نشست جدید شورای مرکزی جماعت با حضور استاد پیرانی، دبیرکل جماعت در روز چهارشنبه ۴ آذرماه، برگزار شد.
مشروح سخنان دبیرکل جماعت دکتر عبدالرحمن پیرانی به شرح زیر است:
الحمدلله والصلاة و السلام علی رسولالله و علی آله و أصحابه و من والاه
سخنان بنده در این جلسه سه محور دارد: امنیت، عدالت و بحثی درباره رویکرد و هویت جماعت.
در قرآن میخوانیم که حضرت ابراهیم (ع) در قالب دعا از خدای خویش چنین خواسته است:
رَبِّ اجْعَلْ هَـذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ
با دقت در مضمون رسالت پیامبران، میتوان دریافت که یکی از مهمترین و اصلیترین مقاصد انبیا، برقراری قسط و دیگری تأمین و حفظ امنیت است. طبیعی است که کامیابی در اصلاح جامعه و ساختارسازی، مشروط به پرورش فرد صالح است و اصلاح فرد نیز از ریشه و پایه، یعنی از عقیده و نگرشهای بنیادین آغاز میشود و سپس اینها رفتارش را شکل دهی و جهت دهی میکنند. به برکت برخورداری فرد از صلاح و بالندگی، آسایش و امنیتی در درونش ایجاد میشود که پلی میان دنیا و بهشت است.
بر خلاف فردگراییِ افراطی در غرب و ترجیح آزادی و حقوق فرد بر مصالح اجتماعی، اسلام در عین احترام به آزادیهای فرد، خواهان نوعی توازن میان حقوق فرد و مصالح اجتماع است؛ بدون اصلاح متوازن فرد، اصلاح حقیقی در جامعه تحقق نخواهد یافت. اصلاح فرد او را شایسته حضور مؤثر و مشارکت سازنده در اجتماع میسازد. فرد صالح، زیربنای پیشرفت و امنیت پایدار اجتماع است؛ فردی که برخوردار از سلامت روانی و آسودگی درونی باشد و بتواند اندیشهها، مهارتها و مناسباتش را در خدمت اصلاح دیگران و بهسازی اجتماع درآورد. ایمان در تأمین نشاط درونی و امنیت روحی و نیز جهت دهی عواطف فرد به سوی سازگاری با مجموعه هستی و خدمت مخلوقات، حقیقتاً کم نظیر و بلکه بینظیر است. ایمان در یکی از معانی خویش، امنیت بخشی و اطمینان دادن است و اگر یکی از نامهای خدا نیز مؤمن است به همین معناست؛ ایمان سرچشمه خرسندی و محصول بهرهمندی از ایمان، امنیت درونی است و قرآن بارها آرامش و نشاط درونی را محصول ایمان خوانده است:
وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
یعنی: ما پیامبران را نفرستادهایم مگر به عنوان نویدبخش و هشداردهنده؛ پس هر که ایمان آورد و بهسازی کند، نه دلهرهای خواهند داشت و نه غمناک خواهند شد.
إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ: دینداران راستین کسانیاند که اعلام کردند خدای ما الله است و سپس بر این عهد خویش پایداری ورزیدند و در نتیجه نه دلهرهای دارند و نه اندوهگین میشوند.
رابطه فرد اصلاح یافته و آسوده با دیگران، بر اساس «عدل» و «احسان» خواهد بود. دادگری ابتدا از خود فرد آغاز میشود:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّـهِ وَلَوْ عَلَی أَنفُسِکُمْ...
عدالتورزی با دیگران بر شخص مؤمن واجب است، حتی اگر به زیان خودش هم باشد. فرد هم خودش باید عادل باشد و هم باید از عواطف و موقعیتهایی که او را از عدالت ورزی باز میدارد بپرهیزد؛ از همین رو است که برابر فقه اسلامی و آیین دادرسی، اگر قاضی نسبتی با طرفین دعوا یا مصلحتی در دادرسی داشته باشد، نباید آن پرونده را بپذیرد.
در حوزه خانوادگی نیز قرآن میفرماید:
فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً؛ اگر میترسید که نتوانید عدالت بورزید به یک زن بسنده کنید.
در موضوع برقراری آشتی میان دو گروهِ متنازع نیز میفرماید:
فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا؛ یعنی بر اساس عدالت میانشان آشتی برقرار کنید و دادگرانه رفتار کنید.
عدالتورزی با دیگران، نشانه رسوخ ایمان و توسعهٔ شخصیتی و لازمه دینداری است. عدالت پایینترین ضابطه تعامل اجتماعی از نظر دین است و پس از آن به ترتیب احسان و ایثار قرار میگیرند.
