دكترین صبر راهبردی ایران یا دكترین سرعت‌گرای امریكایی

در سال‌های اخیر، صحنه سیاست بین‌الملل شاهد مواجهه آشكاری میان دو رویكرد كاملا متفاوت در دیپلماسی بوده است. از یك‌سو، دیپلماسی «سرعت‌گرا»، قطبی و رسانه‌محور دولت دونالد ترامپ در ایالات متحده و از سوی دیگر، سیاست خارجی آهسته، تدریجی و متكی به عمق راهبردی جمهوری اسلامی ایران. این دو رویكرد نه تنها بازتاب‌‌دهنده اختلاف در شیوه‌های سیاست خارجی هستند، بلكه نمادین از دو فرهنگ سیاسی متفاوت در درك از قدرت، تعامل بین‌المللی و مدیریت تنش هستند. رویكرد ترامپ در سیاست خارجی بر پایه سرعت عمل، تصمیم‌گیری‌های فوری و تبلیغ‌های رسانه‌ای قرار داشت. او با اتكا به ذهنیت تجاری و انتظارات انتخاباتی، سیاست خارجی را شبیه یك معامله تصور می‌كرد؛ معامله‌ای كه باید سریعا منجر به نتیجه شود و در صورت عدم موفقیت، به تهدید، فشار و انزوای دیپلماتیك روی می‌آورد. این منطق در قبال ایران به‌ویژه در قالب سیاست «فشار حداكثری» (Maximum Pressure) ظاهر شد. این استراتژی شامل تحریم‌های گسترده اقتصادی، تهدیدهای نظامی مستمر و تلاش برای انزوای دیپلماتیك ایران بود، با هدف اینكه ایران تحت فشارهای شدید، به خواسته‌های واشنگتن تن بدهد. این نوع دیپلماسی، علاوه بر اینكه اغلب غیرقابل پیش‌بینی بود، ضربه زیادی به نهادهای بین‌المللی و اعتماد به دیپلماسی چندجانبه وارد كرد. در مقابل، سیاست خارجی ایران، به‌ویژه پس از خروج یك‌جانبه امریكا از توافق هسته‌ای (برجام)، بر پایه منطقی آهسته، هوشمندانه و مقاومت‌پذیر شكل گرفت. ایران با درك از اینكه وارد یك رقابت بلندمدت ژئوپلیتیكی شده است، به جای واكنش‌های احساسی یا سطحی، به استراتژی‌های تدریجی و عمیق روی آورد. مقاومت فعال، حفظ ظرفیت چانه‌زنی و گسترش عمق راهبردی در منطقه، از جمله محورهای اصلی این سیاست بودند. ایران با حفظ خطوط ارتباطی با اروپا، روسیه و چین و همزمان تقویت پیوندهای منطقه‌ای با بازیگران غیردولتی، توانست در شرایط فشار حداكثری، از فروپاشی دیپلماتیك و اقتصادی جلوگیری كند و فضای مانور خود را گسترش دهد. نقش رهبری در این ماجرا، برجسته و تعیین‌‌كننده بود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در طول این دوره، با اتخاذ رویكردی هوشیارانه، مانع از ورود كشور به جنگ تمام‌ عیار یا وابستگی كامل به نتایج مذاكره شد. ایشان ضمن هشدار نسبت به فریب دیپلماتیك غرب و وعده‌های ناپایدار امریكا، اقداماتی را در جهت كاهش گام‌ به‌گام تعهدات برجامی هدایت كردند، البته با حفظ امكان بازگشت‌‌پذیری در صورت تحقق شرایط لازم. همچنین، تأكید بر تقویت اقتصاد داخلی و كاهش وابستگی به روابط بین‌المللی، از جمله سیاست‌های مهمی بود كه نقش كلیدی در مقاومت داخلی ایفا كرد. تجربه سال‌های اخیر نشان داده است كه در رقابت‌های بین‌المللی، برنده همواره كسی نیست كه سریع‌تر حركت كند، بلكه كسی است كه دقیق‌تر، عاقلانه‌تر و با دید بلندمدت عمل كند. این موضوع به وضوح در تقابل ایران و امریكا مشهود بود. در حالی كه سیاست ترامپی به دنبال نتیجه‌گیری سریع بود، اما غالبا بدون انسجام و پایداری، سیاست ایران با تمامی نقاط ضعف و چالش‌هایش، توانست در برابر فشارهای سنگین مقاومت كند و فضای مانور خود را حفظ كند. با توجه به تحولات فعلی در صحنه بین‌المللی و افول نسبی سیاست‌های یك‌جانبه امریكا، آینده را می‌توان در چند سناریو ترسیم كرد. اول، بازگشت به دیپلماسی چندجانبه در دوره جو بایدن، اگرچه با شكاف‌های موجود در داخل امریكا و بین متحدان اروپایی، اما هنوز هم امكان احیای برجام با اصلاحاتی جدید را فراهم می‌كند. دوم، ادامه تقابل غیرمستقیم میان دو طرف از طریق جنگ‌های نیابتی، تشدید تنش در مناطق حساس مانند تنگه‌ها و ادامه فشارهای اقتصادی، با این هدف كه از درگیری مستقیم جلوگیری شود. و سوم، چرخش جهان به سمت چند قطبی‌گرایی كه فرصتی استثنایی برای ایران برای گسترش روابط استراتژیك با قدرت‌های جدید مثل چین و روسیه است. برای ایران، این لحظه تاریخی نیازمند دیپلماسی هوشمندانه و متوازنی است كه هم مقاومت را حفظ كند و هم درب مذاكره را بدون تسلیم شدن به خواسته‌های غیرواقع‌بینانه باز نگه دارد. در موازات این مسیر، تقویت بنیان‌های داخلی، به ویژه اقتصادی، باید در اولویت قرار گیرد تا دیپلماسی ایران اسیر شرایط بین‌المللی یا چرخه انتخابات امریكا نباشد. همچنین، تكمیل گام‌های بازدارندگی در منطقه، نه برای تحریك جنگ، بلكه برای تثبیت موازنه قدرت، امری ضروری است. در نهایت، ایران باید با استفاده از دیپلماسی عمومی و ارایه روایت واقعی از خود، بتواند افكار عمومی جهانی را از دریچه‌ای غیر از رسانه‌های غربی آگاه كند. 

در مجموع، مواجهه میان ایران و امریكا، تنها یك تعارض نظامی یا ایدئولوژیك نیست، بلكه نمادی از دو منطق كاملا متفاوت در درك از دیپلماسی، قدرت و روابط بین‌الملل است. سرعت بدون ثبات در سیاست خارجی ترامپ در برابر صبر، حساب‌وار و راهبردی ایران. تجربه نشان داده كه در بازی‌های ژئوپلیتیكی، برنده كسی است كه با دقت بیشتری حركت كند، نه الزاما سریع‌تر. جنگ یا صلح، بین ایران و امریكا و متحدانش مستلزم دقت در این بازی مهم سیاسی خواهد بود.