قرآن برای پرورش و پیراستهکردن انسان، از روشهای متعددی بهره میبرد. یکی از تاثیرگذارترین روشهای تربیتی، ایجاد «پلیس درونی» در افراد است.
این حس و باور که روزی باید در برابر امکانات، مهارتها و اعضای خویش پاسخگو باشند، فرد را در مسیری قرار میدهد که از هر شائبه، غرض و میل نفسانی دور میگردد و بهتعبیری او را خالص میکند.
راه پیراستهشدن از دیگران، رهایی از خلق، و پیوستن به خداوند، در توجه دائم به سرای جاودان است. آنچه فرد را به حرکت و تلاش بدون چشمداشت وامیدارد، نظرداشت آخرت است؛ آنچه انسان را از ظلم بازمیدارد، ترس از بازپرسی است؛ آنچه دل را از دنیا میکَند و دلبستگی را میزداید، امید به آخرت است.
یکی از دردناکترین عوامل رنج انسان، دلبستگی افراطی به پدیدهها و جاذبههای دنیوی و نیز وابستگی به تایید یا تکذیب دیگران است. اما دلبستگی به آخرت، این رنج را از انسان میزداید.
قرآن در توصیف فرستادگان الهی، آنان را با وصفی میستاید که همان ویژگی سبب پیراستگیشان شده است:
{ وَٱذۡكُرۡ عِبَـٰدَنَاۤ إِبۡرَ ٰهِیمَ وَإِسۡحَـٰقَ وَیَعۡقُوبَ أُو۟لِی ٱلۡأَیۡدِی وَٱلۡأَبۡصَـٰرِ (۴۵) إِنَّاۤ أَخۡلَصۡنَـٰهُم بِخَالِصَةࣲ ذِكۡرَى ٱلدَّارِ (۴۶) }
(سوره ص، آیات ۴۵–۴۶)
پیامبران که خود با این ویژگی زندگی میکردند، پیروانشان را نیز بر همین اساس تربیت مینمودند. میتوان گفت بخش عمدهای از دعوت آنان، تبیین و تثبیت همین اصل ایمانی است.
بررسی گذرا بر دیدگاه بعضی از مفسران
اینکه خداوند آنان را از طریق یاد آن سرا پاک ساخته است، بدین معناست که دوستی دنیا را از دلهایشان دور کرده و آنان را همواره دلمشغول آخرت ساخته است.
تستری میگوید:
خداوند آنان را برای یاد خودش و به خاطر خود او، نه برای دستیافتن به پاداشی، پاک ساخت. آنان، خدا را از طریق خدا، و برای خدا یاد میکردند.
(تفسیر معاصرانه، ج ۷، ص ۲۳۳)
خداوند ایشان را به ویژگی خاصی برتری بخشید تا یاد سرای آخرت را زنده بدارند، و به یاد آن جهان باشند، و از هر چیزی غیر از آخرت روی بگردانند. این، امتیاز و والایی ایشان بود؛ و همین صفت، آنان را نزد خدا در شمار برگزیدگان و نیکان قرار داد.
(فی ظلال القرآن، ج ۵، ص ۴۵۰)
یعنی در آخرتاندیشی، تنها ایشان را ویژه گردانیدیم و یاد آخرت را با چیز دیگری نیالودند. تنها به یاد آخرت هستند و اندیشهای دیگر ندارند، بهگونهای که با وجود آن، دنیا را بهکلی فراموش میکنند؛ یا اینکه آخرت را به دیگران یادآور میشوند و آنان را به آن تشویق مینمایند؛ و در دنیا، پارسایی پیشه میکنند. چنانکه روش پیامبران، همیشه همین بوده است.
و خداوند آنان را به سبب همین ویژگی خالص گردانید و چون سزاوار آن بودند، این توفیق را بهصورت ویژه به آنان بخشید و با این لطف خاص، آنان را مشمول عنایت خود ساخت.
