باور به قیامت نقش زیادی در پرورش روح انسان دارد. بدین معنا که حسّ مسؤولیّت‌پذیری و وظیفه‌شناسی را در انسان زنده می‌کند که در نتیجه‌ی ‌آن نتایج با برکتی در زندگی فردی و اجتماعی او پدید می‌آید؛ زیرا انسانی که به زندگی جاودان پس از مرگ باور دارد همواره در اندیشه، خلق وخوی و اعمال و رفتار خویش کمال دقّت را به کارمی‌برد، چون می‌داند که نباید به این‌ها به چشم یک سلسله امور زودگذر نگاه کرد، چرا که همه، پیش‌فرستاده‌های انسان به دنیای دیگر هستند و آن‌جا باید با این سرمایه زندگی کرد.(اصول تربیتی در داستان‌های قرآن، حمید قاسمی، ص ۱۵۳)

با نگاهی به آیات قرآن می‌بینیم که بخش عمده‌ای از سخنان پیامبران با مردم به موضوع معاد اختصاص یافته‌است و علّت آن را می‌توان در دو عامل خلاصه کرد: یکم؛ میل به انکار هر امر غیبی و نامحسوسی توسّط انسان؛ دوّم؛ تمایل به بی‌بندوباری و فرار از مسؤولیت‌پذیری.

در حقیقت باور به قیامت پشتوانه‌ی قویّ برای ایجاد احساس مسؤولیت در افراد است و انسان را از افتادن در دام هوسرانی و شهوت‌پرستی‌ها دور می‌کند. پیامبران به عنوان الگوهای بشری برای همین منظور در رأس خیرخواهی دلسوزانه قرار دارند. خداوند آن‌ها را با این صفت که توجّه‌ی عمیق و خالص و مستمرّ به قیامت داشتند معرّفی می‌کند و می‌فرماید: «إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ»(ص:٤٦) ما آنان را با موهبت ويژه‏‌اى كه يادآورى آن ‌سراى بود خالص گردانيديم.

و همین سبب شده که در رساندن پیام خیر و خوبی به انسان‌ها از هیچ تلاشی دریغ نکنند و خالصانه در این راه قدم بردارند آن‌گونه که خداوند داستان آن‌ها را در قرآن بیان می‌کند: 

-از زبان هود: «أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ» (اﻷعراف: ٦٨) پيامهاى پروردگارم را به شما می‌رسانم و براى شما خير خواهى امين هستم.

-از زبان نوح: «وَلَا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (هود: ٣٤) و اگر بخواهم شما را اندرز دهم در صورتى كه خدا بخواهد شما را بيراه گذارد اندرز من شما را سودى نمى‌‏بخشد او پروردگار شماست و به سوى او باز گردانيده مى‌‏شويد.

-از زبان صالح: «فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ» (الأعراف: ٧٩) از ايشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى من پيام پروردگارم را به شما رساندم و خير شما را خواستم ولى شما خيرخواهان و نصيحتگران را دوست نمىداريد.

نصیحت به معنی خلوص و بی غلّ و غش بودن است، که معنی خیرخواهی خالصانه می‌دهد.( شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، جلد ۴، ص ٤٥٦) و در حقیقت پیام کلّ دین همین نصح و دلسوزی و خیرخواه بودن است که پیامبر –صلّی‌الله علیه وسلّم– بدان اشاره فرموده: «الدین النصیحة» و همچنین قرآن در ضمن داستان مؤمن آل یاسین بیان می‌دارد، انگیزهای که سبب شده بود مؤمن آل یاسین را از دورترین نقطه‌ی شهر برای رساندن پیام خیر و خوبی به مردم آن زمان، به حرکت وا دارد باور به جهان دیگر بود.جهانی که همه به آن میپیوندند و به سوی خدا و دادگاه عدلش باز می‌گردند بوده است. «وَ مَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (یس: ۲۲) آخر چرا كسى را نپرستم كه مرا آفريده است و همه شما به سوى او بازگشت مى‏‌يابيد.

