سایت‌ها، وبلاگ‌ها و فیلتر شكن‌ها شب‌نامه‌هایی هستند كه در حال شكل‌گیری در جامعه‌اند دکتر محمد سلطانی‌فر، استاد رشته ارتباطات دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات است. وی به دلیل تالیفات فراوان در حوزه روزنامه‌نگاری و روابط عمومی كه یكی از مهمترین آنها كتاب پوشش خبری است و سابقه فعالیت در دو روزنامه ایران نیوز و صبح اقتصاد از جمله استادان صاحب نظر حوزه ارتباطات كشور محسوب می‌شود كه علم و عمل را با هم جلو برده است. سلطانی فر در این گفت وگو ضمن مخالفت با اصل اخذ مجوز قبل از انتشار برای رسانه‌ها كه نمود بیشتر آن در مطبوعات است، معتقد است كه باید به تمامی نشریاتی كه در انتظار اخذ مجوز جهت انتشار هستند مجوز فعالیت داد و در مقابل بررسی به شكایات را دقیق‌تر و هیأت منصفه را تقویت كرد تا فضای رقابتی ایجاد شده و مردم و مخاطبان دست به انتخاب بزنند. وی در عین حال بر ضرورت آموزش سواد رسانه‌ای به خصوص برای مردم تاكید كرده و می‌گوید كه با وجود هزاران سایت و شبكه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای دیگر روزنامه‌ها و تولیدات روزنامه‌نگاران داخلی تنها منبع كسب اطلاعات مردم نیستند.سلطانی فر سیستم آموزش آكادمیك ارتباطات را بسیار قدیمی می‌داند. وی در پایان این گفت وگو نسبت به تبدیل روزنامه‌نگاران قلم به دست به مسئولان روابط عمومی سازمان‌ها و دستگاه‌ها هشدار داد و فاصله بین روزنامه‌نگاری و روابط عمومی را خطی به نام نقد عنوان كرد. متن کامل این گفت وگو را در ادامه می‌خوانید: در اکثر کشورها رسم است که قبل از انتشار روزنامه و نشریه و به طور کلی رسانه،اعلامیه‌ای پخش می‌شود اما در ایران انتشار یک روزنامه نیازمند اخذ مجوز از مراجع ذی صلاح است، دلیل این موضوع چیست؟ شما موافق اخذ مجوز انتشار هستید؟ حدود 40-30 کشور در دنیا باقی ماندند که هنوز نظام اخذ مجوز انتشار در حوزه رسانه‌های آنها لحاظ می‌شود که ایران هم جزء این کشورهاست و هنوز نظام اخذ مجوز قبل از انتشار بر فضای رسانه‌ای حاكم است. به طور کلی دو نوع نظام حقوقی برای رسانه‌ها وجود دارد؛ نظام پیشگیرانه و نظام پیگردی. رسانه‌های ایران تنها در بخش اخذ مجوز در نظام پیشگیرانه باقی مانده‌اند اما تمامی موارد پس از انتشار، نظام پیگردی بر رسانه‌های كشور حاکم است. چرا که در نظام پیشگیرانه ضمن اخذ مجوز،اخبار قبل از انتشار باید به رویت و رصد گروه ها،نهادها و سیستم‌‌های امنیتی برسند و سپس مجاز به انتشار شوند.به طوری كه قبل از انقلاب اسلامی شاهد حضور رکن2(واحدهای امنیتی رژیم طاغوت) و ساواک در روزنامه‌ها بودیم که بالای سر اخبار می‌نشستند و هر خبری را که آنها مجاز می‌دانستند مجوز انتشار می‌گرفت. اما پس از انقلاب اسلامی نظام پیگردی رایج و تاكید شد که هیچ کس حق ندارد در رسانه حضور داشته باشد و مجوز روا بودن مطالب را صادر کند و تنها نکته‌ای که هنوز ما را در نظام پیشگیرانه نگه داشته و ریشه‌های این نظام را در فضای رسانه‌ای نگه داشته اصل اخذ مجوز قبل از انتشار است. آیا کشوری هم هست که نظام پیشگیرانه در تمامی سطوح آنها وجود داشته باشد؟ بله ! بسیاری از کشورها به خصوص عربی دارای نظام پیشگیرانه هستند اما هر کشوری باید بر‌اساس سیستم و ساختار خود نظام رسانه‌ای خود را انتخاب کند البته تلفیقی از این دو نظام هم در کشورها وجود دارند؛حتی نظام‌های پیگردی در برخی شرایط خاص به نظام پیشگیرانه برمی‌گردند.