بخش سوم: اخلاق اجتماعی
مطلب اول: تواضع پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم
تواضع وشکسته نفسی، عالیترین مقام اخلاقی، و راه کسب شرف و سروری، و رفعت و بلند رفتن مقام بنده در نزد الله متعال میباشد، طوریکه پیامبر گرامی فرموده است: (هیچ بندهای بخاطر الله تواضع و فروتنی نمیکند مگر اینکه الله تعالی مقامش را بلند میبرد). [صحیح مسلم (٢٥٨٨)]
سیره عملی و سخنان پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم سرشار از تواضع و فروتنی و دوری از تکبر و خود بزرگ بینی است. آن جناب صلّی الله علیه وسلّم ضمن آنکه خودش از هر کاری که موجب تکبر شود، دوری مینمود، پیروان خویش را هم از آن برحذر میداشت. از عبد الله ابن مسعود(رض) روایت شده که پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم فرمود: «لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ» قَالَ رَجُلٌ: إِنَّ الرَّجُلَ يُحِبُّ أَنْ يَكُونَ ثَوْبُهُ حَسَنًا وَنَعْلُهُ حَسَنَةً، قَالَ: «إِنَّ اللهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ، الْكِبْرُ بَطَرُ الْحَقِّ، وَغَمْطُ النَّاسِ» [صحیح مسلم (147)]. «کسی که به اندازه یک مثقال ذره کبر و غرور در دل دارد، داخل بهشت نمیشود. شخصی سوال کرد: ای رسول الله! همانا انسان دوست دارد که لباس وکفشش قشنگ باشد، آیااین نیز بیانگر کبر است؟ پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم فرمود: [مانعی ندارد] همانا الله تعالی زیبا است و زیبائی را دوست دارد. تکبر عبارت است از: انکار حق وتحقیر مردم».
اخلاق پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم از اخلاق همه مردم بهتر و کاملتر بود. آن جناب صلّی الله علیه وسلّم نمونه عملی قرآن کریم بود؛ چنانکه عایشه(رض) میگوید: «اخلاق ایشان، قرآن بود». [مسند احمد (24601) و الادب المفرد از بخاری (308)]
همچنین پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم میفرماید: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» [مسند البزار (8949)]. «همانا من مبعوث شدهام تا ارزشهای اخلاقی را کامل کنم».
یکی از دلایل تواضع پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم این است که ایشان، تعریف و تمجید و ستایش را دوست نداشت. عمر بن خطاب(رض) میگوید: رسول اکرم صلّی الله علیه وسلّم فرمود: «لاَ تُطْرُونِي، كَمَا أَطْرَتْ النَّصَارَى ابْنَ مَرْيَمَ، فَإِنَّمَا أَنَا عَبْدُهُ، فَقُولُوا عَبْدُ اللَّهِ، وَرَسُولُهُ» [صحیح بخاری (3445)]. «در مدح و ستایش من افراط نکنید، آنگونه که نصاری در مورد عیسی بن مریم افراط کردند؛ چراکه من، بندۀ او هستم؛ پس بگویید: بنده الله و فرستادۀ او».
ملاحظه میکنیم پیامبری که بهترین انسان روی زمین بشمار میرود، با غرور و تکبر رابطهای ندارد، انس بن مالک(رض) میگوید: «لَمْ يَكُنْ شَخْصٌ أَحَبَّ إِلَيْهِمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَكَانُوا إِذَا رَأَوْهُ لَمْ يَقُومُوا لِمَا يَعْلَمُونَ مِنْ كَرَاهِيَتِهِ لِذَلِكَ». «نزد صحابه هیچکس از رسول الله صلّی الله علیه وسلّم محبوبتر نبود؛ با این حال، هرگاه صحابه رسول الله صلّی الله علیه وسلّم را میدیدند، بلند نمیشدند؛ زیرا میدانستند که آن جناب صلّی الله علیه وسلّم این کار را نمیپسندد». [سنن ترمذی (2754)]
پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم تواضع شگفت انگیز و بینظیری در برابر فقرا و مساکین و حاجتمندان داشت، انس بن مالک(رض) میگوید: «جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ لِي إِلَيْكَ حَاجَةً، فَقَالَ لَهَا: "يَا أُمَّ فُلَانٍ، اجْلِسِي فِي أَيِّ نَوَاحِي السِّكَكِ شِئْتِ، حَتَّى أَجْلِسَ إِلَيْكِ" قَالَ: فَجَلَسَتْ، فَجَلَسَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَيْهَا حَتَّى قَضَتْ حَاجَتَهَا». «زنی نزد پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم آمد و گفت: من با شما کاری دارم. آنجناب صلّی الله علیه وسلّم فرمود: «سر هر راهی از راههای مدینه که خواستی، بنشین؛ من با تو مینشینم (و کارت را انجام میدهم) انس(رض) میگوید: پیامبر صلّی الله علیه وسلّم با وی نشست و نیازش را برطرف کرد». [سنن ابوداود (4818)]
پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم در رأس انسانهای متواضع و بیتکلف قرار داشت؛ ابوهریره(رض) میگوید: پیامبر صلّی الله علیه وسلّم فرمود: «لَوْ دُعِيتُ إِلَى ذِرَاعٍ أَوْ كُرَاعٍ لَأَجَبْتُ، وَلَوْ أُهْدِيَ إِلَيَّ ذِرَاعٌ أَوْ كُرَاعٌ لَقَبِلْتُ». «اگر مرا برای صرف ران یا پاچه (گوسفندی) دعوت کنند، خواهم پذیرفت؛ همچنین اگر به من ران یا پاچهای هدیه داده شود، میپذیرم». [صحیح بخاری (2568)]
انسانهای متکبر باید کردار و گفتار پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم را آویزه خویش سازند تا همیشه مانعی برای تکبر و برتری طلبی آنان باشد.
