ایستگاه سیزدهم: رمضان ماه انفاق
بخشش عموماً از اسباب قرب الی الله تعالی و ورود به بهشت است و از دارایی بخشنده نمیکاهد بلکه بر آن میافزاید. همانگونه که پیامبر -صلّی الله علیه و سلّم- در روایتی که مسلم از ابوهریره آورده فرموده است: «ما نقصت صدقة من مال، وما زاد الله عبدًا بعفو إلا عزا، وما تواضع أحد لله إلا رفعه».
صدقه از مال کم نمیکند و هر بندهای دیگران را عفو کند خداوند بر عزتش میافزاید و هر کس تواضع نماید خداوند او را ارجمندتر مینماید.
و رمضان فرصتی گرانبهاست که بنده با صدقهای که از او نمیکاهد بلکه به مالش میافزاید به اجر عظیم دست یابد.
درباره صدقه و انفاق احادیث صحیح بسیاری آمده که بیانگر آن است که صدقه و انفاق از بزرگترین دروازههای ورود بهشت است که برخی از آنها عبارتند از:
از ابی کبشة الانماری رضی الله عنه نقل شده که از پیامبر -صلّی الله علیه و سلّم- شنیدم که فرمود: «سه مسئله است که بر آنها قسم میخورم و چیزی میگویم آن را به جان بسپارید: مال بنده بخاطر صدقه دادن کاهش نمییابد، و هر بندهای که به وی بدیی بشود و او صبر نماید و شکیبا باشد خداوند بر عزت او میافزاید و هیچ بندهای نیست که باب گدایی و سئوال را باز کند مگر اینکه خداوند باب فقر و تنگدستی را بر او میگشاید- یا چیزی مانند این فرمود – و سخنی با شما میگویم آن را داشته باشید: دنیا برای چهار صنف مردم است: بندهای که خداوند او را از مال و علم برخوردار نموده و او در آن پرهیزکاری میکند و به خویشاوندان کمک میکند و میداند که خداوند در مال او حقی دارد (و آن را رعایت میکند) این در بهترین مراتب قرار دارد. و بندهای که خداوند او را از علم برخوردار کرده و مالی ندارد و او در نیت خود صادق است و میگوید: اگر مالی داشتم مانند آن شخص (اولی) عمل میکردم او را با نیت راستینش محاسبه میکنند و اجرشان برابر است. و بندهای که خدا به او مال داده اما علم نداده و او بدون دانش از مالش استفاده نادرست میکند و تقوای خدا نمیکند و به خویشانش کمک نمیکند و در مال خود حق خدا را بجا نمیآورد و چنین شخصی در پستترین مراتب قرار دارد. و بندهای که نه مالی دارد و نه علمی و میگوید اگر مال داشتم چون فلانی (سومی) خرج میکردم او را نیز بخاطر نیتش محاسبه میکنند و گناهشان یکسان است». (احمد ابن ماجه و ترمذی: حدیث حسن صحیح).
این روایت دلالت میکند که نیت راستین مومن برای انفاق در راه خدا و یا هر عمل صالح دیگری او را به منزلت عامل به آن نیکی میرساند البته به شرط آنکه نیت او واقعا از روی صدق و راستی باشد نه اینکه فقط تمنایی دروغین باشد مانند احوال برخی از شوربختان که از خداوند تمنا میکنند تا آنها را رزق دهد و چون خداوند به آنها رزق میدهد کفران نعمت میکنند: (وَمِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَکُونَنَّ مِنْ الصَّالِحِیَن، فَلَمَّا ءَاتَاهُم مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُواْ بِهِ وَتَوَلَّواْ وَهُمْ مُعْرَضُونَ، فَأعْقَبَهُمْ نِفَاقاً فی قُلُوِبِهِمْ إلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا کَانُواْ یَکْذِبُونَ) [التوبة: ۷۵-۷۷].