(تفسیر کشّاف، ج ۴، ص ۱۲۸)
خداوند عزّوجلّ بیان میکند که ما آنان را خالص گردانیدیم؛ یعنی آنان را برگزیدیم و از هر گونه آلودگی و ناخالصی پاک ساختیم، و این بهسبب ویژگی و عبادتی خالصانه از سوی خودِ آنان نسبت به خداوند بود. و آن ویژگی، یاد همیشگی سرای آخرت در دل و ذهنشان بود. این حضور دائمی آخرت در ذهن آنان، مبنای تمام رفتارها و تصمیمگیریهایشان در دنیا بود.
در مورد ایشان خداوند فرمود:
«إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ»
(سوره ص، آیه ۴۶)
یعنی: ما بهسبب ویژگیای خاص و خالص، آنان را خالص گرداندیم؛ و آن، اشتغال همیشگی به یاد آخرت بود. این یادآوری، انگیزهای درونی برای رسیدن به بالاترین درجات بهشت و عالیترین مراتب قرب الهی میشد.
در این آیه، تعبیر «ذِكرَى الدَّارِ» (یاد سرا = یاد آخرت)، بدل یا بیانگر واژهی «خالصه» است؛ یعنی این ویژگی ناب و خالص، همان ذکر دائمی آخرت است که باعث برگزیدهشدن ایشان شد.
در حقیقت، سرای آخرت، شایسته آن است که با «الف و لام» تعریف شود؛ یعنی تنها اوست که سزاوار عنوان «دار کامل» است. اما دنیای فانی، زندگیای کوتاه، ناقص، آمیخته با رنج و ناپایدار است، و شایستهی هیچگونه ستایشی نیست.
پس هر کس از صاحبان خرد، آخرت را همیشه در ذهن و دل خود زنده نگه دارد، در هر کاری که انجام میدهد — چه فکری و درونی، چه روانی و قلبی، چه رفتاری و جسمی — تنها به رضای خدا میاندیشد؛ از خشم او میپرهیزد، و در پی آن است که کاری را برگزیند که پاداش بیشتری دارد، رتبهای بالاتر دارد، و قربی نزدیکتر به خداوند بهدنبال دارد.
(معارج التفکر و دقائق التدبر، ج ۳، ص ۵۸۸)
جملهی «إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ» مخاطب را دعوت میکند که این بندگان الهی را به یاد آورد؛ چرا که یاد آنان، انسان را در مسیر خلوص و پاکی قرار میدهد، و او را امیدوار میسازد که بهبرکت همان صفاتی که ایشان را برگزیده کرد، خود نیز مشمول فضل الهی گردد.
تعبیر «أَخْلَصْنَاهُمْ» بهمعنای خالصگرداندن آنان است. در اینجا، همزه (ء) برای تعدیه است؛ یعنی آنان را به حالت خلوص رساندیم. بهبیان دیگر:
خداوند، ایشان را از آلودگیهای نفسانی پاک و تهذیب کرد، تا جایی که نفسشان از عیبها و نقصهای بشری منزّه و پاکیزه گردید؛ و این خلوص، همان معنای عصمت است.
واژهی «الذِکرى» (یادآوری)، یک اسم مصدر است که بر شدت و تأکید معنا دلالت دارد؛ مانند واژههایی چون «الرُّجعى» (بازگشت) و «البَقیا» (باقیمانده)، که با افزودن حروف در ساختار، بر قوت معنا میافزایند.
و منظور از «الدّار» در اینجا، همان سرای شناختهشده یعنی سرای آخرت است؛ یعنی سرایی که همواره در یاد آنان است، و هرگز آن را فراموش نمیکنند و دلبستهی دنیا نمیشوند.
به تعبیر دیگر، آخرت همان سرایی است که همهی توجه و عنایت آنان معطوف به آن است.
در همین راستا، پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند:
«چه کار دارم من با دنیا؟»
(یعنی دنیا برای من هدف و مقصد نیست، بلکه راهی است بهسوی آخرت.) [ التحریر و التنویر، ج ۹، ص ۲۷۷]
جان کلام شایسته است مربیان و دعوتگران به این اصل مهم در تربیت نفوس اهتمام دهند، تا در پرتو این نوع نگاه نسلی شایسته، پیراسته، تربیت شوند.

نظرات