پیشگفتار
الحَمد لله على نواله وَله الشُّكْر على وَاسع أفضاله وَأفضل صلواته على النَّبِي مُحَمَّد وَآله اما بعد:
از مهمترین اهداف مطالعه و دانستن سیرت پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم برای هر فرد مسلمان، تمسک و اقتدای وی به بندگی واقعی و فضایل اخلاقی و خصلتهای پسندیده آنجناب صلّی الله علیه وسلّم است، زیرا اگر مسلمان به هر بُعد از ابعاد زندگی خوب و شایسته بیندیشد، بدون تردید نمونهای واضح و عالی را در سیرت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم خواهد یافت.
اما متأسفانه در عصور متأخر برخی مسلمانان، در افراط و تفریط بسر میبرند. بعضی دربارۀ رسول گرامی صلّی الله علیه وسلّم دچار افراط شده ایشان را از بندگی به مرز خدایی رساندهاند. گروهی دیگر هم به اندازهای دچار تفریط شدهاند که اخلاق و سیرت گهربار آنجناب صلّی الله علیه وسلّم را به فراموشی سپردهاند و از آن به عنوان اسوه و الگو استفاده نمیکنند.
در حالیکه رسول گرامی صلّی الله علیه وسلّم از صفات نیک گوناگون و فضایل اخلاقی فراوان و خصلتهای پسندیده بیشمار برخوردار بودند، که در تاریخ جهان، این صفات همزمان در یک فرد وجود نداشته ونخواهد داشت و هیچ انسانی از الگوگیری ایشان صلّی الله علیه وسلّم مستغنی شده نمیتواند.
آنجناب صلّی الله علیه وسلّم معلم با تجربه و مربی وارستهای بودند، پس خصوصیات زندگی ایشان صلّی الله علیه وسلّم میتواند برای هر معلم و دعوتگر اسلامی در راستای تربیت و آموزش نسلها به بهترین سبک و روش حکیمانه، نمونهای واضح باشند، همچنین برای یک دولتمردی که میخواهد بر رعیت خود با حکمت زمامداری نماید و نیز برای شوهری که میخواهد با همسرش رفتاری کریمانه داشته باشد و یا پدر مهربانی که میخواهد با مدنظر داشتن دقیق حقوق زن و فرزند زندگی نماید و همچنین برای یک رهبر نظامیِ ماهر و یا یک سیاستمدار پخته کار و راستگو و نیز الگویی درست برای مسلمانی که میخواهد توام با دقت و رعایت عدالت، هم مسیر بندگی الله را به بهترین نحو ممکن طی نماید و هم تعاملی نیکو و زیبا با اطرافیان و خویشاوندانش داشته باشد.
آری؛ پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم حکمفرمایی بود که بیشتر مناطق جزیره عرب تحت اطاعت و تسلط ایشان قرار داشت با این وجود آنجناب صلّی الله علیه وسلّم بسیار متواضع بود و معتقد بود که از خود هیچ چیزی ندارد در حالیکه ایشان صلّی الله علیه وسلّم در میان ثروت فراوان زندگی میکرد و شترهایی بیشمار با بارهای پر از خزائن به مرکز فرمانروایی شان میآمد، اما در همان حال ایشان نیازمند باقی میماند و برای ماهها در خانه ایشان آتشی برای پختن غذا، روشن نمیشد و چه بسا اوقات از شدت گرسنگی به خود میپیچید و گاهی هم سنگ به شکم میبست.