مولوی علیه الرحمة در بیتی به این موضوع اشاره کرده که؛ کسی که از نگاه، بینش و عاقبت‌اندیشی برخوردار است شخصیت مبارکی خواهد یافت و می‌گوید: 

در پس هر گریه آخر خنده‌ای است

مرد آخر بین مبارک بنده‌ای است

قرآن حکایت می‌کند که حضرت عیسی، در گهواره که زبان گشود، خود را این‌گونه معرّفی کرد «وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ» (مریم:٣١) یعنی خداوند مرا هر کجا که باشم مبارک گردانیده است. مبارک یعنی چه؟ مبارک وجود لبریز و سرشار از برکت است. برکت یعنی نافع بودن برای دیگران، یعنی مفید بودن برای جامعه، خیر فراوان و همیشگی.

انسان عاقبت‌اندیش از آن‌جا که می‌داند تنها سرمایه و اندوخته‌ی او در آخرت سعی و تلاشش خواهد بود چرا که خداوند در آیات متعدّدی به این موضوع اشاره کرده است از جمله: «إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى» (طه: ١٥ ) در حقيقت قيامت فرارسنده است مى‏‌خواهم آن را پوشيده دارم تا هر كسى به موجب آن‌چه مى‌كوشد جزا يابد.

«وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعی*وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى» ( نجم: ٣٩-٤٠) و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست. و نتيجه كوشش او به زودى ديده خواهد شد. 

«يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ مَا سَعی» (نازعات: ٣٥) آن روز است كه انسان آنچه را كه در پى آن كوشيده است به ياد آورد.

همچنین بر این باور است که هر انسانی مسئول رفتار خودش است «لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ» ( شوری: ١٥) اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شماست و تنها خود اوست که باید پاسخگوی اعمال و رفتار خودش باشد و هیچ‌کس بار دیگری را ابر دوش نمی‌گیرد ولا تزر وازرة وزر آخری. «قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ» (انعام: ١٦٤) بگو آيا جز خدا پروردگارى بجويم با اينكه او پروردگار هر چيزى است و هیچ‌كس جز بر زيان خود گناهى انجام نمى‏‌دهد و هيچ باربردارى بار گناه ديگرى را برنمی‌دارد آن‌گاه بازگشت‏ شما به‌سوى پروردگارتان خواهد بود پس ما را به آن‌چه در آن اختلاف می‌کرديد آگاه خواهد كرد. 

و باید تنها در پیشگاه خداوند محشور شود «وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا» (مریم: ٩٥) و روز قيامت همه‌ی آنها تنها به سوى او خواهند آمد.

لذا به ناگزیر پرسش من چه باید بکنم؟ به مهم‌ترین پرسشی که شخص باید در جستجوی یافتن پاسخ آن برآید تبدیل خواهد شد.

در نتیجه، این نوع نگرش شخص را از افتادن در وادی امور بیهوده دور خواهد‌کرد آن‌جا که خداوند در توصیف اهل ایمان و باورمندان که در صمیم این باورمندی باور به آخرت و حساب و کتاب قرار دارد، می‌گوید: از امور بی‌فایده و بی‌ارزش خود را دور نگه می‌دارند آن‌جا که می‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ… وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» (المؤمنون: ١و ٣) به راستى كه مؤمنان رستگار شدند… و آنان كه از بيهوده روي‌گردانند.

توصیف انسان آخربین مبارک را در کلام سیّد قطب می‌توان دید که از لحظه لحظه‌ی زندگی خود برای سودرسانی بهره می‌برد و می‌گوید: «خواهرم، اگر زندگی ما تنها برای خودمان باشد، این زندگی، چیزی بسیار کوتاه و بی‌اثر خواهد بود و از لحظه‌ای که خود را می‌یابیم و می‌توانیم بفهمیم، شروع می‌شود و با پایان عمر نیز، پایان می‌پذیرد، اگر برای دیگران و به خاطر مردم و یا به خاطر فکر و عقیده‌ای زندگی کنیم، زندگی در نظر ما، آنچنان عمیق و طولانی می‌شود که از آغاز خلقت انسان، شروع و پس از مرگ هم، ادامه خواهد یافت. در این صورت، ما بارها و بارها از زندگی شخصی خود بهره می‌بریم، چون درک و دریافت ما از لحظه لحظه‌ی روزهای زندگی چندین برابر می‌شود. زندگی هم به تعداد سال‌های سپری شده نیست، بلکه به میزان درک و فهم ما از آن است. (نامه‌ی سید قطب به خواهرش آمنه،  سید قطب، مترجم، جلال معروفیان، ص ۱۰) 

