معنی لغوی روزه:
روزه که در عربی از آن به «صَوْم» تعبیر میشود، در لغت به معنی «امساک» و «خودداری» از انجام هر کاری است.
معنی اصطلاحی روزه:
معنی «شرعی» روزه هم با معنی «لغوی» آن ارتباط دارد؛ چرا که معنی شرعی آن عبارت است از: خودداری از خوردن، آشامیدن و آمیزش جنسی به خاطر رضای خدا از طلوع فجر تا غروب آفتاب.روزه قبل از اسلام:
روزه عبادتی است که در تمام ادیان آسمانی و حتی برخی آیینهای ساختهی بشر هم وجود داشته است؛ مثلاً روزه در میان برهمائیان، یونان باستان، بعضی از مجوسیان، مصریان قدیم، یهودیان و مسیحیان عبادت معروفی بوده است.[1]
روزه و جایگاه آن در اسلام
روزه در ماه شعبان سال دوّم هجری واجب گردید و خداوند خطاب به مؤمنان فرمود:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمْ الصِّیامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ[2] یعنی: ای کسانی که ایمان آوردهاید روزه بر شما واجب شده است همانطوری که بر پیشینیان شما واجب بوده است تا شاید پرهیزگار شوید.
روزه در واقع بعد از گذشت حدود چهارده سال از رسالت پیامبر اکرم(ص) واجب گردید؛ بهطوری که پیامبر(ص) بعد از آن فقط نُه بار رمضان را روزه گرفتند و بعد از آن به دیار باقی شتافتند.
امام ابنقیم جوزیه علت این تأخیر در وجوب روزه را اینچنین بیان میکند:
از آنجایی که بازداشتن نفس از عادتهای مألوف و شهوتها از دشوارترین کارهاست؛ خداوند متعال وجوب فریضهی روزه را به اواسط رسالت پیامبر(ص) و سال دوم هجری موکول کرد؛ زمانی که توحید و نماز در درون مسلمانان ریشه دوانیده بود و مسلمانان به اوامر قرآن انس گرفته بودند.[3]
استاد ابوالحسن ندوی هم در مورد علت این تأخیر گفته است:
فلسفهی تأخیر وجوب روزه به اواسط دورهی رسالت محمد -صلیاللهعلیهوسلم- به این خاطر بوده است که تصور نشود روزه یک امر اضطراری و ناشی از محیط مکه و وضعیت بد مسلمانان در آنجا است و فقط به مستمندان و بینوایان و رنجدیدگان اختصاص دارد و ثروتمندان و صاحبان املاک و باغها نیازی به روزه و روزهداری ندارند.[4]
روزه در اسلام از جایگاه والایی برخوردار است، بهطوری که یکی از ارکان پنجگانهی اسلام را تشکیل میدهد و زمینهساز متقی گشتن انسان میشود که تقوی خود شامل تمام خصلتهای نیک و پسندیده میباشد و درهای رحمت و برکت خدا را بر انسان باز میکند، همانطور که خداوند متعال میفرماید:
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیهِمْ بَرَکَاتٍ مِنْ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ[5] یعنی: اگر اهل این آبادیها ایمان میآوردند و پرهیزگاری را پیشه میکردند؛ درهای خیر و برکت آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم.
پیامبر اکرم(ص) روزه را دروازهی عبادت دانسته و فرموده است: «بابُ العِبادةِ الصومُ»[6] «دروازهی عبادت روزه است»
خداوند در حدیث قدسی در مورد ارزش و جایگاه روزه فرموده است:
«کُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ إلّا الصِّیامَ؛ فَإنَّهُ لی وَ أنا أجْزی بِهِ. وَ الصِّیامُ جُنَّّةٌ؛ فَإذا کانَ یوْمُ صَوْمِ أحَدِکُم فَلا یرْفُثْ وَ لا یصْخَب؛ فَإنْ سابَّهُ أحَدٌ أوْ قَاتَلَهُ؛ فَلْیقُلْ إنِّی صائِمٌ. وَالَّذی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیدِهِ لَخلوفُ فَمِ الصّائِمِ أطْیبُ عِنْدَ اللهِ مِنْ ریح الْمِسْکِ. لِلصّائِمِ فَرْحَتانِ یفْرَحُهُما: إذا أفْطَرَ فَرِحَ بِفِطْرِهِ؛ وَ إذا لَقِی رَبَّهُ فَرِحَ بِصَوْمِهِ»[7] یعنی: «تمام کارهای آدمیان برای خودشان است؛ مگر روزه که برای من است و من خود پاداش آنرا میدهم و روزه سپری است [که انسان را در مقابل دوزخ و یا گناهان حفظ میکند] پس اگر روزه بودید؛ سخن زشت و ناسزا نگویید و فریاد نزنید و اگر کسی شما را دشنام داد یا با شما جنگید به او بگویید: من روزهام . قسم به خدایی که جان محمد در دست اوست، بوی دهان روزهدار نزد خداوند از بوی مشک خوشبوتر است . برای روزهدار دو وقت شادی وجود دارد: یکی هنگام افطار و دیگری زمانی که پروردگارش را ملاقات میکند.»
پیامبر(ص) همچنین میفرماید:
«إنّ فیالجَنَّة باباً یقالُ لَهُ الرَیان یدخلُ منه الصائمون یومَ القیامة. لا یدْخُلُ منه أحدٌ غَیرُهُم. یقال: أینَ الصّائمون؟ فَیقَومون لا یدْخُلُ منه أحدٌ غَیرُهم، فإذا دخلوا أغلق فلم یدخل منه أحدٌ.»[8] یعنی: «در بهشت دری است که «رَیان» نام دارد و در روز قیامت تنها روزهداران از آن وارد بهشت میشوند و بهجز آنها کسی وارد نمیشود. گفته میشود: روزهداران کجایند؟ روزهداران میایستند و بهجز آنها کسی از آن وارد نمیشود؛ وقتی که آنان وارد شدند، در بسته میشود و دیگر کسی از آن وارد نمیشود.»
و نیز میفرماید:
«مَنْ صامَ رَمَضانَ ایماناً وَإحْتِساباً غُفِرَََََ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ»[9] یعنی: «هر کس رمضان را از روی ایمان و به امید دریافت اجر و پاداش روزه بگیرد؛ گناهان گذشتهی او مورد آمرزش قرار میگیرند.»
منابع و ارجاعات
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- ابوالحسن الندوی؛ الارکان الأربعة
[2]- بقره/183
[3]- ابنالقیم الجوزیة؛ زادالمعاد، چاپ اول، بیروت، ص201
[4]- ابوالحسن الندوی، الأرکان الأربعة، ص206
[5]- اعراف/96.
[6]- امام محمد غزالی، إحیاء علومالدین، ج1، چاپ اول 1992، ص346.
[7]- امام نووی؛ ریاضالصالحین، ترجمهی عبدالله خاموش هروی، ص711ـ709، متفقعلیه از ابوهریره.
[8]- همان، ص711، متفقعلیه از سهل بن سعد
[9]- همان، ص712، متفقعلیه از ابوهریرة
نظرات