مطالعه متون دینی نشان میدهد که شدّت تخریبی گناهان، یکسان نیست و بسته به اینکه گناه در چه شرایطی، نسبت به چه کسی، در چه زمانی و با چه تلقی و تصوّری انجام شود، شدّت تخریبی و میزان مجازات آن نیز متفاوت خواهد بود؛ یکی از ایمانسوزترین انواع گناه، گناهی است که در تنهایی انجام شود؛ ارتکاب گناه در تنهایی، نشانگر فقدان یقین به آیات قرآن، ضعف شدید ایمان و بیاعتنایی به نظارت و غیبدانی خدای متعال و همچنین پذیرش دین بر اساس ملاحظات اجتماعی است که نوعی ضعف شخصیت و نفاق محسوب میشود. حیا نکردن از خالق و حیاکردن از انسان، به بیان قرآن از اوصاف منافقان است: «یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلاَ یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ...» (النساء: ۱۰۸) یعنی: از مردم شرم میکنند امّا از خدای متعال که ناظر و همراهشان است، شرم نمیکنند! مطابق حدیثی صحیح و البته بسیار هراس انگیز، که ابن ماجه قزوینی به شماره۳۴۴۲ از ثوبان روایت کرده است، پیامبر (ص) فرمودهاند: «لَأَعْلَمَنَّ أَقْوَامًا مِنْ أُمَّتِی یَأْتُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِحَسَنَاتٍ أَمْثَالِ جِبَالِ تِهَامَةَ بِیضًا فَیَجْعَلُهَا اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ هَبَاءً مَنْثُورًا»؛ قَالَ ثَوْبَانُ یَا رَسُولَ اللَّهِ صِفْهُمْ لَنَا جَلِّهِمْ لَنَا أَنْ لَا نَکُونَ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَا نَعْلَمُ قَالَ: «أَمَا إِنَّهُمْ إِخْوَانُکُمْ وَمِنْ جِلْدَتِکُمْ وَیَأْخُذُونَ مِنْ اللَّیْلِ کَمَا تَأْخُذُونَ وَلَکِنَّهُمْ أَقْوَامٌ إِذَا خَلَوْا بِمَحَارِمِ اللَّهِ انْتَهَکُوهَا»: گروههایی از امتم را میشناسم که با نیکیهایی به اندازه کوه تهامه به دادگاه آخرت میآیند؛ امّا خدای متعال آن نیکیها را همچون غبار پراکنده میسازد و نمیپذیرد! ثوبان گفت:ای پیامبر خدا، اوصافشان را برایمان آشکار فرما؛ مبادا ندانسته، از آنان شویم! پیامبر فرمود: آنان همکیش شما و از خودتان هستند و مانند شما اهل شب زنده داری هستند؛ امّا در هنگام خلوت، مرتکب بیشرمی در برابر خدای متعال میشوند و گناه میکنند!
معمولاً انسان عمدتاً در دو حالت مرتکب گناه و جرم میشود: نخست، در حالتی که احساس کند کسی او را نمیبیند و خبر نافرمانیاش به کسی نمیرسد؛ دوم، در حالتی است که احساس کند آنانی که از جرم وگناهش اطلاع مییابند، قدرت مجازات او را ندارند. برای نمونه رانندهای نافرهیخته و بیاعتنا به قوانین را در نظر بگیرید که به پشت چراغ قرمز میرسد و میبیند که چهار راه مجهز به چشم الکترونیکی است، پلیس چهارراه با موتور مخصوص، در محل حضور دارد و کمی آن سوتر نیز، خودروی الگانس با دو مأمور آماده در حال گشت زنی است! طبعاً در این شرایط، امکان تخلّف راننده از قوانین رانندگی، صفر است؛ زیرا راننده یقین دارد که هم او را میبینند و هم، توان ثبت تخلّف و مجازاتش را دارند! امّا اگر دوربینی نصب نشده نباشد و پلیسی هم در محل نباشد یا راننده به واسطه داشتن مقامی بالاتر یا پشت گرمی به قدرتی فراتر، بداند که مأمور حاضر در محل، قدرت برخورد با او را ندارد، احتمال نقض قانون توسّط او افزایش مییابد؛ چون میداند که خارج از دایره اطلاع یا قدرت پلیس است!
در حوزه اخلاق و تقوا نیز چنین است و افراد غالباْ در حالاتی مرتکب گناه میشوند که باور و یقینشان به نظارت و حسابرسی خدای متعال شدیداْ کاهش یافته باشد. از این رو، اساس و اوج دینداری این است که فرد یقین داشته باشد که محال است از محدوده نظارت و قدرت خدای متعال، خارج شود و در همه حال و همه جا تحت نظارت و قدرت الهی است؛ اساساً هدف آفرینش کائنات با این همه پیچیدگی و تنوّع، کاشتن همین نگرش مهم و مؤثّر در درون انسانهاست: «الله الذی خَلَقَ سَبعَ سَماواتٍ و مِنَ الأرضِ مِثلَهنَّ یَتَنَزَّلُ الأمرُ بَینَهُنَّ لِتَعلَموا أنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شیءٍ قَدیرٌ و أنَّ اللهَ قَد أحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلماً» (طلاق: ۱۲)؛ یعنی: خدای متعال همان کسی است که هفت آسمان و از زمین نیز به اندازه آنها را آفرید، که فرمانش همواره در میانشان پایین میآید، تا بدانید که خدای متعال بر هر چیزی تواناست و خدای متعال بر همه چیز اطّلاع کامل دارد. پیام آور گرامی اسلام (ص) نیز که قرآن مجسّم بود، بنا به نقل عُبادة بن صامت فرمودهاند: «إنّ أفضلَ الإیمانِ أن تَعلَمَ أنَّ اللهَ مَعَکَ حَیثُما کُنتَ»؛ یعنی بالاترین درجه ایمان این است که بدانی هر جا که باشی خدای متعال، همراه و ناظر توست. (تفسیر ابن کثیر، ذیل آیه۴ حدید).
وقتی چنین است، طبعاً جلوگاه و نشانه اصلی ایمان به خدای متعال و صفات والایش، آن زمان و مکانی است که خارج از دایره آگاهی و قدرت دیگران است و گرنه بنا بر تجربه عملی و تصدیق روانشناسی اجتماعی، آبروداری و ظاهرسازی اخلاقی در حضور دیگران، از فنون معمول و عادات رایج انسانهاست؛ لذا خلوت، آزمونی کارامد برای نمایاندن اصالت ایمان و صداقت در تدیّن است و اگر فردی در این آزمون مردود شود، بدین معناست که در عمل، حرمتی کمتر از مخلوقات برای خالق خویش قائل است و همین کافی است که شرط قبولی اعمال، یعنی اخلاص را کاملاً تباه سازد و آن را در شدیدترین حالت نیازمندی، یعنی در صحنه قیامت، یکسره بر باد فنا بدهد!
کسی که بدین آفت دینسوز مبتلاست، میتواند با دعا و التجای صادقانه به درگاه پروردگار، پرهیز از تنهایی و شرایط محرّک تا بازیابی توان اراده، الهام از نوع رفتار در حضور معتمدین و نزدیکان، تقویت حسّ نظارت الهی، یادآوری مرگ و فرجام آکنده از رسوایی و خواری گناه پیشگی، در پیش گرفتن سیاست تنشزایی در تعامل با نفس و شیطان، گسترش روابط با نیکوکاران و حفظ طراوت زبان با مداومت بر اذکار شرعی، در درمان این بیماری ویرانگر و خرمنسوز کوشش کند.
نظرات