بسم الله الرحمن الرحيم

«الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله و على آله و أصحابه و من والاه»

 درگيری جامعه­‌ى جهانى با بيمارى كرونا در پى شيوع ويروس (كوويد ١٩)، شرايط و سبك جديدى از زندگى را ايجاد نموده است.

 مجامع علمی آموزشی (دانشکده­‌ها، مدارس…) باشگاه­هاى ورزشى، سينماها و مجتمع­‌هاى تجارى، تعطيل شده و ملياردها انسان را خانه نشين كرده و هرگونه تجمعى ممنوع اعلام شده است.

 در همين راستا و به عنوان يك امر پيشگيرانه، هيأت­هاى فتوا و مجامع فقهى نيز به عدم برگزارى نماز جمعه و به برگزارى نمازهاى يوميه در خانه­‌ها فتوا داده­‌اند.

تقريباً تا تاريخ نگارش اين مقاله دارو يا واكسن خاصى براى كنترل اين بيمارى كشف نشده و مهم­ترين سفارش متخصصان، تاكيد بر رعايت بهداشت و قرنطينه­‌ى خانگى است. بدون شك همه‌گير شدن اين بيمارى، بر جنبه­‌های سياسى، اجتماعى، اقتصادى زندگی بشر و روابط بين­‌انسانى و بين­‌المللى تاثير خواهد گذاشت. بنابراین جهانِ پسا كرونا دست­خوش تحولات جدى خواهد شد. تبعات سنگين اقتصادى كه از هم اكنون دامن­گير كشورها شده، معادلات سياسى و اجتماعى­ جديدى را در عرصه­‌ى بين‌المللی ايجاد خواهد كرد. در اين میان مناطق جنگ­‌زده بسيار آسيب­‌پذير­تر خواهند بود. اين تحولات ژئواستراتژيك و ژئوپولتيك، از هم اكنون و در آينده به یقین مورد تحقيق و بررسى كارشناسان و تحليل­گران قرار خواهد گرفت. حوزه انديشه دينى نيز نمى‎تواند از اين تغييرات در امان باشد،  قطعاً سوالات جديد ايجاد خواهد شد و چه بسا نياز ‎افتد تا مسؤولان اين حوزه به تغيير گفتمان دينى و به يك پوست‌اندازى دست بزنند.

اين بيمارى و پيامدهاى آن سؤالات متعددى را ـ تا الان ـ در حوزه‎ی انديشه­‌ى دينى ايجاد کرده است كه نياز به كنكاش و بررسى دارد. در اين سلسله مقالات سعى می‌شود به مواردى كه از نگاه نگارنده تبيين آن­ها ضرورت بيشترى دارد، پرداخته شود. اولين موضوع كه در اين مقاله بررسى مى­‌گردد،  تقابل امر قدسى با علم و پيشرفت مى­‌باشد.

تقابل امر قدسی با علم و پیشرفت:

فارغ از پیش­داوری و متهم کردن ديگران، یکی از سوالات مطرح در این روزها این است که نقش دین براى برون­رفت از این مشکل و راه‎حل آن براى نجات جامعه انسانى از اين بيمارى چیست؟ 

 تعطیلی اماکن دینی زمينه و بهانه را برای طرح شبهاتى از اين دست فراهم نمود:

عده‎اى گفتند: علم بر دین پیروز شد. یا گفتند: اماکنی که قرار بود شفا دهند و مشکلات مردم را حل کنند، اینک تعطیل شده­‌اند. و گفته شد: امروز روز رقابت معرفت دینی و معرفت علمی برای پیدا کردن داروی این بیماری است تا برای ما مشخص شود که کدام بر حق هستند؟ 

براى اين­كه از راه منطق وارد موضوع شويم، قبل از هر چيز بايد ببينيم آيا دین ادعا كرده است كه چنين انتظاراتى را برآورده سازد؟ آيا دين مدعى شده است كه براى هر دردى يك نسخه­‌ی از پيش تعيين‌شده دارد؟

