از زمانیکه در سال ۱۹۱۶، سایکس بریتانیایی و پیکوی فرانسوی، بهنمایندگی از فاتحان جنگ جهانی نخست، میراث امپراطوری مضمحل عثمانی را تقسیم کردند، محنتهای ادواری کُردهای آن قلمرو، که بدون مراجعه به آرای خودشان در بین چندین کشور تقسیم شده بودند، آغاز شد و تا به امروز در اشکال گوناگون و با مضمون مشابه تکرار شده است. کورسوی امیدی هم که چهار سال بعد در بستر پیمان سِوْر «سێڤر» با وعده استقلال کُردستان میرفت تا شکل بگیرد، با امضای پیمان لوزان به خاموشی گراييد.
آنچه امروز در کردستان سوریه میگذرد دل هر آزادهای را به درد میآورد. در حالیکه دولت امریکا و دیگر بازیگران مؤثر در بحرانهای منطقه، حداکثر استفادهی خود را از کارت کُردها در موارد متعدد از جمله مبارزه با داعش بهعمل آوردهاند اما اینبار نیز همانند بارها در صد سال گذشته، در نهایت پشت کردها را خالی کرده و عملاً دست ارتش ترکیه را برای مداخلهی نظامی باز گذاشتند.
«شورای منطقهی غرب جماعت دعوت و اصلاح»، این اقدام دولت ترکیه و همراهی و سکوت بازیگران بین المللی را در جایگزینی ملتی که سالهاست در این خاک ساکن هستند با مردمی از جایی دیگر و با هویتی دیگر محکوم مینماید و مخالفت بر حق این مردم را با این طرح، مشروع و قانونی دانسته و از آن حمایت میکند و موارد زیر را به اطلاع مردم، اعضا و هواداران خود میرساند:
۱- باور داریم که اصالت کرامت انسانی، فراتر از هرگونه ویژگی دیگر هویتی جایگاه کانونی و محوری دارد. دولتها باید بپذیرند تا زمانی که حقوق برابر شهروندی ملاک و مدار تعامل قرار نگیرد، بستر اعتراض و زمینه خشونت برآمده از آن، همواره فراهم خواهد بود.
۲- دقت کنشگران و رهبران کُرد در اقدامها و برنامههای سیاسی میتواند در مدیریت و تقلیل هزینهها مؤثر باشد. اگر دشمنی اقتضای طبیعت دشمن است، خنجر خوردنهای مکرر در بسترهای مشابه چندان قابل توجیه نیست و رهبران و کنشگران باید در تراز مسؤولیت تاریخی خود ظاهر شوند.
۳- جنایت و آدمکشی در ذات خود مذموم و محکوم است؛ مهم نیست با چه نقابی باشد. در پس واژههای دینی پنهان گردد، یا رنگ و لعاب وطنپرستی بر آن زده شود، باید در مقابل آن ایستاد و برای تسریع در توقف آن صادقانه تلاش نمود.
۴- دولتها و حاکمان در جهان رسانهای و در شرایط مشوق خودآگاهی قومی امروز، بهجای استفاده از خشونت و نفی دیگر هویتها، سعی بر اعمال روشهای دموکراتیک و احترام بهکرامت و حقوق آحاد مردم و تمامی هویتها داشتهباشند.
