات عبد الله بن أحمد بن محمود حافظ الدين: تفسير النسفي (مدارك التنزيل وحقائق التأويل). حققه وخرج أحاديثه: يوسف علي بديوي، راجعه وقدم له: محيي الدين ديب مستو، بيروت: دار الكلم الطيب،ط1، 1998 م،الجزء3ص 45
[13] ابن حيان الأندلسي، محمد بن يوسف بن علي. لبحر المحيط في التفسير، تحقیق: صدقي محمد جميل، بيروت: دار الفكر، 1420 هـ، الجزء8ص804
[14] االسيوطي، عبدالرحمن بن أبي بكر: االدر المنثور. بیروت: دار الفكر، الجزء 2 ص 433
[15] الجصاص، أحمد بن علي أبو بكر الرازي: أحكام القرآن. تحقیق: محمد صادق القمحاوی، بيروت: دار إحياء التراث العربی، 1405 هـ الجزء5ص177
[16] ابن العربي، القاضي محمد بن عبدالله أبو بكر: أحكام القرآن. تحقیق: محمد عبد القادر عطا، بيروت: دار الكتب العلمية، 2003 م، ط 3،الجزء3 ص624
[17] أحمد المحلي، جلال الدين محمد؛ السيوطي، جلال الدين عبد الرحمن: تفسير الجلالين. القاهرة: دار الحديث،ط1 ص 560
[18]النيسابوري،محمد بن علي الواحدي. الوجيز في تفسير الكتاب العزيز. تحقيق: صفوان عدنان داوودي، بيروت: دار القلم،ط1، 1415 هـ، الجزء 1 ص 783
[19] السعدي، عبد الرحمن بن ناصر بن عبد الله. تيسير الكريم الرحمن في تفسير كلام المنان. تحقیق: عبد الرحمن بن معلا اللويحق، مؤسسة الرسالة،ط1، 2000 م ص671
[20] القاسمي،محمد جمال الدين. محاسن التأويل، تحقیق: محمد باسل عيون السود، بیروت: دار الكتب العلميه،ط1،1418 هـ، الجزء 8 ص 113
[21] الزمخشري، أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد: الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل. بیروت: دار الكتاب العربي، 1407 هـ، ط 3،الجزء3 ص559
[22] البيضاوي، عبد الله بن عمر بن محمد. أنوار التنزيل وأسرار التأويل. تحقیق: محمد عبد الرحمن المرعشلي، بيروت: دار إحياء التراث العربي،1418ه،ط1، الجزء4 ص 238
[23]- البغوی، حسین بن مسعود: تفسیر البغوی، تحقیق: عبد الرزاق المهدي. بيروت: دار إحياء التراث العرب، 1997، ط، 1، الجزء 3 ص 665
[24]  الشنقيطي،محمد الأمين بن محمد المختار. أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن، بيروت: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، 1995 مـ، الجزء 7ص 115
[25] الجزائري، أبو بكر. أيسر التفاسير لكلام العلي الكبير، مكتبة العلوم والحكم، المدينة المنورة، المملكة العربية السعودية،ظ5، 2003م، الجزء4 ص290
[26] ابن رجب الحنبلي، زين الدين عبد الرحمن بن أحمد. روائع التفسير (الجامع لتفسير الإمام ابن رجب الحنبلي). جمع وترتيب: أبي معاذ طارق بن عوض الله بن محمد. المملكة العربية السعودية: دار العاصمة،ط1،2001 م، الجزء 2ص91
[27] بن باز، عبد العزيز بن عبد الله؛ فتاوى نور على الدرب. جمعها: الدكتور محمد بن سعد الشويعر،، الجزء7 ص245
[28] ابن باز، عبد العزيز بن عبد الله؛ مجموع فتاوى العلامة عبد العزيز بن باز رحمه الله، الجزء3 ص355
[29] مودودی، سید ابوعلی.تفهیم القرآن. ترجمه:عبدالغنی سلیم قنبر زهی.تهران: نشر احسان،چاپ اول، 1398، جلد 4 ص 606
[30] مودودي، ابوالأعلي: حجاب. ترجمه: نعمت الله شهراني، تهران. نشر احسان، 1377،ص240
[31] مودودي، ابوالأعلي: حجاب. ترجمه: نعمت الله شهراني، تهران. نشر احسان، 1377، ص244
[32] ابن السيد سالم، أبو مالك كمال. صحيح فقه السنة وأدلته وتوضيح مذاهب الأئمة. القاهرة: المكتبة التوفيقية، 2003م، الجزء 3 ص30
