زمانی که خداوند پیامبرش - علیه الصّلوات والبرکات - را به سوی امّت خود فرستاد، او را با اهداف بزرگی و اصول اساسی مهمی فرستاد که خداوند متعال در کتابش آورده است: «يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ» (البقرة:129)؛ که آیات تو را بر آنان بخواند و به آنان کتاب آسمانی و حکمت بیاموزد و پاکدلشان سازد.
یکی از اصولی که پیامبر با آن یارانش را تزکیه کرد و امّت خود را به آن امر فرمود و همچنین ما را به آن فرمان داده است، اگر بخواهیم خود را تزکیه کنیم، تربیت بر اساس التزام به صداقت در تمامی امور و حالات، در همهی زمانها و سخنان و در تمام اعمال و احوال است و این همان چیزی است که خداوند متعال امّت را به آن دعوت کرده است که از اهل آن باشند، بلکه با اهل آن باشند، چنانکه میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» (التوبة:119). ای مؤمنان از خداوند پروا کنید و در زمرهی راستان باشید.
و هنگامی که از صداقت سخن میگوییم، مقصود ما صداقت به معنای جامع و کامل آن است، همان صداقتی که وقتی امّت آن را شناخت و مؤمنان نخستین به آن پایبند بودند و آن را زیستند، به رهبری و سیادت رسیدند، برتری یافتند و بهترین امّتی شدند که برای مردم پدید آمده است. کشورها تحت سیطرهی آنان درآمد و خداوند دلهای بندگان را برای آنان گشود. امّا وقتی که حقیقت آن از امّت ناپدید شد و عمل به آن ترک شد، امّت ذلیل و پراکنده شد و حالتی پیدا کرد که شما میبینید و میدانید.
صداقتی که منظور ماست، همان صداقتی است که خداوند در کتابش به آن اشاره کرده است، همان صداقتی که خداوند دین خود را با آن توصیف کرده است، چنانکه میفرماید: «وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» (الزمر:33). برخی از مفسّران گفتهاند که کسی که با صدق آمده است، همان پیامبر صادق و امین - علیه الصّلوات والبرکات - است و صداقتی که با آن آمده است، همان اسلام عظیم است و کسی که آن را تصدیق کرده است، ابوبکر صدّیق(رضیاللهعنه) و مؤمنان هستند.
صداقتی که منظور ماست، همان است که خداوند بهترین امّت پس از پیامبرشان را با آن توصیف کرده است، همانهایی که اموال، جانها، فرزندان و وطنهایشان را در راه خداوند و رسولش نثار کردند. خداوند دربارهی آنان فرموده است: «لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ» (الحشر:8). برای بینوایان از مهاجران است که از خانه و کاشانههایشان و ملک و مالهایشان رانده شدهاند، و در طلب بخشش و خشنودی خداوندند و [دین] خداوند و پیامبر او را یاری میدهند، اینانند که راستگویانند.
صداقتی که خداوند پیامبرش - علیه الصّلوات والبرکات - را به درخواست آن در ورود و خروج و در تمامی اعمالش فرمان داده است: «وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا» (الإسراء:80). بگو: پروردگارا! مرا صادقانه (به هر کاری) وارد کن، و صادقانه (از آن) بیرون آور، (و چنان کن که خطّ اصلی من در آغاز و انجام همهچیز، راستی و درستی باشد)، و از جانب خود قدرتی به من عطاء فرما که (در امر حکومت بر دوستان و اظهار حجّت در برابر دشمنان، برایم) یار و مددکار باشد.
اهل علم دربارهی صداقت گفتهاند: صداقت، تساوی و تطابق سرّ و علن، ظاهر و باطن، و ورود و خروج است. و گفتهاند: اخلاص به صداقت نیاز دارد، امّا صداقت به چیزی نیاز ندارد. بنابراین، صداقت به این معنا همان صداقتی است که دین با آن آمده است و توشهای است برای مسلمان در مسیرش به سوی خداوند، و مدد و یاریای است که او در تمام مراحل زندگیاش از آن استفاده میکند.
