گفت و گو کننده: مرتضی کریمینیا
اشاره:
خرداد ماه سال 1379 به قصد تهیهی پارهای از منابع قرآنی و گفت و گو با دکتر نصر حامد ابوزید دربارهی مشکلاتی که در ترجمهی کتاب مفهوم النص داشتم، به شهر لیدن هلند سفر کردم. عصر روز جمعه 7 خرداد 1379 وقتی نخستین بار به دفتر کار ابوزید واقع در مؤسسهی INISدر دانشگاه لیدن رفتم، پیرمرد با خوشرویی تمام مرا پذیرفت و نزدیک دو ساعت دربارهی امور مختلف از جمله ایران، تحولات سیاسی پس از خاتمی و نیز دوستیاش با محمد مجتهدشبستری سخن گفت. همانجا وقتی مصاحبهای علمی پیرامون کتابش مفهوم النص را به او پیشنهاد کردم، استقبال کرد و قرار روزهای بعد را گذاشتم. بنابراین در مدت اقامتم علاوه بر گفت و گوهای شخصی، دو مصاحبهی مشروح با وی انجام دادم که در اینجا متن تکمیل شده و نهایی یکی از آنها را آوردهام. از آنجا که وی در متن مصاحبه به ماجرای دادگاه جنجالی خود در مصر اشارهای نکرده و آن را به من واگذار کرده است، به اختصار خلاصهای از روند این دادگاه را که معروفترین ماجرای فکری سیاسی جهان عرب طی سالهای 95-92 نام گرفت بیان میکنم. تفصیل این جریان را پیشتر در آرا و اندیشههای دکتر نصرحامد ابوزید (سازمان فرهنک و ارتباطات اسلامی، 1376) آوردهام.
نصر حامد ابورید در دهم ژوئیه 1943 در روستای نزدیک شهر طنطا در غرب مصر متولد شد. در کودکی حافظ قرآن و بعدها امام جماعت و جمعهی روستای خود شد، اما به دلیل فوت پدر و تنگدستی خانواده اش نتوانست تا 25 سالگی به دانشگاه برود. در 1972لیسانس زبان و ادبیات عربی، و در 1977 فوق لیسانس خود را از دانشکدهی ادبیات دانشگاه قاهره دریافت کرد. موضوع رسالهی فوق لیسانس وی «مسألهی مجاز در قرآن از دیدگاه معتزله» بود که بعدها با عنوان الإتجاه العقلی فی التفسیر به چاپ رسید. وی چهار سال بعد دکترای خود را در همان رشته و از همان دانشگاه با تحقیق در باب «تأویل قرآن در نظر ابن عربی» دریافت کرد.
ابوزید در سال 1992 با ارائه دو کتاب و یازده مقاله به کمیتهی ارتقا از استادیاری به استادی دانشگاه، درخواست ارتقا از استادیاری به استادی کرد. دو کتاب وی عبارت بودند از: نقد الخطاب الدینی، الإمام الشافعی و تأسیس الإیدیولوجیة الوسطیة. پس از هفت ماه عبدالصبور شاهین، یکی از اعضای هیئت سه نفره داوران، گزارشی منفی از آثار ابوزید ارائه داد و ابوزید را به انکار بدیهیات و ضروریات دین متهم کرد. شاهین در آن زمان از استادان دارالعلوم دانشگاه قاهره و امام جمعهی مسجد عمرو عاص، بزرگترین مسجد شهر قاهره بود، و علاوه بر این، از محبوبیت نسبی در میان عامهی مسلمانان مصر برخوردار بود. با آنکه دو عضو دیگر هیئت داوران در گزارش مثبت خود ابوزید را مستحق ارتقا به رتبهی استادی دانسته بودند، کمیتهی دائمی ارتقای رتبه دانشگاه (متشکل از 13 نفر) با رأی هفت تن از اعضای خود در برابر شش تن باقی مانده، با ارتقای رتبهی أبوزید موافقت نکرد. از آن پس تا چهار ماه بعد، این مسأله همچنان موضوع کشمکش و بحث میان موافقان و مخالفان أبوزید در دانشگاهها، جراید و حتی خطبههای نماز جمعه بود تا آنکه در سال 1993 در جلسهای با حضور رئیس و معاون دانشگاه حکم نهایی به عدم ارتقای ابوزید صادر شد. دو ماه بعد، هفت تن از شهروندان مصری که برخی از آنها، استاد الازهر بودند با تسلیم دادخواستی علیه ابوزید، خواستار جدایی وی از همسرش دکتر ابتهال یونس به دلیل ارتداد شدند. ایشان با استناد به گفتهی برخی از اساتید دارالعلوم دانشگاه قاهره، جملاتی از دو کتاب نقد الخطاب الدینی و الامام الشافعی را خلاف اسلام و کفرآمیز می دانستند. ابوزید نیز در دفاع از خود، طرح اتهامات از سوی شاکیان را به سبب کج فهمی، غرض ورزی و خارج کردن جملات او از سیاق متن دانست. بسیاری معتقدند که انتقاد صریح ابو
نظرات
این مقاله بهانهای شد برای تخته نمودن کیان، دکتر ابوزید همچنان پاینده است و نواندیشی دینی زاینده!<br /> پایدار باشید