آغاز ریاستجمهوری دونالد ترامپ و دموكراسی امریكایی
اگر زمانی الكسی دو توكویل برای بررسی زندانها به امریكا سفر كرد و نتیجه آن نوشتن كتاب درباره دموكراسی در امریكا (De la démocratie en Amérique) شد، اكنون برای بررسی دموكراسی امریكایی باید به زندانهایی نگاه كرد كه امریكا در سراسر جهان برای نگهداشت مطامع خود ایجاد كرده است. توكویل كه برای شناساندن امریكا به اروپاییان و خود امریكاییها برای بررسی زندانهایش به همراه گوستاو دو بومون به ایالاتمتحده سفر كرده بود، با انبوه مشاهدات كه جامعه امریكا را زیرذره بین قرار داده بود به كشورش بازگشت و كتاب درباره دموكراسی در امریكا را در دوجلد نوشت.
كتاب او با سهم پیوریتنها در شكلگیری امریكا آغاز شد، سپس به بررسی قانون اساسی پرداخت و جنبههای مختلف فرهنگهای سیاسی امریكا را تشریح كرد. گوستاو دو بومون نیز كتاب بردهها را در ایالاتمتحده نوشت. از اینرو، ماهیت آنچه توكویل دموكراسی در امریكا نامیده است با دموكراسی امروز امریكایی بسیار متفاوت است.
سودای بازگشت به عظمت گذشته
دموكراسی امریكایی ناشی از سیاست ماجراجویانه امریكاییهایی است كه دنیا را در دو دوره پیشاجنگ سرد و پساجنگ سرد به زندان امریكایی تبدیل كرده است، دورانی كه یكجانبهگرایی امریكایی، آرامش دنیا را بهورطه سقوط كشانده است. همچنانكه زبیگنیف برژینسكی مشاور امنیت ملی و سیاستمدار لهستانی-امریكایی دوره جیمی كارتر وقایع جهان را عمدتا از منظر جنگ سرد میدید.
سیاست جنگ سردی كه در دفاع از ارزشهای دموكراسی رقم زده میشد، به خصوص اكنونكه دونالد ترامپ سخن از بازگشت امریكا به عظمت گذشته سخن رانده است.
این درحالی است كه روسای جمهور قبل از او، روند جهانی شدن اقتصاد را با افزایش مناطق صادرات و پردازش در كشورهای درحال توسعه، از طریق الگوی تولید در جهان تغییر دادند و روابط شمالی- جنوب در تجارت را مشابه روابط اقتصادی كه در دوره پیش از جنگ داخلی میان شمال و جنوب حاكم بود، میان كشورهای صنعتی و غیرصنعتی بازسازی كردند. همچنانكه پشتیبانی دیپلماتیك امریكا برای تشكیل اسراییل در سال 1948و حمایت این كشور از دیكتاتوری در كشورهایی مانند تایوان، هاییتی، كنگو و گواتمالا موید همین مساله بود.
تاثیر جنگ سرد بر سیاستهای داخلی امریكا نیز مانند اثر آن بر سیاست خارجی آشكار بود، به طوری كه یك نسل از كودكان امریكایی در سنین مدرسه تكانهای هراسانگیز كلاسها، چمباتمهزدن زیرنیمكتها و پناهگرفتن در راهروها را برای آمادگی برای یك جنگ هستهای كه هیچگاه رخ نداد همواره به یاد میآورند.
مسیحیت سیاسی به سبك ترامپ
دونالد ترامپ كه به عنوان چهل و هفتمین رییسجمهور امریكا انتخاب شده، به منزله نماد دموكراسی امریكایی و دربان در زندان آن دموكراسی و زندانبان این زندان است كه وسعت كره زمین را با قلدرمآبی به اسارت گرفته است.
جان كلی ژنرال بازنشسته امریكایی كه قبل از آنكه رییس دفتر دونالد ترامپ شود، وزیر امنیت داخلی دولت ترامپ بود، در مصاحبهای با روزنامه نیویورك تایمز بیان كرد كه رییسجمهور ترامپ با تعریف واژه فاشیسم در فرهنگ لغت همخوانی دارد.
او گفت: «فاشیسم یك ایدئولوژی و جنبش سیاسی اقتدارگرا و افراطی ناسیونالیستی است كه با یك رهبر دیكتاتور، خودكامه و همچنین با سركوب اجباری مخالفان و اعتقاد به سلسله مراتب اجتماعی مشخص میشود. بیشك ترامپ در چنین موقعیتی قرار دارد.»