مفهوم صداقت در زندگی مسلمان
صداقت و راستگویی که از آن سخن میگوییم، همان ویژگیای است که اگر مسلمان به آن آراسته شود، تمام خوبیها را در خود جمع کرده است؛ زیرا کسی که راستگو باشد:
در گفتارش راستگو است:
او در هیچ شرایطی دروغ نمیگوید، نه در شوخی و نه در جدّیت؛ زیرا میداند که دروغگویی از صفات مؤمنان نیست و با اصول این دین همخوانی ندارد. او همچنین آگاه است که راستگویی در گفتار، پایه و اساس صدّیق بودن و کلید آن است، چنانکه پیامبر اکرم ﷺ فرمودند: «از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «عَلَيْكُمْ بِالصِّدْقِ، فَإِنَّ الصِّدْقَ يَهْدِي إِلَى الْبِرِّ، وَإِنَّ الْبِرَّ يَهْدِي إِلَى الْجَنَّةِ، وَمَا يَزَالُ الرَّجُلُ يَصْدُقُ وَيَتَحَرَّى الصِّدْقَ حَتَّى يُكْتَبَ عِنْدَ اللهِ صِدِّيقًا»: صداقت و راستی را پیشهی خود سازید، زیرا صداقت به سوی نیکی هدایت میکند و نیکی، راهی به سوی بهشت است. همواره بنده راست میگوید و در راستگویی میکوشد تا آنکه نزد خداوند در زمرهی صدیقان نوشته میشود.
امّا دروغ، متضاد و مخالف ایمان است، بلکه همراه با نفاق و از ویژگیهای منافقان به شمار میرود، چنانکه از عبدالله بن عمرو ـ رضی الله عنهما ـ روایت است که گفت: رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند:
«أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَانَ مُنَافِقًا خَالِصًا، وَمَنْ كَانَتْ فِيهِ خَلَّةٌ مِنْهُنَّ كَانَتْ فِيهِ خَلَّةٌ مِنْ نِفَاقٍ حَتَّى يَدَعَهَا: إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ، وَإِذَا عَاهَدَ غَدَرَ، وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ، وَإِذَا خَاصَمَ فَجَرَ»: «چهار [خصلت] است که اگر در کسی باشد منافقی خالص است و هرکس خصلتی از آن در وی باشد، خصلتی از نفاق در اوست تا آنکه ترکش کند: چون سخن گوید دروغ گوید و چون پیمان ببندد پیمان شکند و چون وعده دهد خلاف وعده کند و چون دشمنی کند از حد به در رود و حق کشی کند.»
یا چنانکه پیامبر اکرم ﷺ در حدیثی دیگر میفرماید: «آیَةُ الْمُنَافِقِ ثَلاَثٌ: إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ، وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ، وَإِذَا ائْتُمِنَ خَانَ.» (متفقٌ علیه) نشانهی منافق سه چیز است: وقتی سخن میگوید، دروغ میگوید؛ وقتی وعده میدهد، خلاف وعده عمل میکند؛ و وقتی مورد امانت قرار میگیرد، خیانت میکند.
پیامبر اکرم ﷺ از دروغ برحذر داشتند و آن را راهی بهسوی فجور و آتشی سوزان توصیف کردند و فرمودند: «وَإِیَّاكُمْ وَالْكَذِبَ، فَإِنَّ الْكَذِبَ یَهْدِي إِلَى الفُجُورِ، وَإِنَّ الفُجُورَ یَهْدِي إِلَى النَّارِ، وَمَا یَزَالُ الرَّجُلُ یَكْذِبُ وَیَتَحَرَّى الْكَذِبَ حَتَّى یُكْتَبَ عِندَ اللَّهِ كَذَّابًا.» (متفقٌ علیه) و از دروغ بپرهیزید، زیرا دروغ به فساد میانجامد و فساد، راهنمای آتش دوزخ است. همواره بنده دروغ میگوید و در دروغگویی میکوشد تا آنکه نزد خداوند بهعنوان دروغگو (کذاب) ثبت میشود.
