نخستین گام برای وصول به ساختن خویش و در پی آن، رسیدن به خوشبختی، اخلاص است۰ اخلاص از فضیلتهای بزرگ اخلاقی است که مانند نور میدرخشد و این مقام، یکی از عالیترین مراحل تکامل انسان است.
معمولاً هرگاه واژهی اخلاص به کار برده میشود، همراه آن، نیت هم هست (اخلاص نیت)؛ منظور از نیت، همان عزم راسخ و ارادهی محکم برای انجام کاری است؛ قطع نظر از اینکه انگیزهی الهی در آن باشد، یا انگیزههای مادی.
در زندگی انسانها، وقتی کاری به ثمر میرسد، که با ارادهای قوی و گامهایی استوار، به سوی مقصد، حرکت کند و طبیعتاً دودلی و تردید، کار را به جایی نمیرساند. در قرآن از این ارادهی قوی به «عزم» تعبیر شده و خطاب به پیامبر اکرم- صلی الله علیه و سلم- میفرماید: «هنگامی که تصمیم گرفتی به خدا توکل کن».
در انجام هر عملی، ممکن است، انگیزههای مختلفی وجود داشته باشد؛ انگیزهی دنیوی یا اخروی؛ انگیزهی خیر یا شر. نکتهای که فرد سالک باید بدان توجه داشته باشد، این است که در ابتدای راه نیت خود را روشن و تعیین کند.
منظور از اخلاص، همان خلوص نیت است و منظور از خلوص نیت، این است که انگیزهی تصمیمگیری تنها خدا باشد و بس.
اطاعت از فرامین الهی، در صورتی دارای اجر و پاداش و از صحت، برخوردار است، که برای رضای خداوند بهجا آورده شود؛ اما اگر بهظاهر برای خدا و در باطن برای هدفهای دیگر انجام گیرد، از نظر عقل، شرع وعرف، ناپسند شمرده شده و موجب سرزنش و توبیخ است.
خداوند سبحان در آیات متعددی از قرآن کریم به اخلاص در عبادت، فرمان داده و مردم را از ریا و خودنمایی برحذر داشته است. «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ» (به آنها دستوری داده نشده بود، جز اینکه خداوند را بپرستند، درحالیکه دین خود را خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند) (آیهی ۵ سورهی بینه).
مخلصین واقعی کسانی هستند، که عزت وذلت و تقسیم روزی را از جانب خدا میدانند و هرگز برای جلب رضای مردم، کاری انجام نمیدهند، بلکه در همهحال هدفشان رضای خالق یکتاست و به این آیه یقین دارند: «فإن العزة لله جمیعا» (تمامی عزت از آن خداست) (آیه ۱۳۹سورهی نساء).
در مسیر اهل اخلاص، موانع زیادی هم وجود دارد؛ در این راه، شیطان و هوای نفس دستبهدست هم داده و درصدد آلوده کردن اعمال به خودنمایی و فساد هستند. آفتهای اخلاص به قدری زیاد است، که انسان در همهی احوال باید به لطف الهی امیدوار بوده و از شر نفس اماره، به خدا پناه ببرد و پیروی از هوای نفس اماره است، که این فضیلت بزرگ و نورانی؛ یعنی، «اخلاص» را تیره و تار ساخته و تبدیل به یک صفت ظلمانی به نام ریا و خودنمایی میکند.
نقطهی مقابل اخلاص، «ریا» ست که از رذایل بزرگ اخلاقی میباشد، به همان میزان که اخلاص، نور است، ریا و تظاهر، ظلمت و تاریکی است. یکی از ابزارهای کاربردی و موثر شیطان برای نابود کردن عبادت انسانها، تلاش برای ایجاد ریا در کارهاست. در قرآن هم، اعمال خیر فرد ریاکار را به قطعه سنگی تشبیه کرده که بر روی آن، قشر نازکی از خاک باشد و رگبار باران بر آن فرود آید و آن را صاف گرداند و اعمال انسانهایی که مال خود را برای رضای خداوند و از روی اخلاص انفاق میکنند را به باغی پربرکت تشبیه کرده، که بذر سالم در آن کاشته شده و باران کافی بر آن میبارد و ثمرهی باغ را چند برابر میکند.
هنگامیکه جامعهای به تظاهر عادت کند، فرهنگ و اقتصاد و سیاست و بهداشت و غیره از درون تهی میشوند و همه به ظاهرسازی قناعت میکنند و دنبال چیزی میروند که ظاهر زیبایی داشته باشد، که این خود نوعی خسارت بر پیکر جامعه، بهحساب میآید.