ابوهریره(رض) میگوید: رسول الله صلّی الله علیه وسلّم فرمود: «بَيْنَمَا رَجُلٌ يَمْشِي فِي حُلَّةٍ، تُعْجِبُهُ نَفْسُهُ، مُرَجِّلٌ جُمَّتَهُ، إِذْ خَسَفَ اللَّهُ بِهِ، فَهُوَ يَتَجَلْجَلُ إِلَى يَوْمِ القِيَامَةِ» [متفق علیه]. «روزی، یک مرد که سرش را شانه زده و لباسی مورد پسند پوشیده بود، قدم میزد و با تکبر راه میرفت؛ ناگهان الله تعالی او را در زمین فرو برد. لذا او تا روز قیامت در زمین فرو خواهد رفت».
یکی از موانع مهم نیل به سعادت دنیوی و اخروی، خودمحوری و غرور و تکبر است. این خصلت راه پذیرش هدایت را مسدود میکند، به هر اندازه که روحیه تواضع در انسان پرورش یابد، امکان نیل به هدایت و قرب الهی بیشتر میشود. بنابراین، تواضع و فروتنی، یکی از مهمترین و برترین صفات پسندیده مسلمان است.
تواضع رسول گرامی صلّی الله علیه وسلّم در فتح مکه (ورود متواضعانه، نه فاتحانه):
هنگامی که الله تعالی مکه مکرمه را برای پیامبرش صلّی الله علیه وسلّم گشود و سپاه قریش پس از بیست و سه سال جنگ و دشمنی در برابر ایشان به زانو درآمدند، درحالی وارد مکه شد که سرش را به نشانه تواضع در برابر الله تعالی و ستایش به درگاه او پایین انداخته بود.
آری، با وجود اینکه لشکر اسلام فاتحانه وارد مکه گردید و پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم نیز بر شترش در حالی که عمامه سیاهی بر سر داشت، پیشاپیش آنان در حرکت بود، اما سرش را به خاطر تواضع در پیشگاه پروردگار پایین انداخته و بر زین شتر خم شده بود، زیرا ایشان با مشاهدۀ این کاروان عظیم و مهیب که در رکاب او در حرکت بودند و منتظر کوچکترین اشارهای از جانب ایشان بودند تا در مکه هیچ جنبندهای را باقی نگذارند، این پیروزی بزرگ او را به یاد گذشتهای نزدیک میانداخت که از مکه بیرون رانده شده بود و اکنون با این هیبت و نصرت الهی به مکه بازمیگشت. چه کرامت و لطف بزرگی از جانب پروردگار شامل حال او شده بود. بنابراین، میبایست هر چه بیشتر از الله تشکر نماید و در مقابل او کرنش و سر، خم مینمود.
آنجناب صلّی الله علیه وسلّم با مردم همچون رهبری محبوب و متواضع رفتار میکرد، بزرگواری که بزرگیش از اخلاق و رفتارش بود نه از جاه و مقام و نفوذش. همیشه و در تمام مراحل دعوتش پیامبری متواضع بود، چه هنگامی که مورد ظلم و ستم قرار گرفته بود و چه بعد از غلبه و پیروزی و چه درزمانی که تنها بود، و چه در وقت مشکلات و سختیها و چه در قله افتخار و پیروزی حتی بعد از این که بر جزیرة العرب غلبه یافت و همه از او فرمانبرداری میکردند.
به علت تواضع شدید ایشان بود که وقتی فرد تازه واردی که اولین بار وارد مسجد میشد ایشان را در میان یارانش تشخیص نمیداد. انس بن مالک(رض) میگوید: هنگامی که ما با پیامبر صلّی الله علیه وسلّم در مسجد نشسته بودیم. مردی با شترش وارد شد و آن را در مسجد بر زمین خواباند. سپس پاهایش را بست آنگاه رو به سوی مسلمانان کرد و گفت: کدام یک از شما محمد صلّی الله علیه وسلّم است؟ پیامبر صلّی الله علیه وسلّم در میان آنها نشسته و تکیه داده بود. گفتیم: آن مرد سفید پوستی که تکیه داده است. [صحیح بخاری (63)]
پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه وسلّم را هرکسی میتوانست به آسانی ملاقات نموده و نیاز خویش را به ایشان بازگو نماید، زیرا آنجناب صلّی الله علیه وسلّم دوست نداشت دربان و یا نگهبانی داشته باشد تا مردم را از دیدن و یا سخن گفتن با ایشان باز دارند. [صحیح مسلم (1274) سنن ابن ماجه (3035) با تصحیح البانی (2461)]. تواضع و شکسته نفسی و فروتنی پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم سبب شد که دوستی و محبت مردم به ایشان بیشتر شده و گرویدۀ اخلاق عالی ایشان گردند.
مطلب دوم: مهمان نوازی و هدیه دادن پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم
مهمانداری و مهمان نوازی خصلت بسیار خوب و نیک است که دین مبین اسلام آن را تایید و بر آن تاکید میکند. تمامی پیامبران به این صفت زیبا و پسندیده آراسته بودند و یکی از صفات بارز آنان مهماندوستی بود و هیچ پیامبری را سراغ نداریم که از مهمان روگردان بوده باشد. ولی مهمانداری و مهماننوازی رسول گرامی صلّی الله علیه وسلّم یکی از صفات برجسته ایشان و خانواده ایشان بود. نه این فقط بلکه همۀ خوبیها و صفات پسندیده در ایشان جمع شده بود. بنا به گفته ام المؤمنین خدیجه(رض) آنگاه که در ابتدای بعثت به رسول اکرم صلّی الله علیه وسلّم دلداری داده فرمود: «قسم به الله که الله تو را هرگز خوار و ذلیل نخواهد کرد، زیرا که تو به نزدیکان نیکی میکنی، بار ضعفا را بر دوش میکشی و بینوایان را کمک میکنی مهمان نواز هستی و مصیبت زدگان را یاری میرسانی». [متفق علیه]
پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم سرزمینهای زیادی را در اختیار داشت و انسانهای زیادی، مطیع و فرمانبردار ایشان بودند و کاروانهای آذوقه از مناطق مختلف نزد ایشان میآمد. ولی آب و غذای پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم مانند غذای پادشاهان و سرمایه داران نبود. آنجناب زمانی سیر غذا میخورد که مهمانی نزدش میآمد؛ به خاطر مهمان، غذای خوبی تدارک میدید تا انس و الفت بیشتر گردد و نیکیهای مهمانانش را جبران نماید.