مسلمان اگر راستگو باشد، در نیّت خود راستگو است:
زیرا میداند که اخلاص و صدق نیّت، اساس قبول عمل است: «فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّینَ ۞ أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ» (الزمر: ۲-۳) کتاب آسمانی را به راستی و درستی بر تو نازل کردهایم، پس خداوند را در حالی که دین خود را برای او پاک و پیراسته میداری بپرست (۲) هان دین خالص خدای راست، و کسانی که به جای او سرورانی به پرستش میگیرند [و مدعی میشوند] آنان را جز برای این نمیپرستیم که ما را با تقربی به خداوند نزدیک گردانند، بیگمان خداوند در آنچه ایشان در آن اختلاف دارند، در میانشان داوری خواهد کرد، که خداوند کسی را که دروغگوی کفرانپیشه است، هدایت نمیکند. و «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ وَیُقِیمُوا الصَّلَاةَ وَیُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِینُ الْقَیِّمَةِ» (البینه: ۵) و جز این فرمان نیافته بودند که خداوند را بپرستند و پاکدینانه دین خود را برای او خالص دارند، و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند، و این دین استوار است.
و خداوند از شریک بینیاز است، چنانکه در حدیث قدسی از ابوهریره (رضیاللهعنه) نقل شده که پیامبر اکرم ﷺ فرمودند: «قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: أَنَا أَغْنَى الشُّرَكَاءِ عَنِ الشِّرْكِ، مَنْ عَمِلَ عَمَلًا أَشْرَكَ مَعِي فِیهِ غَیْرِي، تَرَكْتُهُ وَشِرْكَهُ.» (مسلم) «الله تبارک و تعالی فرموده است: من بینیازترین شریکان از شرک هستم؛ هرکس عملی را انجام دهد که در آن دیگری را با من شریک سازد، او و شرکش را رها میکنم».
پس مسلمان صادق میداند که دروغ در نیّتها، عمل را نابود میکند، اجر را ضایع میسازد و موجب عذاب میشود، چنانکه در حدیث ابوهریره (رضیاللهعنه) دربارهی سه نفری که پیامبر اکرم ﷺ خبر دادند که نخستین کسانی هستند که آتش جهنم بر آنان شعلهور خواهد شد، آمده است که این افراد اگرچه اعمال نیکی انجام داده بودند، امّا در نیّت خود صادق نبودند و آن را آلوده ساختند، پس خداوند اعمالشان را تباه کرد و آنان را وارد دوزخ ساخت.
مسلمان صادق در عزم خود نیز صادق است:
او بر انجام کار نیک مصمّم است و به کارهای نیکو نیّت میکند، زیرا میداند که مؤمن بر اساس نیّت خیرش پاداش میگیرد، چنانکه در حدیث ابن عباس نزد بخاری آمده است: «مَنْ هَمَّ بِحَسَنَةٍ فَلَمْ یَعْمَلْهَا، كَتَبَهَا اللَّهُ عِنْدَهُ حَسَنَةً كَامِلَةً.» هر کسی که تصمیم به انجام کاری نیکو بگیرد، ولی آن را انجام ندهد، خداوند آن را نزد خود به عنوان یک حسنه کامل مینویسد.
از نشانههای راستگویی در عزم، وفای به آن هنگام امکان و فراهم شدن شرایط است، چنانکه در داستان انس بن نضر رضیاللهعنه آمده است که وقتی فرصت شرکت در غزوه بدر را از دست داد، بسیار متأسف شد و گفت: «لَئِنْ أَرَانِي اللَّهُ مُشْهَدًا مَعَ النَّبِيِّ ﷺ، لَیَرَیَنَّ اللَّهُ مَا أَصْنَعُ.» اگر خداوند مرا در کنار پیامبر ﷺ در روز قیامّت قرار دهد، قطعاً خداوند آنچه را که من انجام میدهم به نمایش خواهد گذاشت.
هنگامی که روز اُحد فرارسید و مسلمانان عقبنشینی کردند، او سعد بن معاذ را دید و گفت: «یَا سَعْدُ، وَاللَّهِ إِنِّي لَأَجِدُ رِیحَ الْجَنَّةِ دُونَ أُحُدٍ؛ ای سعد، به خدا قسم من بوی بهشت را پیش از احد احساس میکنم. » سپس به نبرد پرداخت و تا شهادت جنگید، در حالی که بدنش بیش از هشتاد زخم ناشی از نیزه، شمشیر و تیر داشت، به گونهای که تنها خواهرش توانست او را از انگشتانش بشناسد. درباره او خداوند این آیه را نازل فرمود: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا» (الأحزاب: ۲۳)
در میان مؤمنان مردانی هستند که با خدا راست بودهاند در پیمانی که با او بستهاند. برخی پیمان خود را بسر بردهاند (و شربت شهادت سرکشیدهاند) و برخی نیز در انتظارند (تا کی توفیق رفیق میگردد و جان را به جان آفرین تسلیم خواهند کرد). آنان هیچ گونه تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادهاند (و کمترین انحراف و تزلزلی در کار خود پیدا نکردهاند).
