لازم می‌دانم مقدمتاً از این اقدام پر خیر و سود فرهنگ سقز یعنی انتشار نشریّه‌ی فصلی، مسرّت و تمجید و تشکر زایدالوصف خود را اظهار داشته و بگویم اگر چه می‌بایست مدت‌ها پیشتر از این، به این کار بزرگ فرهنگی اقدام شود و از این تأخیر بسیار متأسفم ولی اطمینان دارم که این طفل «یک شبه ره صد ساله می‌رود.» و امیدوارم در خدمت به کشور و مخصوصاً در بالا بردن سطح معلومات و هدایت افکار جوانان این سامان تأثیری به سزا بخشیده و ضمناً امکان و فرصتی خوب باشد برای بروز و ظهور استعداد و لیاقت نهفته‌ی افراد با ادب و هوش و فضل و هنر از اهل فکر و ارباب قلم تا هر کدام به نوبه‌ی خود در راه ترویج دین و دانش قدمی یا قلمی بردارند و تخم خیر و خدمتی در جامعه بکارند.

 

از این که دوست عزیز و فاضلم آقای علایی برزنجی، رئیس دبیرستان سعدی، این جانب را یاد نموده و به شرکت در تهیه‌ی مطالب و مقالات دینی برای آن نشریه دعوت فرموده، صمیمانه سپاس گزار و کمال امتنان را دارم و هر چند به واسطه‌ی نبودن برنامه‌ی صحیح و منظم تحصیلات علوم دینی و نداشتن وسایل پیشرفت و ترقی از قبیل کتاب و نشریّات و چاپخانه در این نواحی و بالنتیجه وارد نبودن و سابقه نداشتن در فنّ مهم نویسندگی و بالاخص برای یک فرد ده‌نشین دور از هر چیز که نباید چنان که شاید و باید از او توقع و انتظار داشت که با قلم آتشین و اطلاعات وسیع و گران‌بها قدم در میدان نویسندگی گذاشت و پرچم فتح و پیروزی را در مطبوعات برافراشت، باز محض لبیک به ندای لطف دوستان و فرهنگیان محترم اینک از انبان معلومات خود آب و آردی خمیر کرده و نان برشته‌ای را به رشته‌ی تحریر می‌آورم و امیدوارم نامطبوع نباشد.

 اهمیت تبلیغات در عصر حاضر با توجه به درجه‌ی اهتمام و ارزشی که در عصر کنونی از طرف دول معظم و ملل بزرگ جهان نسبت به تبلیغات مبذول می‌گردد و با در نظر گرفتن میزان مخارج هنگفت آن در دنیای امروزی به خوبی به اهمیت و لزوم این کار پی خواهیم برد. گویا دولت آلمان در بین دو جنگ جهانی، مهم‌ترین قلم بودجه‌ی کشور خود را به تبلیغات اختصاص داده بود و دولت ایتالیا پس از ۱۹۳۰ [م] وزارت تبلیغات تشکیل داد که بالاخره امروز یک اصل مسلم و ضروری در حیات اجتماعی و عالم سیاسی دولت‌ها و ملت‌ها همانا موضوع دستگاه تبلیغات آن‌هاست که از راه‌های گوناگون مانند رادیو، مطبوعات، سینما و غیره از آن استفاده‌های بزرگ نموده و روزبه‌روز آن را منظم‌تر و ریشه‌دارتر و قوی‌تر و وسیع‌تر ساخته و بر یکدیگر سبقت می‌جویند. تا حدی که جنگ سرد تبلیغاتی را جانشین جنگ گرم خون و آتش کرده‌اند و قطعاً یکی از عوامل بسیار مؤثر پیروزی به شمار خواهد آمد.