اقتضاى انصاف اين است كه اگر بخواهيم قول يا فعلى را نقد كنيم، لازم است ابتدا صاحب آن را بشناسيم و سپس از نسبت فعل يا قول به آن مطمئن شويم. بنابراين قبل از هر چيز لازم است به معرفى دين بپردازيم. با توجه به اين­كه بسيارى از مفاهيم دينى از جمله مفهوم دين، دچار بدفهمى و گاهى دچار تحريف شده و هر كس از ظن خود آن را تفسير نموده است، ضرورت دارد به معرفى دين بپردازيم و نیز بگوييم پيام و احكام دين چگونه در اختيار مردم قرار مى­‌گيرد. در آغاز دو تعریف از دین که همدیگر را کامل می‌کنند، ذکر می‎کنیم. 

 تهانوى در تعريف دين مى­‌فرمايد:

«الدین، أنّه وَضْعٌ إلهي سائق لذوي العقول السّلیمة باختیارهم إلی الصّلاح في الحال والفلاح في المآل».

ترجمه: دین قرار و برنامه‌ایی از سوی خداوند است که صاحبان عقل سلیم را به اختیار خودشان به سوی مصالح دنیوی و رستگاری اخروی سوق می‌دهد. 

شيخ عبدالله درّاز نيز دين را اين­گونه معرفى مى‎كند:

 «الّدین وضعٌ إلهي یرشد إلی الحقّ في الاعتقادات وإلی الخیر في السّلوک والمعاملات». ترجمه: دین قرار و برنامه‌ای از سوی خداوند است که به باور صحیح و به رفتار فردی مناسب و روابط خوب با دیگران دعوت می‌کند. 

با بررسی و دقت موشکافانه در اين دو تعريف مى­‌توان موارد زير را در تبيين مفهوم دين از آن استنباط كرد:

 ◦ دین از سوی خداست و انسان در اصلِ وضع آن نقشی ندارد. 

 ◦ شرط تکلیف، برخورداری از عقل می‌باشد. بر اين اساس دین برای صاحبان عقل سلیم که توانایی کسب علم دارند، سودمند خواهد بود. 

 ◦ اختیار و برخورداری از اراده نیز شرط دیگری است که انسان را در مقابل دین مسؤول قرار می‌دهد و نفی آن، در حکم نفی تکلیف از فرد می‌باشد. 

 ◦ رسالت دین ایجاد سعادت و زندگی به دور از ترس و اندوه در دنیا و هم­چنین رستگاری و زندگی پر از نعمت­های جاودانه‌ در آخرت است. 

 ◦ دین نه تنها باورهای قلبی بلکه رفتار­های عملی را نیز شامل می­‌شود و نه فقط در حوزه­‌ی زندگی فردی بلکه روابط بین انسان­ها را نیز دربرمی­‌گیرد.

به اختصار مى‌توان گفت: دین از سوی خداست و صاحبان عقل و اراده را مخاطب قرار می­‌دهد، سعادت دنیا و آخرت را تامین می‎نماید و در حوزه‌­هاى باور و عمل براى فرد و جامعه برنامه دارد. 

تاكيد بر اين‎كه دین از سوی خدا آمده بسیار مهم است، شارع و حاکم اوست و هيچ جهت ديگرى نمى­‌تواند حلال يا حرامى را بر خلاف حكم خداوند تعيين نمايد. این امور در صلب توحید الوهیت و در صمیم توحید ربوبیت قرار دارد. 

«إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ»  اعراف: ٥٤

ترجمه: پروردگار شما خداوندى است كه آسمان­ها و زمين را در شش روز بيافريد، سپس بر عرش قرار گرفت. شب، روز را مى­پوشاند و شتابان به دنبال روز روان است. خورشيد و ماه و ستارگان  را بيافريده است و جملگى مسخر فرمان او هستند. آگاه باشيد كه تنها او می‌آفريند و تنها او فرمان می‌دهد. بزرگ و با بركت است خداوندى كه پروردگار جهانيان است. 

«قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ» انعام: ٥٧

ترجمه: بگو: من بر دليل و نشانه­‌ى آشكارهستم كه از سوى پروردگارم نازل شده است و شما قران را تكذيب می‌كنيد. عذابى كه شتابانه مى­‌خواهيد، وقوع آن در اختيار من نيست. فرمان و داورى جز براى خدا نيست، خداوند آن­چه را حق است مى­‌خواهد و او بهترين جدا كننده­‌ى حق از باطل است. 

امر و حكم خداوند در قالب متن شرعى (نصوص قرآن و سنت صحيح) در اختيار ما قرار گرفته است.

توضيح بيشتر این­که دین دارای مرجعیتی است که هر­گونه تلاش برای دستیابی به فهم درست از دین و نیز صدور هر حکم شرعی باید از آن آغاز و به آن ختم گردد. این مرجعیت در قرآن از آن به هدایت تعبیر شده است. هدایت ربانی پیوسته بر پیام­‌آوران الهی فرو فرستاده می‌شد تا این­که آخرین نسخه‌ی آن در اختیار خاتم رسولان محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وسلم) قرار گرفت. رسول خدا (صلی الله علیه و سلم) نیز مسؤولیت یافت تا آن را برای مردم تبیین نماید. قرآن و تبیینات نبوی که در قالب احادیث صحیح و متواتر به ما رسیده است، با هم نص دینی را تشکیل می‌دهند.

«وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ» نحل: ٤٤

ترجمه: قرآن را بر تو نازل كرده­ايم تا آن را براى مردم روشن سازى و تا اين­كه آنان بينديشند. 

بعد از تعريف دين و اشاره به مرجعيت قرآن و سنت، لازم است به­‌طور اختصار به راهى (ساز و كارى) كه از طريق آن مى­‌توان به احكام دينى رسيد، اشاره كنيم. 

اجتهاد جمعی مبتنی بر مقاصد شریعت ـ توسط اهل فن و متخصصان ـ به عنوان راه‌حل استنباط حکم شرعی قرار داده شده است تا دینداران رفتار خود را در بخش متغیرات با آن تنظیم کنند. 

«وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا» نساء: ٨٣

ترجمه: و هنگامى كه خبر يا امرى آرامش­‌بخش يا ترسناك اتفاق مى­‌افتد، آن را در ميان مردم پخش مى­‌كنند. اگر اين افراد سخن گفتن را به پيامبر و صاحبان امر (كسانى كه توان استنباط امور را دارند) مى­‌سپردند، موضع صحيح را تشخيص مى دادند. اگر فضل و رحمت خدا نبود، جز اندكى از شما از شيطان پيروى مى­‌كرديد. 

اجتهاد جمعى، نشان اعتبار بخشیدن به عقل، ضامن استمرار و جاودانگی دین و عامل توافق بین نص و مصلحت می‌باشد. برجسته بودن نقش و جایگاه عقل و خرد جمعی، در دین به صورت عام و در بحث اجتهاد به صورت خاص تاکیدی است بر این­که خداوند تدبیر و مدیریت امور زندگی را به صورت حداکثری به انسان سپرده است. بر این اساس خداوند حکم همه‌ی جزئیات زندگی را در منطق شرع مشخص ننموده و تصمیم‎گیری در ارتباط با آن را به خرد جمعی و البته در چارچوب شرع وانهاده است. اجتهاد به معنی لغو و نفی عقل نمی‌باشد بلکه با تأمل در فرایند اجتهاد می‌توان ادعا نمود که عقل بیشترین سهم را دارد.

عقل در شناخت نص و شناخت واقع و انتخاب حکم مناسب از طریق توجه به ادله‌ی حکم از قبیل (اجماع، عرف، استحسان، استصلاح، سد ذریعه) که همه‌ ادله‌ی عقلی محسوب می‌گردند، نقش خود را بازی می‌کند.

مبنای اجتهاد، تحقق مقاصد شریعت و مصلحت می‌باشد. فهم مقاصد شریعت را باید رکن اساسی شرایط مجتهدین دانست. منظور از فهم مقاصد شریعت این است که مجتهدین باید علاوه بر آشنایی با ظواهر نصوص به حکمت و اسرار آن نیز آشنا باشند.