خداوند کسانی را که عهد خود را شکستند و به عزم خویش وفادار نماندند، نکوهش کرده و فرموده است: «وَمِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ ۞ فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ ۞ فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ» (التوبة: ۷۵-۷۷)
در میان (منافقان) کسانی هستند که (سوگند میخورند و) با خدا پیمان میبندند که اگر از فضل خود ما را بینیاز کند (و به نعمت و نوائی برساند) بدون شکّ به صدقه و احسان میپردازیم و از زمرهی شایستگان (درگاه یزدان و نیکوکاران مردمان) خواهیم بود. (۷۵) امّا هنگامی که خدا از فضل خود (ثروت و دارائی) بدانان بخشید، بخل ورزیدند (و چیزی نبخشیدند و به عهد خود وفا نکردند، و هم از خدا و هم از خیرات) سرپیچی کردند و روی گرداندند. (۷۶) خداوند نفاق را در دلهایشان پدیدار و پایدار ساخت تا آن روزی که خدا را در آن ملاقات میکنند. این به خاطر آن است که پیمان خدا را شکستند و همچنین دروغ گفتند.
مسلمان وقتی که صداقت داشته باشد، در اعمال خود نیز صادق است
پس انسان نباید در نماز خود خشوع ظاهری نشان دهد در حالی که قلبش در آلودگیهای دنیا غرق است، و نباید در حالت تواضع سر به زیر در حال راه رفتن باشد در حالی که در دل به تکبر و بزرگی میاندیشد. باید حال ظاهر و باطن انسان در کارهایش یکی باشد، وگرنه او در واقع دچار نفاق است.
صداقت در حالات و مقامات دین
یعنی انسان باید در ایمان خود صدق داشته باشد، در عمل نیکوکارانه خود صدق داشته باشد، در فروتنی و در ترس از خدا، در امید و توکل به خدا و در محبت و انابت به او صدق داشته باشد.
اگر کسی ادعای رسیدن به یکی از این مقامات را داشته باشد، باید به صفات اهل آن مقام نگاه کند و خود را با آن صفات هماهنگ سازد تا در ادعای خود صادق باشد.
اگر کسی ادعای رسیدن به مرتبهای از این مراتب را داشته باشد، باید به صفات اهل آن مرتبه نگاه کند و آن صفات را در خود به تحقق برساند تا در ادعای خود صادق باشد.
اگر کسی ادعا کند که از مؤمنان است، باید به صفات مؤمنان نگاه کند و خود را به این صفات بیاراید تا جزو مؤمنان باشد.
چنانکه در قرآن آمده است:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ . الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ . أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا (الأنفال: 2-4)
مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهایشان هراسان میگردد (و در انجام نیکیها و خوبیها بیشتر میکوشند) و هنگامی که آیات او بر آنان خوانده میشود، بر ایمانشان میافزاید، و بر پروردگار خود توکّل میکنند (و خویشتن را در پناه او میدارند و هستی خویش را بدو میسپارند). (۲) آنان کسانیند که نماز را چنان که باید میخوانند و از آنچه بدیشان عطاء کردهایم، (مقداری را به نیازمندان) میبخشند. (۳) آنان واقعاً مؤمن هستند و دارای درجات عالی، مغفرت الهی، و روزی پاک و فراوان، در پیشگاه خدای خود میباشند.
و همچنین:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ (الحجرات: 15)
مؤمنان (واقعی) تنها کسانیند که به خدا و پیغمبرش ایمان آوردهاند، سپس هرگز شکّ و تردیدی به خود راه ندادهاند، و با مال و جان خویش در راه خدا به تلاش ایستادهاند و به جهاد برخاستهاند. آنان (بلی آنان، در ایمان خود) درست و راستگویند.
اگر کسی ادعای احسان به خداوند را داشته باشد، باید به گونهای عمل کند که گویی خداوند او را مشاهده میکند. در غیر این صورت باید به یاد داشته باشد که خداوند همه چیز را میبیند و از او پنهان نیست.