با این بزرگی و عظمت در بین قبایل عرب ایشان صلّی الله علیه وسلّم دارای قلبی مهربان، رؤوف و دلسوز بود که از ریختن یک قطره خون ابا داشت، در حالی که فکر او به همه امور شبه جزیرۀ عربستان مشغول بود، از امور خانه، همسران، فرزندانش و فقراء و نیازمندان مسلمان غافل نبود. هیچگاه به خاطر خود از کسی انتقام نگرفت و همواره برای دشمنانش دعای خیر میکرد. در حالیکه ایشان یک فاتح و فرمانده کشورگشا است، مشاهده میکنیم بر روی حصیری از برگ خرما میخوابد و بر بالشی از لیف خرما تکیه میکند. روزی دوست و یارشان عمر فاروق(رض) نزد ایشان میآید به اطاقشان نظری افکند، در آن فقط حصیری از برگ خرما مییابد که پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم روی آن دراز کشیده و بر پهلوهایشان تاثیر گذاشته است. همه آنچه در اطاق است عبارت است از مشتی جو که در ظرفی است، در کنار آن مشکى از آب بر چوبی آویزان شده است. این همه آن چیزی است که رسول الله صلّی الله علیه وسلّم در اختیار داشت، آن هم در روزی که بر اکثر جزیره عرب حکومت میکرد. زمانی که عمر فاروق(رض) این حالت را دید نتوانست مانع جاری شدن اشکهایش شود. پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم از او پرسید: ای عمر، چرا گریه میکنی؟ فرمود: چرا گریه نکنم در حالی که قیصر و کسری از نعمتهای دنیا بهره میگیرند و لذت میبرند، و رسول الله صلّی الله علیه وسلّم فقط آنچه را که میبینم در اختیار دارد؟ پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم فرمود: ای عمر آیا دوست نداری که آن بهرۀ کسری و قیصر از نعمتهای دنیا باشد، و آخرت فقط از آنِ ما باشد.
سیرت اخلاقی پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم که موضوع ما بر آن میچرخد، جانب اخلاقی آن جناب صلّی الله علیه وسلّم را در همه ابعاد زندگی از جمله کودکی، جوانی، زندگی قبل و بعد از بعثت، برای مسلمان منعکس میسازد و این مسئله به خواننده ثابت میگردد که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم علاوه بر مسئولیت بزرگ رسالت، ابلاغ احکام الهی، رهبر دینی و سیاسی، یک مربی ناجح، و دعوتگر الگو برای تمام بشریت تا روز قیامت است. بنابراین، نه تنها مسلمان بلکه هر انسان، تمامی خواستههای دینی و اخلاقی خویش را در سیرت رسول گرامی صلّی الله علیه وسلّم میتواند دریابد. طوریکه الله متعال میفرماید: ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا٢١﴾ [الأحزاب: 21] «برای شما در (رفتار و گفتار) رسول الله، سرمشق و الگوی زیبائی است. برای کسی که امید به الله داشته و جویای قیامت باشد و الله را بسیار یاد کند».
نبی اکرم صلّی الله علیه وسلّم در حالی از جهان چشم فروبست و به ملأ اعلی پیوست که سوابق زیادی در تربیت و دعوت و تعلیم و جهاد و تمام شئون زندگی برای کسی که میخواست به ایشان اقتدا نماید به جا گذاشتند. از سوی دیگر دقت در سیرت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم به خواننده کمک مینماید تا با سرمایه بزرگ اخلاقی که پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم را از تمام انسانها متمایز کرده بود، آشنا شود و با صفات پسندیدۀ آنجناب صلّی الله علیه وسلّم که با آنها در دنیای انسانها زندگی نمودند، آشنا شود.
