استاد عبدالرحمن پیرانی دبیرکل جماعت در نشست شورای مرکزی که روز چهارشنبه ١٤مهرماه جاری برگزار شد، بر تأمین امنیّت هویّتهای متنوّع تأکید کرد.
متن بیانات دبیرکل محترم جماعت در نشست شورای مرکزی جماعت دعوت و اصلاح به شرح زیر است:
الحمدلله و الصلاة والسلام على سيدنا محمد وعلى آله وصحبه ومن والاه.
رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ
رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ
رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ
اللهم حبب الینا الإیمان و زینه فی قلوینا و کفر الینا الکفر و الفسوق و العصیان
تمنایم این است که این نشستمان قرین ملائکه و رحمت خداوند متعال باشد.
مایلم در مقدمه سخنانم در تشریح دو اصطلاح قرآنی «صراع» و «تدافع» در ارتباط با تعامل دیگران نکاتی را به عرض برسانم.
یقیناً همه انبیاء و امامان و مصلحان و حرکات و احزاب در طول تاریخ، هدفی مشترک داشتهاند؛ و آن اقامه قسط و عدل به معنای اعطای حق به هر صاحب حق یا وضع هر چیزی در جای خودش؛ به یک معنا یعنی برقراری توازن و تعادل: « ... لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ... ». در تربیت دینی که اهتمام بیشتری به شخصیت انسان دارد: « ... وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ ... ». یعنی تربیت اسلامی به توازن شخصیت میانجامد: « ... فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ ... ». رسیدن به توازن و تعادل و قرار گرفتن در مسیر درست ذکر و شکر است. صراع یعنی رقیبافکنی. اما تدافع یعنی کسی دیگری را بر جای خودش نشاندن. قانون تدافع شامل همه حرکات میشود. « سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ » (افتاده و بیحرکت)؛ در صراع چیزی نمیماند و غایتِ صراع، نابود کردن و بر زمین کوفتن حریف است؛ اما در تدافع چنین نیست؛ در جایی که بحث تنوع و تکثر است قرآن از واژه تدافع استفاده میکند: «وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ».
به هنگام تدافع، گویی طرف را در جای خودش مینشاند (وضع الشیء فی موضعه) روش تدافع برای تغییر موضع و جایگاه طرفی است که از وضع خود عدول کرده است. این تغییر موضع طرف از طریق حکمت و عدالت، نتیجهاش تبدیل شدن او به «ولیّ حمیم» میشود و از تجاوزگری به صلاح میآید.
در تدافع، هدف زدایش تنوع نیست بلکه ایجاد توازن است. در قرآن این واژه همراه با عمران و همزیستی مسالمتآمیز آمده است. قرآن به تنوع و تعدد اعتراف میکند: «وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّـهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّـهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّـهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ». حتی در آیات مربوط به صدور جواز قتال: «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّـهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ» برای کسانی که به ناحق و به علت تفاوت عقیده مورد ظلم و آوارگی قرار گرفتهاند؛ از بقایای تنوع عبادتگاهها صحبت میکند و میگوید اگر تدافع و کشاکشی هست برای حذف تنوع نیست بلکه برای تأمین امنیّت هویّتهای متنوّع است. در سیره پیامبر میبینیم پس از فتح مکه، پیامبر دستور منع جنگ و کشتار صادر میکند و میفرماید: «اذهبوا فأنتم الطلقاء» یعنی با قدرتیابی مسلمین، آنان به حذف دیگران اقدام نخواهند کرد. البتّه باید یک مبنای مشترکی مانند دین، وطن، انسانیت و ... برای پیوند دادن تنوعها باشد.
ایمان به خداوند و قیامت و انجام عمل صالح، مشترک همه ادیان الهی است و همه را گِرد هم میآورد. البتّه برخی قائل به نسخ کل ادیان هستند و برخی نیز با استدلال به آیه مربوط به «ملل خمسه» میگویند به شرط ایمان به خدا و قیامت و تعهد به رفتار نیک، دیگر سرنوشت اخروی با خداست و در دنیا، اصل بر همزیستی است.
تفاوت شریعت پیامبران «كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّـهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّـهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ». سبب تفاوت هویتها شد و خداوند هم ارادهاش این نبود که همه یک نوع باشند: «وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ» لذلک خلقهم؛ برخی نیز فرمودهاند: للاختلاف خلقهم. حدیثی هم هست که میفرماید: «الأَنْبِيَاءُ إِخْوَةٌ لِعَلاتٍ، أُمَّهَاتُهُمْ شَتَّى وَدِينُهُمْ وَاحِدٌ»، «پیامبران برادران ناتنی هم هستند».
هر مذهب و دین و جماعتی، باید در انجام عمل صالح بر دیگری برتری داشته باشد نه اینکه دیگران را حذف کند. وظیفه تمدن این است که در عرصه رقابت، دستاورد و خدماتی داشته باشد که سبب افتخار برای پیروانش باشد.
نظرات