-[33] الماوردي، أبو الحسن علي بن محمد بن محمد بن حبيب: النكت والعيون. تحقیق: السيد ابن عبد المقصود بن عبد الرحيم، بیروت: دار الكتب العلمية، الجزء 4 ص 419
[34] السعدي، عبد الرحمن بن ناصر بن عبد الله. تيسير الكريم الرحمن في تفسير كلام المنان. تحقیق: عبد الرحمن بن معلا اللويحق، مؤسسة الرسالة،ط1، 2000 م، ص566
[35] النيسابوري، مسلم بن الحجاج: صحيح مسلم. تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقي، بیروت: دار إحياء التراث العربي. بَابُ قَبُولِ الصَّدَقَةِ مِنَ الْكَسْبِ الطَّيِّبِ وَتَرْبِيَتِهَا، الجزء 2 ص 703
[36]- القرطبي، أبو عبد الله محمد بن أحمد بن أبي بكر: تفسير القرطبي، المرجع السابق، الجزء 14 ص 227
[37] ابن السيد سالم، أبو مالك كمال. صحيح فقه السنة وأدلته وتوضيح مذاهب الأئمة، المرجع السابق، 2003م، الجزء 3 ص30
[38] إسماعيل المقدم، محمد أحمد. عودة الحجاب. الإسكندرية:. دار الإيمان،ط2،2004م، الجزء3 ص 413؛ العينى، محمود بن أحمد بن موسى بن أحمد. عمدة القاري شرح صحيح البخاري. بيروت: دار إحياء التراث العربي، الجزء 20 ص 135
[39] السَِّجِسْتاني، سليمان بن الأشعث بن إسحاق بن بشير. سنن أبی داود:  تحقیق: محمد محيي الدين عبد الحميد، بيروت: المكتبة العصرية، الجزء4 ص61؛ آلبانی آن را صحیح می‌‌‌‌داند.
[40] العظيم آبادي، أبو الطيب محمد شمس الحق: تحقیق: عبد الرحمن محمد عثمان. المدينة المنورة: المكتبة السلفية، ط 2، الجزء11ص159
[41] الشنقيطي، محمد الأمين بن محمد المختار. أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن. بيروت: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع،1995 مـ، الجزء6 ص246
[42] ابن محمد، بكر بن عبد الله أبو زيد بن محمد بن عبد الله. حِرَاسَةُ الْفَضِيلَةِ. الرياض: دار العاصمة للنشر والتوزيع،ط11، 2005 م، ص 41؛ إسماعيل المقدم، محمد أحمد. عودة الحجاب. الإسكندرية:. دار الإيمان،ط2،2004م، الجزء3 ص 300
[43] الشنقيطي، محمد الأمين بن محمد المختار. أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن. بیروت: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع،1995 مـ، الجزء 5 ص 516
[44] ابن تيمية، أحمد بن عبد الحليم. مجموع الفتاوى. تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم. مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، المدينة النبوية، المملكة العربية السعودية، 1995م، الجزء 22 ص 110
[45] البغوی، حسین بن مسعود: تفسیر البغوی، تحقیق: عبد الرزاق المهدي. بيروت: دار إحياء التراث العرب، 1997، ط، 1، الجزء 3 ص 665
[46] ابن باز، عبد العزيز؛ العثيمين، محمد الصالح؛ الهلالي الحسيني، محمد تقي الدين. مجموعة رسائل في الحجاب والسفور.. المملكة العربية السعودية: وزارة الشئون الإسلامية والأوقاف والدعوة والإرشاد،1423هـ، ص 56
[47] ابن عبد اللطيف، محمد بن إبراهيم. فتاوى ورسائل سماحة الشيخ محمد بن إبراهيم بن عبد اللطيف آل الشيخ، جمع وترتيب وتحقيق: محمد بن عبد الرحمن بن قاسم، الجزء 10ص26
[48] البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله: صحيح البخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، تحقیق: البردوني وإبراهيم أطفيش، القاهرة: دار الكتب المصرية، 1964 م، ط 2، الجزء 6 ص 101؛ النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسن: صحیح مسلم. تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقي، بیروت: دار إحياء التراث العربي، الجزء4ص2129