ترامپ تاكید كرد كه دوران جدیدی از قدرت مسیحیت را در امریكا پایهگذاری كند و ازاولویتهای سیاسی و ایدئولوژیك آنها دفاع كند. این درحالی بود كه كامالا هریس دیدگاهی چنددینی و سكولارتر داشت و در تلاش بود تا ائتلافی لیبرال و چندمذهبی را تقویت كند. بسیاری از منتقدان نگرانند كه ترامپ با تضعیف مرزهای جدایی دین و دولت، آزادیها و دموكراسی را به خطر بیندازد.
در دوران ترامپ، قدرت مسیحیان محافظهكار در دولت و نهادهای مختلف، از جمله دیوانعالی افزایش یافت. بسیاری از سیاستهای او مانند لغو حقوق زنان برای سقط جنین نمونههایی از این تاثیرات هستند. ترامپ بدون حمایت ساكنان كمربند انجیلی نمیتوانست رییسجمهور شود. حمایت اینها از ترامپ عجیب بود كه در گذشته خارج از چارچوب ازدواج عمل كرده بود و امپراتوری قمار داشت.
دلایل متعددی برای این پدیده بیان شده ازجمله اینكه كتاب مقدس به عنوان سخنان مسیح اهمیتش را برای این طیف متعصب از دست داده است، كلیسا جذابیت كمتری دارد، ازدواج كماهمیتتر شده و كاربرد مفاهیم دینی در سیاست تنها به بحث تكراری سقط جنین و همجنسگرایی محدود مانده است.
انتخابات 2016 زمانی بود كه امریكای مسیحی از دست رفت و مسیحیان انجیلی كه در دوران رونالد ریگان در دهههای 70 و 80 انقلابی سیاسی را رقم زدند و همیشه شخصیت و سابقه اخلاقی نامزد ریاستجمهوری برایشان اهمیت داشت، در انتخابات 2016 برای فرار از اومانیسم سكولار هیلاری كلینتون به ترامپ ماتریالیسم لذتجو و خودشیفته پناه بردند.
انتخاب ترامپ درواقع دیگر تجلی مذهب سنتی نبود و دورشدن ازآن را نشان میداد. محافظهكاران دیگر فقط علیه گناهان تلاش میكنند كه نمیخواهند انجامش بدهند، مانند همجنسگرایی. آنها در سایر مواردی كه به نفعشان است چشمشان را به روی وسوسه گناه میبندند، مانند زنا یا طلاق. رواج طلاق در میان مسیحیان انجیلی چنان شدت گرفت كه كنوانسیون باپتیستهای جنوبی درسال 2010 را رسوایی نامید.
تهدید دموكراسی
ترامپ با اشاره به پرداخت بیش از ۱۰۰ میلیون دلار یارانه سالانه به كانادا، خواستار آن شده تا این كشور به پنجاه و یكمین ایالت امریكا تبدیل شود تا بتوان در مالیات و حفاظت نظامی صرفهجوییكرد. روابط ایالاتمتحده با پاناما همواره مترادف با موادمخدر، مهاجرت غیرقانونی به ایالاتمتحده، جوخههای مرگ، فرار سرمایه و واژه اهریمنی مداخله امریكا بوده است. او همچنین در دولت نخست خود بهدنبال الحاق گرینلند، منطقه خودمختار تحت حكومت پادشاهی دانمارك به خاك امریكا شد.
ترامپ همچنین خواهان احیای حاكمیت واشنگتن بر كانال پاناما نیز شده است. تلاش او برای الحاق كانادا و گرینلند به امریكا را میتوان تلاش برای احیای دكترین جیمز مونرو پنجمین رییسجمهور امریكا دانست كه برمبنای آن واشنگتن مخالف استعمار یا دخالت قدرتهای اروپایی در امور كشورهای مستقل قاره امریكا شده بود.
جو بایدن همواره هشدار داده بود كه ترامپ تهدیدی برای دموكراسی امریكا است و احتمال دومین دوره حضور وی در كاخ سفید، آغاز عصر بیسابقه و خوفناك استبداد امریكا خواهد بود. در پی این هشدارها، ترامپ مجبور شد تا در رویدادی تلویزیونی در آیووا، دو بار پاسخ این سوال را بدهد كه «آیا در صورت بازگشت به قدرت، از مخالفان سیاسیاش انتقام خواهد گرفت؟»
وی در واكنش به این پرسش و اینكه آیا در صورت پیروزی در انتخابات نوامبر ۲۰۲۴، دیكتاتور خواهد شد؟ گفت: نه، نه. البته به غیر از روز اول. ترامپ درباره «روز اول»، گفت كه از قدرت و اختیارات ریاستجمهوری برای بستن مرز جنوبی با امریكا و همچنین توسعه حفاری نفت، استفاده خواهد كرد. ترامپ كه همواره از اذعان به شكست برابر بایدن در انتخابات ۲۰۲۰ خودداری كرده بود از آن زمان، ادعاهایی را درباره تقلب در انتخابات و دزدیده شدن آرای او مطرح كرده است كه در آن برهه به شورش حامیان وی و یورش آنها به ساختمان كنگره در ششم ژانویه ۲۰۲۱ منجر شد.