گفتنی است که بیشتر کتابهای که دربارۀ سیرت نبی نوشته شده است بیشتر بحث شان را به غزوات پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم معطوف داشتهاند در حالی که جملگی غزوات رسول گرامی صلّی الله علیه وسلّم در طول بیست و سه سال بعثت، بیشتر از یک سال را دربر نگرفت؛ بیست و پنج تا سی غزوه بود و طولانیترین غزوه غزوۀ تبوک بود که یکماه را دربر گرفت. پس در طی بیست و دو سال دیگر آنجناب صلّی الله علیه وسلّم چه مسؤولیتی را بدوش داشت؟
پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم اسلام هدف از بعثت شان را بعد از برقرار یافتن ارتباط صحیح میان بنده گان و خالق، به اتمام رساندن اخلاق وکارهای شایسته معرفی نموده میفرماید: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ (وفي رواية صالح) الْأَخْلَاقِ». [الأدب المفرد از بخاری (273)] «من فقط برای کامل کردن و تمام گردانیدن ارزشهای اخلاقی مبعوث شدهام». دراین حدیث شریف تمام نمودن و به پایان رساندن وکامل کردن مکارم اخلاقی، مهمترین بلکه تنها هدف اصلی واساسی بعثت پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم معرفی گردیده است. آن جناب صلّی الله علیه وسلّم با آوردن واژه «انّما» انحصار هدف بعثت در اِتمام مکارم اخلاقی را گوشزد نموده و اهمیت بالا و جایگاه ارزشمند اخلاق اسلامی را معرفی نموده است. از اینجاست که آنجناب صلّی الله علیه وسلّم میفرماید: «أَكْمَلُ الْمُؤْمِنِينَ إِيمَانًا أَحْسَنُهُمْ خُلُقًا». [سنن ابو داود (4682) وسنن ترمذی (1162)] «بهترین مؤمنان وکاملترین ایمان آنها، کسی است که اخلاق او خوب ونیک باشد».
لذا لازم دیدیم مختصری دربارۀ سیرت اخلاقی پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم را به دسترس برادران و خواهران مسلمان خویش قرار بدهیم تا علاوه بر دانستن تاریخ غزوات پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم، سیرت اخلاقی، سبک، رفتار و شیوۀ زندگانی آنجناب صلّی الله علیه وسلّم را که جزو ضروریات زندگی و سازندگی مسلمانان به شمار میآید بدانند و تا آنرا در همه ابعاد زندگی خویش پیاده نموده سرمشق زندگی خویش قرار دهند و شخصیت خود را بر اساس آن اصلاح و بندگی خود را در سایۀ آن برای الله تعالی تکمیل نمایند. در آخر از دوستان بزرگوارم جناب دکتور شبیر احمد و جناب سید خلیل جان که در تهیه و آمادهسازی این کتاب برای چاپ همکاری نمودهاند سپاسگزارم و از الله متعال استدعاء دارم که من و ایشان را مشمول اجر و پاداش بیکرانش گرداند. هذا وصلی الله علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه وسلم.
بخش اول
الگوی هدایت برای جهانیان
مطلب اول: اوضاع جامعه عرب قبل از بعثت پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم
زندگی عربها قبل از اسلام بر پایۀ سنتها و عادات آباء و اجداد بنا شده بود و در حسب و نسب و روابط اجتماعی و فردی دارای قوانین عرفی ویژهای بودند، افتخار بیش از حد به حسب و نسب و به سخنوری و قدرت آن به ویژه شعر از ویژگیهای آنها بود.
ولی در ناحیه اخلاقی وضعیت بیشتر قبایل عرب نابسامان بود؛ آنها دلباختۀ شراب و قمار بودند؛ غارت و راهزنی و یورش بر قافلهها، تعصب، ستم، خونریزی، گرفتن انتقام، غصب اموال و خوردن مال یتیمان و داد و ستد براساس ربا و دزدی و زنا میان آنان رواج پیدا کرده بود. زنا در میان کنیزها و روسپیهایی که پرچم بر خانههایشان میافراشتند، وجود داشت و زنان آزاده کمتر مرتکب زنا میگشتند.
موارد فوق به این معنی نیست که تمامی اعراب پایبند اصول اخلاقی نبودند؛ بلکه بسیاری از آنان از زنا، خوردن شراب، ریختن خون دیگران، ظلم نمودن، خوردن مال یتیم و از داد و ستد براساس ربا پرهیز مینمودند و دارای خصلتهای نیک و ویژگیهای ارزشمندی بودند که آنها را شایسته ساخت که پرچم اسلام را به دوش بگیرند.
