یکی از اهداف آفرینش ماه و دیگر سیارات و ستارگان، جهتیابی و وقتشناسی است. این نکته در قرآن کریم چند بار یادآوری شده است. از جمله:
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ...(بقره/189) «از تو درباره هلالها میپرسند، بگو آنها اوقاتی برای مردم و حج هستند...»
وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ...(انعام/97) «او كسي است كه ستارگان را برایتان قرار داد تا به وسیله آنها در تاریکیهای خشکی و دریا راه یابید...»
هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ...( یونس/5) «او کسی است که خورشید را درخشان و ماه را روشن قرار داد و برایش جایگاههایی معین کرد تا شمارش سالها و حساب را بدانید. خدا آن را جز به حق نیافریده است...»
وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ(نحل/16) «و نشانههایی و با ستارگان ایشان راه مییابند»
وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ...(اسراء/12) «و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم، که نشانه شب را محو کردیم و نشانه روز را روشنگر گرداندیم تا فضل خدا را بجویید و شمارش سالها و حساب را بدانید ...»
و...
زیرا در همه جا وجود داشته و به امکانات و ابزارهای علمی خاصی نیاز نیست و همگان میتوانند با چشم عادی آنها را ببینند و برای خویش قواعد، نامها یا نشانههایی جهت شناسایی ستارگان و سیارات تعیین کنند.
از نکره به کار رفتن کلمه «مواقیت»: (اوقاتي، وقتهایی، میعادهایی) در آیه 189بقره، برداشت میشود که تنها یکی از ملاکهای تشخیص وقت، هلال و ماه است و بشر میتواند از ابزارهای دیگر هم بهره ببرد. در عمل هم انسان همواره از دیگر ابزارها مثل خورشید، انواع ساعت، تقویم و... برای تعیین وقت بهره برده است.
اما باید دانست هیچ کدام از این ابزارها مقدس نیستند، چون ابزاری برای دیگر کارها از جمله عبادات هستند. روشن است که هرگاه انسان ابزاری بهتر بیابد، از آن بهره میبرد؛ زیرا همگی را خداوند در تسخیر او قرار داده است: «وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ...»(جاثیه/13) «از سوی خود برایتان مسخر کرد همه آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است...»
کاش مسلمانان به ابزاری بودن این پدیدهها دقت کنند و آنها را مقدس ندانند و برای آغاز و پایان مراسم عبادی خویش بر ابزارهای مدرن دیگری قرارداد ببندند تا درگیری و تفرقه از بین برود و اشتباهات به حداقل برسد!
در باب رؤیت هلال معمولاً به این آیه استدلال میشود:
«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ... فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ...»(بقره/185) «ماه رمضان که قرآن در آن نازل شده است ... هر کس از شما ماه را دریافت، باید روزه بگیرد...»
اما ببینیم «شهد» به چه معناست؟
«شهد» در زبان عربی در اصل به معنای علم، اِعلام و حضور است. (ابن فارس و...). در این آیه به معنای دریافتن ماه رمضان و زنده بودن در آن است. همچنین گواهی و دیدن هلال. البته از آن جا که آیه نگفته است: فمن شهد منکم القمر... یا فمن شهد منکم الهلال... یا فمن رأی منکم الهلال ... یا فمن رأی منکم القمر، طبق نظر برخی از مفسّران مثل ابن عاشور و... تفسیر «شهد» به دیدن و نیز «الشهر» به هلال اشتباه است؛ گرچه گروهی از علما به آن قایل هستند.
رسول الله ـصلی الله علیه و سلمـ فرمودند: «صوموا لرؤیته و افطروا لرؤیته ...» «با دیدنش روزه بگیرید و با دیدنش إفطار کنید...»
راغب اصفهانی در کتاب «المفردات في غريب القرآن» میگوید: رؤیت با چشم، تصور، تفکر و تعقل صورت میگیرد. وی به آیاتی در این زمینه استدلال میکند:
یک. دیدن با چشم عادی یا هر چه همانند آن باشد، مثل: وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّـهِ... (زمر/60) «روز قیامت میبینی کسانی را که بر خدا دروغ بستند...»
دو. دیدن با تصور و تخیل، مثل: وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا ... (انفال/50) «اگر ببینی هنگامی را که کافران را میميرانند...»
سه. دیدن با تفکر، مثل: إِنِّي أَرَىٰ مَا لَا تَرَوْنَ... (انفال/48) «من میبینم چیزی را که شما نمیبینید.»
چهار. دیدن با عقل، مثل: مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَىٰ (نجم/11) «دل آنچه را دید دروغ نپنداشت.»
البته کلماتي مثل أرأیت، ألم تر، ألم یروا و... را عموم مفسران به معنای دانستن، اطلاع یافتن، پی بردن و... تفسیر و معنا کردهاند؛ خصوصاً در آیاتی که دیدن با چشم عادی منتفی است، مثل أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ... أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ... أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا، و...
راغب میگوید: اگر «رأی» دو مفعولی باشد، به معنای علم است.
بنابراین، بر اساس آیات و حدیث فوق، رؤیت هلال، فراتر از دیدن با چشم غیر مسلح و عادی است؛ زیرا اگر کسی از آن اطلاع یابد یا نسبت به وجودش علم داشته باشد یا با تفکر و تعقل از وجودش آگاهی یابد، روزه گرفتن بر او لازم میگردد.