شورای منطقهی غرب جماعت دعوت و اصلاح
1398/07/19
نظرات
سیروان رحیمی
20 مهر 1398 - 03:31نگارشی بر نگرش جماعت دعوت و اصلاح پیرامون تجاوز ترکیه به کردستان غربی ۱/ از دیدگاه اهل سنت -برخلاف اهل تشیع- مسلمان بودن حاکم اگرچه خوب است و نیک؛ اما اصل نیست و جزو بایدهای حاکمیت قرار ندارد. بلکه آنچه مهم است و همواره باید مد نظر قرار گیرد عدالت حاکم است. از این رو، مسلمان اگر در جامعه ای زندگی کند که حاکم آن مسلمان باشد اما غیر عادل؛ می بایست یا در پی اصلاح حاکم برآید یا رخت هجرت برگیرد و به دیاری رود که اگرچه حاکم آن نامسلمان باشد اما رفتارش با رعایا بر مبنای عدالت و اصول اخلاقی باشد. ۲/اصل در اسلام عاقبت به خیری است، چه بسا کسانی که سالیان دراز در راه خدای رفته اند و به ناگاه عاقبت شر شده و به وادی عصیان گراییده باشند. سرگذشت برسیسای عابد که همه عمر در حال عبادت بود اما در دوران پیری با دیدن دختری زیبا دچار لغزش شد و کارش به زنا و قتل و .... انجامید خود بهترین نمونه از این دست است. ۳/مسلمانان با کسی عقد اخوت مادام العمر نبسته اند و نمیتوانند در برابر جنایات دیگران(حتی اگر جنایتکار مسلمان و برادر خونی خودش باشد) سکوت کنند؛حتی اگر آن جنایتکار پیشتر در حق اوخوبی های فراوان کرده باشد. مسلمان باید حقایق را بر منافع شخصی، حزبی، ملی و... ترجیح دهد و در قبال جنایات و عصیان ها ساکت ننشیند و چنانکه محبوب دلها میفرماید درهمه حال، کسب رضایت و تقوای خدا را مد نظر داشته باشد(اتقوا الله حیث ما کنت). ۴/ هر اندازه دایره سواد و علم و ثروت و قدرت فرد افزون باشد؛ به همان اندازه دایره اثر او نیز بر هستی و سایر انسان ها افزایش می یابد. از این رو، خطا و اشتباه سیاستمداران و رهبران جوامع و حکومت ها دایره وسیعتری دارد و گاهی میتواند فاجعه بیافریند. و چنانچه سیاستمدار مسلمانی مرتکب اشتباه شود، وظیفه سایر مسلمانان است که او را به وادی حق و عدالت باز گردانند ؛ نه اینکه در قبال آن و در پی کسب منفعت های احتمالی در آینده سکوت کنند و به قوای مصلحت اندیشی کنند. نتیجه گیری: اردوغان اگرچه مسلمان است و خود را مسلمان وحافظ قرآن میخواند؛ اما مانند هر انسان دیگری او نیز ممکن است مرتکب اشتباه شود، و طیعتا دایره اشتباه او می تواند فاجعه بار باشد(همچنانکه شده است). از این رو در شرایط فعلی وظیفه همه مسلمانان جهان است که بکوشند او را به راه عدالت بازگردانند؛ نه اینکه در قبال جنایات او سکوت کنند یا پناه بر خدا به بهانه های واهی این کار شنیع را تایید کنند. در این میان، نقش جامعه جهانی علمای مسلمان که خوشبختانه یا متاسفانه بسیاری از اعضای آن اخوانی هستند بسیار حایز اهمیت است. اگرچه جماعت بابرگزیدن سیاست منطقه گرایی و صدور بیانیه توسط شورای غرب کشور خود، راه برون رفتی برای مسئولان مرکز ایجاد کرده است که به نوعی هم سکوت کرده و از صدور بیانیه به اسم دبیرکل امتناع ورزیده باشند و احتمالا از رنجش آقای اردوغان دوستان پان ترک او خود را مصون داشته باشند و هم پاسخی برای افکار عمومی مناطق کردنشین و اعضا و هواداران خود داشته باشند؛ اما به نظر بنده، بروز چنین رفتاری بیشتر به کار سیاست ورزانی میماند که آوردن