هجرت واژهای است که قرآن کریم با زبان خود آن را بیان کرده است؛ قرآن این واقعه را تحسین و زمانش را تعیین کرده است و راه را برایش بسیار هموار نموده است. قرآن زمان را از نو سامان داد تا تمام ابعاد این واقعهی بزرگ را نشان دهد. گویی خداوند خواسته است بشریت بعثت رسول گرامی اسلام و خاتم پیامبران را احساس کند و وارد مرحلهی نوینی شود و به عبارتی از نو بزاید. خاستگاه این دین و محل نزول وحی حرم مکی بود؛ خانهای که برای نخستین بار برای عبادت و بندگی ساخته شد. زمان همانند روزی که خداوند آسمانها و زمین را آفرید، بازگشت.
دیدهاید که وقتی دستگاه شمارشی دارید آن را روی صفر برمیگردانید تا شمارش دوباره آغاز شود؟ گویی با بعثت خاتم الانبیاء اتفاقی مشابه در سراسر هستی رخ داده است. خدای متعال فرموده است:
﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أنفسكم﴾ (التوبة:36)،
در حقیقت، شماره ماهها نزد خدا، از روزی که آسمانها و زمین را آفریده، در کتاب [علم] خدا، دوازده ماه است؛ از این [دوازده ماه]، چهار ماه، [ماهِ] حرام است. این است آیین استوار، پس در این [چهار ماه ]بر خود ستم مکنید...
در اینجا تغییری در زمان و مکان ایجاد شده است؛ اشارهای است به تغییر ریشهای به سمت بهتر و بهتر شدن به سمت استحکام انسان. این رسالت به جایگزینی «جاهلیت عرب» به جای اسلام محدود نبود بلکه جهان باستان را در نوردید تا ساختمان جدیدی را آغاز کند. در آن زمان دو امپراطوری بزرگ بر سرنوشت جهان حکومت میکردند؛ امپراطوری فارس و حکومت و دولت کسری که بر شرق حاکم بود و در مقابل آن امپراطوری روم که بر غرب مسلط بود و دایرهی نفوذش را بر بسیاری از نقاط از جمله سرزمین شام گسترده بود. در مدت زمان اندکی رسول خدا شبه جزیره عربستان را از جاهلیت و شرک و بتپرستی آزاد کرد. عرب مناذره را از سلطهی فارس و عرب غساسنه را از سلطهی روم آزاد کرد و به این ترتیب ستونهای دو امپراطوری را لرزاند و پایههایشان را شل کرد. تا خلفای راشد پس از رسول خدا، فرایند آزادسازی دو امپراطوری را تکمیل کنند. به این ترتیب سیطرهی کسری پایان یافت و عملا در درون امت اسلامی ذوب شد.
اما روم – عربها کلمهی روم را بر غرب و هر آنچه غربی است اطلاق میکردند – چنان که در حدیثی از صحیح مسلم از مستورد قریشی آمده است میگوید: شنیدم که رسول خدا فرمود: قیامت روزی بر پا میشود که رومیان بیشترین جمعیت را دارند. عمرو بن عاص به او گفت: ببین چه میگویی! گفت: من آنچه از رسول خدا شنیدم میگویم. گفت: اگر این گونه باشد آنان چهار ویژگی دارند: در هنگام فتنه بردبارترین مردم هستند؛ پس از مصیبت زودتر از همه به خود میآیند؛ پس از شکست سریعا هجوم میآورند؛ برای بینوا و یتیم و ضعیف بهترین هستند و پنجمین صفت زیبا آن است که بیش از دیگران از ستم پادشاهان در امان هستند.
به گفتهی عمرو بن عاص این را اضافه میکنم که ما شاهد این نزاع و درگیری چرخشی بین خود و غرب هستیم؛ ایرانیان مردم اصیلی بودند در تمدن آنان با وجود بزرگی، هیچ اثری از وجود یک پیامبر نیست و زمینهی بعثت پیامبر در آن وجود نداشت؛ بنابراین روند جذب آنان به اسلام به آسانی سایر مردم اصیل بود. اما امپراطوری روم و دولت بیزانس دولتهایی بودند که بر میراث تمدنی و تعصب دینی تکیه کرده بودند که نمونه آن مسیحیت است و این امر روند حل و جذب آنان را دشوار میساخت و همواره چالشی در برابر اسلام و مسلمانانی بودند که آنان را به هوشیاری و تنش مداوم تحریک میکردند تا قوی باشند و به مظاهر تمدن وابسته نشوند و راکد نمانند. روحیهی ابتکار را از دست ندهند و در نهایت در جا نزنند. آیا ما امروز از هجرت درس و عبرت میگیریم؟ آیا نباید نشاط و پویایی خود را باز یابیم و بدانیم که ما امت رسالت هستیم؟ امتی که اگر به عناصر وجودی خود و در مقدمهی آن قرآن کریم پایبند باشد باید قطب دیگران باشد؛ در غیر این صورت باید زیر پای مهاجمان سرکش له شود و تا زندگی ادامه دارد با آنان در نزاع و مشاجره باشد. به ویژه پس از آن که در زمینهی تکنولوژی قرنها از ما جلو افتادهاند و رسیدن به آنان دیگر آسان نیست. بسیاری مسافت زمانی تمدن ما و آنان را شش قرن برآورد میکنند و برخی کمتر و برخی بیشتر از این. بنابراین میدان مسابقه بین ما و آنان به زنده کردن قدرت رسالت برای جذب امت به اسلام بستگی دارد تا مردم گروه گروه به دین خدا روی آورند.
چون برای بهبود اوضاع و رسیدن به اهداف آفرینش و وارد کردن مردم به اسلام راهی جز این وجود ندارد. باید وارد مسابقهی قدرت و تلاش شویم یا شکست میخوریم یا پیروز میشویم. هیچ مانعی برای ادامهی تلاش برخی از دانشمندان برای کسب دانش و فناوری وجود ندارد اما مسؤولیت ایجاب میکند که پیام آخرین رسالت جهانی به همهی مردم برسانیم و با کمک ساز و کارهای دعوت، آنان را صرف نظر از سطح پیشرفت علمی و فنی وارد امت اجابت کنیم. مسلمانان امروز با قدرت خود نمیتوانند مردم را جذب کنند هر چند قوی هم باشند اما باید با دعوت خود جهانیان را متقاعد سازند.
نظرات