«ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» [حج: ۲۹]
بعد از آن باید آلودگیها (و چرک و کثافت، و زوائد بدن همچون مو و ناخن) را از خود برطرف سازند، و به نذرهای خویش (اگر نذر کردهاند) وفا کنند، و خانهی قدیمی و گرامی (خدا، کعبه) را طواف نمایند.
سپاس خداوندی را که معبودی جز او وجود ندارد و صاحب ملک و ملکوت است، حمد و ثنا تنها او را سزاست که بر همه چیز توانایی دارد. در روزهایی به سر میبریم که به تعبیر الهی به «حج اکبر» موسوم است زیرا تمام اعمال و شعائر حج در آن انجام میگیرد و در این روزهاست که خداوند اقوال و اعمال صالح انسانها را میپذیرد. این صحنه شگفت انگیز انبوه حجاج یکی از مقاصد بسیار بزرگ حج، این رکن اصیل اسلامی در نهادینه کردن یکتاپرستی و دعوت مردم به عبادت خالصانه برای خداوند عز و جل است:
«حُنَفَاء لِلَّهِ غَیْرَ مُشْرِکِینَ بِهِ وَمَن یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَکَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاء فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ أَوْ تَهْوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مَکَانٍ سَحِیقٍ». [حج: ۳۱]
حقّگرا و مخلص خدا باشید، و هیچ گونه شرکی برای خدا قرار ندهید. زیرا کسی که برای خدا انبازی قرار دهد، انگار (به خاطر سقوط از اوج ایمان به حضیض کفر) از آسمان فرو افتاده است (و به بدترین شکل جان داده است) و پرندگان (تکّههای بدن) او را میربایند، یا اینکه تندباد او را به مکان بسیار دوری (و درّهی ژرفی) پرتاب میکند (و وی را آن چنان بر زمین میکوبد که بدنش متلاشی و هر قطعهای از آن به نقطهای پرت میشود).
این روزها یکی از معانی وحدت مسلمانان و تربیت آنان بر یکپارچگی و یکتاپرستی تجلی مییابد؛ دعوت یکی است؛ دین یکی است؛ قبله یکی است و همگان به یک سمت رو مینهند؛ در یک لباس و در یک مکان گرد هم میآیند. به همین خاطر اسلام فریضه نماز را پشت سر یک امام قرار داده است، امام به این خاطر منصوب میشود که به او اقتدا کنند پس نباید از او تخلف کنند. این به معنی محو شخصیت مردم و نفی تعدد آنان نیست بلکه میخواهد به وضوح به همین واقعیت اعتراف کند آن هم در لابلای نظم و ترتیب دقیقی که نظم و انتظام را به زندگی مسلمانان باز میگرداند. مسلمانان را در حرم مکی میبینیم که چگونه گرداگرد کعبه حلقه زدهاند و نماز میخوانند؛ این صحنه با وجود تفاوت و نوعی تعدد و چندگانگی، در نهایت به تقویت صفوف مسلمانان و نظم و ترتیب آنان میانجامد. مقصد تنها وجود اصل اجتماع بر این اصل اساسی و بر حقیقت بندگی برای خدای عز و جل است: «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ» [انبیاء: ۹۲] این (پیغمبران بزرگی که بدانان اشاره شد، همگی) ملّت یگانهای بوده (و آئین واحد و برنامهی یکتائی دارند) و من پروردگار همهی شما هستم، پس تنها مرا پرستش کنید (چرا که ملّت واحد، با برنامهی واحد، باید روبه خدای واحد کند).
در ایام حج و در روز حج اکبر عوامل زیادی برای توافق وجود دارد برخی از مسائل اختلافی نیز وجود دارد که باید آن را بشناسیم و در چارچوب حفظ حقوق و رعایت دیگران و ایجاد زمینه برای آرای مختلف آن را درک کنیم تا زمانی که این اختلاف در قالب شریعت عمومی باشد و در فضای عملگرایی و موضوعیت سیر کند. صحابه با هم اختلاف نظر داشتند بلکه انبیا نیز با هم اختلاف داشتهاند مانند موسی و خضر؛ ملائکه نیز در حدیث مردی که ملائک رحمت و عذاب در گرفتن جان او با هم اختلاف پیدا کردند ممکن استگاه با هم همرأی نباشند.