در میان فقیهان و مجتهدان امت اسلامی در مجموع سه نظریه اصلی پیرامون رؤیت هلال و اثبات آن وجود دارد:
اول ـ دیدن حتماً باید با چشم عادی و غیر مسلح باشد، زیرا در زمان رسول الله (ص) به همین منوال عمل میشده و حدیث «صوموا لرؤیته و افطروا لرؤیته...» و دیگر روایات صحیح مشابه، دلیلی بر این مدّعاست. بخصوص که در حدیث دیگری پیامبر (ص) فرمودند: «ما امتی بیسواد و امّی هستیم که نه مینویسیم و نه حساب و کتاب داریم، ماه اینگونه و آنگونه است...» (بخاری)
دوم ـ دیدن با چشم مسلح و تلسکوب جایز است، مشروط به این که هلال مقداری پس از غروب خورشید در افق بماند و بتوان آن را با ابزارهای موجود رؤیت کرد. این گروه در تعیین زمان مکث ماه پس از غروب یا زاویه قرار گرفتن ماه نسبت به خورشید دیدگاههای مختلفی دارند، مثلاً ده دقیقه، پانزده دقیقه، بیست دقیقه و... یا هشت درجه، ده درجه و .... پایه استدلال این نظریه، تجویز بهرهمندی از ابزارهای علمی نوین است که از نظر شرعی ممنوع نیست و با اصل حدیث رؤیت منافات ندارد.
سوم ـ ملاک، مقارنه ماه و خورشید در آسمان و تولد ماه است، حتی اگر ماه پیش از خورشید، غروب کند؛ زیرا محاسبه آن امروزه با توجه به پیشرفتهای نجومی آسان شده و باعث زدودن اختلافات میگردد. دلیل اصلی این گروه، تفسیر «شهد» به دانستن و اطلاع یافتن است که با لغت اصیل عربی سازگار است. حدیث رؤیت را هم به زمان نداشتن امکانات تعبیر میکنند. همچنین حدیث «امی بودن امت» را به پیشگوییهای نجومی که در قدیم ابزاری در دست پیشگویان و شیادان بوده است، تفسیر میکنند، زیرا ظاهر این حدیث با آیات ناسازگار است؛ «لتعلموا عدد السنین والحساب».
اختلاف دیگری در بین علما درباره «اعتبار اختلاف مطالع» از دیرباز وجود داشته است. عموم علمای حنفی، مالکی و حنبلی آن را معتبر نمیدانند؛ یعنی اگر در سرزمینی هلال رؤیت شد، دیگر مناطق موظّف به پیروی هستند. نظر اکثر علمای شافعی بر معتبر دانستن اختلاف مطالع هست. البته در بین هر کدام از مذاهب نظرات مختلفی نیز وجود دارد. برخی از علما دوری و نزدیکی مناطق را شرط دانستهاند.
باید توجه داشت که از نظر علم نجوم و کیهانشناسی، ملاک آغاز و پایان ماههای قمری، همان زمان مقارنه و تولد است و اگر تشخیص این امر به ستاره شناسان سپرده شود، شروع و خاتمه هر ماه قمری را، نه برای یک سال و دو سال، که تا صد یا هزار سال پیشبینی میکنند.
کاش علما و فقیهان مسلمان کار تشخیص، تعیین و اعلان ماههای قمری و شمسی را به تقویمنویسان و متخصصان نجوم و کیهانشناسی بسپارند؛ مثل اوقات شرعی و ساعات غروب و طلوع آفتاب که به سخن و دانش ایشان اعتماد میکنیم. کار را باید به کاردان سپرد. عموم اختلافات امت در باب رؤیت هلال ماههای قمری، به اختلاف نظر علما مربوط میشود و اگر تشخیص و تعیین نجومی را ملاک قرار دهیم، نه نظرات فقهی، این اختلافات از بین میرود.
باید به فکر چاره برای مسلمانانی باشیم که در آیندهای نه چندان دور در نقاط نزدیک به قطب شمال یا جنوب کره زمین یا در ایستگاه فضایی و حتی کرات دیگر زندگی خواهند کرد و شبانه روزشان کاملاً با ما متفاوت خواهد بود و شاید اصلاً شب و روزی نداشته باشند.
بهراستی برای کسانی که به ایستگاه فضایی یا کره ماه و... سفر میکنند، باز هم باید رؤیت هلال یا طلوع و غروب خورشید را ملاک تعیین اوقات نماز یا شروع و خاتمه ماههای قمری قرار دهیم؟!
نتیجه:
نگارنده بر این باور است که باید به دانش ستارهشناسی اعتماد کرد و مبنای آغاز ماههای قمری را همان مقارنه گرفت و چون مسلمانان در کشورهای مختلفی پراکندهاند، خوب است ملاک مقارنه و تولد، افق کعبه باشد؛ زیرا:
یک. لفظ «شهد» در آیه، به معنای حضور، علم و اعلام است.
دو. معنای «رؤیت» بسی فراتر از دیدن با چشم غیر مسلح است و هرگونه دیدن، پی بردن، متوجه شدن را شامل میشود.
سه. اگر تشخیص و تعیین ماههای قمری به متخصصان نجوم سپرده شود و نه فقیهان و علمای شرعی، اختلافات از بین میرود؛ چون درصد اشتباه در ستارهشناسی با توجه به پیشرفتهای امروزی، بسیار ناچیز است، زیرا ملاکشان دانش قطعی است، نه برداشت فقهی و نظری.
چهار. خورشید و ماه تنها ابزاری برای تشخیص وقت هستند، نه ملاکهایی مقدّس و غیر قابل تغییر.
نظرات