دموكراسی در امریكا و دموكراسی امریكایی
كتاب تحلیل دموكراسی در امریكا، نوشته آلكسی دو توكویل اولینبار در سال 1835 به انتشار رسید.
توكویل در حدود 195 سال پیش به ایالاتمتحده آمد تا معنا و چگونگی كارایی دموكراسی را مورد ارزیابی قرار دهد.
او در این كتاب، مزایا و خطرات حكومت اكثریت را به بحث گذاشت؛ مفهومی كه درنظر توكویل، میتوانست درست به اندازه حكومتی سلطنتی و اشرافی، مستبدانه باشد.
او به تاثیر احزاب مختلف و رسانهها بر دولت و پیامدهای وجود برابری بر زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردم امریكا پرداخت. تفاسیر و نظرات دو توكویل در كتاب تحلیل دموكراسی در امریكا امروزه نیز برای علاقهمندان به مباحث مربوط به دموكراسی از جایگاه ویژهای برخوردار است.
دموكراسی امریكایی با دموكراسی در امریكا متفاوت است. دموكراسی امریكایی یك فلسفه سیاسی قرننوزدهمی در ایالاتمتحده بود كه حق رای را به اكثر مردان سفید بالای 21 سال گسترش داد و شماری از نهادهای فدرال را بازسازی كرد. این حركت كه سرآغازش هفتمین رییسجمهوری ایالاتمتحده، اندرو جكسون و حامیانش بودند به مدت یك نسل بر جهانبینی سیاسی ملت امریكا حكمفرما بود. این وضعیت در زمانهای بعد ادامه یافت. به نظر میرسد پس از سالیان دراز سیطره لیبرالیسم دموكراتیك مشی انتقادی را پیشه خود ساخته است.
با این اوصاف، باید گفت كه دموكراسی از نوع امریكایی در معرض تهدید قرار گرفته است، آنچنانكه ماركسیسم شوروی با حراج مجسمههای لنین سر از بازار كهنهفروشان (ورنیساژ) مسكو در آورد! امروزه از دونالد جان ترامپ رییسجمهوری ایالاتمتحده امریكا بهگونهای یاد میشود كه ظرفیت بالقوه هیتلر یا موسولینی شدن را دارا است، هر چند برخی منتقدان جمهوریخواه او چنین سخن به میان آوردهاند كه ایالاتمتحده امریكا در حال ناپدید شدن و دوام نیاوردن دموكراسیها و تمدنهای بیشتر از 200 سال است.
از اینرو، بازگشت ترامپ به قدرت همچنین به طرق مختلف نشاندهنده پیشرفت اقتدارگرایی و یك عقبگرد برای دموكراسی در سراسر جهان است؛ یعنی ترامپ نماد دموكراسی در امریكا نیست، بلكه نماد اقتدارگرایی دموكراسی در امریكا است كه با پوپولیسم پیوند خورده است. اصول و مبانی دموكراسی در امریكا، بیسروصدا از میان رفته است، زیرا مفاهیم تاریخی و كهن این واژهها جای خود را به تغییرات تازهای متناسب با ذوق جامعه تكنولوژیك واگذار كرده است.
ترامپ را میتوان ظهور پوپولیسم راستگرای جدید به منزله پسرفتی ناشی از شكست مدرنیزاسیون امریكا دانست.
او بیشتر تصویر كاریكاتوری و معكوس خود جامعه مجاز پسامدرن، یعنی محصول تضادها و محدودیتهای درونی این جامعه را نشان میدهد. ترامپ اولین رییسجمهوری است كه در امریكا با داشتن محكومیت كیفری به كاخ سفید باز گشته است، به این دلیل كه درپروندهای دیگر در نیویورك، به دلیل جعل اسناد تجاری مجرم شناخته شده است. دونالد ترامپ در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ (اول بهمن ۱۴۰۳) به صورت رسمی با انجام مراسم تحلیف برای ورود به كاخ سفید قدرت را به دست گرفت. بسیاری از تفسیرگران انتظار دارند كه حكومت ترامپ با رویدادهای فاجعهبار تكاندهنده جدیدی همراه باشد، اما بدترین امكان این است كه هیچ شوك بزرگی رخ ندهد.
