ایستگاه سوم: برخی رازهای روزه

 روزه در خود راز‌ها و مقاصد بزرگی دارد که اگر قدری درباره آن تفکر نموده و بیاندیشیم از آن در شگفت می‌مانیم از جمله: 

معنای نخست: روزه با ایمان راستین به الله جل و علا ارتباط دارد زیرا روزه عبادتی سری است و انسان می‌تواند روزه نگیرد حال با خوردن و آشامیدن و یا نداشتن قصد و نیت روزه ولو اینکه در طول روز چیزی هم نخورد. 

بنابراین روزه عبادتی است که بصورت رازی بین او و پروردگارش است. این مسئله که بنده علیرغم آنکه می‌تواند مخفیانه روزه‌اش را باطل نماید اما از موارد باطل کننده روزه بپرهیزد بر باور قطعی او مبنی بر اینکه خداوند از اسرار و پنهان او آگاهی دارد دلالت می‌کند و بدون شک این باعث تقویت ایمان به الله می‌شود و این وضع ایمانی به سایر عباداتی که بنده را به آفریدگارش نزدیک می‌کنند نیز اثر می‌گذارد. 

به غسل و وضو که بنده را از پلیدی‌ها پاک می‌نمایند بنگر، در آن‌ها بر ایمان بنده به اینکه الله متعال او را می‌بیند نشانه‌هایی است که‌‌ همان ایمان باعث می‌شود بنده امانتی را که بین او و خداست ادا نماید وگرنه اگر بی‌وضو به نماز ایستد کسی از مردمان متوجه نمی‌شود. 

به نماز نگاه کن نمی‌بینی که نمازگزار در قیامش فاتحه و در رکوعش سبحان ربی العظیم و در سجده‌اش سبحان ربی الاعلی و در نشست استراحتش رب إغفرلی و در تشهدش التحیات لله... تا آخر را می‌خواند؟ و تمام این‌ها را با صدای آرام می‌خواند که بغل دستی او هم صدایش را نمی‌شنود اگر باور نداشت که خداوند به زمزمه‌هایی لبش، و افکاری که به ذهنش خطور می‌کنند و وسوسه‌هایی که در دلش می‌گذرند آگاه است آیا چنین راز آلود اذکار و دعا‌های نماز را می‌خواند؟ در حالی که غیر از خدا کسی متوجه او نمی‌شد. 

 (وَإنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى) [طه: ۷]. 

و اگر سخنت را به صدای بلند بگویی پس همانا او از آنچه که آشکار می‌کنید و آنچه مخفی می‌نمایید آگاه است. 

معنای دوم: روزه با دست کشیدن بنده از برخی امور دنیوی او را متوجه سرای آخرت می‌کند، و توجه او رابه اجر و ثوابی که نزد خداوند است جلب می‌کند، زیرا با معیار اخروی سود و زیان را می‌سنجد. او به امید پاداش نیک در روز قیامت از خوردن و نوشیدن و لذتهای دیگر در روزهای رمضان دست می‌کشد، و اینکار ایمان به آخرت را در دل روزه دار نهادینه می‌کند و به آن تعلق می‌یابد و از نگاه صرف دنیوی که به کاهلی و دنیاپرستی منتهی می‌شود فرا‌تر می‌برد. و این‌ها همه علاوه بر زندگانی پاکیزه دردنیا و نعمتهای دیگری از جمله سلامت جسم و خشنودی دل بخاطر طاعت و احساس خوشبختی و شرح صدری است که با روزه همراه است. 

اما کسانی که با معیارهای دنیوی می‌نگرند فقط جنبه محدود دنیوی روزه را می‌بینند که محرومیت از نیازهای بدن و چیزهایی است که باعث خوشی نفس می‌شوند و آن را فقط محرومیت از لذتهای خورد و نوش و همبستری می‌یابند. آن‌ها به جنبه اخروی نظر نمی‌کنند که پاداش حقیقی و جاودانگی صحیح را ببینند و این باعث از بین رفتن و یا تضعیف ایمان به آخرت و نعمتهای آنجا می‌شود. 

معنای سوم: روزه تحقق بخشیدن به تسلیم و بندگی الله جل و علا است و روزه مسلمان را بر بندگی واقعی تربیت می‌دهد وقتی که شب فرا برسد می‌خورد و می‌نوشد تا از این دستور خدا اطاعت کند که: (وَکُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأسْوَدِ مِنَ الفَجْرِ) [البقرة: ۱۸۷] 

و بخورید و بیاشامید تا وقتى که رشته سپید صبح از رشته سیاه (شب) براى شما روشن گردد. 

برای همین مستحب است که روزه دار هنگام افطار و هنگام سحری چیزی بخورد و روزه پیوسته کراهیت دارد زیرا خوردن در این زمان عبادت خداست. 

و هنگام طلوع فجر از خوردن و آشامیدن و دیگر مفطرات روزه دست می‌کشد تا از این دستور خداوند اطاعت نماید که: (ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّیَامَ إِلى الَّیْلِ) [البقرة: ۱۸۷]. 

سپس روزه را تا شب کامل نمایید. 

و اینگونه مسلمان برای کمال بندگی تربیت می‌شود وقتی خداوند در زمانی مشخص به او دستور خوردن می‌دهد می‌خورد و در وقتی دیگر که دستوری خلاف آن می‌دهد اطاعت می‌کند و مسئله صرفا به اشت‌ها و مزاج و ذائقه محدود نمی‌شود بلکه مسئله فرمانبری از الله متعال و اجرای دستور اوست. 