به عنوان مثال آمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر در یک دوره یکساله‌، درج اخبار در این حوزه‌ها را بدون هماهنگی منع كرد یا حتی در مواقع جنگ و فضاهای امنیتی، كشورهای آزاد هم به سمت فضاهای بسته می‌روند به طوری كه انگلیس بعد از بحران تابستان سال گذشته، دقیقا در چنین فضایی فرو رفت و چندین وبلاگ نویس و سایت نویس دستگیر شدند. بنابراین هر کشوری دارای شرایط متفاوتی است و به راحتی نمی‌توان گفت که کدام کشورها دارای نظام پیشگیرانه و کدام کشورها دارای نظام پیگردی هستند. دلایل کشورها برای اخذ مجوز قبل از انتشار چیست؟ بهانه این است که چون افکار عمومی به تبع رسانه‌ها شکل می‌گیرند،حاكمیت نمی‌تواند اختیار رسانه‌هایی که افکار عمومی را می‌سازند كه بعدها هم می‌توانند مخرب باشند را به هر کسی بدهد. بنابراین صاحب رسانه باید استانداردهایی به لحاظ فکری، روحی و روانی داشته باشد.اینكه گفته می‌شود هر کس خواهان تاسیس رسانه‌ای است باید مهجور نبوده و دیوانه نباشد کاملا درست است چرا كه نمی‌توان افکار عمومی را با هدف آزادی به یک فرد دیوانه داد،از این رو این موضوع دلیل خوبی است. آقای دكتر به نظر شما چكار باید كرد؟ من معتقدم که باید یک حداقل‌هایی را در اعطای مجوز به افراد جهت انتشار مطبوعات و راه اندازی رسانه رعایت كرد و فضا را برای رقابت بیشتر رسانه‌ها فراهم آورد. اینكه فرد مهجور‌، دیوانه و قانون گریز نبوده و سوء سابقه نداشته باشد کافی است. بنابراین باید اجازه داده شود که نشریات به حالت رقابتی در بیابند. از سوی دیگر اینكه به فردی اجازه داده می‌شود که نشریه‌ای منتشر کند و به فرد دیگری این اجازه داده نمی‌شود،باعث شده که اخذ مجوز دارای قیمت شود. بنابراین من اگر جای اداره کل مطبوعات داخلی بودم قانون اخذ مجوز انتشار را بر می‌داشتم و ظرف حداکثر یک ماه به تمامی درخواست کنندگان مجوز می‌دادم و از سوی دیگر تسهیلات دولتی را از روی تمامی رسانه‌ها بر می‌داشتم اما در مقابل روی رسانه‌های کودک و نوجوان بیشترین تمرکز را می‌گذاشتم تا قوانینی سخت‌تر از قوانین موجود روی رسانه‌هایی که برای مخاطبان زیر 18سال چاپ می‌شدند اعمال شود. بنابراین به اعتقاد من باید به تمامی نشریات مجوز فعالیت داد تا فضای رقابتی ایجاد شود و مردم و مخاطبان دست به انتخاب بزنند چرا که معتقدم مردم در حوزه رسانه‌ها بسیار فهیم هستند و تفاوت خوب و بد را می‌دانند. در این فضا وزارت ارشاد هم می‌تواند به جای صرف وقت در ارائه مجوز انتشار به سمت قانون گذاری بهتر، بررسی شکایت‌ها،تقویت هیأت منصفه برود، در این صورت رسانه‌هایی که خوب می‌نویسند و قدرت رقابت دارند باقی خواهند ماند. معتقدید که سواد رسانه‌ای مردم بالاست؟ مردم سواد رسانه‌ای را آموزس ندیده‌اند اما تنوع در رسانه‌ها باعث شده که مردم خودشان قدرت تشخیص پیدا كنند چرا كه اولین قدم در سواد رسانه‌ای، قدرت تشخیص است.به عنوان مثال درحال حاضر خانواده‌ها به حدی از قدرت تشخیص رسیده‌اند كه شبکه‌های ماهواره‌ای نادرست را روی کودکان ببندند که نشان دهنده قدرت تشخیص است.