فقها و علمای مسلمان در طول تاریخ اسلام در مسائل زیادی با هم اختلاف داشتهاند تا جایی که باعث شده است راهکاری برای اختلافات و بررسی آن تدوین کردهاند؛ میبینیم که آنان تا اندازهای به این نوع اختلافات اعتراف میکنند و شیوههایی برای بررسی و علاج آن نیز وضع کردهاند. آنان مسائل اختلافی در مورد عبادات و شعائر را زمینهای برای مشورت و گفتگو قرار دادهاند و ایام حج را فرصتی برای برگزاری یک همایش جهانی برمی شمردهاند تا در آن بر معنای عبودیت و بندگی و مفهوم وحدت و همگرایی تأکید کنند بدون هیچ بحث و مناقشهای و بدون هیچ شکی در خصوص اوامر آن. خداوند عز و جل میفرماید: «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِی الْحَجِّ» [بقره: ۱۹۷] حجّ در ماههای معیّنی انجام میپذیرد (که عبارتند از: شوّال و ذوالقعده و ذوالحجّه). پس کسی که (در این ماهها با احرام یا تلبیه یا سوق دادن حیوان قربانی و شروع مناسک دیگر حجّ)، حجّ را بر خویشتن واجب کرده باشد (و حجّ را آغاز نموده باشد، باید آداب آن را مراعات دارد و توجّه داشته باشد که) در حجّ آمیزش جنسی با زنان و گناه و جدالی نیست (و نباید مرتکب چنین اعمالی شود). و هر کار نیکی که میکنید خداوند از آن آگاه است. و توشه برگیرید (هم برای سفر حجّ و هم برای سرای دیگرتان و بدانید) که بهترین توشه پرهیزگاری است، وای خردمندان! از (خشم و کیفر) من بپرهیزید.
هنوز مسلمانان برای تفرقه اندازی و ایجاد اختلاف زمینههای زیادی دارند؛گاه در مسأله بسیار جزئی و ناچیز که هیچ نصی درباره آن وجود ندارد انبوهی از تهمتها و القاب ناپسند را نثار هم میکنند در چنین حالتی شیطان، نفس اماره و احیانا تربیت نادرست باعث میشود مردم در برخوردها افراط کنند و مسأله را بیش از حجم واقعی آن کش دهند تا جایی که در قلب و درون ما هم بزرگ جلوه میکند و بین ما و برادران مسلمانان ما موانع و دیوارهای بلندی ایجاد میکند. در میهن بزرگ جهانی، در یک صحنه عبادی عظیم مانند حج و در چنین ایامی شایسته است مردم این تجمع مبارک را محصول ندای خداوندی برای ادای مناسک حج تلقی کنند و خود را به مثابه استجابت این ندا بدانند:
«وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا وَعَلَى کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ». [حج: ۲۷] (ای پیغمبر!) به مردم اعلام کن که (افراد مسلمان و مستطیع)، پیاده، یا سواره بر شتران باریک اندام (ورزیده و چابک و پرتحمّل، و مرکبها و وسائل خوب دیگری) که راههای فراخ و دور را طی کنند، به حجّ کعبه بیایند (و ندای تو را پاسخ گویند).
حج مدرسه عبادت و بندگی است؛ مدرسه اخلاق و محل توجه به حقوق دیگران و وحدت و یکپارچگی است؛ حج آموزگار زندگی است: «قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ». [انعام: ۱۱۲] بگو: نماز و عبادت و زیستن و مردن من از آن خدا است که پروردگار جهانیان است (و این است که تنها خدا را پرستش میکنم و کارهای این جهان خود را در مسیر رضایت او میاندازم و بر بذل مال و جان در راه یزدان میکوشم و در این راه میمیرم، تا حیاتم ذخیرهی مماتم شود).