آن جناب صلّی الله علیه وسلّم به مهمانان خوشامدید میفرمود از آنان استقبال گرم به عمل میآورد، طوریکه از ابن عباس ب روایت شده که میگوید: «هنگامی که وفد قبیله عبدقیس نزد رسول الله صلّی الله علیه وسلّم آمد. رسول الله صلّی الله علیه وسلّم فرمود: «مَرْحَبًا بِالوَفْدِ - أَوِ القَوْمِ - غَيْرَ خَزَايَا وَلاَ نَدَامَى» [متفق علیه]. «بسیار خوش آمدند این گروهی که آمدند، امیدوارم از آمدنتان ناراحت و پشیمان نشوید». بدون شک استقبال و خوشامدگویی از مهمانان، شادی و الفت را وارد قلب آنها مینماید.
آنجناب صلّی الله علیه وسلّم پذیرایی و اکرام مهمان را یک وجیبه دینی دانسته وآنرا برای میزبان منظم ساخته و دسته بندی نموده است چنانکه میفرماید: «وَمَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَاليَوْمِ الآخِرِ فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَهُ جَائِزَتَهُ» قَالَ: وَمَا جَائِزَتُهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «يَوْمٌ وَلَيْلَةٌ، وَالضِّيَافَةُ ثَلاَثَةُ أَيَّامٍ، فَمَا كَانَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَهُوَ صَدَقَةٌ عَلَيْهِ» [متفق علیه]. «وهر کس به الله و روز قیامت ایمان دارد، مهمانش را باید گرامی بدارد. جایزهاش یک روز است و مهمانیش سه روز؛ و بعد از آن، صدقه محسوب میشود».
هدیه دادن و هدیه گرفتن پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم:
هدیه دادن و نیز تشکر کردن از کسی که هدیه میدهد، دلیل سخای قلب و پاکی اوست. هدیه دادن و سخاوت، یکی از ویژگیهای اخلاقی پیامبر گرامی ما صلّی الله علیه وسلّم به شمار میرود و در این میدان از دیگران، سبقت گرفته است. عایشه(رض) میگوید: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقْبَلُ الهَدِيَّةَ وَيُثِيبُ عَلَيْهَا» [صحیح بخاری (2585)]. «پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم هدیه را میپذیرفت و به هدیه کننده، در عوض آن، پاداش میداد».
همچنان ایشان صلّی الله علیه وسلّم فرموده است: «تَهَادُوا تَحَابُّوا» (هدیه بدهید تا همدیگر را دوست بدارید). [الادب المفرد (594) و البانی در صحیح الجامع (3004) آن را حسن دانسته است].
بدون شک جامعهای که اینگونه مظاهر عالی اخلاق را رعایت کند الفت ومحبت دائم بر آن جامعه حاکم خواهد بود.
ابن عباس میفرماید: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَجْوَدَ النَّاسِ، وَكَانَ أَجْوَدُ مَا يَكُونُ فِي رَمَضَانَ حِينَ يَلْقَاهُ جِبْرِيلُ، وَكَانَ يَلْقَاهُ جِبْرِيلُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ رَمَضَانَ، فَيُدَارِسُهُ القُرْآنَ، فَلَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حِينَ يَلْقَاهُ جِبْرِيلُ أَجْوَدُ بِالخَيْرِ مِنَ الرِّيحِ المُرْسَلَةِ» [متفق علیه]. «رسول الله صلّی الله علیه وسلّم سخاوت مندترین انسان بود و در ماه رمضان هنگامیکه با جبریل ملاقات میکرد سخاوت مندتر از سایر اوقات میشد و جبریل ÷ در هر شب از ماه رمضان با رسول الله صلّی الله علیه وسلّم ملاقات میکرد و قرآن را ـ تا جاییکه نازل شده بود ـ با ایشان تکرار مینمود و رسول الله صلّی الله علیه وسلّم هنگام ملاقات با جبریل ÷ نسبت به بذل و بخشش خیرات از تندباد وزنده هم سریعتر میشد».
پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم بر اساس اعتماد به الله تعالی چنان بذل و عطا میکرد که از فقر و بیچارگی هیچ هراسی نداشت. ابوذر(رض) میگوید: با رسول الله صلّی الله علیه وسلّم بودم. پس هنگامی که چشم رسول الله صلّی الله علیه وسلّم به (کوه) احد افتاد، فرمود: «اگر این کوه، برای من تبدیل به طلا شود، دوست ندارم یک دینار از آن، بیش از سه روز، در خانۀ من بماند. مگر دیناری که آن را برای پرداخت وام، نگه داشته باشم».