سخن از آنان شایسته چنین مقالی نیست، وشاید همین مسیله یکی از دلایل بروز شکاف در بدنه جماعت در سالهای اخیر بوده و در ادامه هم باشد. خداوند همه ما را شجاعت و حکمتی عطا نماید که سخن حق بگوییم و جز سخن حق از کسی نپذیریم، که چندانکه بنده از مربیان خود در کلاس های جماعت آموخته ام نهج اخوان و مشی اسلام جز این نبوده و نیست. خداوند به لطف و مهربانی خویش، سایه صلح و آشتی و آرامش را بر این خاورمیانه پر آشوب بگستراند. آمین
دکتر برهان ولدبیگی
20 مهر 1398 - 03:32بالاتر از تاسف جنگ چند ساله بین "ارتش ترکیه و هم پیمانان اش" از یک سو و "نیروهای دمکراتیک سوریه" از سوی دیگر چند روزی است که مجددا وارد فاز نظامی شده است و می رود تا به یک فاجعه انسانی و زیست محیطی در سرزمین عمدتا کردنشین تبدیل شود. بدون شک از منظر همه انسان های شرافتمند سراسر جهان( بویژه ما مردمان کرد) وقوع این فاجعه (صرفنظر از علل وقوع آن ) محکوم است. متاسفانه مردمان کرد ساکن در رشته کوههای زاگرس در طول تاریخ چند هزار ساله خود، بدلیل موقعیت ژئوپولتیک و نیز بی رحمی و طمع ورزی همسایگان "بظاهر برادر اش" همواره به بهانه های مختلف (از جمله بی دینی ، بی اخلاقی ، بی رحمی و اخیرا نیز تجزیه طلبی ) مورد تعدی قرار گرفته و عموما به عنوان "شهروندان شرور" سرکوب و منکوب شده اند. بازهم متاسفانه این "همسایگان برادر" ، در طول تاریخ و اکنون هم برای پیشبرد این "سیاست قهرآمیز " ، حاضر بوده اند تا نوکری و حلقه بگوشی هر قدرت دیگر خارج از منطقه خاورمیانه را با پستی و خواری بپذیرند،اما "حقوق برابر" با کردها را به هیچ وجه نپذیرند. سران کنونی همسایگان ملت کرد نیز ادامه دهنده همان راه پیشینیان خود بوده و پول حاصل از استخراج منابع طبیعی و مالیات شهروندان را بجای آنکه در راستای تامین رفاه و برابری همه شهروندان و اقوام ساکن در کشورهای خود هزینه نمایند، آنرا صرف خرید انواع سلاح و مهمات و تداوم جنگ با یکدیگر و با کردها بنمایند. کرنش، سر خم نمودن و پابوسی امثال آقای اردوغان و همقطاران اش در برابر آقایان "ترامپ" و "پوتین" و غیره برای اقناع آنها به حمله به کردها و خرید سکوت این دولت های قدرتمند با هر قیمت و پذیرش هر نوع خواری،بسیار مایه تاسف و بالاتر از آن شرم و به قول کردی "سر شورری" است. دکتر برهان ولدبیگی ۲۰ مهر ۱۳۹۸
عثمان عباسی
20 مهر 1398 - 03:34بیانیه شورای غرب جماعت دعوت و اصلاح و چند نکته: 1-مرور و نگاه داشتی به تاریخ هر موضوع و مسأله ای جزو بن مایه های یک تحلیل و موضع سیاسی باید باشد . در مقدمه بیانیه مرور بر سابقه پیمان های و وعده های که با ملت کورد بسته شده و متاسفانه سرانجام همه این میثاق ها هم بی تعهدی و پیمان شکنی بوده است به خوبی اشاره گردیده است. مرور این تاریخ و آگاهی از آن به ویژه برای نسل جدید پایه و ضروری است. 2-بر خلاف تبلیغ رسانه ای و بهره برداری و مصادره به نفع افکار خود برخی اشخاص ،جریان و دولت ها که سعی در بولد نمودن تنها یک شخص در مؤثر و مقصر دانستن فاجعه و جنایت در حال وقوع ،لازم است سکوت معنا دار ،چشم پوشی منفعت نگرانه،چراغ سبز خائنانه جامعه بین الملل به ویژه قدرت های مدعی برتری و مدافع کرامت و حقوق