برادران عالم و دعوت‌گرم را به نکات ذیل وصیت می‌کنم تا وظیفۀ خود را در قبال پروردگار، دین و امت خود به درستی اداء نمایند: 


١. دوستی و محبت خود را خالص برای پروردگار بزرگ و دین او بگردانید؛ نظام‌ها، اقوام، اشخاص و احزاب را به همان اندازه که به اسلام پایبند و نزدیک اند، دوست بدارید. 


٢. در هر قضیه به کتاب الله و سنت رسول الله در پرتو فهم سلف صالح امت رجوع کنید و اسلام را از تحريف افراط‌گرایان، دست‌بُرد اهل بطلان و تأویل بی‌مورد نادانان پیراسته نمایيد.


٣. از بیان سخن حق در برابر سرکشان و ظالمان هراسی به دل راه ندهید. به کارهای شایسته امر کنید و از کارهای ناشایست باز دارید. در این مسیر از ملامت هیچ ملامت‌گر و قدرت هیچ ستم‌گری نهراسید. به‌سان آنان‌که خدواند متعال در وصف شان می‌فرماید: {الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيباً}.  ترجمه: كسانی‌كه (برنامه‌ها و) رسالت‌های خدا را (به مردم) می‌رساندند، و از او می‌ترسيدند و از كسی جز خدا نمی‌ترسيدند، و همين‌بس كه خدا حساب‌گر (زحمات و پاداش‌دهنده اعمال آنان) باشد.


۴.  سفارش پیامبر بزرگ‌وار اسلام به حضرت معاذ بن جبل و ابو موسی اشعری رضی الله عنهما_آن‌گاه که ایشان را به یمن فرستادند_ نصب العین خود قرار دهید: «آسان بگيريد و سخت نگيريد، بشارت دهيد و تنفر ايجاد نکنيد! عالمان و دعوت‌گران همیشه نیازمند این سفارش اند اما در زمانۀ ما از هر زمان دیگری بیش‌تر به این سفارش نیازمند هستند. معنای این سخن اینست که باید شعار عالمان و دعوتگران  به جای خشونت و سخت‌گیری، نرمی و آسان‌گیری باشد؛ چه الله متعال نرمی  و ملایمت را در همۀ امور دوست می‌دارد. خداوند به حضرت بهترینِ عالم چنین گفته: {وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ} (آل عمران:١۵٩). و اگر درشت‌خوی و سنگ‌دل بودی از پيرامون تو پراكنده می‌شدند. آسان‌گیری مورد نظر من آسان‌گیری در فروع  و وسایل است، نه در اصول  و اهداف دین. پس بر این اساس با مردم تعامل کنید. لازم است تا هر مسلمانی که فرایض را بر پا می‌دارد و از گناهان کبیره دوری می‌کند، وی را دوست خود قلمداد کنید و این احساس را به او منتقل کنید که او از خود شماست. اگرچه مرتکب برخی گناهان کوچک و مکروهاتی باشد که بر آنها مداومت نمی‌ورزد. هم‌چنان او را با سخنان بجا و اندرزهای نيكو و زيبای خود به سوی بهتر شدن سوق دهید. این اشتباه بس بزرگ و خطر کلانی‌ست که با این طیف دشمنی کنید و یا ایشان را ضد دین بشمارید، تا دشمنان اسلام به راحتی این طیف را بربایند و در آغوش گیرند و وسیله‌ای برای انهدام اسلام بگردانند.


۵.  زمانه، دشمن و نبرد کنونی خود را دقیق بشناسید. خود و شاگران و پیروان خود را به نبردهای جانبی، کوچک و تاریخ‌‌تیرشده مشغول نسازید؛ در حالی‌که از نبرد بزرگ کنونی غافل شوید؛ هدف من همان نبرد اسلام با جریان‌های شرقی و غربی‌ست، که قصد دارند الحاد، بی‌دینی و بی‌ارزش شمردن ارزش‌ها و دین مان را در میان فرزندانِ این امت ترویج کنند. این جریان‌های تخریب‌گر بزرگ‌ترین دشمنان ما هستند که باید بیش‌ترین توجه و فکر و تلاش مان را متوجه آنان بسازیم، تا شخصیت و اصالت امت خود را حفظ نموده، آن را از نابودی و ذوب شدن نجات ببخشیم.


