تلاوت قرآن از جنبههای مختلف نفس انسان را پیراسته و مهذب میکند؛ و هر آنچه را که برای انسان مطلوب است معرفی میکند و تمامی معانی لازم برای تزکیهی نفس را در آدمی ایجاد میکند. دل را جلا داده و نورانی میسازد؛ و کار نماز و روزه و حج و زکات را در تحقق بندگی خدا تکمیل میکند.
در تلاوت قرآن لازم است که احکام تجوید را رعایت کنیم و روزانه بهرهی معینی از آن را تلاوت نماییم، هنگامی که این تلاوت با رعایت آداب باطنی قرآن؛ چون اندیشه در آیات و تدبر و خشوع نیز همراه گردد آنزمان است که قرآن تأثیر خود را بجا میگذارد.
اکنون به برخی موارد میپردازیم که در هنگام قرائت بایستی مراعات گردند تا از آن حظ و بهرهی بیشتری حاصل شود.
۱. درک عظمت کلام و علو و بزرگی متکلم: قاری باید متوجه باشد که این کلام، کلامی عادی نیست بلکه فضل و لطفی است از جانب خدا که برای انسانها نازل شده است؛ و کلام بشر نیست بلکه از آن خداوند-عزوجل- است که با انسان سخن میگوید؛ و معانی کلامش از دلهای ناپاک و یا دلهای غافلی که با عظمت گوینده ناآشنا هستند پوشیده میمانند.
آنچه که به درک عظمت متکلم آن کمک میکند تفکر در صفات و جلال خداوند است و استحضار اینکه او خالق زمین و آسمان و همه موجودات است، با تمام عجایبی که در خلقتشان نهفته است و رازق تمام آنهاست و اوست که این کاینات را نگهداری و تدبیر میکند؛ و اکنون از طریق قرآن با انسان سخن میگوید.
۲. حضور قلب: به هنگام قرائت قرآن بایستی هوش و حواس را متوجه قرآن نمود و از افکار پراکنده و با خود سخن گفتن پرهیز نمود. در تفسیر آیهی (یَا یَحْیَىٰ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ) [مریم: ۱۲] گفتهاند که منظور این است که تلاش کن فکر و اندیشهات را از هر چیز دیگری بازداری و به کتاب متوجه نمایی.
۳. تدبر در آیات: این ورای حضور قلب است؛ زیرا ممکن است که حواس انسان به قرائتش باشد ولی در آن اندیشه و تأمل ننماید، در حالی که مقصود از خواندن قرآن تدبر در آن است (أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا) [محمد: ۲۴].
برای همین نیز ترتیل و شمرده خواندن در تلاوت سنت است؛ زیرا فرصت و مکث لازم برای تفکر در آن را فراهم میکند؛ اگر تدبر در آیهای مگر با تکرار آن ممکن نگردد بایستی آن را تکرار کرد. ابوذر در روایتی که نسایی و ابن ماجه با سند صحیح نقل کردهاند میگوید شبی پیامبر-صلی الله علیه وسلم- با ما نماز خواند و فقط این آیه را تکرار میکرد: (إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُکَ ۖ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ) [المائده: ۱۱۸]
۴. فهم آیات و تأثیرپذیری: فهم آن است که، مراد آیات را آنگونه که شایسته است درک نماییم و مطابق با مضمون آیات تأثیر لازم را در خود احساس نماییم.
قرآن شامل آیاتی در موضوعات گوناگون است برخی از آن دربارهی صفات و أسماء الهی است و برخی دربارهی کارهای خداوند است و برخی در أحوال أنبیا علیهم السلام، برخی دیگر به موضوعاتی چون: عاقبت تکذیب کنندگان پرداخته است. بایستی دربارهی هرکدام اندیشه کرد، معانی و اسرار أسماء و صفات را دریافت، از افعال خداوند و خلقتش که در قرآن سخن میگوید پی به عظمت خالق برد، ارادهی نصرت و قدرت خداوند را در سرگذشت پیامبران دریافت و از سرانجام طغیانگرانی چون عاد و ثمود و فرعون عبرت گرفت و از عذاب و انتقام الهی خوفناک بود.
با فهم درست از آیات مطابق با معانی آن، بایستی در قلب حسی مناسب با معنی ایجاد شود و اگر فهم، صحیح باشد با تلاوت آیات یکی از حالتهای حزن، بیم و یا امید در دل ایجاد شود؛ و هرکه با تلاوت قرآن هیچ درکی از معانی، حتی کم، حاصل ننماید شامل این گفته خداوند میشود که:
(وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّىٰ إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِکَ قَالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا ۚ أُولَـٰئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّـهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ) [محمد: ۱۶]
۵. رفع موانع فهم قرآن: بسیاری از مردم بهخاطر عللی و حجابی که شیطان بر دلهایشان نهاده از فهم آیات قرآن محروم میشوند. پردههایی که مانع فهم میشوند عبارتند از:
اول: اینکه تمام هوش و حواس متوجه مخارج حروف و صحیح ادا کردن کلمات باشد. این لازم است؛ اما کافی نیست و باید با تمرین و ممارست چنان مهارت یافت که در ادای کلمات سلیس و روان بود و حواس را برای فهم قرآن متوجه نمود.
دوم: پیروی کورکورانه از مکتب و مذهب و مسلکی و تعصب در آن، که باعث شود هر آنچه از آیات که در معتقدات آن مسلک نمیگنجد تأویل شده یا تجاهل شوند و هرگاه نیز بارقهای از فهم برخی آیات در او ایجاد شود فوری تعصب او را واداشته خود را به تقلید از پدران و اجداد قانع نماید و بگوید آیا من از پدران و مشایخ خود بهتر میفهمم؟
سوم: یک تفسیر از آیهای شنیده و تمام معانی آیه را فقط در آن تفسیر منحصر دانستن یکی از موانع فهم است. برخی آیات تفاسیر متنوعی در موضوعات مختلف عقیدتی، فقهی، ادبی و دعوی و... دارند و نمیتوان فهم را منحصر به یک جنبه از آن نمود البته فهم معانی آیات بایستی در چارچوب قواعد لغات و آیات محکمات باشد.
چهارم: مهمترین مانع فهم قرآن، اصرار بر گناه و یا احساس تکبر در دل است. و این بدترین و شایعترین حجابی است که دل را از فهم قرآن باز میدارد. دل مانند آینهای است و گناهان همچون زنگار و در آینه زنگار، تصویر درست در نیاید. برای رهایی از آن باید آینه دل را با توبه و انابت صیقل داد و از زنگار شست تا مستعد فهم قرآن گردد و خداوند إنابت را شرط فهم قرآن قرار داده است:
(تَبْصِرَةً وَذِکْرَىٰ لِکُلِّ عَبْدٍ مُّنِیبٍ) [ق: ۸]، (وَمَا یَتَذَکَّرُ إِلَّا مَن یُنِیبُ) [غافر: ۱۳]
۶. خود را مخاطب قرآن دانستن: در هنگام تلاوت قرآن باید خود را مخاطب آیات بدانیم و در اجرا و انجام آن کوشش نماییم، وقتی امری میشنویم قصد انجام نموده و هرگاه نهیی دیدیم قصد ترک آن نماییم و از قصص آن پند و عبرت حاصل کنیم. قتاده میگوید: هیچ کس با قرآن ننشست مگر اینکه از او سود گرفت و یا زیان دید؛ زیرا خداوند میفرماید: (نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ ۙ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا) [اسراء: ۸۲]
نظرات