بشری در طول تاریخ و همچنین وضعیت کنونی به وضوح و شجاعانه اعلان گردد. متاسفانه در تحلیل ها و اعلام مواضع این بعد قضیه اشاره به آن بسیار ضعیف ،گذری و یا اصلا مغفول است. دست داشتن قدرت های متکبر ،نژاد پرست و منفعت نگر در خلق فجایع بشری در طول تاریخ علیه مردم مظلوم کورد مرتب باید انعکاس نوری در چشمان و چهره نقاب زده این دیکتاتور منشان تاریخی باشد. به ویژه نگاه«شر خری،پتک دفع شر،ابزاری داشتن» به مبارزه شجاعانه ،مبارزان ملت کرد با نقاب تعریف ها و تمجید ها لفظی از طرف کشورهای بد عهدی مثل آمریکا،روسیه و...حتما ضروری است مد نظر و تاکید قرار گیرد. بیانیه جماعت به صراحت این مورد را یادآوری نموده و پوشش داده است. 3-نفی انکار هویتی یک ملت و بد عاقبتی چنین تلاش های،نفی خشونت و جنگ طلبی و توهم قدرت طلبی، احترام به کرامت انسانی و تاکید بر تعامل و گفتگو و رعایت حقوق شهروندی از جانب دولت ها و قدرت های حاکم فراز دیگری از بیانیه است. 4-یادآوری مسؤولیت تاریخی و حساس و سرنوشت ساز بودن حرکت و اعلام موضع رهبران و احزاب پیشرو ملت کورد در طول تاریخ و همچنین وضعیت کنونی نباید از انظار مغفول و مخفی بماند. متاسفانه تاثیر و زخم خنجر اشتباهات استراتژیک و تاکتیکی گاها رهبران و احزاب در مورد قضیه کورد کمتر از ضربه های کاری دشمنان این ملت نبوده است. تعصب،ترس،خود شیفتگی،غلبه فضای احساسی،تبلیغ رسانه ای عوام فریبانه،منفعت طلبی،برافراشتن شعار حساس بودن موقعیت و جایگاه اشخاص و احزاب همچنین سرنوشت ملت کورد و... موانعی برای چشم داشتن به این بعد قضیه ایجاد نموده است. اعلان این زاویه دخیل هرچند دردناک و تاسف برانگیز و بدون هزینه و عواقب هم نخواهد بود اما سرپوش گذاشتن برروی آن هم زخم را بیشتر چرکین می کند. هر چند این یادآوری و تأکید به معنی نفی بعد مبازرات حق طلبانه و شجاعانه جریان های مختلف دخیل در طول تاریخ و تخریب چهره ای خاص نیست و نباید باشد. 5-بر حق دانستن حق مخالفت ملت کورد و اعلام حمایت از این مخالفت ها ی منطقی و بر حق و محکوم نمودن این تجاوز ناروا نکته دیگر است که مورد اشاره واقع گردیده است. 6-کنه پیام اعلام می دارد که حرکات و موضع گیری ها دولت ترکیه و شخص اردوغان با موقف جماعت دعوت و اصلاح هیچ ارتباطی نداشته و اتخاذ چنین سیاست های، بر خلاف تبلیغات رسانه ای مورد تایید و حمایت جماعت نیست. 7- نادرست دانستن تقلیل مبارزه حق طلبانه ملت کورد در طول تاریخ به مواضع ، افکار و سیاست ها جریان خاصی همچنین قالب نمودن این استراتژی در سایه هجمه تبلیغاتی و هژمونی رسانه ای از یک طرف و از طرف دیگر نادیده گرفتن و چشم پوشی عامدانه بر برنامه ریزی و اتخاذ سیاست های هماهنگ دولت ها و قدرت های سرکوبگر منطقه ای و بین المللی در منطقه علیه مطالبات بر حق ملت کورد و تقلیل آن به موضع یک تازی بلامانع یک شخص و حزب بدون چراغ سبز و ساپورت همه جانبه این قدرت ها و اکتفا نمودن به چند شعار و ناسزا گفتن کلیشه ای اشتباه محض است. عثمان عباسی 20/7/98
قانع قبادی