با کمال افتخار باید ادعا کرد که به طور قطع، اساس نظام تبلیغات از ابتکارات دین مبین اسلام است. چنان که عربی بودن واژه‌ی تبلیغ و جمع بستن آن «تبلیغات» دو گواه صادق‌اند. اما بدبختانه از تبلیغ دینی و علمی در میان مسلمانان مخصوصاً قوم کُرد جز نام باقی نیست. در صورتی که مبلغین سایر ادیان و مذاهب با کمال شوق و حرارت و فداکاری و از خود گذشتگی به آن اشتغال دارند مانند مسیحیان که با آن که دستور صریحی از دین خود در این زمینه ندارند با تشکیلات مرتب و وسیع تبلیغاتی از گرم‌ترین مناطق استوایی تا سردترین نقاط قطبی را از مبلغین و وسایل تبلیغاتی، از قبیل مدارس و دواخانه و مریض‌خانه و غیره پر کرده‌ و سرگرم فعالیت‌اند و گویا انجیل را تاکنون به ۶۳۰ زبان و لهجه‌ی مختلف ترجمه و توزیع کرده‌اند. مثلاً ۱۱ قسم عربی، ۲۲ قسم ترکی، ۳ قسم کردی (مکری، کرمانشاهی و کرمانجی) و از این هم عجیب‌تر گویا مذهب ساختگی بهایی‌گری نیز کتب و رساله‌های مذهبی خود را به ۴۱ زبان ترجمه کرده و به ۱۲ زبان دیگر در دست ترجمه است.

اگر مسلمانان برای دین خود که تنها از راه تجارت یا مسافرت موجب هدایت چندین میلیون نفر در چین و اندونزی گردیده یک‌صدم ادیان منسوخه یا ساختگی تبلیغات می‌کردند بی‌شک شماره‌ی مسلمین رو به تصاعد غیر منتظره‌ای می‌رفت و شاید در دنیا دینی دیگر وجود نداشت چه رسد به این که دین‌سازان و ماشین تفرقه‌اندازی را تولید و ایجاد نمایند.

وجوب تبلیغ دین و نشر علم از نظر عقل و شرع از آن جایی که بشر مدنی‌الطبع بوده و از خلطه و آمیزش و اجتماع و تماس با هم ناگزیر و ناچار است و این موضوع نیز به ثبوت رسیده که تنها عقل و علم مادی قادر بر حل تمام مشکلات و رموز حیات و همچنین تضمین سعادت حال و تأمین سرنوشت آینده‌ی انسان نمی‌باشد علی هذا وحی و رسالت و دیانت و شریعت، مقتضای فطرت و غریزه و اولین و بالاترین نیازمندی‌های نوع بشر است. پس از قبول این مقدمه‌ی روشن باید ایمان و اعتقاد داشت و اذعان و اقرار کرد که در عالم اجتماع و اتحاد در میان اقوام و افراد، قوی‌ترین عامل حفظ انتظام و حقوق و حدود و بهترین مأمور اجرای عدالت و قوانین و مقررات همان تعمیم دین و تعلیم علم است. زیرا پرواضح است که توانستن پس از دانستن و شرط هر عملی، علم به آن است. «توانا بود هر که دانا بود.»

افرادی که به وظایف دینی و تکالیف شرعی خود آشنا نباشند آیا امکان دارد بتوانند آن را انجام دهند. «ندانسته ره چون به منزل رسد؟!»

با جرأت می‌توانم ادعا کنم که وجود دین صحیح و شریعتی عقل‌پسند برای اقوام و ملل به مراتب، مورد نیازتر و ضروری‌تر است از هوای پاک و غذای مناسب برای ادامه‌ی زندگی، و دلیل بر این مدعا آن است که هنگامی از وسایل حیات و مواهب خدادادی می‌توان به طور شایان استفاده‌ی کامل نمود که آرامش روان و آسایش وجدان موجود باشد. زیرا با فقدان نیروی ایمان و اتکای به مبدأ و امید به معاد، اطمینان خاطر و حیات قلب و سلامت فکر و سعادت بشر محض خیال و صرف محال است. چون تاریخ زندگی بشر یا جنس دو پا مدلل و مبرهن می‌سازد که ترقیات روزافزون مادیات و اختراعات و اکتشافات سرسام‌آور و ثروت سرشار و وسایل بی‌شمار و ناز و نعمت و مظاهر خیره‌کننده‌ی تمدن امروزی به تنهایی سهل است موجب سعادت حقیقی و کمال مطلوب از حیات بشری نمی‌گردد بلکه برعکس به تناسب مستقیم موجد تسریع در نابودی و فنای بشریّت می‌باشد.