[49] البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله: صحيح البخاري، المرجع السابق، حدیث رقم 4758، الجزء 6 ص 109
[50] ؛ البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله: صحيح البخاري، المرجع السابق، حدیث رقم 4758، الجزء 6 ص 109
[51] حجر العسقلانی، أحمد بن علی: فتح الباري شرح صحيح البخاري. تصحیح: محب الدين الخطيب، تعلیق: عبد العزيز بن عبدالله بن باز. بيروت: دار المعرفة، 1379، الجزء8 ص409
[52]  السَِّجِسْتاني، سليمان بن الأشعث بن إسحاق بن بشير. سنن أبی داود:  تحقیق: محمد محيي الدين عبد الحميد، بيروت: المكتبة العصرية، الجزء4 ص61
[53] الشوكاني، محمد بن علي بن محمد: السيل الجرار المتدفق على حدائق الأزهار. دار ابن حزم، ط 1، الجزء 1 ص 740
[54]- الترمذي، محمد بن عيسى: سنن الترمذي. تحقيق: إبراهيم عطوة عوض، المرجع السابق، حدیث رقم 1173، الجزء 3 ص 468؛ ترمذی می گوید: این حدیث حسن صحیح غریب است؛ و: ابن حبان، صحيح ابن حبان بترتيب ابن بلبان. تحقیق: شعيب الأرنؤوط، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1993، ط 2، حدیث رقم 5599، الجزء 12 ص 413 و: ابن خزيمة، أبو بكر محمد بن إسحاق: صحيحُ ابن خُزَيمة. تحقیق: محمد مصطفى الأعظمي، المكتب الإسلامي،2003 م، ط 3،2003 م، حدیث رقم 1685، الجزء 2 ص 813 و: الألباني، محمد ناصر الدين: إرواء الغليل في تخريج أحاديث منار السبيل، المرجع السابق، حدیث رقم 273، الجزء 1 ص 303
[55] الشنقيطي، محمد الأمين بن محمد المختار: أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن. بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1995 مـ، الجزء 6 ص 251
[56] المباركفورى، أبو العلا محمد عبد الرحمن: تحفة الأحوذي بشرح جامع الترمذي، المرجع السابق، باب ما جاء فی کراهیت الدخول علی المغیبات، الجزء 4 ص 283؛ ابن السيد سالم، أبو مالك كمال. صحيح فقه السنة وأدلته، المرجع السابق،  2003م، الجزء 3 ص30

[57]السَّجِسْتاني، أبو داود سليمان بن الأشعث: سنن أبي داود، تحقیق: محمد محيي الدين عبد الحميد، بيروت: المكتبة العصرية.الجزء2 ص167 ، در سنن ابی داود، آلبانی آن را  ضعیف دانسته؛ا بن حنبل، أحمد بن محمد: مسند الإمام أحمد بن حنبل، تحقیق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد وآخرون، مؤسسة الرسالة، 2001 م، ط 1، الجزء 40ص ،21و شیخ آرنوط اسناد آن را ضعیف دانسته، اما آلبانی در کتاب جلباب المرأة المسلمة ص108 آن را حسن دانسته است.
[58] ابن باز، عبد العزيز؛ العثيمين، محمد الصالح؛ الهلالي، محمد تقي الدين. مجموعة رسائل في الحجاب والسفور. الناشر: وزارة الشئون الإسلامية والأوقاف والدعوة والإرشاد، المملكة العربية السعودية 1423 هـ،ص 95
[59] البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله: صحيح البخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، تحقیق: البردوني وإبراهيم أطفيش، القاهرة: دار الكتب المصرية، 1964 م، ط 2، الجزء ص 15
[60] الألباني، محمد ناصر الدين: جلباب المرأة المسلمة. دار السلام للنشر والتوزيع. 2002 م،ط3، ص104
[61] النيسابوري، أبو عبدالله الحاكم محمد بن عبدالله المستدرك على الصحيحين. تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، بيروت: دار الكتب العلمية 1990، ط 1، الجزء1 ص 624. حاکم می‌‌‌‌گوید: این حدیث به شرط شیخین صحیح است و آن را تخریج نکرده‌‌‌‌اند.اما ذهبی آن را خوب دانسته است.