20 مهر 1398 - 03:41«خنجر زدن از پشت» به کردهای سوریه کار کدام کشور بود؟ برای شناختِ بهتر کلاف سر در گُم تحولات شمال سوریه، لازم است نگاهی به عقب بیاندازیم و به سالیان پیش برگردیم، جایی که هنوز ترامپ به اعتبار سفیدی کاخی که سمبل نشر دموکراسی و سکان مدیریت جهانی بود، این چنین لطمه نزده و بر جهان سیاست نتاخته بود و همچنان عقلانیت سیاسی و تعاریف آکادمیک این مجال را داشت که تصمیمسازیهای سیاسی و عواقب مترتب بر آنها را کمو بیش پیشبینی کند و توضیح بدهد. . در اکتبر ۲۰۱۵ آسیه عبدلله و صالح مسلم به همراه چهرههای شناخته شدهای از حزب اتحادیه موکراتیک در مسکو مذاکرات مهمی با سران کرملین به انجام رساندند و راهاندازی دفتر نمایندگی خود در مسکو را بنیاد نهادند. همانجا بود که مقامات امور خارجه روسیه بهروشنی مواضع شفاف خود را نسبت به کردها اعلام کردند و آنها را آزادیخواه و مبارز علیه تروریسم نامیدند و رسا اعلام کردند به هیچ عنوان مقید به مخالفت با کردها نیستند و آنها را شامل هیچ لیست تروریستی نه در ترکیه و نه در اروپا نمیدانند. جنگ سوریه و ابعاد فرسایشی آن از یکسو و مراودات کردهای عراق در همسویی با ترکیه و آمریکا از سوی دیگر، پتانسیل مناسبی برای سازگاری و تفاهم بین مسکو و کردهای سوریه ایجاد میکرد. پس از آن و در تمام سالهای جنگ با داعش، فراز و نشیبهای موثر بر تحولات مناطق شرقی فرات و کنش های متاثر از مبارزات کردها با داعش، دایرهی روابط شاخههای مختلف کردهای سوریه را محدود به فاکتورهای جنگ با داعش میکرد. این یک «آسیب» بود و هرگز توسط کردها مورد توجه قرار نگرفت و شناسایی نشد. این امر درباره کردهای خودگردان شمال عراق نیز مصداق داشت که محور این یادداشت نیست. در این بین وصف رشادتها و اثر مبارزات کردها در موفقیتهای حاصل از نبرد با تروریستها با سرعت و گستردگی چشمگیری تیتر میشد. حضور ایالات متحده امریکا در جنگ سوریه و چینش جبههها و توازی منافع کردها با غرب و نشانههای دموکراتیک عملگرایانه آنها، باعث شد که در تمام این مدت آنکارا در مواجهه با کردهای سوریه دست پایین را داشته باشد و دندان صبر بر جگر خونین بگذارد و جز حمایتهای بینابینی اطلاعاتی و لجستیک به مخالفین اسد که لزوما معاند اکراد سوری نیز بودند، اقدامی نکند. گروههای مقبول ترکیه تفاوت اساسنامهای چندانی با داعش نداشتند و آوازهی محلی و بین المللی همپیمانان ترکیه در شرایط نبرد عملا توان اقدام موثر نظامی چشمگیر را از اردوغان و دوستان عرب سوری او را علیه رشادت کردها گرفته بود. مهمتر آنکه ارتباطات فیزیکی و هویتی کردهای ترکیه و سوریه، برای آنکارا به شکل همسانی پ.ک.ک در کنار پ.ی.د و دیگر کردهای سوریه ترجمه میشد و کاسهی صبر را لبریز می کرد. مضاف بر آن، خواست سرکوبگرانه و فاناتیک جامعه ترکی علیه کردها نیز انگیزه انتخاباتی و قوتِ ضدیت بیشتری میبخشید. لازم است اکنون به جغرافیای دیگری در این یادداشت برویم و گریزی گذرا به شکل مناسبات عام سیاسی در ترکیه بزنیم. دموکراسی ترکی، یک روش خاص است که به شکلی ویژه کار میکند و این با این ویژگی هرگز خود را با استانداردهای اتحادیه اروپا تطبیق نداد و به آن راه نیافت و علیرغم سرفصلهای غربی آن، کارکردی کاملا شرقی و به بیان بهتر جهان سومی دارد. یک سیستم احساسی که قوم و عشیره و شهرستان بر خروجی صندوقهای رای آن تاثیر فراوان دارد. انواع رسانه و کارکرد