این در حالی است که سواد رسانه‌ای باید آموزش داده شده و رسانه ملی به عنوان اصلی ترین رسانه قابل دسترس، باید این امر را بر عهده بگیرد. بنابراین اعتقاد ما این است که باید در این فضا به سواد مردم بیشتر توجه شود تاکنون تنها به آموزش روزنامه‌نگاران توجه شده است اما مردم نمی‌توانند پا به پای روزنامه‌نگاران حرکت کنند این در حالی که منبع كسب اطلاعات مردم دیگر روزنامه‌ها و تولیدات روزنامه‌نگاران داخلی نیست چرا که در حال حاضر بیش از 7هزار شبكه ماهواره‌ای وجود دارد که بیش از 4 هزار شبكه در ایران قابل دسترس است و نزدیک به 300 هزار رادیو اینترنتی، 550 میلیون وب‌سایت و72‌میلیون وبلاگ خوراک اطلاعات مردم را تامین می‌کنند. در روند تشكیل یك رسانه تربیت و آموزش خبرنگاران و روزنامه‌نگاران مطرح است، در حال حاضر آموزش آکادمیک روزنامه‌نگاری را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آموزش مردم واجب‌تر از آموزش خبرنگاران و روزنامه‌نگاران است که همان سواد رسانه‌ای است. در حال حاضر سیستم آموزش عالی كشور سالانه هزارن دانش‌آموخته روزنامه‌نگاری و خبرنگاری در تمامی مقاطع تحصیلی را تربیت می‌کند که با رسانه‌های اندک و رشد رسانه‌های الکترونیک چنانچه تمامی آنها در رسانه‌ها به کار گرفته شوند، می‌تواند پاسخگو باشد. آیا آموزش‌ها درست است؟ سیستم آموزشی روی رشته‌های قدیمی تمرکز دارد و شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان متولی این حوزه باید اجازه رشد رشته‌های جدید، رشته‌های بین رشته‌ای در حوزه روزنامه‌نگاری و ارتباطات را بدهد که از جمله آنها می‌توان به رشته ‌های سایبر ژورنالیسم و شبکه‌نویسی اشاره کرد. هم اكنون آموزش‌های روزنامه‌نگاری بر مبنای آموزش‌های مبتنی بر کتاب‌های دکتر معتمد نژاد است و تا زمانی که توجهی به تحول ایجاد شده در رسانه‌ها صورت نگیرد نمی‌توان امیدوار به تغییر فضا بود. در مقابل یک اقدام بزرگ توسط دانشگاه جامع علمی کاربردی صورت گرفته است به طوری که یكسری رشته‌های جدید و پویا در این حوزه ارتباطات تصویب و اجرا کرده است که طی چند سال آینده فضای رشته ارتباطات را متحول می‌كند. به عنوان مثال رشته روابط عمومی را که با زحمت بسیار مجوز آموزش آكادمیك از شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفته است در دانشگاه علمی كاربردی در شاخه‌هایی گوناگون مانند روابط عمومی الکترونیک، دیپلماسی عمومی تدریس می‌شود. با توجه به حضورتان در دانشگاه آزاد اسلامی طی سالهای گذشته، چرا این رشته‌های جدید و بین‌رشته‌ای را در این دانشگاه راه اندازی نکردید؟ 3سال پیش رشته T.V ژورنالیسم را از مسیرها و پیچ‌های دانشگاه آزاد جهت تصویب جلو بردم و وقتی به مراجع بالاتر رسید به آن ایراد گرفتند که بعد از دو سال سر فصل‌هایی که برای این رشته نوشته بودم کهنه شدند در حالی که باید در رشته روزنامه‌نگاری و ارتباطات به روز بود. با ادامه روند تشکیل یک نشریه، آموزش کادر آن و چالش‌های این حوزه به بحث خاتمه فعالیت رسانه‌ها می‌رسیم. آیا تعطیلی روزنامه‌ها در ایران مانند سایر کشور هاست؟ کشور ما قابل مقایسه با سایر کشورها در تعطیلی روزنامه‌ها نیست. اما تبعات تعطیلی روزنامه‌ها بسیار حائز اهمیت است‌. تشكیل یك روزنامه نیازمند یک سرمایه بسیار بالاست كه حداقل 5 تا 10 سال طول می‌کشد که سرمایه اولیه برگردد. تعطیلی یک روزنامه یك سرمایه مالی بزرگ از بین می‌رود و تعدادی روزنامه‌نگار بیکار می‌شوند. از سوی دیگر تعطیلی و توقیف روزنامه‌ها فضای نقادی را از جامعه کاهش می‌دهد. البته در این زمینه امروزه پدیده‌ای به نام تبدیل روزنامه‌نگاران قلم به دست به مسئولان روابط عمومی سازمان‌ها و دستگاه‌ها ظهور كرده است چرا که فاصله بین روزنامه‌نگاری و روابط عمومی خطی به نام نقد است که در صورت برداشتن آن تمام روزنامه‌نگاران تبدیل به عوامل روابط عمومی می‌شوند چون هر دو این افراد، اصول روزنامه‌نگاری و عناصر خبری را خوب می‌شناسند.