ناگفته نماند که عدالت در عین حال که خودش نیز هدف و ذاتاً نیز واجب است اما مانند ایمان، شرط امنیت نیز هست. ایمان شرط درونی امنیت و عدالت شرط اجتماعی آن است. سادهترین معنی امنیت این است که دلواپسی نسبت به آینده نداشته باشیم و ایمان پایه نجات اخروی و تأمین کننده اصلیترین و سازندهترین نوع امید به آینده است.
بر میگردیم به دعای حضرت ابراهیم و بازخوانی آن در پرتو موضوع بحث:
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَـذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ
حضرت ابراهیم، امنیت مکه و در آیهای دیگر، رفاه اقتصادی (وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ) این شهر را از خداوند درخواست میکند و سپس توفیق پرهیز از شرک و بتپرستی را مسألت مینماید. گویی میان «امنیت» و «توحید» نوعی ارتباط معنادار برقرار است و بدون امنیت نمیتوان موحدانه زندگی کرد. معنای امنیت که در آغاز، فقدان دلهره نسبت به آینده بود، تدریجاً با گسترش پیچیدگی زندگی اجتماعی، توسعه و تنوع یافت و امنیتِ معیشتی و غذایی و شغلی و سیاسی و اجتماعی را نیز در برگرفت و حتی در سطح جهانی، سازمان ملل متحد برای پاسداری از امنیت جهانی تشکیل شد. متأسفانه بسیاری از کشورهای جهان اسلام، امنیت در ابعاد مختلف را به اندازه لازم نداشتهاند. اما خدا را شکر که کشور ما از امنیت خوبی برخوردار است و جا دارد که در تمام سطوح خانواده، جماعت، جامعه و کشور، دغدغه پاسداشت امنیت موجود را داشته و شکرگزار باشیم.
محور سوم: ما جماعت را یک حرکت اسلامی و ایرانی و در امتداد بیداری اسلامی میدانیم. یکی از ویژگیهای بیداری اسلامی، نواندیشی و پویایی و اهتمام به نیازهای روز است. پالایش فرهنگ و اندیشه تاریخی در پرتو یافتههای نو و مسائل نوین یک ضرورت است. البته نواندیشی و اجتهاد پویا بدین معنا نیست که همه اعضای جماعت توانایی اجتهاد را دارند. اما نخبگان باید در غنا بخشی به معلومات دینی خود، اهتمام جدی بورزند. مثلاً تقسیم دنیا به دارالإسلام، دارالکفر، دارالعهد، یک تقسیمبندی قدیمی است که امروزه قابل اطلاق نیست. امروز بهتر است ما در پرتو «وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا» تعامل کنیم.
برخی گروهها امروزه مرتکب خشونت میگردند و آن را کاری دینی میانگارند؛ در حالی که برابر آیه «وَکَفَى اللَّـهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ» و موضع پیامبر (ص) در صلح حدیبیه، صلح و آشتی اصالت دارد. حتی خداوند متعال صلح حدیبیه را «فتح مبین» نامیده است.
به نظر میرسد به برکت تحولات نوین در عرصه فناوری ارتباطی و امکان ترویج وسیع و سریع پیام دین در سطح جهانی، شیوه دین گستری صلح آمیز که کم هزینهتر و سازگارتر با سرشت و اهداف دین نیز هست، میسر و مرجح باشد؛ به گفته علامه قرضاوی در یکی از نوشتههایش: «جهاد در روزگار قدیم، هدفی مشخص داشت و آن برداشتن موانع ساختاری از سر راه دعوت بود. سلاطین ستمکار، مانع رسیدن پیام دعوت به گوش تودهها میشدند. اکنون موانع مادی برداشته شده و مسلمانان میتوانند از طریق انواع رسانهها، پیام خود را به جهان برسانند و نیازی به جنگ و پیکار نیست؛ جنگ تنها در نوع دفاعی آن و در صورت اشغال کشور و میهن، مجاز است.»
ما همواره تأکید کردهایم که جماعت، استقلال فکری و تشکیلاتی دارد؛ این البته به معنای ابتلا به توهم استغنا و بیاعتنایی به افکار و تجارب متفاوت یا وادادگی و ترک تعامل با دیگران نیست، بلکه مقصودم نفی وابستگی است. ما یک جماعت ایرانی مستقل هستیم و برنامه تربیتی و مواضع ما، در کمال استقلال طرح میگردد. ما همچنین در فکر و عمل، میانهرو، خشونت پرهیز و مخالف هر نوع تکفیر و خشونتورزی هستیم. این تأکید بدان خاطر است که متأسفانهگاه خلاف اینها شنیده یا ترویج میشود. ما برای خودمان نام و برنامهای مشخص داریم و علاقه و حق داریم که ما را با نام انتخابی خودمان (جماعت دعوت و اصلاح) و با رویکرد و نگرش خودمان بشناسند و بشناسانند.