شکلیِ مترقی آن در اقشار خاص (که خود طیفهای متنوعی را شامل میشوند) بعضا تاثیرات حزبی میگذارد و از دیگر سو خروجی اخبار با رنگ و بوی ملی گرائی در قهوهخانه و محافل خصوصی و و مهمانیهای مملو از پرچم ترکیه، نتیجه دیگر و بزرگتری بهدست میدهد. ترکها و کردهای ترکیه همچون سایر ملل خاورمیانه، وصف حالشان از قوم یا ملیگرائی در لحظه رای میشود و از صندوق بیرون میآید تا حاکمیت قرائت مقبول خود را بکند. پس به زبان ساده میتوان با پروپاگاندا و نمایش سیاسی له یا علیه هر یک رایها را زد و این سیستمیست که به خوبی برای تصمیمسازان ترک (و بعضا کُرد) کار کرده است. تمامی انتخابات ترکیه از جمله انتخابات اخیر و ناکامی نسبی اردوغان موید آن است. در چنین آشفته بازاریست که حتی در مواقعی که تنش ترکیه بین اکراد و ترکها بروز رسانه ای ندارد با تورق صفحات سیاسی روزنامهها نشان های چشمگیر ذکر مصیبت را همچنان میتوان خواند. البته این یادآور عنادی ملی و غیر قابل فهم در ترکیه است که به طنز میتوان آن را دشمنی ژنتیکی بنامم. از نشانههای این دشمنی ژنتیکی یکی این است که ترکیه با حمله به هر کُردی که با لهجه کرمانجی( همان دیالکت و زبان کردهای ترکیه ) سخن میگوید تصور میکند که هویت ترکی و اعتبار ترکیه را افزوده است و لابد به همین جهت است که با کردهای عراق با لهجهی سورانی کنار آمده است. در این وضعیت، کردها تشریک مساعی و همراهی با منافع مشترک منطقه ای رابه موازات جنگ با داعش پی نگرفتند و در غیاب تصمیمسازی بلند مدت و با منتفی شدن نیاز منطقهای، عرصه مبادلات سیاسی را به طرف ترک که رسما خود را دشمن آنها معرفی کرده بود، واگذار کردند. خطی که کرد ها نخوانده بودند، خوانا بود. پس از سقوط هواپیمای روس در مرز ترکیه و رفتارهای سیاسی پس از آن، این پیام را باید کردهای سوریه درک میکردند که روسیه تعریف پیچیده و دقیقی از منافع ملی دارد که با شلیک یک کشور پایی دست به پرچم او در آسمان هم از آن اصول عدول نخواهد کرد. و بسیار سادهانگاریست که عضویت ترکیه در ناتو را عامل رفتار روسیه بدانیم .این قاعده در بازیهای دیگر هم به لحاظ ریخت و محتوا همان است و به فراخور حال اعمال میشود که بیشباهت به رفتار امریکا پس از سرنگونی پهبادش توسط ایران نیست. کردها در علوم سیاسی ماهیگیری در آبهای گلآلود را بهدرستی نیاموختهاند. هرچند نمی توان درباره اتفاقات اخیر در سوریه و ترک سنگر توسط آمریکاییها بیش از حد به کردهای سوریه و عدم دوراندیشی آنها خرده گرفت در حالی که نزدیکترین افراد به دانلد ترامپ نیز از تصمیم ناگهانی او غافلگیر شده اند. این غافلگیری که اکنون گریبان کردها را گرفته پیش از این و از جنس دیگری گریبان قطر، ژاپن، کره جنوبی، آلمان، کانادا و برخی دیگر را در مقام متحد آمریکا گرفته بود. پس نباید در تحلیل این روزهای کاخ سفید چندان بر مدار عقلانیت و بازیخوانی، قواعد را رهگیری کرد. دستکم این روزها که ترامپ بهدلایل گوناگون پروسه مقدماتی استیضاح را پیش رو دارد چنان انتظاری از او نمیرفت و امکانات سیاسی کردها برای مواجهه با آنچه روی داده، زیاد نبود. نباید فراموش کرد که آنها در جبهههایی گسترده و در جغرافیایی وسیع به شکلی نفسگیر با داعش درگیر