آنجناب صلّی الله علیه وسلّم این بذل و سخاوت را عملا در حیات شان تطبیق نمودند تا نمونه و الگو برای امت باشد، چنانکه از انس(رض) روایت است که گفت: «مَا سُئِلَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلَى الْإِسْلَامِ شَيْئًا إِلَّا أَعْطَاهُ، وَلَقَدَ جَاءَهُ رَجُلٌ فَأَعْطَاهُ غَنَمًا بَيْنَ جَبَلَيْنِ، فَرَجَعَ إِلَى قَوْمِهِ، فَقَالَ: يَا قَوْمِ أَسْلِمُوا، فَإِنَّ مُحَمَّدًا يُعْطِي عَطَاءً مَنْ لَا يَخْشَى الفَقْر» [صحیح مسلم (2312)]. «رسول الله از چیزی بخاطر اسلام سؤال نشدهاند، مگر اینکه دادهاند. مردی نزدش میآمد و ایشان رمۀ گوسفندی را که در میان دو کوه بود، به وی میداد، و او به قوم خود بازگشته میگفت: ای قوم مسلمان شوید. زیرا محمد صلّی الله علیه وسلّم بخشش کسی را میکند که از فقر نمیترسد». از جبیر بن مطعم روایت است که در هنگام بازگشت پیامبر صلّی الله علیه وسلّم از حنین با وی میرفت، بادیه نشینان با سؤالاتشان او را متوقف ساختند تا ناگزیر ایشان صلّی الله علیه وسلّم را وادار نمودند که بدرخت سمره پناه برده و ردایش را ربودند. پیامبر صلّی الله علیه وسلّم بلند شده و فرمود: ردای مرا بدهید، اگر به عدد این درختان خاردار نعمت نزدم میبود، آنرا میان شما تقسیم میکردم، و مرا نه بخیل و نه بسیار دروغ پرداز و نه بزدل مییافتید». [صحیح بخاری (2821)]
سهل(رض) میگوید: زنی، چادری را که کناره آن، بافتنی داشت، به پیامبر صلّی الله علیه وسلّم هدیه داد رسول الله صلّی الله علیه وسلّم که به آن نیاز داشت، آنرا پذیرفت و بعنوان ازار، از آن استفاده کرد. یکی از اصحاب، آنرا پسندید و گفت: چقدر زیبا است! آنرا به من بدهید. مردم، به او گفتند: کار خوبی نکردی. زیرا رسول الله صلّی الله علیه وسلّم به آن نیاز داشت و آن را پوشیده بود. با وجود این، تو آن را طلب کردی. و میدانی که هر گاه از رسول الله صلّی الله علیه وسلّم چیزی خواسته شود، دریغ نخواهد کرد. آن شخص گفت: به الله سوگند، من آن را برای پوشیدن درخواست نکردم. بلکه میخواهم آن را کفن خود نمایم. سهل میگوید: سرانجام، همان چادر، کفن آن شخص گردید. [صحیح بخاری (6036)]
آری! آنجناب صلّی الله علیه وسلّم بخشش و عطای بینظر داشت، چه این بذل به فقیر و محتاج میبود، و چه بخاطر کسب دلهای مردم بمنظور گرویدن شان به اسلام، و چه برای اینکه سرمشقی برای امت باشد؛ با این حال، گاهی دو ماه میگذشت ولی در خانههای رسول الله صلّی الله علیه وسلّم آتشی برای پخت وپز افروخته نمیشد و فقط بر خرما و آب قناعت میکردند.
مطلب سوم: صبر و بردباری رسول گرامی صلّی الله علیه وسلّم
صبر و حوصله و گذشت در هنگام قدرت و صبر در برابر سختیها، از ویژگیهایی بود که الله متعال رسول گرامی صلّی الله علیه وسلّم را به آن پرورش داده بود. از هر فرد بردبار، لغزشی سر میزند و برخورد نادرست و خطایی به جای میماند؛ اما پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم به رغم آزار و اذیت فراوانی که میکشید، فقط بر صبر و شکیبایی ایشان افزوده میشد و هرچه بیشتر از سوی جاهلان زیاده روی مشاهده میکرد، بر بردباریش افزوده میگشت.
انس(رض) مىگوید: با پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم قدم مىزدم. ایشان ردایی نجرانى که حاشیهاى ضخیم داشت، پوشیده بود. در این اثنا، مردى بادیه نشین به آن جناب رسید و ردایش را محکم کشید، طورى که من به گردن پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم نگاه کردم و اثر حاشیه ردا را که به شدت کشیده بود، دیدم؛ سپس آن مرد گفت: دستور بده تا از مال الله که در اختیار توست، به من هم چیزى بدهند. پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم به او نگاه کرد و تبسم فرمود و دستور داد تا به او هم چیزى بدهند. [متفق علیه]
همچنین هنگامى که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم از غزوه حنین بر مىگشت، تعدادى بادیه نشین به دنبالش آمدند و از ایشان درخواست مال نمودند، تا جایى که آن جناب صلّی الله علیه وسلّم را مجبور ساختند زیر درختى برود؛ آنان ردایش را ربودند. پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم بلند شده و فرمود: ردای مرا بدهید، اگر به عدد این درختان خاردار نعمت نزدم میبود، آنرا میان شما تقسیم میکردم، و مرا نه بخیل و نه بسیار دروغ پرداز و نه بزدل مییافتید». [صحیح بخاری (2821)]
بلی این است راه و روش پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم در تعامل با مردم تازه وارد به اسلام با نرمی و ملایمت. و بدون شک این شیوه یکی از بهترین شکلهای تربیت و آموزش خوب، و شناخت مصلحتها و دفع مفاسد است.
هنگامی که صحابه کرام فردی را دیدند که اشتباه کرد و دچار لغزش شد، به غیرت آمدند و برای باز داشتنش از انجام منکر، مبادرت ورزیدند و این حق آنها بود؛ اما الگوی صبر و بردباری، رسول گرامی صلّی الله علیه وسلّم آنها را به خاطر نادانی آن فرد و پیامدهای ناگوار آن، از بروز هرگونه واکنشی بازداشت.
ابوهریره(رض) میگوید: مردی بادیه نشین در مسجد ادرار کرد؛ مردم برخاستند تا او را تنبیه کنند. پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم فرمود: «او را به حال خودش رها کنید و یک سطل آب روی ادرار او بریزید؛ زیرا شما مأموریت دارید که آسان بگیرید، نه سخت». [صحیح بخاری (220)]
از سوی دیگر، جا دارد که صبر و تحمل پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم در مسیر دعوت و تعامل با دیگران برای ما اسوه و الگو باشد تا از ایشان پیروی کنیم و به خاطر خود از مردم انتقام نگیریم.
در مدیریت اجتماعی و اخلاق معاشرت، صبر بر جفاها و تندیها و صبوری در برابر ناملایمات و حرفهای خشن دیگران، از عوامل عمده موفّقیّت است. جناب اکرم صلّی الله علیه وسلّم این خصلتها را در اوج خود دارا بود.
