استاد عبدالرحمن پیرانی دبیرکل جماعت در جلسه‌ی شورای مرکزی که روز پنج‌شنبه ٢١ اسفندماه جاری، برگزار شد، رعایت فرهنگ اختلاف را مورد تٲکید قرار داد.

 

متن سخنان استاد پیرانی به شرح زیر است:

 

بسم‌الله‌‌الرّحمن‌الرّحیم

الحمدلله و الصلاة و السلام على رسول‌الله و على آله و أصحابه و من والاه

رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَدا

رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ

رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ


خدمت اعضای مکرم شورای مرکزی جماعت عرض سلام و احترام دارم و دوام عافیت و توفیق عبادت و بندگی آگاهانه و مخلصانه تمامی خادمان دین و ملت را از پیشگاه پروردگار حی لایموت مسألت می‌دارم.

در آستانه سال جدید ١٤٠٠ شمسی قرار داریم. از خداوند بزرگ برای هم‌وطنان گرامی که ایام سختی را سپری می‌نمایند گشایش طلب می‌کنیم. امید است سال جدید سال رهایی از شر ویروس کرونا و تنگنای معیشت و زندگی بوده و مملو از آرامش و رفاه و سلامتی باشد.

عرایضم را با یک مقدمه آغاز می‌کنم.

قرن‌هاست که مسلمانان نسبت به برادری و اخوت جامعی که پیامبر (ص) پس از ورود به مدینه منوره میان مهاجرین و انصار برقرار نمود، افتخار می‌ورزند. پیوندی ایمانی و خجسته و مبتنی بر توحید پروردگار و عبور از تفاوت‌های زبانی، سرزمینی و موقعیت اجتماعی که بر تعصبات جاهلی و امتیازات طبقاتی خط بطلان کشید و زمینه و بستر مناسبی فراهم نمود برای ظهور جامعه‌ای جدید و مبتنی بر برادری، مساوات، تعاون، هم‌دلی و مدنیتی انسانی که شهر یثرب را به مدینه‌النبی تبدیل کرد.

پیوند برادری میان مهاجرین و انصار از جانب پیامبر (ص) اقدام شایسته و حکیمانه‌ای بود که به‌وسیله آن مشکلاتی را حل و موانعی را از سر راه برداشت و برخی از ارزش‌های جاهلی را کنار گذاشت؛ زیرا این برادری، پیمان و پیوندی خجسته میان ضعیف و قوی، فقیر و غنی، سفید و سیاه، برده و آزاد بود که هم بر تعصبات و تبعیض‌های ناروا و ظالمانه، فائق آمد و هم ارزش‌های اسلامی، کرامت انسانی، تعاون، تألیف قلوب، وفاق و داد را جایگزین کرد. لذا انصار که سنگ بنای این واقعه عظیم و افتخارآفرین بودند مورد تمجید قرار گرفتند و قرآن در مدح آن‌ها فرمود: «وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(حشر/٩)

بدون تردید انصار مدینه مصداقی از مصادیق فرموده‌ی رب‌العالمین بودند: «إِنَّمَا کَانَ‌ قَوْلَ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌ إِذَا دُعُوا إِلَى‌ اللَّهِ‌ وَ رَسُولِهِ‌ لِيَحْکُمَ‌ بَيْنَهُمْ‌ أَنْ‌ يَقُولُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ أُولئِکَ‌ هُمُ‌ الْمُفْلِحُونَ‌»(نور/٥١)

این رویداد بزرگ که از ثمرات ایمان و توحید و تسلیم آگاهانه و اطاعت صادقانه مهاجرین در مقابل فرمان پروردگارشان بودند تا به‌عنوان الگویی الهام‌بخش و هدایت‌گر برای اهل ایمان در حافظه تاریخ ماندگار بماند.

پس‌از این مقدمه به اصل مطلب می‌پردازم.


تنوع، تفاوت، اختلاف سنت و قانون الهی جاری در هستی و حیات بشری است. لذا وجود جریان‌ها و احزاب و جماعت‌های فرهنگی، سیاسی، علمی، آموزشی و خدماتی، امری طبیعی و قابل درک و قابل‌قبول است به‌ویژه زمانی که وجود آن‌ها بیانگر تنوع و تعدد باشد نه تضاد و تعارض و هرکدام با شیوه و روش خاص خود برای تحقق اهدافی تلاش نماید و بخشی از نیازها و اقتضائات جامعه را پاسخ دهد و خلأیی را پر کند و در نهایت نقش یکدیگر را تکمیل نمایند. به‌گونه‌ای که جامعه از هیچ‌کدام از این جریان‌ها و جماعت‌ها مستغنی نباشد و هرکدام در میدان عمل توفیق خدمت به دین خدا و بندگانش قرین حالشان باشد، همان‌گونه که در تاریخ گذشته و میان سلف صالح هم امام عبدالله بن مبارک به‌عنوان عالمی عامل و مجاهد که بخشی از عمر گران‌بهای خود را به جهاد در راه خدا اختصاص می‌داد حضور داشت و هم شخصیت عالم و عامل و زاهدی مانند امام فضیل بن ‌عیاض که به زهد و تزکیه مشغول بوده است. جناب استاد سلیم‌العدا در کتابی که محصول شصت سخنرانی در مرکز فرهنگی و گفتگوی قاهره بوده و سپس طی جلساتی در الجزیره مورد بررسی قرار گرفته در مورد مدارس فکری اسلامی متذکر می‌شود: مدارس فکری و فقهی علی‌رغم تنوع و اختلاف در واقع تعبیری زیبا از وحدت امت اسلامی هستند زیرا کلیات و اصول جامع ِمیان آن‌ها و تفاوت کلاً یا بعضاً در فروغ و تفاصیل است و این اختلاف و تباین مصداقی از مصادیق «وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا»(بقره/١۴٨) می‌باشد و به ذکر نقش مثبت و تأثیرگذار این مذاهب و مدارس فکری و جریان‌های اسلامی می‌پردازد که علمی و منطقی هستند. اصل بر این است که در عصر حاضر نیز وجود و ظهور جریان‌ها و جماعت‌ها و احزاب مختلف، امری طبیعی تلقی شود و حضور جریانی به معنای استغنا از دیگر جریان‌ها و جماعت‌ها نباشد و بپذیریم که غالباً هر جمع و جریانی در زمینه و حوزه خاص و محدودی می‌تواند فعال و مؤثر و الگو باشد و حضور دیگران به غنای جامعه و ترویج ارزش‌های اخلاقی، معنوی و فرهنگی می‌انجامد.