۶. این قاعدۀ طلایی را شعار ماندگار خود قرار دهید و بر اساس آن با یک‌دیگر تعامل کنید: در اموری که اتفاق نظر داریم با یکدیگر کمک می‌کنیم و در اموری که اختلاف داریم یک‌دیگر را معذور می‌شماریم.


٧. تا می‌توانید خود را به علوم و دانسته‌های عصر خود مسلح سازید؛ بدون شک امام غزالی پس از اینکه فلسفه را هضم نموده و از سرآمدانِ روزگار خود درین عرصه شد، توانست فلسفه را درهم کوبد و علوم دین را زنده کند.

همین‌گونه شیخ الاسلام ابن تیمیه زمانی توانست انحرافات گروه‌های منحرف و کج‌رو را هویدا سازد که باور‌ها و تعالیم آنان را به شمول یهودیان و نصرانیان از کتاب‌ها و منابع خود شان مورد مطالعه قرا داد و بر اساس گواهیِ میراث ‌ماندگارش، او نه تنها در علوم شرعی بلکه در علوم عقلی نیز امام است. عالم ما امروز نیازمند دانستن علوم و فرهنگ‌های عصر خود، چون علم روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، اقتصاد، سیاست، اخلاق، فلسفه و تاریخ و مذاهب مختلف است.


٨. این امور به ثمر نمی‌نشیند اگر شما فکر کنید فقط کارمندان رسمی پوهنتون‌ها و دانشگاه‌ها و مدارس و معاهد دینی هستید. در عوض باید این احساس را دشته باشید، که شما صاحبان یک دعوت و حاملان یک اندیشه و رسالت سترگ هستید. کارمندان و دعوتگران تفاوت بس بزرگی دارند؛ اولی به نام اسلام نان می‌خورد و دومی برای اسلام زندگی می‌کند و جانش را فدای آن می‌کند.


٩. با یک‌دیگر در سطح جهان اسلام ارتباط برقرار کنید. بدون تردید علمای مسلمان با پیروان و تأثیری که دارند، نیرو و قوت بزرگی هستند که ای کاش داخل هر کشور کنار هم قرار گرفته و بعدا در سطح جهان اسلام با یک‌دیگر همکاری کنند. دشمنان اسلام به خوبی اختلافات کوچکی که بین علمای مسلمان تفرقه می‌اندازد را می‌شناسند؛ ازین‌رو می‌کوشند این اختلافات را تقویت و بزرگ‌نمایی کنند و همیشه زنده نگهدارند و در صورت لزوم برای براندازی عالمان از آن‌ها استفاده کنند. این دشمنان طوری وانمود می‌کنند که آنها همراه طیفی از علما ضد طیفی دیگر هستند، در حالی‌که اینان ضد و دشمن همه هستند و این تکتیک پست و ملعون همیشگی شان هست. این از ما مسلمانان میخواهد که بیناتر و بیدارتر و هوشیارتر باشیم و مکر و کید دشمنان را به خود شان بازگردانیم.


١٠. در کنار هر دعوت اسلامی که کنش و منش سالمی دارد و برای بازگشت دین برای رهبری زندگی از نو می‌کوشد، بایستید. اگر در صف‌های نخست آن دعوت برای رهنمایی و تلاش و قربانی نیستید، آن را تقویت کنید، دست آن را بگیرید، اشتباهاتش را اصلاح کنید و تا آنچه در توان دارید کمک اش کنید. {وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}.

ترجمه: گفتار چه كسی بهتر از گفتار كسی است كه مردمان را به سوی خدا فرامی‌خواند و كارهای شايسته انجام می‌دهد و اعلام می‌دارد كه من از زمرۀ مسلمانان (و منقادان اوامر يزدان) هستم.


این نکات را جناب استاد در آخرین روزهای حیات خویش و برای مقدمۀ دیوان کامل خود که اینک آمادۀ چاپ شده است، نوشته بودند. خداوند متعال از ایشان راضی باد و همۀ ما را توفیق عمل کردن به این وصایا عنایت فرماید.