و در میان (منافقان) کسانی هستند که با خدا پیمان میبندند که اگر از فضل خود ما را بینیاز کند بدون شک به صدقه و احسان میپردازیم و از زمره شایستگان خواهیم بود. اما هنگامی که خداوند از فضل خود بدانان بخشید بخل نموده سرپیچی کرده و روی گرداندند. خداوند نفاق را در دلهایشان پدیدار و پایدار ساخت تا آن روزی که خدا را در آن ملاقات میکنند این به خاطر آن است که پیمان خدا را شکستند و همچنین دروغ گفتند.
و در صحیح مسلم ابوهریره رضی الله عنه از پیامبر -صلّی الله علیه و سلّم- روایت نموده که فرمود: زمانی که بندهای در دشتی از زمین بود صدایی در ابرها شنید که گفت: باغ فلانی را آبیاری کن. آن ابر بارانش را در زمینی با سنگهای سیاه بارید که در آبراهههای آن آب چنان روان شد که گویی تمام آب باران در یک آبراهه راه افتاد او بدنبال آن آب رفت دید که مردی در باغش ایستاده و با بیل خود آب را هدایت میکند از او پرسید:ای بنده خدا نامت کیست؟ گفت فلانی. همان اسمی بود که از سوی ابرها شنیده بود. آن مرد پرسید چرا نامم را پرسیدی؟ گفت من صدایی از سوی آن ابر که آب بارانش این است شنیدم که میگفت باغ فلانی یعنی تو را آب دهد تو با این باغ چه میکنی؟ گفت اگر چنین گفته من محصول این باغ را سه قسمت میکنم یک سوم آن را صدقه میدهم و ثلث آن را خود و خانوادهام میخوریم و یک سوم دیگر را دوباره برای کاشت باغ مصرف میکنم «.
اینگونه خداوند به این مرد برکت داد و روزی او را فراخ نمود و کشت او را کفایت نمود بطوریکه فرشتهای را وکیل نمود تا به ابر بگوید باغ فلانی را آب بده و او را در این مسئله مخصوص نمود.
ودرحدیثی متفق علیه از عدی بن حاتم رضی الله عنه از نبی صلى الله علیه وسلم روایت شده که فرمود:» ما منکم من أحد إلا سیکلمه الله، لیس بینه وبینه ترجمان، فینظر أیمن منه فلا یرى إلا ما قدم، وینظر أشأم منه فلا یرى إلا ما قدم، وینظر بین یدیه فلا یرى إلا النار تلقاء وجهه. فاتقوا النار ولو بشق تمرة «
هیچ کس از شما نیست مگر اینکه خداوند با او در حالی سخن بگوید که بین او خداوند مترجم و واسطهای نباشد، و به سمت راستش نظر بیاندازد غیر از آنچه که از پیش فرستاده چیزی نیست و وقتی به چپ خود بنگرد غیر از آنچه از پیش فرستاده چیزی نمیبیند و وقتی که به مقابلش نگاه میاندازد آتش را روبروی خود میبیند پس خود را از آتش برهانید هر چند با نصفهای خرما باشد.
و در حدیث متفق علیه دیگری آمده که نبی صلى الله علیه وسلم در عید فطر یا قربان به مصلی رفت، سپس بازگشت و به موعظه مردم پرداخت و آنان را به صدقه فرا خواند و فرمود:» أیها الناس تصدقوا «.ای مردم صدقه بدهید و سپس از مقابل زنان گذشت و فرمود:» یا معشر النساء تصدقن، فإنی رأیتکن أکثر أهل النار «ای گروه زنان صدقه بدهید که من بیشتر اهل آتش را از شما دیدم.
آنحضرت -صلّی الله علیه و سلّم- بیان فرمود که صدقه از بزرگترین اسباب دوری از آتش است، هر چند که با مقدار کم و معمولی باشد.
صدقه نشانهای برای راستی ایمان بنده است برای همین رسول خدا -صلّی الله علیه و سلّم- در روایت حارث الأشعری که مسلم روایت نموده فرمود:» والصدقة برهان «. صدقه دلیلی است. زیرا نفس انسان به حب مال تمایل دارد و وقتی که بنده بر نفس خود غلبه پیدا کرد و مالش را در راه خدا انفاق نمود این دلیلی برای این است که او آنچه را که خداوند دوست دارد بر آنچه نفسش دوست دارد ترجیح میدهد. (وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) [الحشر: ۹، والتغابن: ۱۶۰]. و آنکه بر بخل نفسش فائق آید همانا او رستگار است
و روایاتی که درباره صدقه آمدهاند بسیار زیادند.
