اسماعیل جمالی- سلماس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مثال قلب دژ و قلعه‌ای است و شیطان نیز دشمنی است که می‌خواهد وارد آن شود و آن را تصرف نماید و امکان ندارد بتوانیم این دژ را از تصرف دشمن محفوظ نگه داریم، مگرآن که محافظ مدخل و منفذهای آن باشیم؛ زیرا تا وقتی که منفذهای آن را نشناسیم، نمی‌توانیم آن را از شر این دشمن محفوظ نگه داریم. لذا واجب است که به بیان این منفذ و راه‌ها بپردازیم. شیطان در واقع نقشه و خط مشی خود را به دو قسم تقسیم نموده است: قسم اول آن است که از راه تزیین و شیرین‌نمایی گناه اعمال زشت، دست بکار می‌شود، اما در قسم دوم از راه فریب دادن شخص وارد عمل می‌شود. شیطان پس از رانده شدن از رحمت خدا از بارگاه خداوند درخواست نمود که او را تا هنگام پایان یافتن و منقرض شدن نسل آدم، زنده نگه دارد تا انتقام خود را بگیرد و از خداوند خواست : «قال رب بما اغویتنی لازینن لهم فی الارض و لاغوینهم اجمعین.»(حجر:39)

گفت: پروردگارا به سبب اینکه مرا (به خاطر انسان ) گمراه ساختی (معاصی و اعمال زشت را) در زمین برایشان می‌آوریم و جملگی آنان را گمراه می‌نمایم.
از این آیه می‌فهمیم که شیطان از دو طریق دست بکار می‌شود:
الف- با تزیین و آراستگی گناهان و اعمال زشت به شیوه ای زیبا و خوشایند، شخص را وسوسه می‌کند تا به گناه بپردازد، در واقع چنین کاری به مانند چاه عمیقی است که روی آن زیبا پوشیده شده باشد. در این هنگام شکار بیچاره به سوی چاه می‌آید و فریب این زیبا‌یی‌های فتنه‌انگیز را می‌خورد و همین که می‌خواهد گل‌های روی چاه را بردارد، در چاه می‌افتد.
آری شیطان آن قدر گناهان را آرایش می‌دهد و لذت و شیرینی کاذب به آنها می‌بخشد، تا اینکه شکار خود را به دام می‌اندازد. در این میان فقط دلهای بیدار، سالم و آگاه این آرایش دروغین را تشخیص می‌دهند و فریب آن را نمی‌خورند.
ب- قسم دوم از نقشه، فریب وگول زدن انسان برای گمراهی او است. این مرحله در واقع اثر و نتیجه‌ی طبیعی قسم اول است. تردیدی نیست کسانی که در این چاه تاریک می‌افتند با آن الفت و انس می‌گیرند، طوریکه اصلا نور و روشنایی را دوست ندارند، چرا که آنان تابشی از نور را دیده و با دست خویش یا با وسائل دیگر روی چشمان خود را در برابر آن پوشانده‌اند، پس هدایت آنها غیر ممکن می‌شود .
راههای نفوذ شیطان:
راههای نفوذ شیطان جهت فریب انسان فراوان و گوناگون‌اند، طوریکه بر نوع انسان و متناسب با سستی یا محکمی ایمانش تاکتیکی مناسب بکار می‌گیرد. موضوع انسان نیز متفاوت است. یعنی افراد مؤمن به میزان نزدیکی یا دوری انسان به خدا، آن راهها را درک می‌کنند و تردیدی نیست که خداوند مؤمنان راستین را برای کشف و درک این گونه راه‌ها یاری می‌دهد. اما اگر شخص ایمانش ضعیف باشد و از خداوند و دستورات دین خدا دور شود، مسلماً خداوند پرده‌ی ظلمات را برروی قلبش می‌کشد، به گونه‌ای که آن راه‌ها را نمی‌بیند و آن را تشخیص نمی‌دهد، گمان می‌برد هر کاری را که انجام می‌دهد، خوب است. راه‌های مهم و بزرگ نفوذ شیطان عبارتند از:
1- خشم و شهوت.
2- حسودی، حرص و طمع .
3- زیاد خوردن هر چند حلال هم باشد.
4- دوست داشتن تزیین و آرایش اثاثیه‌ی منزل، خانه و لباس .
5- عجله و عدم ثبات در کارها.
6- حب و دوستی مال.