علم مقاصد مى­‌گويد: تمام تشریعات و احکام دینی برای تحقق مقاصد و اهدافی مقرر شده‌اند و تحقق این مقاصد بايد همیشه محل توجه مجتهدين باشد.

 تحقق مقاصدی هم­چون توحید، تزکیه و عمران ـ به عنوان مقاصد عالیه‌ی شرع ـ حفظ ضروریات پنجگانه (دین، نفس، عقل، مال و نسل) عدالت، جلب مصالح و دفع مفاسد همیشه و در هر اجتهادی باید نصب‌العین مجتهدین باشد و مراعات آن­ها در همه‌ی شرایط ضروری است.

امام ابن القیم (رحمه الله) می­‌فرماید:

شریعت بر حکمت و مصلحت بندگان در دنیا و آخرت بنا شده است. کل شریعت، عدل و رحمت، مصلحت و حکمت است. هر مسئله‌ای که شریعت را از عدل به ظلم و از رحمت به ضد آن و از مصلحت به مفسدت و از حکمت به عبث و بیهوده خارج کند، از شریعت نیست حتی اگر با تأویل و توجیه به شریعت اضافه شده باشد.

 امام شاطبی (رحمه الله) می‌فرماید:

 در شریعت واضح و مبرهن این است که شریعت برای تامین مصلحت بندگان قرار داده شده است. تمام تکالیف یا برای دور کردن مفسده و ضرر یا برای جلب مصلحت یا برای هر دو وضع شده‌اند.

بر اساس آن­چه گذشت متوجه مى­‌شويم كه در روش­‌شناسى فهم دين ضوابطى وجود دارد كه بايد مراعات گردد.

– اولين و مهم­ترين آن مراجعه به متن دينى و حاكم نمودن آن بر هوى و هوس و تمايلات فردى و جمعى مى­‌باشد.

– دوم اين­كه بايد مراجعه توسط اشخاصى انجام گيرد كه از ابزار و مقدمات لازم آن شامل (آشنايى با قواعد زبان عربى، اصول فقه، احاديث و مقاصد شریعت) برخوردار باشند.  

-­ سومين مطلب اين­كه استنباط احكام شرعى بايد به­‌صورت جمعى توسط متخصصان انجام گيرد.

مشكلى كه هم اكنون وجود دارد اين است كه بسيارى از مردم، معمولاً دين را فقط از زبان كسانى كه خود را متبنى و نماينده دين معرفى مى­‌كنند، مى‎گيرند.

شايد در نگاه اول اين كار كاملاً طبيعى و درست به­ نظر آید، اما با توجه به اهميت دقت در حصول حكم صحيح شرع و هم­چنين به خاطر اين­كه دين پتانسيل سوء­استفاده توسط دنیاطلبان و معيشت‌انديشان را دارد، در چنين احوالى طرح سه سؤال و پاسخ به آن ضرورت پيدا مى­‌كند.

– اول اين­كه آيا اين نمايندگى و سخنگويى به نام دين از نگاه دين معتبر مى­‌باشد؟

– دوم اين­كه آيا اين شخص كه مطلبى را به اسم دين مطرح مى­‌كند از جايگاه و اعتبار علمى برخوردار است؟؟

– سؤال سوم آيا اين فهم دينى از پشتوانه­ى نظر جمعى برخوردار مى­‌باشد يا نه؟

 يك اشتباه منهجى ديگر نيز در فهم و قضاوت در مورد دين معمولا اتفاق می‌افتد و آن اين­كه در بسيارى از موارد بر اساس احكام و قوانينى كه مربوط به شرايط زمانى و مكانى خاصى بوده، دين شناسانده می‌شود. چنين احكامى كه گوياى پاسخگويى دين براى شرايط مختلف هستند، می‌توانند به عنوان يك ميراث فكرى و تشريعى ارزشمند باشند اما بعد از اين­كه در شرايط متغير ديگرى واقع می‌شوند، اعتبار حقوقى خود را از دست مى­دهند و در نتيجه اين دسته از احكام نمى­‌توانند مرجع مناسبى براى دين­‌شناسى قرار بگيرند. 