اما مسئلهای است که صدقه دهند باید در رعایت آن تلاش نماید و آن مسئله این است که تا حد امکان صدقهاش مخفیانه باشد، در حدیث از أبی أمامة رضی الله عنه روایت شده که نبی صلى الله علیه وسلم فرمود:» صنائع المعروف تقی مصارع السوء، وصدقة السر تطفئ غضب الرب، وصلة الرحم تزید فی العمر «. (طبرانی آن را آورده و دمیاطی در المتجر الرابح سند آن را حسن دانسته)
انجام کارهای نیک و معروف از مرگ بد جلوگیری میکند و صدقهی مخفیانه خشم و غضب خداوند را خاموش میکند و صله رحم عمر را زیاد میکند.
این بسیار اشتباه است که شخص صدهزار، پانصد هزار و یا یک میلیون ریال صدقه میدهد بخاطر آنکه نامش در روزنامه و یا در دفتر ثبت کمکها نوشته شود و یا اینکه مردم بگویند فلانی خیلی نیکوکار است. مگر اینکه هدفش از آشکار نمودن صدقه تشویق دیگران به صدقه باشد که این مقصود خوبی است اما اگر به قصد خودنمایی و شهرت باشد صدقهاش در دنیا خسارت و در آخرت العیاذ بالله وبال او خواهد بود.
بنابراین فضیلت صدقه بسیار، و ثواب آن نزد خداوند زیاد است، و شایسته است که مومن دائماً در کثرت آن بکوشد و بخصوص در رمضان بنده بایستی در انفاق برای کارهای خیر چندبرابر تلاش نماید تا به رسول هدایت -صلّی الله علیه و سلّم- اقتدا نماید که ایشان سخاوتمندترین انسانها بود و در رمضان سخاوتمندتر از همیشه بود. و سه سبب داشت که سخاوت آن حضرت -صلّی الله علیه و سلّم- در رمضان بیشتر میشد:
نخست: به مناسبت رمضان که در آن حسنات بیشتر شده و درجات رفیع میشوند و با کثرت اعمال صالح بنده به پروردگارش بیشتر نزدیک میشود.
دوم: بخاطر اینکه در رمضان بیشتر قرآن قرائت مینمودند و در قرآن آیات بسیاری وجود دارند که به انفاق و زهد در دنیا و کاستن از دلبستگی به دنیا و توجه به آخرت تشویق مینمایند و این باعث میشود دل قاری قرآن به بخشش در راه خدا تمایل یابد. و شایسته است هر کس که قرآن میخواند بیشتر به صدقه دادن در راه خدا بپردازد.
سوم: بخاطر آنکه آن حضرت -صلّی الله علیه و سلّم- در رمضان هر شب جبرئیل را ملاقات مینمود و ملاقات با او همنشینی با صالحان است که باعث افزایش ایمان میشود و انسان را به اطاعت و بندگی خدا بر میانگیزد، برای همین رسول خدا -صلّی الله علیه و سلّم- در رمضان بیشتر صدقه میدادند.
سخن از سخاوت آن حضرت به طول میکشد او براستی که سخیترین مردم بود و انواع سخاوتش حد و مرز نداشت ایشان -صلّی الله علیه و سلّم- هیچ سئوال کنندهای را دست خالی برنمی گرداند مگر آنکه هیچ چیزی نداشته باشد به او ببخشد. حتی گاهی شخصی لباسی را که پوشیده بود میخواست و ایشان به خانه میرفت و آن لباس را میکشید و به سائل میداد. (حدیث مسلم از انس بن مالک)
آن حضرت -صلّی الله علیه و سلّم- بگونهای عطا میکرد که از فقر ترسی نداشت پیش آمده بود که گله گوسفندی را که بین دو کوه بود ببخشد. (بخاری و مسلم از جابربن عبدالله رضی الله عنه)
و گاهی چیزی خریده قیمتش را میپرداخت و سپس آن چیز را به فروشنده میداد ولی پولش را پس نمیگرفت. (بخاری از عایشه رضی الله عنها) و گاهی چیزی میخرید و بیش از بهایش را میپرداخت.