بوده و هستند . این جنگ و کمبود نیروهای فکری متمرکز و غیاب رسمیت بینالمللی و نداشتن بودجه، کار را برای پلانبندی سیاسی در آینده بلند مدت سخت می کند . ترامپ همیشه یک فروشنده بوده و حضور در کاخ سفید هویت او را تغییر نداده است . کردهای سوریه خریدار اسلحه نیستند چون بودجهای ندارند. میتوان حدس زد مکالمه تلفنی دو پوپولیست چگونه پیش خواهد رفت، مخصوصا اگر هر دو دغدغه خرید و فروش داشته باشند. از آنسو روسیه به میزان کافی و وافی اس چهارصدهای خود را به ترکیه فروخته است و در ترکیه نیز در مقابله با فشارهای آمریکا به نفع روسیه بیش از جبران سقوط چندین هواپیما، مروت دیپلماتیک نشان داده است. بماند که مواضع و تصمیمهای ترامپ در سالهای ریاستجمهوری، بیش از آمریکا به سود روسیه بوده است. یحتمل است که پیش از مکالمه تلفنی اردوغان با ترامپ، مکالمات مهمتری توسط پوتین با دمشق و آنکارا به انجام رسیده و اتفاقا کلید چراغ سبزی را که برای حمله به کردها، عموما به ترامپ نسبت میدهند، کاخ کرملین زده باشد. این احتمال آنجا قوت مییابد که کردهای سوریه بیش از آنکه برای ترکیه مزاحمتی داشته باشند، در بلند مدت دردسر بزرگی برای حاکمیت ملی سوریه خواهند بود و سکوت متبسم دمشق و بشار اسد نیز از همین منظر قابل تاویل است ! مرزهای بین المللی و بیرون رفتن هر اجنبی به پشت مرزهای مقرر یک کشور در قوانین بین المللی تعریف شده است و گنجایش حقوقی و الزامآور دارد و در آینده دور یا نزدیک قابل اجراست اما نحوه مواجهه با جریانات قومی و برابریخواه و ریسک افتادن حاکمیت به ورطه امتیازدهیهای بزرگ به کردها در آینده و هزینههای بی جهت اصطکاک سیاسی با ترکها، باعث میشود که طرفهای ذینفع وجهالمصالحهای بهتر از کردهای سوریه نیابند. از دیگر سو منظر و معاشرت کردهای سوریه در دو سال اخیر با مسکو به مودت اکتبر ۲۰۱۵ نبود و بینظمی در همراهی و بی مهریهای گاه و بیگاه کردهای سوریه در مرافقت با روسیه که ناشی از نزدیکی بیشتر و همپیمانی با آمریکا بود باعث شد که این امر بی پاسخ و مجازات نماند. پس به نظر می آید که پازل ها را روسیه به درستی کنار هم چیده است و بی آنکه اجماعی جهانی و پر هزینه علیه اسد برای مرتفع کردن مشکل کردها به دمشق تحمیل شود، توسط اردوغان به انجام رسیده است . منفعت از این عملیات را البته اردوغان در تحولات داخلی ترکیه پسانداز کرده است . اکنون باید دید که پا گرفتن جریانات عربی مورد حمایت ترکیه مانند جبهه نصره و دیگران در قالب این پیشرویها امکان پذیر خواهد بود یا نه و در صورت بروز، واکنشها چگونه خواهد بود. شاید اینجاست که روسیه پلانهای بعدی را در همین سکوت سیاسی اکنون پنهان کرده است و شاید این همان خطوط قرمز مورد اشاره ی آمریکاست، نه شدت عمل آنکارا در قتل عام کردها! دیگر نشانه ی آن نیز همان مخالفتی بود که ایران به گلایه و به عنوان توافقات پنهانی در مکالمهای تلفنی،اعلام کرد؛ توافقی که بیم پا گرفتن گروه هایی را در خود دارد که ایران برای دورراندنشان بسیار هزینه کرد. بی شک آنچه بر منطقه و سهم سیاسی هر یک از طرفها خواهد رفت، برای کردها عواقب مبارکی به همراه نخواهد داشت مگر آنکه اتفاق غیرمنتظره و ناخواندهی دیگری از راه برسد.