   سؤالاتى كه در ابتداى بحث مطرح كرديم از تقابل علم و دين خبر می‌داد و هم­چنين به اين اشاره می‌كرد كه گويا دين به فرو نهادن عقل و تجربه­‌ی انسانى تشويق می‌كند و راه حل برون رفت از بيمارى را در غيبيات و متافيزيك جستجو می‌كند.

 اندك مطالعه و شناخت از دين كافى است كه بدانيم چنين چيزى با رسالت و پيام دين سازگار نيست. دينى كه آمده است تا مردم را از تاريكى­‌ها به نور هدايت كند و اولين پيامش دستور به خواندن و سخن از علم و قلم می‌باشد، نمی‌تواند در مقابل علم قرار بگيرد. براى كسى كه قرآن و سنت را مطالعه كرده باشد، واضح است كه دين پيوسته به تفكر و عقلانيت فرامی­‌خواند و با هر گونه تعامل و برداشت خرافى و بى­‌ريشه از نص و  پديده‌ها مخالفت مى‌كند.

 دين به انديشيدن، اخذ اسباب، كشف و تسخير قوانين طبيعت به نفع انسان، سفارش مى‌كند. دين با تاكيد بر آزادى و كرامت انسان و با توجه جدى به ضرورت اقامه‌ى قسط و عدالت، زمينه را براى ايجاد فضاى آزاد علمى فراهم مى‌كند تا انسان به انجام وظيفه خود در امر تسخير، استعمار و استثمار طبيعت بپردازد. آيات فراوانى از قرآن به امور فوق امر نموده و كسانى را كه در آيات آفاق و انفس تامل مى‎كنند، ستوده است. 

 اگر با نگاه عملکردگرایانه به تاريخ مسلمانان نگاه كنيم، متوجه مى­‌شويم كه مسلمانان تا زمانى كه به تدبر در قرآن و تطبيق آن با زندگى خويش مى­‌پرداختند، پرچمدار علم و پيشرفت در زمان خود بودند. بيان سهم مسلمانان در توسعه علم و تمدن در اين مختصر نمى­‌گنجد اما به قول علامه اقبال لاهورى:

دانه را صـــحرا نشينان كاشـــتند                          حاصـــلش افرنگـــيان برداشتند

نيك اگر بينى مسلمان زاده است                           اين گهر از دست ما افتاده است

هدف از ذكر اين مسأله ماندن در تاريخ و افتخار كردن به آن نيست، بلكه صرفاً براى اين است كه واضح شود اتهام تقابل دين و علم تا چه اندازه گزافه است. اين­كه مسلمانان در اين برهه از زمان، در ايجاد و توسعه‌ى علوم نقش كمترى دارند، نبايد باعث شود مشاركت تحسين­‌برانگيز دانشمندان اسلامى را در گذشته ناديده بگيريم و مهم­تر از آن نبايد دچار بى­‌انصافى شويم و اين وضعيت را به ذات دين نسبت دهيم. 

البته لازم به ذكر است بدانيم، علم و پيشرفت در طول تاريخ در انحصار هيچ دين، قوم، گروه يا مجموعه‌ى خاصى نبوده است.

آن­چه امروزه از تكنولوژى و توسعه شاهد هستيم، در حقيقت حاصل  تجربه‌­هاى انسانى متراكم در طول تاريخ است كه انديشمندان و محققان از هر طيف و گروهى در آن نقش داشته­اند. 

شبهه ديگرى كه در خصوص اماكن دينى و امورى از قبيل (انتظار شفا) مطرح گرديد نيز دقيقا از فرمول فوق تبعيت مى­‌كند. آيا دين (نص شرعى و نظر مبتنى بر اجتهاد جمعى و مقاصدى) چنين چيزى را ادعا كرده است؟ 

در اين­جا به اختصار به فلسفه اختصاص اماكنى براى ذكر و عبادت اشاره مى­‌كنيم تا مشخص شود كه هدف اصلى از بناى اين اماكن چيزى جز بندگى خالصانه براى خدا نبوده و نيست. 

