بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا، قَیِّمًا لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا والصلاة والسلام علی رسول الله وعلی آله ومن والاه

در میان اعراب یه ضرب المثلی وجود داره که «شرف المکان بالمکین»، یعنی مکان‌ها بخودی خود دارای ارزش واعتبار خاصی نیستند واین ساکنان آن می‌بباشد که بدان مکنت واعتبار می‌بخشند، خدای متعال در سوره بلد در مقام مدح مکّه –بنا بر قولی- می‌فرمایند: 

 (لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ*وَأَنتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ/ سوگند می‌خورم به این شهر*شهری که تو ساکن آنجا هستی- و وجود پرفیض و پربرکت تو، بر شرافت و عظمت آن افزوده است-) 

ویا اینکه زمانی که ابوبکر رضی الله عنه امتناع عمر را در قبول خلافت مشاهده می‌کند، می‌فرماید: 

والله که نه تو را به خلافت که خلافت را به تو زینت بخشیده‌ام... 

با این اوصاف معلوم می‌شود که هر چیزی نزد خدای متعال دارای ارزش واندازه مقرر وتعیین شده می‌باشد وچیزی دیگر گاهاً به دلیل قرار گرفتن در آن (مکان، محتوا ویا هر چیز دیگر) باعث ازدیاد قُرب ومقامش در نزد خای متعال می‌گردد. 

رمضان ماهی است که پروردگار آنرا بزرگ دانسته وداشته ودر آن خیر کثیری قرار داده مِن جمله شبی که قدر ومنزلت اعمال در آن از هزار ماه بیشتر، ارزش هر عبادت در این ماه از ماههای دیگر زیاد‌تر، در هر روزی از این ماه بنا بر احادیث وارد شده از نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم آزاد شدگانی از آتش جهنم وجود دارد وروزه وقیام آن با ایمان به خدا واحتساب به پاداش آن مغفرت الهی را به دنبال دارد. 

با این حال خدای متعال در مقام مدح وتمجدید از رمضان نمی‌فرماید: 

ماهی است که در آن اجر‌ها وپاداش‌ها اینچنین یا آنچنین می‌باشد، بلکه می‌فرمایند –عزّ اسمه وجلّ فی علّاه-: 

 (شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ/ ماه رمضان است که قرآن در آن فرو فرستاده شده است) 

وبنا بگفته امام فخر در تفسیر کبیرش وچون خدای متعال این ماه را به روزه که از عظیم آیات عبودیت می‌باشد تخصیص فرمود، علت تخصیص آن به روزه را نیز بیان فرمود چرا که این ماه را به اعظم آیات ربوبیت خود که نزول قرآن می‌باشد مشرف فرموده، چرا که انوار صمدیت که اخفاء واحتجاب را در آن ابداً راهی نیست گاهاً علائق بشری مانع ظهور آن در ارواح بشری می‌گردد، پس روزه را که از بزرگ‌ترین وسایل برای کنار زدن این علائق دنیویست را واجب گردانید-تا مکاشفه صورت گیرد-. 

قرآنی که بنابر فرموده نبوی در صحیحین هر کسی که آنرا بخواند چه عامل وچه غیر عامل از آن بهره خواهد برد، یکی با ازدیاد قرب به خدا ودیگری ازدیاد بُعد: 

مَثَلُ الْمُؤمِنِ الَّذِی یَقْرَأُ الْقُرْآنَ کَمَثَلِ الأُتْرُجَّةِ، رِیحُهَا طَیِّبٌ وَطَعْمُهَا طَیِّبٌ؛ وَمَثَلُ الْمُؤْمِنِ الَّذِی لاَ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ کَمَثَلِ التَّمْرَةِ، لاَ رِیحَ لَهَا وَطَعْمُهَا حُلْوٌ؛ وَمَثَلُ الْمُنَافِقِ الَّذِی یَقْرَأُ الْقُرْآنَ، مَثَلُ الرَّیْحَانَةِ، رِیحُهَا طَیِّبٌ وَطعْمُهَا مُرٌّ؛ وَمَثَلُ الْمُنَافِقِ الَّذِی لاَ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ کَمَثَلِ الْحَنْظَلَةِ، لَیْسَ لَهَا رِیحٌ وَطَعْمُهَا مُرٌّ». 

یعنی: «ابو موسى اشعرى گوید: پیغمبر - صلى الله علیه وسلم - فرمود: مسلمانى که قرآن مى خواند مانند دستنبویى (شمام) است که هم بویش خوب و هم مزه‌اش لذیذ و عالى است، و مسلمانى که قرآن نمى خواند مانند خرمایى است که بو ندارد امّا طعمش شیرین است، و منافقى که قرآن مى خواند مانند ریحانه اى است که بوى خوشى دارد ولى مزه‌اش تلخ است، و منافقى که قرآن نمى خواند مانند حنظلى است که بوى خوشى ندارد و طعمش هم تلخ مى باشد». 

قرآنی که بزرگ‌ترین وصف آن شاید این جمله باشد که: هذا کلام ربّی