چیزی به پایان سال ١٣٩٩و آغاز نوروز ١٤٠٠ نمانده است. پس از این باید به تماشای بهار هزار رنگ بنشینیم که چهرهی طبیعت را گلگون میکند. زمانی فرا میرسد که سبزهها میرویند، چلچلهها میخوانند و صدای رعد و برق به گوش میرسد، هوایی دلپذیر و نسیمی فرحبخش و جانافزا خواهد وزید و مژدهی وصل و طراوت را به ما خواهد داد.
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس زشقایق نگران خواهد شد
همه اینها خود را در آینه زیبای طبیعت خواهد نمود.
این آمد وشدهای جریان طبیعت که میآیند و میروند، این بهار و تابستان و پاییز و زمستان، هرکدام دارای ویژگیهای منحصر بهفردی است که اگر ما را به تفکر و تأمل در صنع عجیب حضرت دوست نیندازد براستی چه ارزشی دارد.
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿آل عمران: ١٩٠﴾
آیا سهم ما از بهار دل آرا فقط آن باشد که در دل سبزههای آن آرام گیریم و تفرّج کنیم بی آنکه در صنعت و نقاشیهای مجسم ربّ العالمین بیندیشیم.
١. وقتی به دل گلستان و بوستان ره سپردی و در سایهسار باغ و بهجت کهساران نشستی بدانی که به بهشت دلانگیز خدا هم میتوانی بروی، و این را آرمان خود کنی و با این هدف سال نو را آغاز کنی که امسال کاری خواهم کرد که باغ بهشت خود را آباد خواهم کرد و با ذکر و فکر در آن درختان انار و انگور و نخل و میوههای رنگارنگ خواهم کاشت.
در آن دو چشمه روان است، از هر میوهای دو جفت موجود است، بر روی تختهایی رو بروی هم نشستهاند و زنانی زیبارو در کنار است که پیشتر از این دست هیچ انس و جنی به آنها نرسیده است، گویی آنها یاقوت و مرجانند.(الرحمن:٥٢ -٥٨).
وقتی که در دل بهار سفره گستردی به یاد خوانهای بهشت و سفره رب العالمین بیفت که در آن هرچه بخواهی وجود دارد، هر میوهای که بخواهی و گوشت بریان هر پرندهای که دلت خواهد.(واقعه:١٩ و ٢٠).
پس باید که در این بهار دل آرا اخلاق بهشتیان را پیدا کنیم که:
يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا* إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا(الواقعة: ٢٥-٢٦)
که در آن چیز بیهوده و گناه آلود نمی شنوی ، جز سلام و سلام ...و آرزوی سلامتی که در بهار برای هم آرزوی سلامتی کنیم و حرفهای گوش نواز مورد رضایت رب بزنیم تا دلخوری و ناراحتی پیش نیاید.
برای رسیدن به بهشت باید ملکه صبر را در خود پرورش دهیم و به ذکر رو آوریم و در دل شب سجده کنیم.
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا *وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلًا * وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا (انسان:٢٤ -٢٦)
٢. خدا میداند که چقدر خداوند را بر ای اینهمه نعمت که در اختیارمان قرار داده است باید که سپاس گزاریم.
لذت چشم در دیدن سبزینههاست، لذت گوش در شنیدن صداهای پرندگان است، لذت زبان چشیدن میوههای بهاری است، لذت روح آرامش در آغوش طبیعت است.
زبان حمد وقتی میچرخد که در برابر طبیعت بایستیم و با نظاره در آن به بزرگی صانع برسیم و سپس از نعمتها آنگونه بهره ببریم که خود فرموده است.
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿٢﴾ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ ﴿٣﴾ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿٤﴾ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿٥﴾ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿٦﴾ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿٧﴾(حمد: ٢-٧)
٣. بهار موسم نو شدن و سبز پوشیدن زمین است. سبز میپوشد تا روح و چشم را بنوازد.گلهای رنگارنگ را میفرماید که غنچه را گل کنید، میوهها را تلنگر میزند که برسید.. به آبها میگوید که شرشر در دل کوهستانها جاری شوید. همهی اینها برای ماست تا روح و جان ما هم سبز شود و طراوت یابد.
اگر زمین بهاری باشد اما سبزههای ایمان و میوههای حیرت و معرفت در دل ما نرسد و آب حیات معنوی از چشمه دل نجوشد آمدن بهار برای ما چه ثمری دارد.
نگاه کنیم، اما نگاهی پرمعنا که بتوانیم صیادی کنیم.
٤. بهاران زنده شدنی پس از مردن است و مردن به هیچ وجه مترادف با نیستی نیست.
زمستان را دیدهاید که با برف و سرما چگونه حیات را از سبزهها میگیرد و مرگ را صورتگری میکند.
این صورت و آن صورت هر دو جلوههای رنگین طبیعت است که به ما میگوید تغییر لازمهی هستی است و اگر تغییر نباشد زندگی متصور نیست.
چه کسی میگوید که در زمستان دانهها از بین رفتهاند، آنها هستند اما امکان رشد و سبز شدن از آنها گرفته شده است. بهار این امکان را فراهم میکند که با آب فراوان، خاک حاصلخیز، هوای معتدل و نور مناسب سبزی و رشد را میسر کند.
این مردگان وقتی فضا را مناسب دیدند سر بر میآورند و حیاتی دوباره مییابند.
این است که مولانا میفرماید:
این بهار نو ز بعد برگ ریز هست دلیل وجود رستخیز
این باروری پس از پوشیده شدن دالّ برآن است که ما پس از مردن همچون از آن دانهها سر بر خواهیم آورد و در محضر الهی حاضر خواهیم شد.
راست میگوید خدای بزرگ که:
مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَىٰ ﴿طه: ٥٥﴾
ما از خاک سبز شدیم، در خاک مدتی میمانیم و سپس همچون دانهها مدتی زیر خاک از دیدهها پنهان میشویم و دوباره سبز خواهیم شد.
بدان امید که روسیاه و شرمسار از خواب برنخیزیم.
نظرات