ام المؤمنین عایشه(رض) از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم پرسید: آیا روزی سختتر از روز احد بر سر شما آمده است؟ آن جناب صلّی الله علیه وسلّم فرمود: «از سوی قومت سختیهای زیادی را متحمل شدهام، اما شدیدترین مشکلی که از سوی آنها با آن مواجه شدم، روز عقبه بود؛ یعنی هنگامی که خودم را به عبدیالیل بن عبد کلال عرضه کردم و خواستهام را به او گفتم؛ او خواستهام را نپذیرفت؛ من که به شدت اندوهگین بودم، به سویی که چهرهام به آن طرف بود، به راه افتادم و هنگامی که به خود آمدم، دیدم در قرن الثعالب هستم. آنجا سرم را بلند کردم، ناگهان چشمم به ابری افتاد که بر سرم سایه انداخته بود. به آن ابر نگاه کردم؛ جبرئیل ÷ را در میان آن دیدم. گفت: الله، سخنان قومت و پاسخی را که به تو دادند، شنید. اکنون ملَک کوهها را به سوی تو فرستاده است تا در مورد آنها هر چه میخواهی، به او دستور دهی. سپس ملَک کوهها مرا صدا زد و سلام کرد و گفت: ای محمد! الله، سخنان قومت را شنید؛ من، ملَک کوهها هستم. پروردگارم، مرا به سوی تو فرستاد تا در اختیار تو باشم و هر چه میخواهی، انجام دهم. اگر میخواهی دو کوه سخت مکه را بر آنان فرود میآورم. رسول اکرم صلّی الله علیه وسلّم فرمود: «من امیدوارم که الله، از نسل آنان، کسانی را بیاورد که فقط الله را عبادت کنند و چیزی را با او شریک نسازند». [متفق علیه]
متأسفانه امروزه بسیاری از مردم در امر دعوت عجله میکنند و میخواهند زود نتیجه بگیرند؛ در حالی که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم اینگونه نبود. باید دانست که انتقام گرفتن به خاطر خود در مسیر دعوت، نقص و عیب شمرده میشود. به همین خاطر بسیاری از حرکتها دچار شکست میشوند؛ زیرا مشکلات فوق دامنگیر افراد آنها میگردد، پس صبر و تحمل کجاست؟ و باید بدانیم که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم با صبر و بردباری ومبارزه طولانی، پس از سالیان زیاد سرانجام به آرزویش رسید.
ما نیز باید لحظاتی به برخوردهای رسول اکرم صلّی الله علیه وسلّم با مشکلات فکر کنیم تا شاید از تأسی جستن به پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم بهرهای ببریم، در برابر اذیت و آزار مردم صبر کنیم و با آنان با نرمی و بردباری برخورد نماییم و اگر کار نیکی انجام دادند، آنها را تشویق کنیم و روحیه خوشبینی را در دلهایشان غرس نماییم.
بلی، صبر و بردباری توشه پرهیزگاران، وسیله و سامان دعوتگران، و راه توانمندی و اقتدار در زمین، و بالآخره گنجی کمیابی است که خیر فراوان در آن نهفته است، بدون صبر، نصر و پیروزی، و پیشوایی در زمین، و قیادت و رهبری مردم ناممکن است، چرا که صبر و بردباری مانع غضب شده و نفس را هنگام شتاب و بیپروایی اداره میکند، صبر و شکیبایی محبت را به میان میآورد، عزم را قوی، و فکر و اندیشه را راسخ و پخته میسازد، خلاصه اینکه صبر و بردباری نعمتی بزرگی است که الله تعالی به بنده که خواسته باشد، ارزانی مینماید، چنانکه در حدیث شریف آمده: «وَمَنْ يَصْبِرْ يُصَبِّرْهُ اللهُ، وَمَا أُعْطِيَ أَحَدٌ مِنْ عَطَاءٍ خَيْرٌ وَأَوْسَعُ مِنَ الصَّبْرِ». «وآنکه خود را به صبر وادارد، الله متعال به وی توفیق صبر میدهد، و برای هیچکس بخشش و عطایی بهتر و وسیعتر از صبر داده نشده است». [صحیح مسلم (۱۰۵۳)] ازینرو هوشیاران و خردمندان، و فرمانروایان و بزرگان تاریخ معنای صبر را درست درک نموده بودند، عمر فاروق(رض) فرموده است: «وَجَدْنَا خَيْرَ عَيْشِنَا بِالصَّبْرِ». «خوبیهای زندگی خویش را در صبر و پایداری دریافتم». [صحیح بخاری معلقاً باب الصبر عن محارم الله]. و علی(رض) میفرماید: «صبر و شکیبایی سوارهای است که هرگز نمیلغزد». [مدارج السالکین از ابن قیم: ۲ (رح)۱۵۸].
رسول گرامی صلّی الله علیه وسلّم به صبر و گذشت دستور میداد:
ابوهریره(رض) میگوید: «مردی نزد پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم آمد و از همسایهاش شکایت کرد. پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم فرمود: صبر کن (و همسایهات را تحمل کن) آن مرد چندین بار دیگر برای شکایت از آزار و اذیت همسایهاش نزد آن جناب صلّی الله علیه وسلّم آمد (و در آخرین بار) پیامبر اکرم به وی فرمود: برو اسباب و وسایل زندگیات را در کوچه بینداز! و آن مرد نیز چنین کرد، مردم که او را در این حالت میدیدند علت این کار را از وی جویا میشدند و او در جواب حالت اذیت و آزاری که از همسایه به او رسیده بود، بازگو میکرد، مردم با شنیدن آن، همسایهاش را نفرین مینمودند و میگفتند: الله او را فلان و فلان ... کند، همسایه (که متوجه اشتباه خود شده بود) نزد او آمد و گفت: به خانهات برگرد، از این پس هرگز از جانب من حرکتی نامناسب و آزاردهنده نخواهی دید». [سنن ابوداود (5153) وصحیح سنن ابی داود (4292)].
نمونهای از صبر و شکیبایی پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم در ایام حج:
حج خود نوعی از جهاد بشمار میرود، لذا پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم در این جهاد انواعی از صبر را در یک وقت و زمان مراعات نموده برای امت به عرض گذاشت.
صبر و تحمل آنجناب صلّی الله علیه وسلّم در برابر زحمت و مشقت رهبری و قیادت مردم بدون احساس خستگی و رنجش و عدم برخورد زشت با رعیت، امریست که هوش و خرد را به حیرت و شگفت میآورد که نیازی به ذکر دلیل ندارد، زیرا هر انسان با خرد اگر در بزرگی مسؤولیت و حال آنجناب صلّی الله علیه وسلّم در حج با دقت نظر اندازد، درخواهد یافت که ایشان نمونهای از صبر و تحمل و شکیبایی در برابر مردم و رعیت، در تاریخ بشریتاست.