قدم دوم، برای سلوک در میدان خودسازی و رسیدن به خوشبختی، شاکربودن است.
فطرت تمام انسانها، حتی غریزهی حیوانات به گونهای است که در برابر خوبی و احسان، سپاس-گزاری میکند. و انسان میبایست از منعم حقیقی که نعمتهایی؛ همچون، اعضای سالم، عقل، ایمان، علم و... به او ارزانی داشته، به طریق شایستهای تشکر کند.
در میان نعمتهای فراوان الهی، اولین نعمت، نعمت وجود است که پروردگار قادر، ما را از عدم به هستی آورد؛ سپس نعمت انسانیت است که از میان انواع موجودات، ما را به صورت انسان، خلق کرده و اشرف مخلوقات قرار داده و در مرحلهی بعد، اعضای سالمی؛ چون، چشم، گوش، زبان و... به ما عطا کرده و ارزش هر یک از این نعمتها، وقتی بر ما آشکار میشود، که با آنهایی که از این نعمتهاف محروم هستند، مقایسه شود.
انسان میبایست، به درون، برون و اطراف خودش نظری بیندازد و نعمات فراوان الهی را در اطرافش حس کند و سپس با زبان، اعضا و جوارح و قلب و باطن در صدد شکرگزاری برآید.
خداوند، شکر را مایهی زیاد شدن نعمت دانسته و در صورت کفران نعمت، تهدید به عذاب میکند.
علت ناسپاسی مردم دو چیز است:
نخست، جهل؛ یعنی، انسان به اصل نعمت، جاهل است و بعضی چیزها را که در واقع نعمت است، نعمت نمیداند و حق آن را بهجا نمیآورد.
دوم اینکه فکر میکند که شکر فقط با زبان است و گمان دارد که مثلاً شکر سلامتی اعضا و جوارح خود را بهجا آوردن، کافی است و میتواند هر استفادهای که بخواهد از آنها ببرد، اگر چه مورد رضایت خداوند بخشنده نباشد.
قدم دیگر خودسازی، قناعتورزی است. یکی از فضایل اخلاق بشری، میانهروی در زندگی است، که انسان در همه حال حد وسط و میانه را انتخاب کند؛ نه دنبال اسراف و ولخرجی برود و نه در زندگی بخل بورزد. در سورهی لقمان آیهی۱۹ به این میانهروی اشاره شده است: «در زندگی، راه میانه را انتخاب کن و از صدای خود بکاه». اگر تمام مردم دنیا، صفت پسندیدهی قناعت و اعتدال را رعایت کنند، جهان به گلستانی تبدیل خواهد شد و ما دیگر شاهد مرگ و میر و سوء تغذیهی هزاران انسان گرسنه نخواهیم بود.
بیشک یکی از عوامل پیشرفت دین اسلام در آغاز پیدایش، عادت کردن مسلمانان، به رفع نیازهای ضروری و اندک بود، که توانستند محاصرهی اقتصادی و زندگی در شعب ابیطالب را با همهی رنجهایش تحمل کنند.
جهانی که در آن زندگی میکنیم، دارای نظم دقیقی است، که بهترین دلیل بر مسألهی خداشناسی است. نیروی جاذبهی خورشید، از طرفی، زمین را به سمت خود میکشد و از طرفی نیروی گریز از مرکز نمیگذارد، زمین به خورشید نزدیک شده و بسوزد و تعادل این دو نیرو، باعث شده که زمین در مداری بیضیشکل به گرد خورشید در حرکت باشد و اگر ذرهای خلل در نظم آن ایجاد شود، جهان برهم میریزد. درسی که ما از این برنامهی جهان هستی میگیریم، این است که می-بایست در برنامهی زندگی و بین قوای درونی خود، تعادل ایجاد کنیم.
زیرا، همانگونه که نظم عالم، موجب دوام آن شده، نظم و میانهروی در مسائل روزمره هم سبب بقا و دوام زندگی ماست. در غیر این صورت باید منتظر نابودی خودمان باشیم.
از نظر دین اسلام، استفادهی صحیح و مشروع از نعمتهای الهی مجاز و تأیید شده است. چیزی که هست، از اسراف و زیادهروی نهی شده. البته باید توجه داشت که تهیه کردن وسایل زندگی به قدر ضرورت، منافاتی با تقوا ندارد.
آنچه بیان گردید، چکیدهای از فضایلی است، که برای امر مهم خودسازی و در پی آن، خوشبختی لازم است. البته فضایل عدیدهی دیگری هم هست، که دراین مختصر نمیگنجد.
نظرات