اردشیر پشنگ
20 مهر 1398 - 03:52#نه_به_کُردی_ترکی_دیدن_روژآوا در دام رادیکالیسم کور ملی -مذهبی نیافتیم! آنچه که در #روژاوا روی میدهد درست است که در ظاهر در یکسو ارتشی بنام ترکیه در حال حمله است و در سوی دیگر جنبش مقاومتی بنام کُردهای سوریه ایستاده است اما باید تاکید کرد که صحنه به معنای تقابل دو ناسیونالیسم ترکی -کُردی علیه یکدیگر نیست؛ بلکه تقابل دو طرز تفکر و روش در مقابل یکدیگر است؛ به همین دلیل است که بسیاری از دوستان غیرکُرد و بخصوص ترک نیز به مانند دیگر آزادیخواهان جهان به شدت از حمله و تجاوز ارتش ترکیه به رهبری اردوغان انتقاد میکنند و از مردم کُرد سوری و دیگر ساکنان شمال سوریه حمایت میکنند! و البته انتظاری غیر ازین هم از آنان و دیگر دوستان غیرکُرد نمیرود، لذا مراقب باشیم که کُردی- ترکی دیدن و کردن ماجرا تنها به سود رادیکالها و جنگطلبها و به ضرر مردم و ارزشهای آزادیخواهی و صلح طلبی است. قدرت جامعه مدنی ما در سطح خاورمیانه و برای عبور ازین باتلاق پرفضاحت و پربحران که دچارشیم وقتی مثمر ثمرتر خواهد شد که هریک از ما فارغ و فراتر از نژاد، تبار، مذهب، ایدئولوژی و جنسیت، به کرامت و انسانیت و ارزشهای انسانی و آزادی وفادار و متعهد باشیم و برایش مبارزه کنیم امروز در روژاوا و فردا در هرکجای دیگر!
رئوف آذري
20 مهر 1398 - 04:32چشمه صلح يا كان جنگ! دوستداران محيط زيست و كنشگران سبزانديش، نيك مي دانند سرزميني كه دامنش به كين جنگ آلوده شود، #نشانه_هاي_زندگي، يكي پس از ديگري،از آن سامان، #كوچ_مي كنند! امروز عصر چهارشنبه هفدهم مهرماه، به ناگاه كليپي زنده از مناطق هدف هجوم ارتش تركيه در شمال سوريه از شبكه اي ماهواره اي جلو چشمانم رژه رفت و وقتي درتصوير غور كردم، سراسيمگي در پرواز پرندگان بر بالاي ابر ناشي از انفجار بمب هواپيماها را به وضوح مشاهده كردم! پرندگاني كه #فرار را بر #قرار، در آن جغرافيا ترجيح مي دادند اما از طرفي غرش هواپيماهاي جنگي و صداي انفجار و از طرف ديگر غبار و دود منبعث از شعله آتش جنگي ويرانگر، قدرت تشخيص مسير فرارشان را زايل كرده بود. يكي سمت راست و ديگري سمت چپ و دسته اي صعود بيشتر و گروهي فرود تا تماس با تيرهاي برق را مسير پروازشان قرار داده بودند و اين همه نشان #ناامني و رخت بربستن آثار حيات در آن منطقه بود! منطقه اي كه تا امروز نيز، آثار شوم #حكمراني_بعث و دولت موسوم به #داعش، بر سيمايش هويداست، اينك مجدد، آماج عملياتي موسوم به طنز #چشمه_صلح است و از زاويه دوربين رسانه ها، هويداست كه از آن چشمه، جز #جنگ، ناامني و خون نمي جوشد و چه بسا كه تا سال ها نيز از سيماي رحماني پرندگان هم محروم گردد! كاش سازماني بين الملل با اقتدارقانوني تام، ظهور مي كرد و هر عمليات #تقدس_زدايي از #واژگان_مبارك را به محكمه عدل خود مي كشاند تا واژگان مقدسي چون #چشمه و #صلح، چنين خالي از مفهوم و عكس خود، به بيگاري گرفته نمي شدند! و كاش توليتي نيز براي #آسمان بشري يافت مي شد تا نيلگوني و قرارگاهي و امنيتش را به لحظه، پاس مي داشت و حداقل پرندگان، چنين سراسيمه، نيلي آسمان، امنيت و سكونش را گم نمي كردند! و كاش ما آدم ها، كمي بيشتر از امروز، #انسان مي شديم و چنين زمين و آسمان و زمان را به كان كين خود نمي آلوديم... كاش!!! رئوف آذري فعال صلح و مهرباني، كنشگر سواد رسانه اي #شمال_سوريه #حمله_تركيه #چشمه_صلح #حال_پرندگان #كان_جنگ