و گاهی چیزی قرض میکرد و سپس بهتر از آن را بازمی گرداند. و هدیه را قبول میکرد و بیشتر از آن را به هدیه کننده پاداش میداد.
و آن حضرت -صلّی الله علیه و سلّم- از عطا نمودن خوشحال میشد بیشتر از شادی کسی که عطا را دریافت میکرد، و این سخن بر او صدق میکرد که:
تـراه إذا ما جئتَـه متهلِّـلاًکأنک تُعطیه الذی أنتَ سائله
وقتی به نزد او برای سئوال میرفتی او را چنان شاد و خوشحال میدیدی که گویا تو برای عطا به او رفتهای.
این قطرهای از دریای جود و کرم آن حضرت -صلّی الله علیه و سلّم- بود که قابل حصر و حساب نیست.
سخن از انفاق و صدقه ما را بر این میدارد تا بر موارد مهم مصرف آن نیز نوری بیفکنیم:
اول: یکی از موارد خرج انفاق مجاهدین راه خدا هستند. خداوند متعال میفرماید: (إِنَّمَا الصَّدقَاتُ لِلْفُقَراءِ وَالْمَساکِینِ وَالْعَامِلینَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرّقَابِ والْغَارِمِینَ وَفِی سَبَیلِ اللِه) [التوبة: ۶۰].
همانا زکات برای فقرا، بیچارگان، ماموران جمع آوری آن، کسانی که بخواهیم دلشان را به اسلام متمایل نماییم، بندگان، بدهکاران و در راه خدا و واماندگان در سفر میباشد.
لذا رزمندگان در راه خدا از موارد مصرف هشتگانه زکات هستند و تردیدی نیست که بخصوص در این زمانه از بزرگترین مصارف زکات آنها هستند.
دوم: مستمندان و نیازمندان، بخصوص جوانان و دانشجویانی که تنگ دست هستند یا به سختی روزگار میگذرانند و یا اینکه میخواهند ازدواج کنند اما توان مالی کافی برای آن ندارند. اهمیت ازدواج برای عفاف و پاکدامنی و فراغت بال برای کسب دانش و تکمیل نیمی از دین و دیگر مصالح چیز پوشیدهای نیست.
سوم: موسسات خیریه معتبر، زیرا این موسسات بدنبال نیازمندان واقعی گشته و برای خانوادههای فقیر پروندهای تشکیل داده و ماهانه به آنها حقوق میدهند، لذا اشکالی ندارد که شخص آنها را برای رساندن صدقه به مستحق صدقه وکالت دهد تا زمانی که آنها مورد اعتبار، دیندار و امانتدار باشند.
کمک به نیازمندان و تنگ دستان و جستجوی آنها در خانهها و محلهها و گاهی در کپرها و آلونکها از بهترین و ارزشمندترین اعمال است و برای تقرب به الله از مفیدترین و بالاترین اعمال است. و این کار بزرگی است که یک تاجر یا نیکوکار از اهل محل خود خبر داشته باشد و نیازمندانش را شناسایی نماید و به کمک آنها بپردازد بدون اینکه با منت و آزار و یا ریاکاری و خودنمایی همراه باشد.
دیگر اینکه اگر توانمندی به نیازمندی بخششی کرد، آنقدر به او ببخشد که برای او وخانوادهاش برای مدتی کافی باشد و یا اگر میتواند نیازهای ضروری زندگی را که هر انسانی بدان نیازمند است برایش فراهم آورد. {وَمَا تُقَدِّمُوا لأنفُسِکُم مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللهِ هُوَ خَیراً وَأعظَمَ أَجْراً وَاسْتَغْفِرُوا اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ} [المزمل: ۲۰].
و هر چه از خیر که برای آخرت خود از پیش بفرستید همه را بهتر از آن در نزد خداوند خواهید یافت و از خداوند آمرزش بخواهید که براستی او آمرزندهی مهربان است.
نظرات