پیامبر راهگشا!!
پیامبر(ص) در حدیثی زیباترین هدیه را به انسانها تقدیم میکند و میفرماید:
«إِذَا تَوَضَّأََ العَبدُ المُسلِمُ -أَوِ المُؤمِنُ - فَغَسَلَ وَجهَهُ، خَرَجَت مِن وَجهِهِ کُلُّ خَطیئَةٍ نَظَرَ إِلَیهَا بِعَینِهِ، مَعَ المَاءِ – أَو مَعَ آخِرِ قَطرِ المَاءِ أو نَحوَ هَذَا – فَإذَا غَسَلَ یدیهِ خَرَجَت مِن یدَیهِ کُلُّ خَطِیئَهٍ بَطَشَتهَا یدَاهُ، مَعَ المَاءِ – أَو مَعَ آخِرِ قَطرِ المَاء – حَتَّی یخرُجُ نَقیا مِن َالذُّنُوبِ»[1]
«هرگاه بندهی مسلمان وضو بگیرد و صورتش را بشوید، تمام گناهانی که با چشماناش مرتکب شده، با ریزش آخرین قطرههای آب، از او زدوده میشوند؛ و هرگاه دستاناش را بشوید، تمام گناهانی که با دو دست انجام داده، با چکیدن آخرین قطرههای آب از بین میروند؛ تا این که از تمام گناهان پیراسته میشود.» این فرمودهی مبارک، بیانگر این است که رسول خدا (ص) برای هر انسانی راهِ به سوی خدا را سهل و آسان میگشاید. کافی است که انسان وضو بگیرد و ناگهان با فرو افتادن قطرههای آب از دست و صورت و پاهایش، گناهاناش از بین بروند!!
از همهی اینها والاتر، باشکوهتر، آسانتر و شیرینتر این است که رسول خدا (ص) کلید را در دستانت قرار میدهد و میفرماید: «مِفتَاحُ الصَّلَاة الطُّهُوُرُ، وَ تَحرِیمُهَا التَّکبِیرُ، وَ تَحلِیلُهَا التَّسلِیمُ»[2]
کلیدی که دروازهی رهسپار شدن به سوی خدا را برای تو میگشاید چیست؟ این کلید، پاکیزگی و نظافت است! طهارت و پاکیزگی نزد رسول خدا (ص) هم جسمی است و هم روحی، هم ظاهری است و هم باطنی... رسول خدا (ص) نظافت و پاکیزگی ظاهر را با وضوگرفتن تحقق میبخشد. هرگاه قصد نماز کردی، تو را فرا میخواند که وضو بگیری، سه بار صورتت را بشویی، سه بار غرغره کنی، سه بار استنشاق کنی، سه بار صورتت را بشویی، دستانت ر تا آرنجها سه بار بشویی... و سرت را یک بار مسح کنی، گوشها را سه بار و پاها را سه بار تا قوزک بشویی. این است پاکیزگی و وضویی که رسول خدا (ص) هنگام نماز خواندن تو را به سوی آن دعوت میکند و آنرا «کلید نماز» محسوب میکند.
راه پاکیزگی دل و درون هم این است که غیر خدا را در آن جای ندهی.... هرگاه شرایط هر دو پاکیزگی درون و بیرون کامل شد، نماز، اسرار و انوارش را به روی تو میگشاید و راه ارتباط با خدا نیز برایت باز میشود.... پاهایت به زمین پیوستهاند، در حالی که با ملکوتِ اعلی راز و نیاز میکنی!!
آنگاه رسول خدا (ص) امر بسیار مهمتری را اعلام میدارد و میفرماید: «تَحرِیمُهَا التَّکبیرُ»؛ هر وقت نمازت با تکبیرة الإحرام (الله اکبر) آغاز شد، همه چیز از جمله سخن گفتن و حرکات و سکنات خارج از چارچوب نماز بر تو حرام میشود؛ چرا که تو در حریم خدا قرار دادی و با او مشغول گفتوگو هستی! انسان در این دنیا در محضر پادشاهان و فرمانروایان، بدون اجازهی آنها کاری انجام نمیدهد؛ حال اگر در مقابل مالکِ مُلک و مَلکوت قرار گیرد باید چگونه عمل کند؟! «وتَحرِیمُهَا التَّکبیرُ» آری، تعظیم و بزرگداشت خداوند با گفتن «الله اکبر» و تفکّر در کبریا و عظمت اوست....
سپس رسول خدا (ص) اعلام میدارد که: «وتَحلِیلُهَا التَّسلِیمُ»، پس از ادای نماز اگر خواستی از آن خارج شوی باید بگویی: «ألسّلام علیکم ورحمة الله»؛ باید برای به پایان بردن آن از پروردگار اجازه بگیری... و این چنین رسول خدا (ص) با کلیدهای نور، بدون آداب و تشریفات، در اوج سادگی و آسانی، دل و درونات را یکسره متوجه خدا میکند!!
از هیچ به اوج!!