و بندگی خداوند سبحان آزادگی واقعی است و کمال آزادگی در کمال بندگی اوست. برای همین عیاض رحمه الله می‌گوید: 

ومــما زادنی شرفــًا وتیهـاوکـدت بأخمصـی أطأ الثریـا

دخولی تحت قولک: «یا عبادی»وأن صیَّـرت أحمـد لـی نبیـا

آنچه که موجب شرف و بزرگی من شد چنانکه نزدیک بود بر آسمان گام نهم

این بود که در زمره این ندای تو که «ای بندگانم» قرار گرفتم و اینکه محمد (ص) را نبی من قرار دادی

و دیگری می‌گوید: 

أطعتُ مطامعی؛ فاستعبدتْــنیولو أنی قنعـتُ لکنـت حـرَّا

از خواسته‌هایم پیروی کردم مرا به بردگی کشاندند و اگر قناعت می‌نمودم آزاده بودم

این معانی در نماز و حج و دیگر عبادات نیز وجود دارند بنده در نمازش زمانی که می‌ایستد، رکوع می‌کند، سجده می‌کند یا می‌نشیند بخاطر اطاعت از فرمان خداست، و نمازگزار با فرمانبرداری، بندگی خدا را تحقق می‌بخشد. 

و در حج از خوردن و آشامیدن نهی نشده است بلکه از موارد دیگری نهی شده که کسی که در لباس احرام است باید از آن‌ها اجتناب نماید: جماع و دواعی آن، پوشاندن سر {در مردان} زدن عطر و گرفتن ناخن و کوتاه کردن مو و... نباید این‌ها را انجام دهد، زیرا خدا از او چنین خواسته است. و اگر از چیزی که خدا منع نکرده مانند خوردن و آشامیدن امتناع کند و آن را بخاطر احرام بداند مرتکب بدعت گردیده همانگونه که اگر از ممنوعات احرام چیزی را مرتکب شود خطا نموده است. 

و وقتی که احرامش تمام شد از او خواسته می‌شود مویش را بتراشد یا کوتاه کند و غسل نموده عطر زده و ناخن‌هایش را گرفته و خود را آراسته سازد: (ثُمَّ لْیَقْضُواْ تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُم) [الحج: ۲۹] 

سپس غبارو چرک از تن بزدایند و به نذر‌هایشان وفا کنند

اینگونه مومن با معنی تسلیم و عبودیت تربیت می‌یابد زمانی امری از خدا به او می‌رسد اطاعت می‌کند و وقتی دستور دیگری می‌دهد باز اطاعت می‌کند چه حکمت آن را بداند و چه آن را نداند. 

 

معنی چهارم: روزه جامعه را تربیت می‌کند: 

روزه دار وقتی می‌بیند که همه در اطراف او روزه دارند، این امر برایش آسان می‌شود و با جامعه‌ای که با آن پیوند عبادی دارد احساس انسجام و همبستگی می‌کند. 

کسی که روزه نفلی را با روزه رمضان مقایسه می‌نماید می‌بیند که در روزه نفلی کمی سختی وجود دارد درحالی که روزه رمضان ساده و آسان است و مشقتی ندارد علتش را در قبل بیان کردیم، وقتی روزه دار در رمضان تمام اطرافیانش را در حال روزه می‌بیند وقتی به بازار می‌رود، آن‌ها روزه دارند وقتی به خانه می‌آید خانواده‌اش روزه دارند وقتی سر کار یا درس می‌رود همه روزه‌اند لذا همه را در روزه همانند خود می‌یابد و این به او کمک می‌کند و سختی روزه را از یادش می‌برد، برای همین مسلمانانی که بخاطر ضرورت معالجه و یا غیر آن، رمضان را در بلاد کفر می‌مانند روزه داری در آنجا را سخت می‌یابند، زیرا جامعه اطراف که آن‌ها ناگزیر از ارتباط با آن‌ها هستند می‌خورند و می‌نوشند. 

لذا اینکه روزه دار احساس می‌کند اطرافیانش در عبادت با او همراهند مسئله روزه را برای او تسهیل می‌کند و این مسئله حتی در جوامعی که چیز زیادی از اسلام در آن‌ها باقی نمانده هم کاملا قابل مشاهده است و حتی اثر این ماه بزرگ در چنین جوامعی که فساد در آن‌ها رواج یافته در بین فاسقان هم مشهود است و اینگونه روزه تمام جامعه را تربیت می‌دهد. 

از این رو اسلام به اصلاح جامعه توجه زیادی دارد فساد به خودی خود مسئله فرد است که هیچ گریزی از وقوع آن در یک جامعه نیست و از این گونه حوادث موردی در جامعه اصحاب گرانقدر نیز رخ داده است شخصی دزدی نمود، فردی زنا کرد و کسی شراب خورد... در یک جامعه چنین چیزی رخ می‌دهد اما چیزی که درست نیست در جامعه مسلمان رخ دهد این است که منکرات علنی شوند و آشکارا به گناه بپردازند و کل جامعه را آلوده سازند و برای فردی که می‌خواهد در مسیر هدایت گام زند بسیار سخت باشد زیرا جامعه به او فشار می‌آورد و از هدفش باز می‌دارد. 

تربیت و اصلاح جامعه از مقاصد اسلام است و روزه از وسایل این کار است و اثرش در این مجال کاملاً روشن است و شاید از مظاهر آن علاوه بر آنچه گفته شد این است که می‌بینی خردسالان در جامعه روزه می‌گیرند، و بدکاران گناهانشان را می‌پوشانند و کافران آشکارا نمی‌خورند و نمی‌نوشند.