باز با کمال افتخار می‌گویم دینی که هماهنگ با فطریات و وجدان زنده و موافق با عقل و فکر سلیم و منطق و استدلال درست بوده و جامع حقوق روان و تن و مصالح مادی و معنوی و بالاخره ضامن خیر و خوشی دنیا و آخرت باشد فقط و فقط اسلام است و بس، ناگفته نماند که منظور من از اسلام اصول و عقاید و علوم و افکار و قواعد و قوانینی است که مطابق عقل و فکر است. آیین حکمت و مصلحت است، شریعت حجت و برهان است. مقتضای فطرت و وجدان است، دشمن تعصب جاهلانه و تقلید کورکورانه است. کشنده‌ی خرافات و اوهام و اباطیل است. هم‌عنان با تطورات فکری و ترقی و تمدن و علوم بشری است. نه اسلامی که نظامی گنجوی از آن خون دل می‌خورده و شکوه و ناله می‌کرده و خطاب به مؤسس مقدس و عالی‌مقام آن یعنی بزرگ‌ترین منجی و مربی بشر حضرت محمد المصطفی – صلی الله علیه و سلم – گفته:

«دین تو را در پی آرایش‌اند

 در پی آرایش و پیرایشاند

بس که ببستند بر او برگ و ساز

 گرتو ببینی نشناسیش باز»

اما از نظر شرع اگر به آیات قرآن مجید و احادیث شریفه‌ی نبوی مراجعه نماییم در این باب یعنی وجوب ابلاغ دین و انتشار علم، آیاتی بسیار و احادیثی بی‌شمار در دست است که به طور نمونه به چند فقره اشاره می‌شود:

۱-«‏وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‏» «آل‌عمران/۱۰۴» یعنی حتماً باید از شما گروهی باشد که دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر کنند و ایشان رستگارانند. شایان توجه و قابل بسی دقت است که یک آیه به این مختصری امر و تشویق است به کلّیّه‌ی علوم و فنون و صنایع و اختراعات و ضروریّات و حوایج بشری و خواستار هر چه خوب و پسندیده است و بیزار از هر چه بد و ناپسند از پندار و گفتار و کردار و اخلاق و عادت و احوال. زیرا واژه‌ی خیر و معروف در لغت و فرهنگ عربی مخصوصاً در عرف و اصطلاح قرآن به معنی هر چه مفید و سودمند است خواه فکر و نقشه و اختراع باشد یا کار و صنعت و حرفه یا علوم و فنون و قوانین و مقررات یا عقاید صحیحه و افکار درست و اخلاق فاضله و اعمال نیکو؛ و لفظ منکر عبارت است از: هر بد و ناپسند و مضر و زننده و این نکته را نیز در نظر باید داشت که، به اصطلاح علم بلاغه، حذف مفعول مفید عمومیت است.

پس به خوبی به این نکته پی می‌بریم که آیین اسلام دینی است عمومی و جهانی و دائمی. یعنی مسلمانان بایستی وظیفه‌ی رهنمایی و تربیت و ارشاد و پیشوایی بشریت را به عهده‌ی همت خود گرفته و بدون فرق و امتیاز و دریغ و مضایقه، این شغل مقدس و شریف خلافت الهی را با کمال صداقت و امانت و افتخار و امتنان انجام دهند. چنان که در آیه‌ی ۱۱۰ همان سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» به این مأموریت و وظیفه‌ی آموزش و پرورش جهانی تصریح شده است.

۲- « فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» «توبه/۱۲۲» که به نص این آیه باید از هر جماعتی، دسته‌ای علوم و آداب و احکام و دستورات دینی را بیاموزند و به سایرین تعلیم دهند تا از مفاسد و مضار معاصی و مناهی احتراز نموده و دوری جویند.