خداوند عز و جل به ما میآموزد که چگونه زندگی کنیم؛ از مؤمنانی سخن میگوید که در مراسم حج، در هر کجا که میروند و رو مینهند پروردگارشان را دعا میکنند و میفرماید: «فَإِذَا قَضَیْتُم مَّنَاسِکَکُمْ فَاذْکُرُواْ اللّهَ کَذِکْرِکُمْ آبَاءکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا وَمَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ * وِمِنْهُم مَّن یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * أُولَئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِّمَّا کَسَبُواْ وَاللّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ» و هنگامی که مناسک (حجّ) خود را انجام دادید (و مراسم آن را به پایان بردید و پراکنده شدید) همان گونه که پدران خویش را یاد میکنید (و به افتخارات نیاکان مباهات مینمائید) خدا را یاد کنید و بلکه بیشتر از آن، (زیرا بزرگی و عظمت در پرتو ارتباط با خدا است. مردمان دو گروهند:) کسانی هستند که میگویند: خداوندا! به ما در دنیا (نیکی رسان و سعادت و نعمت) عطاء کن. (و لذا) چنین کسانی در آخرت بهرهای (از سعادت و نعمت و رضایت الهی) ندارند. و برخی از آنان میگویند: پروردگارا! در دنیا به ما نیکی رسان و در آخرت نیز به ما نیکی عطاء فرما (و سرای آجل و عاجل ما را خوش و خرّم گردان) و ما را از عذاب آتش (دوزخ محفوظ) نگاهدار. اینان (که جویای سعادت دنیا و آخرتند و در پی خوشبختی هر دو سرایند) از دسترنج خود بهرهمند خواهند شد (و برابر کوششی که برای دنیا میورزند و تکاپوئی که در راه آخرت از خود نشان میدهند، در هر دو جهان از کردهی خود سود میبرند و سعادت دارین نصیبشان خواهد گردید)، و خدا سریعالحساب است (و به اعمال همگان آشنا است و هر چه زودتر پاداش و پادافره بندگان را خواهد داد).
انسان مؤمن برای منافع دنیوی و اخروی میکوشد به همین مناسبت درباره حج فرموده است: «لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ» [بقره: ۱۹۸] گناهی بر شما نیست اینکه از فضل پروردگار خود برخوردار شوید (و در ایّام حجّ به کسب و تجارت بپردازید).
منظور از فضل در اینجا تجارت است؛ صحابه غالبا تاجر بودند و آنان در اجر و اعمال صالح پیشتاز بودند. عمر بن خطاب (رض) به سعد بن ابی وقاص که با بیل زمین را شخم میزد؛ فرمود: چه میکنی؟ سعد گفت: مگر نشنیدهای که دوست شما احیحه بن جلاح چه میگوید:
استغنِ أو مت لا یغررک ذو نشبٍ من بن ابن عمٍ ولا عمٍ ولا خالِ
إنی أقیم على الزوراء أعمرها إن الکریم على الإخوان ذو المالِ
یا بینیاز باش یا بمیر؛ مواظب باش افراد گرفتار در بین اقوام تو را گمراه نکنند.
من در مکان شیب داری میمانم و آن را آباد میکنم انسان ثروتمند است که میتواند نسبت به برادرانش نیکی و بخشش کند.
حذیفه بن یمان میفرماید: بهترین شما کسی نیست که به خاطر دنیا از آخرت دست بردارد و نه آن کسی که به خاطر آخرت دنیا را رها کند؛ بلکه کسی است که دنیا را برای آخرت میخواهد. اسلام به انسان مسلمان میآموزد که مفهوم زندگی و درک معنای واقعی آن در استفاده از منافع دنیوی و انجام عمل صالح نهفته است؛ عمر مؤمن همواره مایه خیر و برکت است پیامبر (ص) در حدیثی میفرماید: «خیرکم من طال عمره و حسن عمله» بهترین شما کسی است که عمرش دراز و عملش نیک باشد. خداوند در قرآن کریم کشت و کار و تجارت بر روی زمین را بر جهاد در راه خدا مقدم شمرده است و میفرماید: «وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» و گروهی دیگر برای جستجوی روزی و به دست آوردن نعمت خدا در زمین مسافرت میکنند، و دستهی دیگر در راه خدا میجنگند.
پیامبر اسلام در حالی که مشغول عبادت بزرگ حج بود و لباس احرام به تن داشت، بر نظافت و خوشبویی تأکید میکرد؛ عائشه (رض) میفرماید: گویی من شمیم عطر را در فرق سر رسول خدا (ص) احساس میکردم در حالی که محرم هم بود.
خداوندا به ما طول عمر و عمل نیک عنایت کن و ما را به مقام شهدا نائل کن!
«ربنا آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و قنا عذاب النار»
نظرات
خواهرت از تالش
08 آبان 1391 - 07:13سلام علیکم، استفاده کردیم باری تعالی جزای خیرتان دهد