7- بخل و ترس از فقیر شدن.
8- تعصبات مذهبی.
9- مجادله و مناقشه.
10- سوء ظن نسبت به مسلمانان.
11- ایجاد یأس و نا امیدی دردل مردم.
12- از هم جدا کردن خانواده‌ها.
13- افراط در شوخی و مزاح.
14- نجوی ( راز گویی نهانی).
15- بدگویی کردن در غیاب کسی.
16- عیب‌جویی از دیگران.
17- سکوت در برابر منکر.
موارد فوق الذکر نمونه‌های بزرگ و بارزی است از راه‌های نفوذ شیطان برای فریب انسان.
خلاصه شیطان از چهار سو در کمین انسان نشسته است. قرآن در این زمینه می‌فرماید: «قال فبما اغویتنی لاقعدن لهم صراطک المستقیم ثم لآتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم و لاتجد اکثرهم شاکرین»( اعراف: 16-17)
ابلیس گفت: بدان سبب که مرا گمراه ساختی، من نیز به طور حتم بر سر راه مستقیم تو در کمین آنان می‌نشینم (و با هر وسیله ممکن در گمراهی ایشان می‌کوشم)سپس از پیش رو و از پشت سر و ازطرف راست و چپ به سراغ ایشان می‌روم و گمراه می‌سازم و از راه حق منحرفشان می‌نمایم تا بدانجا که) بیشتر آنان را (مؤمن به خود) و سپاس‌گزار نخواهی یافت.
راه‌های نفوذ شیطان
عزیزان می‌خواهیم دست به دست هم دهیم و از فریب و وسوسه‌ی شیطان خود را نجات دهیم و با قلبی سلیم به پیشگاه خداوند برگردیم، همان‌گونه که پیامبر رحمت، انسان را دلسوزانه به‌ سوی نجات و رستگاری راهنمایی نمود. عن جابر قال: قال رسول الله(ص): «مَثَلی و مَثَلُکُم کَمَثَلِ رَجُلٍ اَوْقَدَ ناراً فَجَعَلَ الجَنادِبُ و الْفَراشُ یقَعْنَ فیها و هُو یذُبُّهُنَّ عَنْها و أنا آخِذٌ بِحجْزکُم عَنِ النارِ و أنْتُم تُفْلِتون مِنْ یدی» (مسلم آنرا روایت کرده‌ است) جابر از پیامبر چنین روایت کرده است: مَثَلِ من با شما مَثَلِ مردی است که آتشی روشن نموده و حشرات و پروانه‌ها خود را داخل آن می‌اندازند و آن مرد می‌خواهد آن‌ها را از آتش دور نماید؛ من هم دست شما را می‌گیرم تا از آتش دوزخ نجات یابید، امّا بعضی از شماها خود را از دست من رها می‌سازید و خود را به داخل آتش می‌اندازید.
ما هم می‌خواهیم دست شما را بگیریم تا از عذاب و غضب خدا دور باشید. آیا نمی‌خواهید دست به دست ما دهید تا همگی به سوی رستگاری بشتابیم؟
در این‌جا به شرح و توضیح راه‌های نفوذ شیطان بپردازیم، پس با ما همراه باشید تا گوش‌جان به شرح و توضیح آن فرا دهیم.
راه اول، خشم و غضب:
یکی از راه‌های نفوذ شیطان به درون انسان، خشم و غضب است. خشم و غضب مانند آتشِ شعله‌ور شده است و شیطان نیز از آتش خلق شده است. شیطان گفت: «خَلَقْتنی مِنْ نارٍ و خَلَقْتَهُ من طین» مرا از آتش و آدم را از خاک آفریدی، این حالت در قلب انسان نیز نهفته است. همان‌گونه که آهنگر در کوره‌ی آتش می‌دمد و زغال‌ها را شعله‌ور می‌سازد و سپس آهن را روی آن می‌گذارد تا گداخته شود و به دلخواه خود اشکال و آلت‌های گوناگون درآورد، شیطان نیز از طریق شعله‌ور ساختنِ آتش غضب در دل انسان، آن‌قدر وسوسه ایجاد می‌نماید تا بر عقلش غالب شود و او را زیر سلطه‌ی خود درآورد؛ آنگاه انسان را به سوی هرچه بخواهد سوق می‌دهد. هنگامی‌که آتش خشم و غضب شعله‌ور شد و شدت گرفت، صاحبش کور و کر می‌شود، سپس آثارش در اعضا و جوارح انسان ظاهر می‌گردد.