از جمله عادتها و ویژگیهای ارزشمند و پسندیدهای که عربها به آن مشهور بودند میتوان به امور ذیل اشاره کرد: ذکاوت و هوشیاری، سخاوت و بزرگواری، شجاعت و مردانگی، محبت به آزادی و نپذیرفتن ذلت و خواری، وفای عهد و صراحت و صداقتگویی، بردباری، حوصله و آرامش، نیروی بدنی و عظمت نفس و قدرت روحی، گذشت به هنگام قدرت و حمایت از همسایه و غیره صفات حمیده.
بلی چنین صفات و ویژگیها در این مردم وجود داشت که الله تعالی آنها را برای حمل مسؤولیت بزرگ برگزید چراکه زمان نجات بشر با فرارسیدن مبعث پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم فرا رسیده بود.
مطلب دوم: نسب پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم
پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه وسلّم دارای شریفترین نسب و از نظر جسمی و اخلاقی کاملترین مردم بود و در شرافت نسب آنجناب صلّی الله علیه وسلّم احادیث صحیحی وارد شده است، از جمله حدیثی است که مسلم روایت نموده است که پیامبر صلّی الله علیه وسلّم فرمود: «الله تعالی از فرزندان ابراهیم، اسماعیل را برگزید و از فرزندان اسماعیل کنانه را و از کنانه قریش را و از قریش بنیهاشم را و از بنیهاشم مرا انتخاب نمود». [صحیح مسلم (2776)]
امام بخاری (رح) نسب پیامبر صلّی الله علیه وسلّم را چنین ذکر نموده است: «ایشان ابوالقاسم محمد بن عبدالله بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مره بن کعب بن لوی بن غالب بن فهربن مالک بن النضر بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان است». [صحیح بخاری (3851)]
ابن قیم (رح) بعد از بیان نسب پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم تا عدنان، گفته است: «تا اینجا صحت نسب معلوم و مورد اتفاق تمام علمای انساب است و هیچ اختلافی در آن نیست و بعد از عدنان مورد اختلاف است، اما در اینکه عدنان از فرزندان اسماعیل ÷ است، اختلافی وجود ندارد». [زاد المعاد، 1/71]
تولد پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم و صفات آن جناب قبل از بعثت:
پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم در سال 571 میلادی در قبیله قریش که سایر قبایل به آن بسیار احترام میگذاشتند در مکه به دنیا آمد. مکه مرکز دینی شبه جزیره عربستان بود. زیرا کعبه که پدر انبیاء ابراهیم و فرزندش اسماعیل علیهما السلام آن را بنا نهاده بودند، در آنجا قرار داشت و مردم به سوی آن قصد میکردند و گرداگرد آن طواف مینمودند.
پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم در حالی که هنوز در شکم مادرش بود، پدرش از دنیا رفت. پس از تولدش مادرش نیز از دنیا رفت. پدر بزرگش عبدالمطلب، سرپرستی این طفل یتیم را بر عهده گرفت. هنگامی که پدر بزرگش نیز دار فانی را وداع گفت، عمویش ابوطالب عهدهدار سرپرستی او شد.
وقتی پیامبر گرامی بزرگ شد همه زندگی آن جناب، مملو از صداقت و امانتداری بود و آن را با خیانت، دروغ، نیرنگ و فریب آلوده نساخت. در میان قومش به امین شهرت داشت. به همین دلیل امانتهایشان را نزد ایشان میگذاشتند و هنگامی که قصد مسافرت داشتند اموال خود را به امانت به ایشان میسپردند. همچنین به خاطر صداقتی که در گفتار ایشان دیده بودند، در میان آنها به راستگوی معروف بود. ایشان خوش اخلاق، نیک گفتار و فصیح و شیوا بود. نیکی به مردم را دوست میداشت. افراد قبیلهاش اشیان را دوست میداشتند و به ایشان احترام میگذاشتند. همچنین مورد احترام همگان بود. لذا الله تعالی دربارۀ ایشان چنین میفرماید: ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ٤﴾ [القلم: 4] «و یقینا تو دارای اخلاق بسیار والایی هستی».