و اگر در بزرگی وظیفه و مسؤولیتی که بدوش داشتند نظر افگنده شود درخواهیم یافت که ایشان از یکسو بنده پرتلاش و حریص برانجام عبادات و قربات با عاجزی و فروتنی و اظهار خواری به الله تعالی بود، که مناسک حج را با وجه احسن و اکمل ادا مینمودند، و از سوی دیگر رهبر و قاید مردم، با خبر از حال و احوال رعیت بوده، و در راه اتحاد و همبستگی آنان کوشا بودند. ایشان صلّی الله علیه وسلّم معلم و مرشد جمعیت بیشماری از مردم بودکه آنها را بسوی پیروزی، خیر و صلاح دنیا و آخرت دعوت مینمود، قلب عزیزشان به خاطر ابلاغ و رسانیدن دعوت و رسالت الهی با وجه احسن؛ سخت در تپش میبود.
پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم نمونه و الگو و مورد توجه مردم بود، هر فردی از حجاج منتظر گفتار ایشان بودند، تا مانند ایشان عمل نموده و خط سیرشان را بپیمایند.
علاوه بر آن زحمت، تکالیف و مشکلات حج آن زمان به هیچکس پنهان نبوده و وسایل راحت و سهولتی که امروز متوفر است، در آن زمان اصلاً وجود نداشته است، در چنین حالت مردیکه سنش بیشتر از شصت سال است و نُه همسر و سایر ضعیفان و ناتوانان ازخویشانشان نیز در رکاب ایشان صلّی الله علیه وسلّم قرار داشتند، رعایت و مسؤولیت همه آنان را از یک جهت، و رهبری و زمامداری امت را از جهت دیگر به عهده داشت.
علاوه بر آن حضور ناتوانان مانند بیماران، زنان، کودکان و بزرگسالان با ایشان ایجاب میکرد تا از لطف و مهربانی و دلسوزی آنجناب صلّی الله علیه وسلّم برخوردار گردیده وجویای احوال آنان باشد. باوجود اینهمه ایشان حقیقتاً انسان با عظمت بودکه از صبر و تحمل بیمثیلی در این موسم برخوردار بود، و چه بسا زحمات و سختیها را در رهبری و قیادت امت متحمل شدند و همه رعیت را در قلب و مسیر واحد جمع نمودند.
پس هر کسی که رسول گرامی صلّی الله علیه وسلّم را رهبر و مقتدای خود میداند، باید از راه و روش ایشان پیروی نموده صبر و تحمل و همت را در همه عرصههای زندگی خویش پیشه کند، همانگونه که پیامبر گرامی ما صلّی الله علیه وسلّم آن را در تمام عرصههای زندگی خویش عملی نمودند، زیرا ایمان راستین همانا صبر و بردباری و گذشت است و الله متعال با صابران است، و مزدشان را در مقابل صبرشان کامل و بدون حساب میدهد، و چون ایشان صلّی الله علیه وسلّم بر زحمت و مشقت و تکالیف دنیا و طاعات الهی ثابت قدم و استوار باشد، و از بیقراری و شکوه و ناله و شکایت و غضب برحذر باشد که هیچ دستآوردی ندارد، و چون آنجناب صلّی الله علیه وسلّم با مردم همیشه آمیخته و پیوسته باشد و برآزار و اذیت آنان صابر و بردبار باشد، و گذشت نماید، طوری که فرموده است: «الْمُؤْمِنُ الَّذِي يُخَالِطُ النَّاسَ، وَيَصْبِرُ عَلَى أَذَاهُمْ، أَعْظَمُ أَجْرًا مِنَ الْمُؤْمِنِ الَّذِي لَا يُخَالِطُ النَّاسَ، وَلَا يَصْبِرُ عَلَى أَذَاهُمْ». «اجر و پاداش مؤمنی که با مردم آمیخته و پیوسته بوده و بر اذیت آنها صبر مینماید، بیشتر و بزرگتر از مؤمنی است که از مردم دوری جسته و آزار و اذیت آنها را تحمل نمیتواند». [سنن ابن ماجه: ۴۰۳۲، با تصحیح آلبانی].
خلاصه اینکه پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم الگوی صبر و شکیبایی بود. ایشان قبل از بعثت در مقابل اعمال زشت و بتپرستی قومش صبر پیشه میکرد. همچنین ایشان پس از علنی شدن دعوت در مقابل عذاب و شکنجه مشرکان مکه و نفاق منافقان مدینه صبور و بردبار بود، ایشان نمونه والای صبر و شکیبایی در از دست دادن نزدیکان بودند. همسرشان خدیجه(رض) و همه فرزندانش به جز فاطمه(رض) در دوران حیاتش از دنیا رفتند. همچنین ابوطالب عموی پیامبر صلّی الله علیه وسلّم در دوران حساس بعثت در مکه از دنیا رفت. عموی دیگرش، حمزه(رض) در غزوه احد به شهادت رسید. ایشان در همه این موقعیتها صبور و خویشتندار بود. انس بن مالک(رض) میگوید: به همراه پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم به نزد ابوسیف القین شوهر دایۀ ابراهیم؛ فرزند پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم رفتیم. پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم ابراهیم را برداشت و بویید. بار دیگر که به خانه ابوسیف رفتیم، ابراهیم، آخرین لحظات زندگیاش را میگذراند. اشک از چشمان رسول الله صلّی الله علیه وسلّم سرازیر شد. عبدالرحمن ابن عوف گفت: ای رسول الله! شما هم گریه میکنید؟ رسول اکرم صلّی الله علیه وسلّم فرمود: «ای ابن عوف، گریه کردن، نشانۀ شفقت و مهربانی است». و همچنانکه اشک میریخت، فرمود: «چشمها، اشک میریزد و دل اندوهگین است ولی ما سخنی که موجب عدم خوشنودی الله شود به زبان نخواهیم آورد. و ما بخاطر جدایی تو، ای ابراهیم! غمگین هستیم». [صحیح بخاری (1303)].
