طی همین مدت بسیار كوتاه یك سالواندی اخیر وقوع چندین رخداد تلخ و واقعه زیانبار در سیستانوبلوچستان سبب گردید تا فضای سیاسی و اجتماعی نسبتا آرام و پویای این استان به شدت دستخوش التهاب و تنش و حساسیت و اضطراب گردد و خاكش برای رشد و جوانه زدنِ بذرِ خشم و خشونت و عصیان پنهان در جامعه به مراتب حاصلخیزتر از گذشته شود و زمینش نیز هموارِ حوادث ناگوار و آب آنهم برای ماهیگیری گلآلود و متلاطمتر از هر زمان! حال در فضایی اینچنین بغرنج و ناگوار و وضعیتی ملتهب و حساسیتبرانگیز و ناپایدار و در شرایطی كه گرد بدبینی و بیاعتمادی جوِ غالب بر استان را تیرهوتار كرده و افق دید امید را محدود و پرغبار، هرگونه اشتباه محاسباتی دولت و تكرار رویكرد غیرتخصصی عاری از دانش و بینش سیاسی و رفتارهای ناپخته قبل، بیتردید بر گردههای آتش زیر خاكستر خشم و عصیان پنهان در جامعه خواهد دمید و بیش از پیش فضا را برای امنیت اجتماعی و روانی جامعه تنگتر خواهد كرد و نیز به دو قطبی دولت و ملت موجود در این استان دامن خواهد زد. نیز باید توجه داشت كه یكی از مهمترین عواملِ منجر به گسترش خشم و ناامیدی و بدبینی و ایجاد شكاف عمیق بین افكار عمومی در سیستانوبلوچستان و دولتی كه همین چندی قبلتر برای آری گفتن به آن مردمش پای صندوقهای رای رفته بودند بضاعت اندك كارگزاران دولتی در تحلیل واقعبینانه مسائل روز بود و همچنین ناتوانی از درك صحیح واقعیتهای جاری در فضای سیاسی و اجتماعی حاكم بر این استان متكثر و قومیتنشین. كه مواجهه ناپخته و غیركارشناسی دولت با واقعه تاسفبار «ماهو بلوچ» و عدم شفافیت لازم نسبت به تجاوز فردی نظامی به این دختر بلوچ زمینهساز همه نابسامانی و پریشانیها گردید كه فضای مملو از امید و پویایی به وجود آمده در آن زمان را با اشتباهات محاسباتی خویش در عرض مدت بسیار كوتاهی چنان با چالشی عظیم درگیر ساخت كه حالا چشمانداز بازگشت به قبل در هالهای از ابهام قرار گرفته و ترمیم شكاف عمیق و تلطیف فضای كنونی را امری دشوار نموده و بسیار پیچیده.
نباید از نظر دور داشت كه فضای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی سیستانوبلوچستان از چنان پیچیدگی بالایی برخوردار است كه هرگاه دولتها افرادی بیگانه با سیاست و عاری از دانش و بینش و قدرت درك و تحلیل پایین مسائل را برای مدیریت چنین استانی استراتژیك و حساس برگزیدهاند بیگمان تنش و چنددستگی و هرج و مرج را بابت رفتارهای غیرتخصصی خویش بر فضای موجود تحمیل نمود كه تبعات و دود ناشی از آن تا مدتها در چشم توسعه این استان مانده است.
پیامدهای حضور افراد ناآگاه به امر سیاست در دولتها و عرصه مدیریت همواره زمینه انشقاق، نارضایتی و نهادینه شدن بیاعتمادی و خشم و اختلاف را فراهم نموده و نیز هرگاه دولتها سیاست را با نگاهی غیرتخصصی و پوپولیستی دنبال نمودهاند این استان را دستخوش التهاب نمودهاند و اضطراب و پریشانی كه هشت سال مدیریت غیركارشناسی دولت احمدینژاد و گسترش نارضایتی و میزان نابسامانی و به حاشیه راندن بخشی از بدنه تاثیرگذار و متخصص جامعه به واسطه نوع رویكرد در پیش گرفته وی بارزترین مصداق این نوع اقدامات آسیبزا و انشقاقآفرین بوده است. بنابراین آنچه كه اكنون بیم آن میرود تا خشم پنهان در جامعه را عریان سازد و فضای مستعد خشم فراگیر را به فعلیت درآورد، تكرار مواضع و عملكرد ناپخته و غیراصولی دولت در مواجهه با فعل و انفعالات جاری در این استان است كه سبب تحریك و تهییج افكار عمومی خواهد شد و نارضایتی و شكاف و بدبینی و دو قطبی را بیشتر دامن خواهد زد.
بیتردید ریشه حوادث و خشونتهای گاه و بیگاه جاری در این استان را باید در توسعهنیافتگی و میزان محرومیت بسیار بالای آن جست كه بیش از این صاحبنظران پیامدهای فقر و محرومیت و میزان بالای ناآگاهی را در شؤون مختلف زیسته به تفسیر برشمردهاند. آنچه كه امروز زمینه آسیبهای بیشمار را، میزان قابل توجه خشم و خشونت و امنیت ناپایدار را، عصبیت و عصیان و ناامنی روانی و اجتماعی ناگوار را و نیز انشقاق و شكاف و بیاعتمادی و التهابات ادامهدار را بر عرصه سیاسی و اجتماعی این استان تحمیل نموده همه و همه ریشه در خلأهای بسیارِ آموزشی و نیز وضعیت بد معیشتی و اقتصادی دارد و بس.
از استانی كه اساس توسعه انسانساز آن كه همان آموزش است همواره با چالشها و نارساییهای متعددی مواجه بوده و در حال حاضر نیز به دلیل كمبود شدید معلم با افت فاحش كیفیت آموزشی روبهرو است و نیز از همه مهمتر با شمار بالاترین آمار بازمانده تحصیلی و ترك تحصیل شوندگان در كشور، چه انتظاری میتوان داشت كه چنین وضعیتی خود عامل بالقوهای برای میزان ناهنجاریهای اجتماعی و امنیتی نباشد. از استانی كه بالاترین آمار بیكاری را در كشور دارد و سطح تولید آن به رقمی نزدیك به صفر میرسد و تنها اقتصاد آن نیز بر پایه سوختبری و قاچاق مواد مخدر شكل گرفته كه این دو خود عاملی مهم برای بیسرپرست شدن و بدسرپرستی فرزندانش هستند چه انتظاری باید داشت كه وضعیت به گونه بهتری رقم بخورد.
به هر روی ما بلوچان یك مثل معروف داریم با این مضمون كه دست را در چشم خود فرو كردن، حال باید توجه داشت كه توسعه نیافتگی سیستانوبلوچستان به مثابه دست در چشم خود فرو كردن است و بس.
نظرات