[62] ابن أنس، مالك: الموطأ. تحقیق: محمد مصطفى الأعظمي. أبو ظبي: مؤسسة زايد بن سلطان، ط1، 2004 م، الجزء3 ص476
[63] البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله: صحيح البخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، تحقیق: البردوني وإبراهيم أطفيش، القاهرة: دار الكتب المصرية، 1964 م، ط 2، الجزء 6 ص 101؛ النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسن: صحیح مسلم. تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقي، بیروت: دار إحياء التراث العربي، الجزء4ص2129
[64] ابن حجر العسقلانی، أحمد بن علی: فتح الباري شرح صحيح البخاري. تصحیح: محب الدين الخطيب، تعلیق: عبد العزيز بن عبدالله بن باز. بيروت: دار المعرفة، 1379، الجزء8ص463؛ الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمي الشامي: المعجم الكبير. تحقیق: حمدي بن عبد المجيد السلفي، القاهرة: مكتبة ابن تيمية، ط 2، الجزء23ص111
[65] البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسى الخُسْرَوْجِردي الخراساني: السنن الكبرى. تحقیق: محمد عبد القادر عطا، بیروت: دار الكتب العلمية، 2003، ط 3، الجزء7ص150؛ آلبانی می‌‌‌‌گوید: اسناد آن صحیح است
[66] البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله: صحيح البخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، تحقیق: البردوني وإبراهيم أطفيش، القاهرة: دار الكتب المصرية، 1964 م، ط 2، الجزء 2 ص 22؛ النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسن: صحیح مسلم. تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقي، بیروت: دار إحياء التراث العربي، الجزء2ص606
[67] البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله: صحيح البخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، تحقیق: البردوني وإبراهيم أطفيش، القاهرة: دار الكتب المصرية، 1964 م، ط 2، الجزء 1 ص 173؛ النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسن: صحیح مسلم. تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقي، بیروت: دار إحياء التراث العربي، الجزء1 ص446
[68] البخاري، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله: صحيح البخاري، تحقيق: محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، تحقیق: البردوني وإبراهيم أطفيش، القاهرة: دار الكتب المصرية، 1964 م، ط 2، الجزء 1 ص 173؛ النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسن: صحیح مسلم. تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقي، بیروت: دار إحياء التراث العربي، الجزء1 ص328
[69] ابن السيد سالم، مالك كمال. صحيح فقه السنة وأدلته وتوضيح مذاهب الأئمة. مع تعليقات فقهية معاصرة: ناصر الدين الألباني، عبد العزيز بن باز، محمد بن صالح العثيمين. القاهرة: المكتبة التوفيقية،2003 م، الجزء3 ص31
[70] السِّجِسْتاني، أبو داود سليمان بن الأشعث بن إسحاق بن بشير بن شداد: سنن أبي داود. تحقیق: شعَيب الأرنؤوط و محَمَّد كامِل قره بللي دار الرسالة العالمية، 2009 م، ط 1، الجزء 9 ص 168، آلبانی آن را صحیح می‌‌‌‌داند.
[71]-القرطبي، أبو عبد الله محمد بن أحمد بن أبي بكر: تفسير القرطبي، المرجع السابق، الجزء 12 ص 229
[72] مجلة البحوث الإسلامية - مجلة دورية تصدر عن الرئاسة العامة لإدارات البحوث العلمية والإفتاء والدعوة، الرئاسة العامة لإدارات البحوث العلمية والإفتاء والدعوة والإرشاد، الجزء 85 ص 368
[73] ابن باز، عبد العزيز؛ العثيمين، محمد الصالح؛ الهلالي الحسيني، محمد تقي الدين. مجموعة رسائل في الحجاب والسفور.. المملكة العربية السعودية: وزارة الشئون الإسلامية والأوقاف والدعوة والإرشاد،1423هـ، ص 58