مطلب چهارم: شفقت و مهربانی پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم بر کودکان
برطرف کردن این نیاز عاطفی در سنین پایینتر ضرورت بیشتری دارد. کودکان بیشتر به توجه و محبت دیگران حساس هستند. بنابراین، پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم با کودکان خیلی مهربان بودند و این ابراز محبت و مهربانی با کودکان از ویژگیهای بارز ایشان صلّی الله علیه وسلّم بود.
وقتی صفحات سیره عملی و رفتار فردی و اجتماعی پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم را ورق بزنیم درمی یابیم که مملو از مهر و رحمت و عطوفت است.
از جمله موارد قابل توجهی که در سیره اخلاقی پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم نقل شده، احترام به کودکان است. در صحیحین از انس بن مالک(رض) نقل شده است که وقتی پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم از کنار کودکان عبور میکردند به آنان سلام میکرد. [متفق علیه]
شاید بسیاری از مردم گمان کنند که چون کودکان کوچک ترند باید همیشه آنان به بزرگترها سلام کنند، در حالی که آموزش آداب اجتماعی آنان بر عهده بزرگترهاست.
پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم با وجود علوّ مقام و درجاتشان، در برخورد با کودکان با خوش خلقی و حتی در بسیاری از موارد، مزاح و شوخی برخورد میکرد. در روایتی انس(رض) میگوید: «كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَحْسَنَ النَّاسِ خُلُقًا، وَكَانَ لِي أَخٌ يُقَالُ لَهُ أَبُو عُمَيْرٍ - قَالَ: أَحْسِبُهُ - فَطِيمًا، وَكَانَ إِذَا جَاءَ قَالَ: «يَا أَبَا عُمَيْرٍ، مَا فَعَلَ النُّغَيْرُ» نُغَرٌ كَانَ يَلْعَبُ بِهِ» [متفق علیه]. (رسول الله صلّی الله علیه وسلّم با اخلاقترین مردم بود، من برادرى داشتم که به او ابوعمیر گفته مىشد ـ مىگوید: گمان مىکنم گفت: از شیر جدا شده بود ـ مىافزاید: وقتى که رسول الله صلّی الله علیه وسلّم مىآمد و او را مىدید، مىفرمود: «أبو عمير، مَا فَعَلَ النُّغَيْرُ»، «ابوعمیر گنجشکک چه شد؟» مىگوید: وى گنجشکی داشت که با آن بازى مىنمود).
روش پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم و برخورد ایشان با خورد و بزرگ با فرزانگی و حکمت بود. ایشان با بزرگان و خوردسالان با نرمی و مهربانی رفتار مینمود. عبد الله ابن مسعود(رض) از دیدار محبتآمیز پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم با خود اینگونه سخن میگوید: «كُنْتُ أَرْعَى غَنَمًا لِعُقْبَةَ بْنِ أَبِي مُعَيْطٍ، فَمَرَّ بِي رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَبُو بَكْرٍ، فَقَالَ: " يَا غُلَامُ، هَلْ مِنْ لَبَنٍ؟ " قَالَ: قُلْتُ: نَعَمْ، وَلَكِنِّي مُؤْتَمَنٌ، قَالَ : " فَهَلْ مِنْ شَاةٍ لَمْ يَنْزُ عَلَيْهَا الْفَحْلُ؟ " فَأَتَيْتُهُ بِشَاةٍ، فَمَسَحَ ضَرْعَهَا، فَنَزَلَ لَبَنٌ، فَحَلَبَهُ فِي إِنَاءٍ، فَشَرِبَ، وَسَقَى أَبَا بَكْرٍ، ثُمَّ قَالَ لِلضَّرْعِ: "اقْلِصْ" فَقَلَصَ، قَالَ: ثُمَّ أَتَيْتُهُ بَعْدَ هَذَا، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللهِ، عَلِّمْنِي مِنْ هَذَا الْقَوْلِ، قَالَ: فَمَسَحَ رَأْسِي، وَقَالَ: " يَرْحَمُكَ اللهُ، فَإِنَّكَ غُلَيِّمٌ مُعَلَّمٌ"» [مسند احمد (3598)]. «گوسفندان عقبه بن ابی معیط را میچراندم. پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم و ابوبکر(رض) از کنار من گذشتند. آن جناب فرمود: ای پسر! نزد تو شیر یافت میشود؟ گفتم: آری. ولی امانت هستند. فرمود: آیا گوسفندی هست که اصلاً شیر نداشته باشد؟ من بزی را نزد ایشان آوردم. دستی بر پستانهایش کشید و آن را در ظرفی دوشید و علاوه بر اینکه خودشان نوشید به ابوبکر نیز داد و سپس به پستان گفت: جمع شو و آن جمع شد. ابن مسعود میگوید: نزد ایشان آمدم و گفتم ای رسول الله! از این سخن به من بیاموزید. پس دستی بر سرم کشید و فرمودند: «الله بر تو رحم نماید؛ تو پسری دانستهای هستی».
سخنان پیامبر گرامی صلّی الله علیه وسلّم به عبدالله بن مسعود(رض) تأثیر بسزایی داشت «الله بر تو رحم کند؛ تو پسری دانستهای هستی» او بعدها از دانشمندان برجسته و علمای صحابه قرار گرفت.
عاطفه و شفقت بینظیر:
انسانهای سنگدل، شفقت را نمیشناسند و مهر و عاطفه در دلهایشان جایی ندارد، اما کسی که الله متعال به او قلبی مهربان مانند قلب رسول الله صلّی الله علیه وسلّم عنایت کرده، رحمت، سراسر وجودش را فرا میگیرد.