مطلب سوم: خلاصهای از زندگی پيامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم قبل از بعثت
پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم شخصیتی بود که از دوران کودکی در ایشان نشانههایی دیده میشد که آن جناب صلّی الله علیه وسلّم را از سایر مردم مشخص و متمایز میساخت. او دارای فکری وسیع، بینشی باز و نظراتی واضح و روشن بود. وی از زیرکی و فراست، بهره کامل و وافری برده و اندیشههایی داشت که هم راهنما و هم هدفدار بود؛ ایشان با سکوت و تفکر دائمیاش حق را جستجو مینمود. با عقل سلیم و فطرت پاکش، برگهای زندگی اجتماعی و اوضاع و احوال مردم را مطالعه میکرد و از خرافات دوری میجست و با مردم به بهترین شیوهای رفتار مینمود که از درک خودش و عملکرد مردم دریافته بود؛ بامردم در همۀ کارهای نیک همراه و همگام میشد؛ در غیر این صورت به گوشه گیری و عزلتی که با آن خو گرفته بود، باز میگشت.
ایشان هرگز شراب ننوشید و از آنچه به نیت بتان ذبح میشد، نمیخورد؛ هیچگاه در جشن بزرگداشت بتان شرکت نمیکرد؛ بلکه از دوران کودکی از معبودان باطل نفرت داشت و هیچ چیز، در نظرش زشتتر از بتان نبود و توان شنیدن سوگند خوردن به لات و عزی را نداشت. بدون شک تقدیرات الهی، ایشان را حفظ میکرد؛ چنانچه هرگاه هواهای نفسانی، ایشان را تشویق مینمود که به متاع و خوبیهای ظاهری دنیا روی بیاورد و یا هرگاه به بعضی از کارهای ناپسند دنیا احساس رضایت میکرد، عنایت و رحمت الهی، دخالت میکرد و مانع میشد.
پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم در میان قومش از لحاظ رفتار پسندیده، اخلاق نیکو، صفات کریمه و از نظر برازندگی، ممتاز بود. ایشان خوش اخلاقترین فرد قومش بود؛ با همسایهها و همپیمانانش از همه بهتر رفتار میکرد؛ از همه بردبارتر، راستگوتر، نرمخوتر، پاک دامنتر، نیکوکارتر، وفادارتر و امانتدارتر بود؛ چنانکه قومش، ایشان را امین نامیدند. همۀ خوبیها و صفات پسندیده در ایشان جمع شده بود. بناء به گفته ام المؤمنین خدیجه ل، آن جناب صلّی الله علیه وسلّم به مستمندان کمک میکرد؛ مهمان نواز بود و در راه حق، مشکلات را تحمل مینمود. [صحیح بخاری (3)]
مطلب چهارم: آغاز بعثت و امر به دعوت
هرچه پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم به چهل سالگی نزدیک میشد و هر اندازه بر بینش عمیق گذشتهاش، افزوده میگشت، شکاف فکریش با قوم و قبیلهاش، بیش از پیش افزایش مییافت؛ لذا خلوت و تنهایی را دوست داشت. از اینرو آب و غذا برمیداشت و به غار حراء در کوه نور میرفت که در دو میلی مکه قرار داشت.
او ماه رمضان را در غار حرا میگذراند و به هرمسکین و فقیری که نزدش میرفت، غذا میداد و اوقاتش را به عبادت الله یکتا و تفکر در دنیای هستی و قدرت نهفته در آن، سپری میکرد و به اعتقادات مشرکان و تصورات پوچ و بیمعنای آنها اعتقادی نداشت؛ اما در عین حال راهی روشن و روشی مشخص و مسیری معین، پیش رویش نداشت که با آن آرامش یابد.