نظرات
سعیدافندی
09 آذر 1394 - 11:32باسلام، شورای مرکزی جماعت تشکیل جلسه داد!!! که چی؟!
بدوننام
16 آذر 1394 - 07:44سلام،ضمن تشکر از زحمات گردانندگان سایت، به نظر من هم تیتر خبر فاقد ارزش و پیام خبری است. بهتر بود لااقل یکی از مصوبات، مسائل مهم مطرح شده در جلسه و یا نکته ی مهمی را از سخنان دبیرکل به عنوان تیتر خبر انتخاب می کردید.
بدوننام
14 آذر 1394 - 04:16سلام علیکم ، در مورد این بخش از سخنان دبیر کل محترم که فرموده اند:«ما همواره تأکید کردهایم که جماعت، استقلال فکری و تشکیلاتی دارد..» جماعت اعضای سابق ولاحق خویش را بر اساس این بینش تربیت نموده که (جماعت دعوت واصلاح ایران از لحاظ فکری وحرکی، حرکتی وابسته و منبعث از حرکت مبارک اخوان المسلمین است وجماعت تنها از لحاظ تنظیمی مسقل است -که باید هم اینگونه باشد-وهمگی اعضا نیز بدین سبب به جماعت بیعت داده اند که این حرکت حرکتی اخوانی است). حال که ما صراحتا از دبیر کل-حفظه الله-میشنویم که:«ما همواره تأکید کردهایم که جماعت، استقلال فکری و تشکیلاتی دارد» به نظر شما اساتید و مسؤولین محترم مرکزی آیا لازم نیست که که جماعت این موضع تازه ی خویش را بیشتر و واضح تر برای عموم مردم و خاصتا برای اعضایش ،تبیین کند، تا ما بدانیم که جماعتی که مشخص بود از کجا آمده است و آمدنش بهر چه بود، اکنون به کجا میرود آخر؟ تبیینی که عضو(مبایع قبلی) در دعوت خو علی بصیره باشد؟ تبیینی که اعضایی که واقعا معتقد به حرکت اخوان المسلمین هستند تکلیفشان را با جماعت مشخص سازند؟چرا که حرکتی که فاقد سه صفت اساسی ایمان به قیادة ، ایمان به سالم وشفاف بودن حرکت ونیز ایمان به نصرت خداوندی نباشد،حرکتی محکوم به شکست است.. منتظر پاسختان هستم والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته..
صلاح الدین بهرامی
18 آذر 1394 - 04:02سلام و احترام در خصوص سخنان عبدالرحمان پیرانی عزیز نکته ای به ذهنم رسید که ادای آن میتواند راهگشای یکی از بنیادی ترین اختلافات جهان اسلام و سنت اسلامی با جهان غرب و فلسفه ی لیبرال دموکراسی غربی باشد. در متن حاضر ابتدا محوریترین مسأله ی مطروحه برای سخنران، انسان سازی و نقد فرد گرایی افراطی غربی است که فارغ از ابهام مفهومی، که هم در این قسمت از متن و هم در جای جای متن به چشم میخورد و فارغ از حتی مسأله صدق و کذب آن که اگر به واقع آنگونه بود که جوامع غربی مصلحت فرد را بر مصلحت جامعه ترجیح میدادند، الان باید آنها در جایگاه جهان سومی ها میبودند. مسأله ای که خود نمایی میکند این است که اتفاقن یکی از اختصاصات تفکر سنتی اسلامی که همین یکی از موانع رشد اجتماعی جوامع اسلامی است، بی بهایی به "نهاد" به بهانه "فرد سازی" است. آنچه که جوامع را به پله ای امنتر میتواند برساند نه وجود "فرد صالح"، بلکه وجود "نهاد اجتماعی به اصطلاح صالح" میباشد. و اساسن این گزاره سخنران که "بدون امنیت زندگی موحدانه ممکن نیست" خود متن پیشین خود را زیر سوال میبرد و این مسأله را آشکار میسازد که نهاد اجتماعی که در واقع دستاورد غرب، سنت غربی، فلسه ی غرب، و لیبرال دموکراسی است و فکر میکنم اگر به این نکته توجه کنیم میتوانیم واقعی تر قضایا جامعه را دید بزنیم و راجع بدان دیگر دچار این خطای شناختی نمیشویم که "شکر خدا کشور ما از امنیت خوبی برخوردار است". با بهترین آرزوها