   خداوند انسان را در اصل خلقت (ترکیبی دوگانه) بخشیده است. خاک را ماده‌ى اولیه‌ی آفرینش او قرار داد، پس از آن طی مراحلی از اندازه‌گیری و جدا کردن و تصویر بخشیدن، از روح خود در او دمید. بدین ترتیب انسان موجودی زمينى، آسمانى گشت. به­گونه‌ایی كه از يك سو نيروهايى او را به زمین و مادّه (ناسوت) و از دیگر سو نيروهايى او را به عالم بالا (لاهوت) متصل مى‌كنند. انسان برای ایجاد توازن بین این نيروها و برای این­که در استخدام این نیروها به افراط و تفریط دچار نگردد نیاز به دستگیری و هدایت خداوند دارد.

 دين اسلام که مطابق با فطرت انسانى وضع شده، آمده است تا با لحاظ اين طبيعت دوگانه، بين آن دو توازن ايجاد كند. آموزه‌هاى دينى به­‌گونه‌ای است كه انسان بتواند هم به تعالى و معنويات دستيابى پيدا كند و هم از نعمت‌هاى مادى بهره بگيرد.

 دين آمده است تا با تاكيد بر توحيد و يگانگى خدا، انسان را از غلو در ماده و اصالت دادن به آن و از وقوع در شرك بازدارد و بُعد مادی او نیز مورد بی‌توجهی قرار نگيرد. بر اين اساس خداوند براى بندگانش در امر تعبد و اظهار بندگى، کعبه را به عنوان رمز حکومت و حاکمیت خود در زمین قرار داده است تا مؤمنان در حين عبادت به آن روى كنند. هم­چنين اجازه داده است، مومنان خانه‌هايى را براى ذكر خدا بسازند. 

هدف از اماكن دينى ذكر و تسبيح خداست. اين اماكن براى خداست و بايد به­ دور از هر شركى در اين اماكن خداوند بندگى شود. 

«فِي بُيُوتٍ أَذِنَ ٱللَّهُ أَن تُرۡفَعَ وَيُذۡكَرَ فِيهَا ٱسۡمُهُۥ يُسَبِّحُ لَهُۥ فِيهَا بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ» نور: ٣٦

ترجمه: در خانه هايى كه خداوند اجازه داده است، برافراشته شوند و در آن­ها خداوند ياد گردد و در سحرگاهان و شامگاهان خداوند مورد تقديس و تنزيه قرار بگيرد.  

«وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا» جن: ١٨

ترجمه: همانا مسجدها براى خداست، پس در آن كسى را با خدا پرستش نكنيد. 

در اينجا بد نيست در مقام  آسيب‌­شناسى اشاره‌ای به ريشه‌هاى طرح چنين شبهاتى داشته باشيم. 

به نظر مى‌رسد بخشى از اين ايرادات به اين بر مى‌گردد كه منتقدين نتوانسته‌اند بين دين و دينداران فاصله بيندازند. به همين دليل تمام افكار يا افعال دينداران را به حساب دين می­‌گذارند و با آن دين را به دادگاه برده و محكوم مى‌كنند. این سخنان عموماً ناشی از عدم آشنایی دقیق با جوهر دین در نتیجه‌ی تاثیرپذیری از الگوهای ناموفق دینداری است.

بدیهی است که باید بین اسلام و برداشت‌هاى مسلمانان از آن تفاوت قائل شد. هیچ برداشتی از دین مقدس نیست، چون فهم بشری است و چون فهم بشری است، قابل نقد است. 

دین چون از طرف خداست، مقدس است اما تسری و انتقال این قداست به کسانی که از دین استنباط می‌کنند، یا نسبت قداست به اقوال آن­ها ناصحيح و از جمله آفاتی است که دامن­گیر اسلام شده است. به همین دلیل عدم تفکیک بین حقیقت اسلام و تجربه‌‌های انسانی در تطبیق آن، جواب به این سؤال­ها را مشکل مى‌نمايد. 

