یکی از مبانی فلسفی تربیت، امکان تربیت است؛ یعنی اینکه ایجاد تغییر و تحول در نوع و وضع تربیتی/اخلاقی ما ممکن است و آدمی می‌تواند از موجود به سوی مطلوب حرکت کند؛ تصلب نگرش و منش آدمی بر اثر رسوب عادات شخصی و اجتماعی و کُند بودن آهنگ تغییر اخلاق پس از سی سالگی، نگرشی خلاف این مبنا را القا و ترویج کرده است و معمولاً نگرش رایج این است که: «اگر دیدی کوه‌ها جا به جا شدند باور کن، اما اگر شنیدی که اخلاق و شخصیت کسی تغییر کرده باور مکن!». 

این امر نشان می‌دهد که پویایی منش آدمی و تحول‌پذیری اولیه‌ی اخلاق وی، خیلی زود قربانی عواملی چون فرهنگ رایج و تاریخ زندگی فرد می‌گردد و آدمی در زندان عادات و آداب و رسم اجتماعی محبوس می‌شود و با نگرش‌های خود و فرهنگ متداول خو می‌کند و تلقی دیگران از خود نیز می‌پذیرد! 

روزه از جهت شکستن عادت و ایجاد توان مقاومت در برابر نیرومند‌ترین سائق‌ها و نیاز‌ها، که‌‌ همان نیازهای فیزیولوژیک هستند، ابزار تربیتی کم‌نظیری است که کارکرد مؤثرش در تحول‌آفرینی، ارزش پرورشی گرانبهایی به آن بخشیده است که نباید از ان غفلت کرد! روزه تمرین ایجاد تحوّل در رفتار و منش است و ادای آن در ماه رمضان، کنترل‌پذیری نفس را به صورت عینی و عملی به همگان می‌نمایاند و توهّم مرعوبانه‌ی کسانی را که اخلاق اسلامی را ناسازگار با توان بشر متعارف می‌دانند، باطل می‌سازد؛ فراموش نکنیم هستند کسانی که در لوای جامعه‌شناسی، اسلامیزه کردن اخلاق را هدفی از بن نادرست می‌دانند از آن جهت که مستلزم پرورش طراز خاصی از انسانهاست که فقط در کتاب‌ها وجود دارند و با بشر واقعی ساکن جغرافیا و تاریخ تناسبی ندارد! 

اینان فراموش کرده‌اند که انسان تنها موجودی است که پتانسیل تحول ماهوی و تبدیل شدن به غیر خویش را دارد و انسانیت او یک شدنِ مستلزم مراقبه و معاتبه‌ی مداوم است و هسته‌ی اخلاق اسلامی نیز در پرتو همین ویژگی ماهوی، تزکیه‌ی نفس است نه ترضیه آنکه هسته‌ی اخلاق سکولاریستی است. 

امیدوارم روزه‌ی ماه مبارک رمضان، چنان ذخیره‌ی معنوی درون ما را شارژ و ارتقا بخشد که در مابقی ماههای سال نیز توان درافتادن با تمایلات نفسانی و پیراستن اخلاق از رذائل را داشته باشیم و مشمول این دو آیه‌ی شریفه شویم: «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٤٠﴾ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ» (النازعات: ۳۹-۴۰)