این تنهایی و عزلت، گوشهای از تدبیر الله متعال برای آن جناب بود تا او را برای کاری بزرگ و رسالتی سترگ آماده نماید. کسی که در آینده، میخواست مسیر زندگی انسانها را تغییر دهد، باید این چنین مراحلی را میگذراند و مدتی را درخلوت و تنهایی سپری میکرد و از کارها و غوغای دنیا جدا میشد و از خواستههای ناچیز زندگی دست میکشید.
اینگونه الله متعال، پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم را برای به دوش کشیدن بار امانت و دگرگون ساختن چهره زمین و تغییر مسیر تاریخ، آماده ساخت و آنجناب را از سه سال پیش از تفویض این مسؤولیت بزرگ به وی، به عزلت و خلوت، رهنمون شد.
پس از آنکه آیات سوره المدثر، بر پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم نازل شد و آن جناب در راستای دعوتش، اوامری چند از سوی الله تعالی دریافت نمود.
مراحل دعوت به سوی توحید:
دعوت مکی بر دو گونه بود: ١- مخفیانه ٢- علنی.
1. دعوت مخفی که سه سال به طول انجامید.
2. دعوت آشکار ساکنان مکه از ابتدای سال چهارم بعثت تا اواخر سال دهم.
3. دعوت در بیرون مکه و انتشار دعوت درخارج این شهر که از اواخر سال دهم بعثت تا هجرت به مدینه طول کشید.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم ابتدا به صورت مخفیانه دعوت را شروع کردند، و خانواده شان یعنی همسر دخترانش، علی، و زید بن حارثه اسلام آوردند. سپس آنجناب صلّی الله علیه وسلّم به صورت مخفیانه کسانی را که به آنها اعتماد واطمینان داشت دعوت میداد، که ابوبکر(رض) نیز در همین زمان مسلمان شد. و مردم کم کم از دعوت ایشان با خبر شدند و با همدیگر در مورد آن صحبت میکردند.
فقرا ومساکین به سرعت به دین اسلام روی میآوردند. 3 سال از دعوت مخفیانه پیامبر صلّی الله علیه وسلّم گذشت وعده کمی از صحابه گرامی ایمان آورده بودند.
اما دعوت علنی، بعد از گذشت سه سال دعوت مخفیانه، دستور الله ﻷ برای آشکارا نمودن دعوت بر پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم نازل گردید. الله ﻷ میفرماید: ﴿فَٱصۡدَعۡ بِمَا تُؤۡمَرُ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡمُشۡرِكِينَ٩٤﴾ [الحجر: 94] یعنی: «پس آشکارا بیان کن آنچه را که به آن فرمان داده میشوی و به مشرکان اعتنا مکن». واین فرموده الله متعال: ﴿وَأَنذِرۡ عَشِيرَتَكَ ٱلۡأَقۡرَبِينَ٢١٤﴾ [الشعراء: 214] «خویشاوندان نزدیکت را بیم بده».
همان بود که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم بر کوه صفا رفت و دعوتش را برای مردم آشکار نمود و به آنان خبر داد که ایشان فرستادۀ الله به سوی همه جهانیان میباشد.
اولین کاری که رسول گرامی صلّی الله علیه وسلّم انجام داد، این بود که بنی هاشم را به خانهاش دعوت نمود. آنها به خانۀ آن جناب آمدند و عدهای از بنی مطلب بن عبدمناف نیز همراهشان بودند، ایشان خطاب به حضور چنین فرمود: «راهنما، به اهل و همراهانش دروغ نمیگوید؛ سوگند به ذاتی که معبود بحقی جز او نیست، من از سوی الله تعالی به سوی شما به طور خاص و به سوی همه مردم به طور عموم مبعوث شدهام. سوگند به الله شما میمیرید چنانکه میخوابید و پس از آن زنده میشوید همانطور که از خواب برمیخیزید و در مورد آنچه انجام داده اید، بازخواست میگردید و سرانجام، یا به بهشت ابدی یا به دوزخ ابدی میروید». [الکامل از ابن اثیر (1/584)]
مطلب پنجم: رسول گرامی صلّی الله علیه وسلّم اسوۀ کامل هست
بشر در هر زمانی نیازمند الگویی است که آنها را از گمراهی و افتادن در پرتگاه هلاکت نجات دهد، الگویی که آنها را فراتر از تفسیر مادی حیات ببرد و این الگو را در شخصیت والای پیامبر گرامی اسلام محمد صلّی الله علیه وسلّم چه در کردار و چه در گفتار ایشان پیدا میتوانیم.