دو راهی دموكراسی
اما چرا دموكراسی مهم است؟ اگرچه دموكراسی در برآوردن نیازهای بسیاری از امریكاییها ناكام است، اما به مراتب بر یك سیستم خودكامه ارجحیت دارد و میتوان آن را با مجموعهای از اصلاحات متقاعدكننده مدرن كرد. درحالی كه ایالاتمتحده به تولد 250 سالگی خود نزدیك میشود، دموكراسی در دوراهی محوری قرار دارد كه آینده این كشور را تعیین خواهد كرد. دموكراسی امریكایی براساس این اصل كه از طریق و برای مردم ایجاد شده است، از چالشهای دلهرهآور جان سالم به در برده و یكی از موفقترین جوامع در تاریخ بشر را به وجود آورده است.
اكثر امریكاییها به حمایت از ارزشهای پایه دموكراسی مانند پایبندی به حاكمیت قانون، احترام به آزادیهای اساسی و انتخابات آزاد و عادلانه ادامه میدهند. جدای از ارزشهای دموكراسی، دولتهای دموكراتیك نیز در ایجاد نتایج باكیفیت زندگی كه میتوانند خانوادهها و جوامع را متحول كنند، بهتر از سایر اشكال حكومت عمل میكنند. اما ارزشهای زیربنای دموكراسی امریكایی هرگز به طور كامل به دست نیامده است و اكنون مورد حمله فعال یك اقلیت سیاسی و منافع ویژه ثروتمند قرار دارد.
به طور همزمان، بسیاری از امریكاییها احساس میكنند كه دولت در انجام وظایف خود برای ایجاد رفاه و امنیت، بهویژه در زمان آشفتگی اقتصادی و اجتماعی، شكست میخورد. این پویاییها منجر به بیاعتمادی شدید به دولت شده و آن را بیتوجه به نگرانیهای خود میدانند. با افزایش نارضایتی از دموكراسی، نگاه شماری از تعداد قابل توجه آنها به روی خودكامگی باز شده كه میتوان آن را شكلی از حكومت تعریف كرد كه ازسوی شخص یا گروهی اداره میشود كه هیچ كنترل یا موازنهای بر آن قدرت وجود ندارد.
ملت امریكا در 6 ژانویه 2021 شاهد خطرات افراطگرایی بود، زمانیكه پس از یك انتخابات آزاد و عادلانه، شورشیان با خشونت تلاش كردند تا از انتقال مسالمتآمیز قدرت ریاستجمهوری جلوگیری كنند. این فرهنگ خشونت بار دیگر با دو سوء قصد به ترور دونالد ترامپ، رییسجمهور سابق امریكا در سال 2024، خود را نشان داد.
نبرد برای دموكراسی
وقتی دموكراسی ایالاتمتحده ضعیف باشد، توانایی ایالاتمتحده برای تقویت دموكراسی در سراسر جهان را مختل میكند.بهرغم چالشهایی كه جامعه با آن مواجه است، امریكاییها از قدرت فردی و جمعی برای ابداع مجدد تجربه دموكراتیك برخوردارند. اصلاحات عقل سلیم برای ایجاد یك سیستم قوی و موثر وجود دارد. دولت نماینده مردم برای رسیدگی به مسائل محوری مانند رفاه اقتصادی، بهبود نتایج سلامت، امید به زندگی و ایمنی و امنیت است، نبرد برای ایجاد یك دموكراسی مدرن و ایجاد اعتماد پایدار به دولت، كار آسانی نخواهد بود، اما عنصر اساسی برای ایجاد جامعهای است كه بتواند نیازهای همه امریكاییها را برای 250 سال آینده و پس از آن برآورده كند.
با وجود چالشهای فراوان، امریكاییها نباید دموكراسی را كنار بگذارند. آن مسیر مشكلات را حل نخواهد كرد. فقط آنها را بدتر خواهد كرد. در عوض، امریكاییها باید برای ایجاد یك دموكراسی قوی و موثر برای نسلهای آینده به نیروها بپیوندند و به عنوان نمونهای خوشبینانه برای كشورهای دیگر باشند كه با موانع مشابه دست و پنجه نرم میكنند. دموكراسی قرن بیست و یكمی امریكایی را میتوان طوری طراحی كرد كه درنهایت به اهدافی دست یابد كه دولت واقعا نماینده و پاسخگوی همه مردم باشد، بدون اینكه كسی را پشت سر بگذارد یا به كسی قدرت زیادی بدهد.
با اجرای مجموعهای از اصلاحات نوآورانه و عقلانی، ملت میتواند به این اهداف حیاتی دست یابد، درحالی كه منعكسكننده ارزشهای مشترك اساسی و استثنایی امریكاییها است.
استاد علوم سیاسی
توجه: تمام مقالات منتشرشده نمایانگر نظر نویسندگان آنها است و لزوماً نمایانگر نظر جماعت دعوت و اصلاح نیست.
نظرات