همهی کارهای رسول خدا(ص) شگفتانگیزند! او حتی در پستترین کارهایی که از انسان سرمیزند، او را تا مقام اعلی علیین بالا میبرد!! آیا چیزی پستتر از« قضای حاجت» وجود دارد؟! رسول خدا (ص) این کار را نیز به «محراب عبادت» تبدیل میکند و انسان را در نازلترین حالت روحی به بالاترین درجات معنوی به پرواز در میآورد!!
چگونه رسول خدا (ص) این کار را ممکن ساخته است؟ از زبان مبارکاش بشنو: «أَنَّ النَّبِی –صلی الله علیه و سلم – کَانَ إِذَا دَخَلَ الخَلَاءَ قَالَ: اَلَّلهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الخُبثِ وَ الخَبَائِثِ»؛ «هرگاه پیامبر (ص) وارد توالت میشد، میفرمود: پروردگارا! از تمام ناپاکیهای پیدا و پنهان به تو پناه میبرم.»[3] «الخُبثِ»: جنیان و میکروبهای مذکری که با چشم غیر مسلّح دیده نمیشوند... «الخَبَائِثِ»: جنیان و میکروبهای مؤنثی که با چشم غیرمسلح قابل رؤیت نیستند.
رسول خدا (ص) 1400 سال قبل این نظریهی علمی را اعلام میدارد؛ زمانی که بشریت هیچ چیزی دربارهی میکروبها و ویروسها نمیدانست!! او این معرفت را از کجا آورده بود؟! از سرچشمهی نور نبوّت که خداوند به وسیلهی آن از هر چیزی که انسان از آن بیاطلّاع است، پرده برداشته بود!! آیا در میان مردم کسی مانند رسول خدا (ص) وجود دارد؟
انسان در نازلترین حالت روحی و در حالی که به توالت میرود و با پستترین حیوانات تفاوتی ندارد، رسول خدا(ص) به او فرمان میدهد که هنگام خارج شدن از آن محل از پروردگارش معذرتخواهی و طلب عفو و بخشش گناهان کند!!
از عایشه (رض) روایت شده است: « کَانَ النَّبی(ص) إذَا خَرَجَ مِنَ الخَلَاءِ قَالَ: غَُفرَانَکَ»
«هرگاه پیامبر از توالت خارج میشد میفرمود: خدایا گناهانم را بیامرز.»[4]
اما از این هم فراتر و جالبتر این فرمایش او هنگام بیرون آمدن از مکان قضای حاجت است: «اَلحَمدُ لِلَّه الَّذِی أذَاقَنِی لَذَّتَهُ، وَ أبقَی فِی قُوَّتَه، وَ أذهَبَ عَنِّی أذَاهُ»
این علوم و معارف همگی ربانی، پزشکی و فلسفی هستند...
اَلحَمدُ لِلَّهِ... بیانگر احساس نعمت خداوند به انسان است که او را رزق و روزی عطا کرده است.
الَّذِی أذَاقَنِی لَذَّتَهُ... در این عبارت، احساس شکوه و شادمانی از خوراکیها و آشامیدنیهایی که انسان با تندرستی و لذّت از آنها بهره میبرد، نهفته است و همگی آنها شکر مُنعِم را میطلبند....
و أبقَی فِی قُوَّتَه... این عبارت نیز، دربرگیرندهی دانش کاملاّ پزشکی است؛ چرا که با خوردن غذا و هضم آن، به موادی تبدیل میشود که جذب بدن میشود و سپس به خونی که در رگها جاری است و در آخر تمام سلولهای بدن، مواد مورد نیاز را از خون میگیرند.
وَ أذهَبَ عَنِّی أذَاهُ... پس از تمامی این مراحل، جسم پسماندهها و آشغالها را به خاطر عدم نیاز به آنها از خود دور میکند؛ آشغالهایی که اگر در داخل جسم باقی بمانند، مانند سمومی کشنده او را از پای در میآورند!!
رسول خدا (ص) این علوم و اطلاعات را از کجا آورده بود؟ آیا او پزشک بود؟ خیر، علم پزشکی در آن روزگار از درک جزئیات این عملیات و ساخت و سوزِ داخل جسم انسان عاجز بود! پس این معلومات را از کجا آورده بود؟!
پاسخ این است که پروردگارش هنگامی که او را به عنوان پیامآور خویش برای تمام مردم برگزید، این علوم و معارف را به او ارزانی داشت... این چنین رسول خدا (ص) توانست پستترین کارهایی را که از انسان سر میزند، در نهایت سادگی به درسهایی در علم پزشکی تبدیل کند؛ که پایینترین سطح مردم از نظر فرهنگ و دانش آن را میفهمند و داناترین و با فرهنگترین انسانها در مقابل آن خیره میمانند!!
همهی دعاها و گفتارهای پیامبر در قالب عبادتی زیبا در نهایت صفا و پاکی روح به سوی آفریدگارش اوج میگیرد!! این هم یکی از درخششهای این شخصیت ارجمند است که پروردگارش آن را به جهانیان عطا کرده است!!
ادامه دارد ....
پاورقیها
----------------------
[1] - روایت از ترمذی.
[2] - روایت از ترمذی.
[3] - روایت از ترمذی.
[4] - روایت از ترمذی.

نظرات