آنچه امروز امت اسلامی به آن نیاز دارند دانستن اصول اخلاقی پیامبر گرامی و شناخت ماهیت حرکت و دعوت و هدایات ایشان در همه جوانب حیات اعم از ادب ورزی، امانتداری، پوزش پذیری، حق گرایی، حیاورزی، راستگویی، خوش خلقی، فروتنی و... تا رفتارهای اجتماعی ایشان اعم از قانون مداری، گشاده دستی، گشاده رویی، مشورت پذیری، همزیستی با اقشار مختلف اجتماع و... از عبادتش با الله تعالی تا رفتارشان با طبیعت همه و همه است که برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی میتوان به آن تمسک جست.
پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم آخرین فرستاده و رسول الله تعالی است که برای هدایت بشر آمده است، لذا تنها پیامبر مسلمانان نبوده و نمیباشد بلکه پیامبر جهانیان است و رسالتش هدایت تمامی انسانهاست پس در حقیقت الگو و سرمشقی برای جهانیان میباشد.
آری، جالبترین، پاکترین و ارجمندترین دفتر در همه تاریخ بشر، آن دفتری است که تاریخ زندگی انسان کامل یعنی پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم در آن درج شده است، تاریخی که زیباترین ارمغانها برای هوشمندان روشن دل بوده و درخشانترین گوهر گرانبها برای کاوشگران است.
پیامبر گرامی ما صلّی الله علیه وسلّم به عنوان آخرین پیامبر که کاملترین دین را در اختیار بشر نهاده در میان پیامبران الهی همانند خورشید میدرخشد؛ چرا که هم اولوالعزم است و رسالت جهانی دارد و هم صاحب کتاب و شریعت مستقل است که هم اصول ادیان پیشین را تصدیق و تکمیل میکند و هم راه جدیدی را پیش پای انسان مینهد. ایشان بشری است که چون دیگران میخورد، میآشامد و بر زمین در پی روزی تلاش میکند. انسانی که ازدواج میکند و حتی در غم از دست دادن فرزندش اشک از چشمانش جاری میشود، همان گونه که قرآن اشاره میفرماید بشری است مانند دیگران: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ﴾ [الكهف: 110] «بگو من بشری چون شما هستم به سوی من وحی میشود» اما این بشر دارای ویژگیهای خاصی است که از جمله این ویژگیها متصل بودن به سرچشمه وحی است. الله تعالی ایشان را برگزیده و تعلیم داده لذا همه رفتار و گفتارش منطبق بر وحی است و سخنی از خود نمیگوید. «به سوی من وحی میشود» هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید و گفتارش جز وحی خالص نیست و الله متعال تعلیم او را به عهده گرفته است. ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ٤ عَلَّمَهُۥ شَدِيدُ ٱلۡقُوَىٰ٥﴾ [النجم: 3-5] «و از روی هوی و هوس سخن نمیگوید. آن (چیزی که با خود آورده و با شما درمیان نهاده است) جز وحیی نیست که (بر او) فرستاده میشو. (ملک) بس نیرومند آنرا به او آموخته است». بشری معصوم از خطا و گناه که هرگز لغزشی از او سر نمیزند و گفتار و رفتارش الهی و آموزنده است.
بزرگمردی که هیچ کس به عظمت خلق و خوی او نمیرسد ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ٤﴾ [القلم: 4] «و همانا تو از خوی سترگی برخوردار هستی».
نظرات