بسیار عجیب است كه به عمد يا ندانسته با معيار قرار دادن رفتار مسلمانان، اسلام را محاكمه و محكوم نماييم.

به­‌راستى اگر قانونى درست اجرا نشود، دلیل بر بد بودن قانون است؟

 ممکن است بهترین منهج آموزشی، به دلیل عدم اجرای دقیق آن نتایج مطلوب را نداشته باشد. آیا این دلیل بر این است که آن منهج ناکارآمد است؟

برای ایجاد یک رفتار منطقی و علمی با موضوع مورد بحث لازم است تذکر فوق را به صورت جدی در نظر بگیریم. 

برای فهم بیشتر این موضوع مثالی می‌زنم:

مقوله‌هایی هم­چون آزادی، دموکراسی و عدالت از نظر ما مفاهیم ارزشى و داراى اعتبار می­‌باشند، حال اگر افرادی به اسم آزادی، دیگران را از آزادی محروم و به اسم عدالت به دیگران ظلم و به اسم دموکراسی به دیگران خیانت کنند، آيا منطقى است كه ما اصل آزادی، دموکراسی و عدالت را زیر سؤال ببريم؟

 صحيح آن است كه بگوييم: مجریان و صاحبان آن مقصرند که این مفاهیم ارزشی و معتبر را کم‌ارزش جلوه داده‌اند. به­‌راستى چرا در مورد اسلام چنین رفتار نمی‌شود؟ اگر کسانی به اسم اسلام به دیگران ظلم و خیانت کنند، اسلام را متهم می‌کنیم و آن را عامل استبداد، تنگ­‌نظری و خشونت معرفی می‌کنیم. چرا نمی‌گوییم آن افراد مقصرند که با استفاده­‌ی ابزاری از دین به خود و مردم خیانت کرده‌اند. اگر كسانى به اسم دين، با علم و توجه به اسباب به مخالفت بر مى‌خيزند و براى خود دكان جهل و خرافه باز مى‌كنند، چرا آن رفتار را عين دين تلقى كرده و با آن اسلام را دين جهل مى‌ناميم؟

به نظر مى‌رسد، رسيدن به جواب این سؤال­ها تا زمانی كه ما واقعیت‌‌های موجود و تجربه‌‌های مسلمانان را تنها مرجع خود در فهم اسلام قرار می­‌دهیم، غير ممكن باشد.

اقبال لاهوری برای تاکید بر این تفاوت می‌فرمايد:

برون آ از مسلمانان گریز اندر مسلمانی          مسلمانان روا دارند کافـر ماجرایـی‌‌ها

عامل ديگرى كه باعث مى­‌شود انسان در قضاوت دچار خطا و اشتباه گردد، مبالغه و تعميم است.

منظور از مبالغه و تعميم اين است كه ما رفتار يك فرد يا يك حادثه را عموميت دهیم و حكم كلى صادر كنيم. ممكن است سخن يا رفتار يك عالم دينى كه نادرست و بر خلاف حكم خداست كافى باشد تا ما همه­‌ى علما و دين را نادرست بدانيم. اين امر در جامعه­‌ی ما به يك فرهنگ تبديل شده است كه خود عوامل تاريخى و اجتماعى فراوانى دارد. 

تمام آن­چه گذشت بر اين تاكيد دارد كه وظيفه­‌ى علما و دعوتگران اين است كه دين را با همه­‌ی زیبایی­هایش، به زيبايى هر چه تمام­تر در طبقى از اخلاص به مردم ارائه دهند. زيبايى و نكویى دين به­‌گونه­‌ايست كه خواهندگان معنا، عدالت و آزادى را به سوى خود جذب مى­‌كند به شرطى كه ما دينداران پرده و مانع بين مردم و خدا نگرديم. 

باذن الله در نوشتار بعدى به موضوع توكل و اسباب خواهيم پرداخت.