۳- «‏إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‏*‏إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَیَّنُوا فَأُولَئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ‏»«بقره/۱۵۹-۱۶۰» مفادش این است که هر کس اصول و علوم و رهنمایی‌ها و احکام مُنزَل خدا را که در قرآن برای مردم بیان فرموده و در دسترس عموم قرار داده، پنهان داشته و کتمان کند، مورد لعن خدا و نفرین و ناسزای کلیه‌ی موجودات لعنت کننده قرار می‌گیرد مگر توبه کرده و اصلاح نموده و آن چه را پنهان داشته اظهار و بیان کند که آن وقت توبه‌اش قبول و مشمول مراحم خدا خواهد شد.

۴- در روایت طبرانی حدیثی است از حضرت رسول – صلی الله علیه و سلم – به این عبارت: «تَناصَحوا فِى الْعِلْمِ ، فَاِنَّ خیانَهَ اَحَدِکُمْ فى عِلْمِهِ اَشَدُّ مِنْ خیانَتِهِ فى مالِهِ وَ اِنَّ اللّه‏َ سائِلُـکُمْ یَوْمَ الْقیامَهِ؛» یعنی با هم در عالم علم و دانش‌آموزی، دلسوز و گرم و صمیمی باشید زیرا خیانت یکی از شما در معلوماتش به مراتب سخت‌تر است از خیانتش در مال. البته مال برای تن فانی در زندگی زودگذر و دانش برای روان و ابدیت به درد می‌خورد.

۵- به روایت ابن ماجه آن حضرت فرموده: «مَا مِن رَجُلٍ یَحفَظُ عِلمًا فَیَکتُمُهُ إلّا أُتِی بِهِ یَومَ القِیامَهِ مُجَمًا بِلِجامٍ مِن النّارِ» هر مردی علمی را به دست آورده سپس پنهان دارد در روز رستاخیز لگام آتشین در دهانش گذاشته می‌شود.

شرایط و صفات یک فرد مبلّغ اسلامی با تذکر آن چه گفته شد یکی از وظایف حتمی الاجرای هر مسلمان نوع دوست و اصلاح طلبی، آن است که به فراخور وسایل و امکانات خود در تبلیغ و تعلیم دین و علوم اسلامی شرکت نماید تا شاید بر روی خرابه‌های انحرافات دینی و افکار مادیگری کاخ اجتماع انسانی بر پایه‌های متین دین صحیح استوار گشته و افراد و اقوام و دول و ملل عالم با وجدان راحت و فکر سالم، زندگی توأم با اخلاق و معنویات و روحانیات را ادامه دهند. ولی اشخاص و مقاماتی که از طرف شریعت یا دولت، متصدی و مأمور تبلیغ می‌گردند بایستی دارای شروط و خصایل و مزایایی باشند تا از کار و کوشش آنان نتیجه‌ی لازم و غایه‌ی مطلوب به دست آید. مهمترین شرط اساسی تبلیغات دین دو چیز است: علم و عمل.

علمی که برای مبلّغ ضروری است علوم شرعی است یعنی تفسیر و حدیث و فقه. اما برای مبلّغ دینی در عصر حاضر رشته‌های متعدد و فنون گوناگون مورد نیاز است. مانند تاریخ ادیان و مذاهب، منطق، روان‌شناسی، علم الاخلاق، علم الاجتماع، علم السیاسه، علوم و فنون عصری، علم به احوال و مقتضیات مردم، زبان خارجی.