آنجناب صلّی الله علیه وسلّم هنگامی که فرزندشان ابراهیم فوت نمود، اشک از چشمان مبارک سرازیر شد؛ در این وقت عبدالرحمن بن عوف(رض) گفت: ای رسول الله! شما هم گریه میکنید؟! فرمودند: «ای ابن عوف! این، نشانه مهربانی است». و همچنانکه اشک میریخت، فرمود: «چشمها اشک میریزد و دل اندوهگین است، ولی سخنی که موجب نارضایتی الله شود، به زبان نمیآوریم و ما به خاطر جدایی تو ای ابراهیم! غمگین هستیم». [صحیح بخاری (1303)]
شفقت و مهربانی رسول الله صلّی الله علیه وسلّم تنها در مورد خویشاوندانشان نبود؛ بلکه شامل عموم مسلمین نیز میشد. بطور مثال اسماء دختر عمیس همسر جعفر ب میگوید: رسول الله وارد خانه من شد و فرزندان جعفر(رض) را صدا کردند، پس دیدم در حالی که اشکهایشان سرازیر است، آنها را میبوید. گفتم: ای رسول الله! آیا از جعفر به شما خبری رسیده است؟ «فرمودند: بلی؛ امروز جام شهادت را نوشید».
اسماء(رض) میگوید: ما با گریه بلند شدیم؛ سپس آن جناب صلّی الله علیه وسلّم برگشت و فرمود: «برای خانواده جعفر غذا درست کنید؛ زیرا آنها به این حادثه مشغولند». [طبقات ابن سعد (8/220)، و سنن ابن ماجه (1610)]
اینک که با گوشهای از اخلاق پیامبر بزرگ اسلام صلّی الله علیه وسلّم بویژه شفقت و مهربانیشان با کودکان آشنا شدیم، شایسته است که ایشان را الگو قرار دهیم. بخصوص که ما، در زمانی زندگی میکنیم که احساس محبت نسبت به کودکان کم شده است و از آن احترامی که باید برخوردار باشند، برخوردار نیستند. باید بدانیم که آنها، پدران و مادران فردا و مردان و زنان آینده امت اسلامی خواهند بود.
ملاحظه میکنیم که چگونه پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم با اخلاق و رفتار نیک شان به دلها راه پیدا میکند و طوری برخورد مینماید که کودکان نیز ایشان را دوست میدارند، به ایشان احترام میگذارند و جایگاهشان را میدانند.
این شاگرد رسول اکرم صلّی الله علیه وسلّم ، صحابی بزرگوار انس(رض) وقتی از کنار کودکان میگذشت، به آنان سلام میکرد و میگفت: پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم این کار را انجام میداد. [صحیح بخاری (6247)]
طوریکه همه میدانیم کودکان خوی و خواص خودشان را دارند و با حرکات و بازی زیاد، باعث خستگی انسان میشوند، اما پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه وسلّم هرگز خشمگین نمیشد و آنان را سرزنش نمیکرد؛ بلکه با آنها به نرمی برخورد میکرد و آرامش خویش را حفظ مینمود.
در عهد نبوت معمولا مردم بچههایشان را نزد پیامبر صلّی الله علیه وسلّم میآوردند و آن جناب برای آنان دعای خیر میفرمود. ام المؤمنین عایشه(رض) میگوید: یک روز کودکی را آوردند و او، بر لباس پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم ادرار کرد. آن جناب صلّی الله علیه وسلّم مقداری آب بر روی لباسشان ریختند. [صحیح بخاری (222)]
ابوهریره(رض) میگوید: رسول الله صلّی الله علیه وسلّم زبانشان را برای حسن بن علی ب بیرون میآورد و او، با دیدن زبان آن جناب صلّی الله علیه وسلّم خوشحال میشد. [صحیح ابن حبان (6975) و سلسلة الأحادیث الصحیحة (70)]
انس(رض) میگوید: پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم با زینب دختر ام سلمه(رض) شوخی میکرد و به او میگفت: ای زُوینب! ای زوینب! و چندین بار این سخنش را تکرار میکرد. [سلسلة الأحادیث الصحیحة (2141) و صحیح الجامع (5025)]
آری! شفقت و مهربانی پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم شامل حال کودکان میشد؛ حتی آن هنگامی که در عبادتی بزرگ بسر میبرد. آنجناب صلّی الله علیه وسلّم در حال نماز، نوه شان امامه را بر دوش داشت؛ هنگامی که بر میخاست، او را بر میداشت و هنگامی که میخواست سجده کند، او را بر زمین میگذاشت. [صحیح بخاری (516) و صحیح مسلم (543)]
محمود بن ربیع(رض) میگوید : خوب به یاد دارم زمانی را که پنج ساله بودم و رسول الله صلّی الله علیه وسلّم اندکی آب از دلوی برداشت و پس از مضمضه آب را بر چهرهام پاشید. [صحیح بخاری (77) و صحیح مسلم (394)]
ابن عباس میگوید: روزی پشت سر رسول اکرم صلّی الله علیه وسلّم بر مرکب سوار بودم که فرمود: «پسرم! چند کلمه به تو میآموزم: الله را حفظ کن، الله تعالی تو را حفاظت خواهد کرد؛ الله را حفظ کن، اوتعالی را پیشرویت میبینی (در کارها به تو کمک مینماید)؛ هرگاه چیزی میخواهی، از الله بخواه، و هرگاه طلب کمک مینمایی، از الله درخواست کمک نما». [سنن ترمذی (2516)]
خواننده گرامی! پس از اینکه لحظاتی را با ویژگیهای اخلاقی و سیرت گهربار پیامبر اکرم صلّی الله علیه وسلّم سپرى نمودیم تا به این سان حیات و زندگى را به دلهای ما باز گردانیم و در مسیر زندگى، از ایشان پیروى نماییم، باید بدانیم که در خانههاى ما، اطفال و کودکانى هستند که به محبت پدر و عاطفه مادر نیاز دارند و قلبهاى کوچکشان منتظرند که کسى آنها را خوشحال کند.
پس آیا به فکرت خطور نمیکند که با فرزندانت بازی و شوخی کنی و خندهها و سخنان زیبایشان را بشنوی؟ زیرا پیامبر این امت صلّی الله علیه وسلّم که پدر و مادرم فدایش باد، همۀ این کارها را انجام میداد.
قابل یادآورى است که اگر کودکان ما، اینگونه رشد نمایند، عاطفه متعادل و اخلاقى درست خواهند داشت و هنگامى که بزرگ شوند، امت را رهبرى خواهند کرد. چون این پدران و مادران هستند که بعد از توفیق الهى، مردان و بانوان بزرگ تاریخ را تربیت مىنمایند.
نظرات