اعلام ثبت پوشش محلی پوشاک زنان لر در 29 آبان‌ماه موجب اعتراض گروهی از شهروندان قشقایی در شیراز شد. این رویداد اعتراضی، هشداری است تا مسئولان امر و افکار عمومی بیش از گذشته، پدیده‌هایی از این دست و حساسیت‌های آن را در نظر بگیرند و سازمان‌های مسئول بدون بررسی و مطالعات جامع، خود زمینه‌ساز بروز مسئله در مناسبات طبیعی و تاریخی ایرانیان نشوند.

1- سازمان علمی و فرهنگی یونسکو پیرو کنوانسیون پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس با هدف احترام متقابل و ایجاد درک مشترک بین فرهنگ‌ها و افزایش صلح و همبستگی اجتماعی ثبت میراث ناملموس فرهنگی را در دستور کار قرار داده است. بنا بر اهداف یونسکو ثبت میراث معنوی بر مبنای گسترش انسجام و نه ایجاد رقابت و بروز شکاف باید انجام شود و البته بیشتر در مناسبات بین‌المللی کاربست دارد. مسئولان میراث فرهنگی باید پاسخ دهند که چرا اقدام آنها در اعلام رسمی 29 آبان ماه درباره پوشاک قوم لر موجب بروز نارضایتی گروهی دیگر از هم‌وطنان شده است؟ آیا پیش از ثبت چنین عنوانی برای پوشاک یکی از اقوام ایرانی یعنی به‌عنوان قوم لر بررسی‌های لازم از ابعاد مختلف میراثی و مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی و تاریخی و حتی زمینه‌های سیاسی موضوع صورت گرفته بود؟

2- جامعه ایران میراث‌دار تاریخ طولانی از درهم‌آمیزی و اختلاط گروه‌های مختلف شهری و زبانی و قومی و طوایف و تیره‌های مستقر در ایران‌زمین است. این درهم‌تنیدگی تاریخی به‌عنوان صفت ممتاز مناسبات اجتماعی و فرهنگی ایرانیان موجب شده در بسیاری از مشخصات فرهنگی شباهت‌های بنیادین و اساسی و بزرگی میان ایرانیان از هر شهر و منطقه و قوم و طایفه و ایلی برقرار باشد.

این شباهت‌ها معمولا چنان است که تفکیک میان ایرانیان را غیرممکن یا دشوار می‌کند. مثلا لباس زنان بختیاری و قشقایی و و ممسنی و مانند آن تحت تأثیر درهم‌تنیدگی تاریخی ایرانیان و ارتباطات مؤثر و مستمر و بده‌بستان‌های تاریخی چندان مشخص و برجسته نیست. یا شباهت پوشاک بانوان بختیاری شباهت بیشتری به پوشاک بانوان قشقایی دارد تا به پوشاک بانون لر در لرستان؛ چرا‌که در تاریخ چند سده گذشته میان دو تیره بزرگ ایرانی، یعنی بختیاری‌ها و قشقایی‌ها، مناسبات بسیار گسترده‌ای بر‌قرار شده و چنین مناسباتی به تراوش مشخصات فرهنگی و پوشاک و... منجر شده است. از آن مهم‌‌تر حضور تیره‌هایی از دیگر اقوام در میان ایل قشقایی مانند دیگر ایلات ایران هم بر این درهم‌تنیدگی افزوده است. ایل بزرگ قشقایی در سده‌های گذشته شاهد جذب طوایف و مردمانی از ایل کلهر کرمانشاه، عرب، بختیاری و زنگنه و... بوده و به‌این‌ترتیب بر درهم‌تنیدگی‌های فرهنگی و اجتماعی ایرانیان افزوده شده است. کمااینکه مناسبات وسیعی هم با جوامع یکجانشین برقرار شده و به ازدواج‌ها و پیوندهای مستمری مبدل شده است. همین ویژگی‌های اجتماعی در میان طوایف بختیاری نیز دیده می‌شود و مناسبات طوایف مختلف این قوم ایرانی با دیگر تیره‌های ایرانی از ‌جمله لرستان و عشایر عرب و کرد و آذری بخشی از بدیهیت مناسبات تاریخی و درهم‌تنیده ایرانیان است. با این اوصاف ثبت مختصات فرهنگی مشترک مثلا پوشش زنان لر یا بختیاری یا قشقایی و مانند آن با کدامین هدف‌گذاری انجام شده است؟ آیا قرار است برخلاف درهم‌تنیدگی تاریخی ایرانیان و مناسبات عمیق ایرانیان با یکدیگر، به‌تدریج با معرفی و ثبت عناصر فرهنگی به نام اقوام ایرانی و تیره‌ها و ایلات به نقار و شکاف و فاصله میان ایرانیان حکم داده شود؟ یعنی دستگاه عریض و طویل دولت در پی انسجام بخشی ملی است یا انسجام‌زدایی فرهنگی و اجتماعی؟

3- به دنبال اعلام ثبت پوشاک زنان به نام قوم لر، گروهی از رسانه‌های افراطی قوم‌گرای ترکیستی به پخش شایعات و انتشار گزارش‌های مغرضانه با هدف تحریک عواطف و احساسات هم‌وطنان قشقایی اقدام کردند. اگرچه این تبلیغات وسیع نتیجه لازم را برای آن رسانه‌ها به دست نداد و به واکنش کنترل‌ناشده‌ای مبدل نشد، اما این رویداد نشان داد که مسئولان میراث فرهنگی باید در راهبرد سیاست داخلی خود درباره ثبت میراث ناملموس در سطح داخلی تجدیدنظر کنند. و با یاری‌گرفتن از کارشناسان و اهل فن روش جانشین دیگری برای حمایت از میراث معنوی ایرانیان در پیش گیرند، نه آنکه خود به مبنایی برای ایجاد شکاف و فاصله و رقابت درون‌کشوری مبدل شوند. اگر در سال‌های گذشته در سایه بی‌خبری یا خود را به بی‌خبری‌زدن مسئولان، کشور همسایه غربی نفوذ در میان ایل بزرگ قشقایی را با اهداف توسعه‌طلبانه ترکیستی به پیش برده، اما ایل بزرگ قشقایی میراث‌دار بزرگانی مانند صولت‌الدوله و دیگر بزرگانی است که دفاع از ایران و فرهنگی و تمدن ایران در سرلوحه کارشان بود. مبارزات بی‌امان ایل بزرگ قشقایی با توسعه‌طلبی انگلیس نمونه‌ای تاریخی از این جان‌فشانی‌های ملی است. ملت ایران و ایل بزرگ قشقایی چنین تاریخ مشحون از وطن‌پرستی و درهم‌تنیدگی را همواره فراروی خود قرار داده و خواهد داد. در پایان یادداشت دوباره به مسئولان وزارت میراث فرهنگی و گردشگری تأکید می‌شود که اخذ ترتیبات بین‌المللی از‌ جمله کنوانسیون‌های یونسکو برای کاربست‌های داخلی بدون مطالعه کافی و در‌نظر‌گرفتن شرایط و مناسبات تاریخی میان ایرانیان نه‌تنها برای کشور آورده مناسبی نخواهد داشت، بلکه می‌تواند مسئله‌ساز باشد. این کنوانسیون‌ها بیش از آنکه درون کشورها را مطمح نظر قرار دهند، متوجه مناسبات بین‌المللی است.