بدیهی است هیچ حزب و جماعت و جریانی در دنیای اسلام به‌تنهایی قادر به پاسخ‌دادن به‌تمامی نیازها و اقتضائات و اداره کامل و جامع امور مسلمانان و ساختن متمدنانه آینده آن‌ها نمی‌باشد، هر اندازه از امکانات و توانایی‌ها و ظرفیت‌ها برخوردار باشد مستغنی از وجود دیگران نیست. تاریخ گذشته و اوضاع فعلی ملت‌های مسلمان بهترین شاهد و گواه بر این مدعا است. لذا باید اعتراف کرد که علی‌رغم خدمات و اثرات ارزشمند مکاتب و جریان‌ها و احزاب و جماعت‌ها به‌ویژه در عصر کنونی، معایب، آفت‌ها و مشکلات بزرگی دارند شایسته است به‌ویژه رهبران، مدیران و مسؤولان به برطرف نمودن و اصلاح آن‌ها اهتمام ورزند از آن جمله:

١. خودداری و اجتناب غالب جریان‌ها از هرگونه اقدامی که به تعاون، هم‌افزایی و تقارب و برادری و تشاور در امور بیانجامد.

٢. اغلب جریان‌ها، احزاب و جماعت‌ها، اعضا و هواداران خود به‌ویژه افراد تازه‌وارد را به جدال و خصام و دوری از سایر جریان‌ها، دعوت و به بیان معایب و نقایص و انحرافات آن‌ها از نگاه خودشان می‌پردازند و از همان ابتدا برخلاف توصیه‌های دین مبین اسلام که «انما المؤمنون اخوه» راه را بر هرگونه تقارب، برادری، وفاق، تعاون و هم‌نوایی می‌بندند و برعکس زمینه‌های هرگونه بدبینی، تنفر و تفرقه را عملاً فراهم می‌سازند.

٣. متأسفانه برخی از مکاتب فکری، فقهی، احزاب و جریان‌ها نحوه برداشت و ثمره اجتهاد خود را در جای دین قرار داده و آن را ملاک و میزانی برای قضاوت دیگران می‌بینند و درنتیجه مجالی برای تفاهم و تعاون باقی نمی‌ماند زیرا متأسفانه فهم ناقص از دین و تعصب و تنگ‌نظری و دگم‌اندیشی، تواصل و تفاهم میان مسلمانان را تضعیف نموده و مکاتب، جریان و جماعت‌های اسلامی را بعضاً اسیر و زندانی خودساخته‌اند.

٤. خود حق‌بینی و دادن نسبت‌های ناروا به دیگران.

 زمانی که جریانی، مدرسه‌ای فکری، تشکلی دینی دچار خود حق‌بینی شود و در مسیر تضعیف و تحقیر دیگر جریان‌ها قرار گیرد ممکن است خودخواسته در دام بدخواهان و دشمنان دین و ملت و وفاق اهل ایمان قرار گیرد و به اصطلاح خسرالدنیا و الآخره شود.

در خاتمه قابل عرض است مطالب پیش‌گفته به نسبت رابطه احزاب و جریان‌های سکولار و ملی نیز صادق است که با کمال تأسف تجربه یک‌صد ساله گذشته تجربه‌ای موفق نیست. ضرورت دارد از گذشته درس بگیریم و در اندیشه حذف و یا به حاشیه‌راندن یکدیگر نباشیم و بپذیریم که هیچ‌کدام به‌تنهایی نمی‌توانیم پاسخ‌گوی نیازهای جامعه باشیم و مصالح امت را به‌تنهایی محقق سازیم و در صورتی به‌زعم خود قادر به چنین کاری باشیم اولاً حذف و به حاشیه‌راندن دیگر هم‌وطنان غیرمنصفانه و غیرعادلانه است. ثانیاً بر اساس قوانین و سنت‌های الهی حاکم بر هستی و حیات بشر هیچ جمع و تشکل و جریان بشری طولانی‌مدت، یکدست و یکپارچه باقی نخواهد ماند و دچار تحول و اختلاف‌نظر خواهد شد.