همو در جایی دیگر می‌گوید: هر روزی که بدون جهاد بگذرد و هر ساعتی که بدون مبارزه پایان یابد و هر لحظه و دقیقه‌ای که بدون کار مثبت تلف شود در وجدان شخص مسلمان گناهی به حساب می‌آید که جز با نبرد پیگیر و بی‌امان جبران آن را نتوان کرد. (ما چه می‌گوییم؟ سید قطب، سید هادی خسروشاهی، ص ۴۰) 

 مبارک بودن را هم‌چنین در کلام شیخ عبدالقادر گیلانی می‌توان یافت که می‌گوید: «سبحان من ألقى في قلبي نصح الخلق وجعله أكبر همّي»؛ پاک و منزّه است آن خدایی که نصیحت کردن مردم را به قلب من انداخت و آن‌را بزرگترین هدف و مقصود من قرار داد.(المنطلق، محمد احمد راشد، ترجمه، ادبی، عبدالله زاده. ص ۸۹) 

و مصطفی صادق الرافعی اساس زندگی را بر خیر رساندن و اضافه کردن چیزی به دنیا تعریف کرده و اگر غیر از این باشد، بودن و زندگی کردن برای شخص را بی‌معنا می‌داند و می‌گوید: «إن لم تزد على الحياة شيئاً، تكن أنت زائدا عليها»؛ اگر به زندگی دنیا چیزی نبخشی و بر آن نیافزایی، پس تو در این دنیا اضافه هستی.

به صورت کلّی، انسانی که به آخرت نگاه دارد هرگاه از انجام کار مفیدی فارغ شد، بلافاصله به دنبال کار مفید دیگر خواهد رفت و «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ» را برنامه‌ی زندگی خود قرار خواهد ‌داد.

پیامبر رحمت در وصف انسان‌های مبارک این‌چنین می‌فرماید: «إنَّ من الناس أناساً مفاتيح للخير مغاليق للشّر، وإنَّ من الناسأناساً مفاتيح للشّر مغاليق للخیر، فطوبى لمن جعل الله مفاتيح الخير على يديه، و ويل لمن جعل الله مفاتيح الشّر على يديه» (رواه ابن ماجة ١٩٥، السلسلة الصحيحة ١٣٣٢)

ترجمه: برخي مردم، كليدهای نيكي و قفلهای بدیاند. برخي هم كليدهای بدی و قفل‌های نيكیاند. خوشا آنكه خداوند، كليدهای نيكی را به‌دست او سپرده است و وای بر آن‌كه خداوند، كليدهای بدی را به دستانش سپرده ‌است.

هم‌چنین پیامبر رحمت در فرازی دیگر از سخنان گهربارشان به ما می‎آموزند که از خدا بخواهیم کلّ زندگی ما را پر خیر و برکت بگرداند.

«اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِی دِینِی الَّذِی هُوَ عِصْمة أَمْرِی، وَأَصْلِحْ لِی دُنْیَایَ الَّتِی فِیهَا مَعَاشِی، وَأَصْلِحْ لِی آخِرَتِی الَّتِی فِیْهَا مَعَادِیْ، وَاجْعَلْ الْحَیَاهَ زِیَادَهً لِی فِی کُلِّ خَیْرٍ، وَاجْعَلْ الْمَوْتَ رَاحَهً لِی مِنْ کُلِّ شَرٍّأخرجه» (مسلم،٢٧٢٠)

ترجمه: خداوندا! دینم را اصلاح کن که نگه‌دار کار من است، دنیایم را اصلاح کن که خانه‌ی تلاش و معاش من است، آخرتم را اصلاح کن که بازگشتم به سوی آن است، زندگی‌ام را سبب زیادی هر خیر و مرگ مرا مایه‌ی راحتی از هر شّر قرار بده.

در پایان از خداوند می‌خواهیم که ما را مبارک بگرداند: اللّهم اجعلنا مبارکاً اینما کُنّا. خداوندگارا هر کجا که باشیم ما را مبارک بگردان. آمین