آثار آن در زبان انسان این است که فرد خشمگین، فحش و ناسزا می‌گوید، گاهی لفظ طلاق را بر زبان جاری می‌نماید و باعث متلاشی شدن خانواده می‌گردد؛ گاهی سوگند می‌خورد امّا ناچار می‌شود آن را بشکند و مرتکب گناه شود و خلاصه جز زشتی بر زبان نمی‌راند.
امّا آثار آن در قلب این است که حقد و کینه و حسد به دل می‌گیرد و این خصلت در دلش طوری نقش می‌بندد که محبت دیگران را از دست داده و در فکر انتقام جویی برمی‌آید.
آثارش در بقیه‌ی اندام‌ها از جمله دست، این است که به وسیله‌ی آن دیگران را کتک می‌زند؛ به وسیله‌ی هر چیزی که در دستش باشد به دیگران ضربه وارد می‌نماید، گاهی خشم آن‌قدر شدت پیدا می‌کند که منجر به قتل می‌شود، و گاه‌گاهی بر اثر خشم، خودکشی می‌نماید. گاهی هر وسیله‌ای به دستش برسد، به زمین می‌کوبد و می‌شکند و... .
وای از دست این خصلت ویرانگر!
سروران و عزیزان، بیایید تا ضمن بیان آثار سوء و ویرانگر خشم و غضب به چاره‌اندیشی پرداخته و از این خصلت خطرناک جلوگیری نماییم.
چاره‌ی خشم و غضب
چاره‌ی خشم و غضب را بایستی با معجونی از علم و عمل جُست.
راه‌حل اوّل، علم: اوّل به آیات و احادیثی که درباره‌ی فضیلت فروخوردن خشم و غضب وارد شده، بنگریم که خداوند می‌فرماید: «الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس والله یحب المحسنین» ( آل‌عمران:134) کسانی که در فراخی و تنگ‌دستی انفاق می‌کنند و خشم خود را فرو می‌خورند و از مردم درمی‌گذرند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
باز می‌فرماید: «خذ العفوَ و أمُرْ بالمعروف و اعرض عن الجاهلین و امّا ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله إنه سمیع علیم» (- اعراف:200ـ‌199) گذشت پیشه کن و به (کار) پسندیده فرمان ده و از نادان رُخ برتاب و اگر از شیطان وسوسه‌ای به تو رسد، به خدا پناه بر، زیرا که او شنوای داناست. و عن عَبْدالله بن عَمْرو انّه سَئَلَ رسول‌ اللهِ(ص) «مَاذا ینْقِذُنی مِنْ غَضَبِ اللهِ؟ قالَ: «لا تَغْضَبْ» از عبدالله بن عمرو روایت شده که از پیامبر سؤال نمود: چه چیز مرا از غضب خدا نجات می‌دهد؟ پیامبر(ص) فرمود: خشمگین مشو.
هر کس در هنگام خشم و غضب فرموده‌های خدا و رسولش را به یاد آورد و بلافاصله خدا و رسول را در ذهن خود تصور نماید و عقل خود را قاضی قرار دهد، آیا خدا و رسول را بر شیطان ترجیح می‌دهد و خشم خود را فرو می‌خورد یا به‌عکس شیطان را بر خدا و رسول ترجیح می‌دهد و آتش خشمش را بیشتر شعله‌ور می‌سازد؟ نزد او کدام‌یک بهتر و محبوب‌تر است؟
راه‌حل دوم، عمل: فرمایشات پیامبر را در این راستا عملی نماید. پیامبر(ص) فرموده است که در هنگام غضب، بگویید: «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم» اگر در هنگام خشم ایستاده بودید، بنشینید و اگر نشسته بودید، دراز بکشید، اگر باز هم خشم فروکش نکرد، با آب سرد وضو بگیرید، چون آتش به وسیله‌ی آب خاموش می‌شود. قال رسول: «انّ الْغَضَبَ من الشیطانِ وَ إنَّ الشَیطانَ خُلِقَ من نارِ و اِنّما تُطْفِأُ النَّارُ بالماء فاذا غَضِبَ اَحدُکُمْ فَلْیتَوضَّأْ»
امیدواریم این راه‌کار را عملی نموده‌ و یکی از راه‌های نفوذ شیطان را بر او ببندیم.