بزرگداشت شعایر و نمادهای الهی درزندگی هر کس، نشانی از تقوا در دل اوست که از مدرسه‌ی بزرگ رمضان در طول حیاتش یاد گرفته است. اصل تمام مشروعیت رمضان، همان رسیدن به تقواست. خداوند می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/183). (هان، ای آنان که ایمان آورده‌اند، روزه بر شما مقرر شد همان گونه که بر کسان پیش از شما مقرر گشت، تا شاید تقوا پیشه کنید).

پس به خاطر تقوا، روزه در رمضان مقرر گشته است. وقتی یک روزه‌دار را می‌بینی که دلش به تقوا آباد است، ولی اثری در زندگی‌اش نداشته و درونش بر تعظیم شعایر الهی و حرمت‌های او تربیت نشده است، درمی‌یابی که از آثار مدرسه‌ی رمضان بهره‌ای نبرده، توفیق پیروزی و رستگاری نداشته و اثری واقعی بر خستگی و رنج وی در طول این سفر نگذاشته است. همین خودش مهم‌ترین زیان و بیهودگی در زندگی انسان می‌باشد.

رمضان آمده تا دل‌ها را تزکیه و ساماندهی کند و آن را بازسازی و نوسازی نماید. این بزرگ‌ترین درسی است که انسان در رمضان می‌آموزد.

در طول یک سال، زندگی انسان دچار سستی و کاستی شده و بیماری‌ها و گناهان او را در رنج و افسردگی می‌اندازند. در نتیجه برخی از مفاهیم از میان رفته و همانند هر مسافرتی بر آن غبار ناتوانی و ضعف می‌نشیند. یکی از اهداف این مدرسه، بازسازی دل و غبارروبی روان است و می‌کوشد در طی سی روز رونق از دست رفته را به زندگی بشری برگرداند.

باید باور داشته باشیم که بنای این ساختمان و تحقق تقوا در زندگی، در این مدت، هنگامی قابل یادگیری است که الگوی واقعی عبودیت در برابر تمام بایدها و نبایدهای شرعی باشیم. اگر در طی این مدت و در این مدرسه به دنبال این واقعیت نباشیم و برای موفقیت در آن تلاش نکنیم، هرگز به زندگی مطلوب و معانی دل‌خواه و مورد علاقه‌ی خود نمی‌رسیم. به دلیل این گفته‌ی پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ که فرمود: «من لَم يَدَع قولَ الزور والعمل به، فليس لله حاجة في أن يَدَع طعامه وشرابه». (هر کس سخن دروغ و عمل به آن را رها نکند، خدا به نخوردن و نیاشامیدنش نیازی دارد).

در این مدرسه کسی با نخوردن و ننوشیدن به مفاهیم بلند و تقوا نمی‌رسد، هرچند ظاهر برنامه‌هایش را اجرا نماید؛ صرفا از مسیر تعظیم شعایر الهی و توقف نزد حدود و مرزها و بزرگداشت امر و نهی خدا به دست می‌آید. ترک خوردن و نوشیدن تنها بخشی از آن است، نه همه‌اش. «من لم یدع قول الزور و العمل به ... ». (همان حدیث).

بسیاری از روزه‌داران به این واقعیت توجه ندارند و چنین مفاهیمی نزد بندگان زیادی کم پیداست. برخی می‌پندارند همین که عصر و بعد از ظهر شکم‌شان پایین افتاد و گرسنگی بر آنان فشار آورد به همه چیز رسیده‌اند، در حالی که ممکن است نتیجه بر عکس باشد.

رمضان آمده تا نفس‌ها را تازه کند؛ نیامده تا آن‌ها را بیالاید. محدود ساختن هدف روزه به نخوردن و نیاشامیدن، تخریب چهره‌ی بشری و توجه به جسم بیش از قلب و روح است. از آن جا که بازسازی روان و بازنگری در ساختار و شاکله‌ی آن جزو مسائل مهم و پرارزش است، لازم شده تا یک ماه کامل به آن اختصاص داده شود به این امید که انسان به تقوا برسد و انسانیت خویش را بازیابد. «لعلکم تتقون».

باید دریابیم هنگامی که در زندگی یک انسان، توجه به شعایر الهی و ادای حق آن‌ها و توقف در مرزهای شرعی، تحقق یابد، این همان لحظه‌ای است که می‌توان به چنین انسانی دانشنامه‌ی فراغت و نمره‌ی قبولی ممتازی از مدرسه‌ی رمضان اعطا کرد. ولی اگر انسان به پرونده‌ی خویش بنگرد و در آن سستی نسبت به شعایر و نمادهای الهی ببیند، خواه در بایدها و خواه در نبایدها، آن گاه است که باید یقین نماید که از ناکام‌ها و مردودین است و نتوانسته است در پایان ترم این مدرسه نمره‌ی قبولی بگیرد.

نمی‌خواهم سخن خود را بر شریعت خدا تحمیل کنم و به جایش حرف بزنم، ولی از این حدیث چیز دیگری نمی‌توانم بفهمم: «من لَم يَدَع قولَ الزور والعمل به، فليس لله حاجة في أن يَدَع طعامه وشرابه». (هر کس سخن دروغ و عمل به آن را رها نکند، خدا به نخوردن و نیاشامیدنش نیازی دارد). 

خدا را خواهانم که در گذرد و گناه هر گنهکاری را بیامرزد، چون قدرت و اختیار در دست اوست.