عمل:

«سعدیا! گرچه سخن دان و مصالح گویی

 به عمل کار برآید به سخن‌دانی نیست»

البته واعظ و مرشد و سخنران دینی باید پیش از هر چیز به گفتار خود عقیده و ایمان و عشق و علاقه داشته باشد  برای اثبات آن بایستی مجسمه‌ی کمال و ادب و فضیلت و تقوا و خیر و نیکوکاری باشد. سرمشق کار خیر و اخلاق پسندیده و کردار شایسته و نمونه‌ی بارزی از پاکی و نورانیت و روحانیت باشد. ولی چند فقره برای پیشرفت و موفقیت مبلّغ بسیار مهم و ضروری است مانند خنده‌رویی و خوش‌زبانی، حوصله و طاقت، عفو و اغماض، ادب و وقار، شجاعت ادبی یا استقامت و پافشاری و بالاخره فصاحت و بلاغت کامل و قوه‌ی بیان و قدرت تسلط در کار و به عقیده‌ی نگارنده از همه مهم‌تر نداشتن ترس سر و طمع زر.

پس کسانی به نام واعظ یا خطیب یا سخنران مذهبی که از اساس دین و اصول تعلیمات آن بی‌اطلاع باشند مسلم است جز مشتی خرافات و دروغ و باطل و مطالب گمراه کننده نمی‌توانند به شنوندگان خود چیزی تحویل دهند و یا در صورت علم و دانایی و شیرین‌سخنی و نکته‌سنجی اگر فرضاً از اخلاق اسلامی و پیروی از احکام دین عاری و عاطل باشند و چنان که حافظ گوید:

« واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند

چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

گوئیا باور نمی‌دارند روز داوری

کاین همه قلب و دغل در کار داور می‌کنند»

معلوم است که از کار خود طرفی برنخواهند بست جز سخن پراکنی و کوشش بی‌جا و «آب در هاون کوفتن » و «مشت بر سندان زدن» و بلکه در روحیه‌ی مردم تأثیرات نامطلوب و تلقینات شومی خواهند بخشید. زیرا مشاهدات بر مسموعات می‌چربد و عکس و تصویر زشت و نازیبای اخلاقی و عملی سخنران، مانع تأثیر نغمه‌ی موزون و آهنگ دل‌کش سخن وی خواهد شد.

خوانندگان عزیز! فقدان دایره‌ی تبلیغ دینی و نبودن مبلّغ حسابی باعث شده که اکثریت قریب به اتفاق اهالی محترم این سامان از حقایق و معارف و علوم و تعلیمات دین خود فرسنگ‌ها دور افتاده و جز قشور و ظواهر و مشتی مطالب بچگانه و مسائل جزئی چیزی را بلد نبوده و در نتیجه، شیوع جهل به دین و بی‌خبری از اصول اسلام، موجب انحطاط اخلاقی و مفاسد اجتماعی بی حد و حصر گردیده و اسلام پاک و مقدس و عزیز در نظر خودی و بیگانه در قیافه‌ای بس نازیبا نمایان شده و نسل جوان و تحصیل‌کرده‌های به اصطلاح مترقی و متمدن نسبت به آن جز نفرت و انزجار و تحقیر و استهزا، لطف و توجهی نشان نمی‌دهند و چون وجدان زنده و حساس و فطرت پاک، بدون عقیده و آیین، قانع و راضی نمی‌شوند شاید بسیاری از رمیدگان از اسلام و دورشدگان از قرآن، خود را اضطراراً به دامن خطر فریب و نیرنگ شیادان و دجالان و دین‌تراشان دروغی اندازند.

در پایان تمنا دارم لطف فرموده زحمت تکرار مطالعه‌ی این مقاله را بر خود هموار ساخته و بدون ترس و واهمه از عنوان آن با تأمل و دقت از اول تا آخر باز بخوانید پس هر طور قضاوت می‌فرمایید اختیار دارید.

خیرخواه همه، خادم قرآن و حدیث، عبدالهادی افخم‌زاده، ١٣٣٧/١٢/١ در سرا

*به آقای سید محمد علایی برزنجی

تاریخ ١٣٣٧/١٢/١

در پاسخ به دعوت آقای سید محمد علایی برزنجی، رئیس دبیرستان سعدی سقز

———————————————-

منبع: فریادی فراتر از زمان (مجموعه‌ی مکتوبات و مکاتبات استاد ملا عبدالهادی افخم‌زاده با معاصرین )، به کوشش: عبدالعزیز افخم‌زاده، جلد۱