در گذشته نام و نشان روزنامه‌نگاران برای روزنامه اعتبار می‌آورد اما امروز برخی از آنها به مسئولان روابط عمومی سازمان‌ها تبدیل شده‌اند كه دلیل این اقدام كسب روزی است كه مجبورند برای كسب روزی از روزنامه‌نگاری در جهت فعالیت‌های روابط عمومی استفاده كنند. البته منظور من این نیست كه نقد همیشه چیز خوبی است اما اگر در جامعه‌ای نقد وجود نداشته باشد فساد از درون جامعه را نابود می‌كند بنابراین افرادی باید ذره بین را روی نقاط ضعف جامعه بگذارند كه همان خبرنگاران و روزنامه‌نگاران هستند؛ بنابراین باید خط فاصل بین روزنامه‌نگاران و روابط عمومی حفظ شود.با نگاهی به مسئولان روابط عمومی سازمان‌ها و نهادها نشان می‌دهد كه تمامی آنها در گذشته روزنامه‌نگارانی بودند كه قبلا به قلم آنها افتخار می‌شد و چون به ترفندهای روزنامه‌نگاری هم آشنا هستند، اخبار سازمان را طوری منعكس می‌كنند كه باب میل مسئولان سازمان باشد البته این موضوع باعث تقویت روابط عمومی‌ها می‌شود اما باعث تضعیف نقد و نقادی و روزنامه‌نگاری نقادی در كشور می‌شود. بنابراین اگر به دنبال روزنامه‌نگاری نقادی یا روزنامه‌نگاری تحقیقی در كشور هستیم با روابط عمومی امكان پذیر نیست چرا كه این دو نوع روزنامه‌نگاری باید جدا از بستر روابط عمومی‌ها باشند به طوری كه تیغ این روزنامه‌نگاری گردن روابط عمومی را می‌زند و روبروی منافع سازمان‌ها می‌ایستد. تعطیلی روزنامه‌ها تبعات دیگری را هم به همراه دارد؟ با تعطیلی روزنامه‌ها اعتماد مخاطبان نسبت به روزنامه‌نگاری سلب می‌شود و مردم به سمت شب‌نامه‌ها می‌روند؛ امروز سایت‌ها، وبلاگ‌ها و فیلتر شكن‌ها شب‌نامه‌هایی هستند كه در حال شكل‌گیری در جامعه‌اند. با داشتن روزنامه‌نگاری نقاد می‌توان فضای جامعه را هدایت كرد اما چنانچه این موضوع هم نباشد مردم برای نیاز ذاتی و فكری خودشان از طریق فیلتر شكنها به دریای غیرقابل كنترل اطلاعات سوق پیدا می‌كنند. وجود هیأت منصفه را در كشور چطور ارزیابی می‌كنید؟ هیأت منصفه نكته بسیار ارزشمند در فضای دمكراتیك است كه تاكید می‌كند جرم مطبوعاتی نباید به یك قاضی غیر مطبوعاتی سپرده شود بنابراین به هیات منصفه واگذار می‌شود. البته چند سالی است كه دركنار هیات منصفه كارشناسان حوزه مطبوعات هم به كمك قاضی‌ها آمده اند. به طوری كه كانون كارشناسان رسمی دادگستری چند سالی است كه به تعدادی كارشناسان حوزه مطبوعات مجوز فعالیت داده است تا چنانچه اختلافی در دادگاه رخ داد مانند اختلافاتی كه در زمینه زمین و مسكن نیاز به كارشناس دارد كارشناس روزنامه‌نگاری در تشخیص جرم در فضای روزنامه‌نگاری نظر بدهد. این اقدام مثبت است؟ بله! افراد حاضر در هیات منصفه در لحظه دادرسی نمی‌توانند تصمیم بگیرند كه اتهام وارده به روزنامه جرم است یا خیر‌. بنابراین به كارشناس حوزه مطبوعات ارجاع می‌دهد سپس كارشناس این حوزه روی موضوع كار می‌كند و نظر خود را به دادگاه و هیات منصفه اعلام می‌كند و در نهایت رای بر مبنای كار كارشناسی صورت می‌گیرد. برخورد سایر كشورها با مطبوعات و رسانه‌هایشان چگونه است؟ آنقدر ساختار‌های پیچیده در حوزه رسانه‌ها وجود دارد كه نمی‌توان به راحتی با یكدیگر مقایسه كرد چون هر كشوری دارای ساختار فرهنگی خود است.با وجود اینكه تمامی قوانین حوزه مطبوعات و رسانه‌ها از غرب وارد كشور شده است اما در مرحله اجرا باید نگاه داخلی داشت و ساختار درونی را به سمت آزادی برد.