خصوصاً در خلوتها باید بدانیم که خداوند آگاه است، از اعمال ما مطلع است و هیچ چیزی از او پنهان نمیماند.
چنانکه در شعری از ابوالعتاهیه آمده است:
إِذا ما خَلَوتَ الدَهرَ يَوماً فَلا تَقُل
خَلَوتُ وَلَكِن قُل عَلَيَّ رَقيبُ
وَلا تَحسَبَنَّ اللَهَ يُغفِلُ ما مَضى
وَلا أَنَّ ما يَخفى عَلَيهِ يَغيبُ
«اگر روزی تنها شدی و در خلوت خود بودی، نگو که تنها هستم، بلکه بگو که بر من ناظر و مراقبی هست.
و هرگز گمان مبر که خداوند آنچه گذشته را فراموش کرده است و بدان که چیزی که از او پنهان کنی، از نظر او دور نمیماند.»
مؤمن وقتی که با خدا صادق باشد، چشم خود را به حرامها نمیدمد، گوش خود را به حرفهای باطل نمیدهد و زبانش را جز برای رضایت خداوند نمیگشاید.
مؤمن وقتی که در حیا از خداوند صدق داشته باشد، از این که خداوند او را در جایی ببیند که از آن نهی کرده است، شرم میکند. همچنین از این که در جایی که خداوند از او خواسته است حضور نداشته باشد، شرم میکند.
صداقت پاداشی ویژه برای کسانی است که در صداقت خود ثابتقدماند
و چنانکه پیامبر ﷺ فرموده است، کسی که صداقت را در زندگی خود رعایت کند، این صداقت به نفع او خواهد بود در دنیا و آخرت.
هَذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (المائدة: 119)
(در روز قیامت) خداوند میگوید: امروز روزی است که تنها درستی کردار و درستی گفتار راستگویان (در دنیا، هم اینک در عقبی) بدیشان سود میرساند. برای آنان باغهائی (از بهشت) است که در زیر درختان آن جویبارها روان است. ایشان در آنجا جاودانه میمانند. خداوند (به سبب اعمال گذشتهی ایشان) از آنان خوشنود، و ایشان هم (به سبب اجر و پاداش فراوان و بیپایانی که دریافت داشتهاند) از خدا خوشنودند. این است پیروزی بزرگ (و نعمت سترگ).
و اهل صدق در دنیا همان اهل صدق در آخرت هستند و برای آنها در نزد خداوند مقام والایی است. چنانکه در قرآن آمده است:
وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ (يونس: 2)
و مؤمنان را مژده بده که آنان در نزد پروردگارشان دارای مقام و منزلت عالی هستند (و از سابقهی نیک برخوردار و بر دیگران برتری دارند.
و همچنین: إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ (القمر: 54، 55)
قطعاً پرهیزگاران در باغها و کنار جویباران بهشتی جای خواهند داشت. (۵۴) در مجلس راستینی (که یاوهسرائی و بزهکاری در آن جائی ندارد ... در) پیشگاه پادشاه بزرگ و توانائی (که آفریدگار و خداوندگار همهی کائنات است).
یا الله! ما را از جملهی صادقان در دنیا و آخرت قرار بده.
وصلى الله على سيدنا محمد، وعلى آله وصحبه وسلم.
نظرات
مهمان
20 بهمن 1403 - 08:53### **خلاصه مقاله: ای مؤمنان! همگام با راستان باشید مقاله به اهمیت **راستگویی و صداقت** در اسلام پرداخته و بیان میکند که پیامبر اکرم ﷺ با هدف تزکیه، تعلیم کتاب و حکمت، و دعوت مردم به راستی مبعوث شد. قرآن نیز مسلمانان را به همراهی با راستان فرمان داده است: **«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»** (التوبه: 119). **صداقت در اسلام** مفهوم گستردهای دارد که شامل گفتار، نیت و عزم میشود. امتی که بر این اصل پایبند باشد، به رهبری و عزت میرسد، اما ترک آن موجب ذلت و پراکندگی خواهد شد. خداوند در آیات متعدد، **صداقت را معیار ایمان** دانسته و آن را ویژگی پیامبران، صدیقان و مجاهدان معرفی کرده است. **راستگویی در گفتار** از اصول ایمان است و پیامبر ﷺ آن را راهی به سوی نیکی و بهشت معرفی کرده است، درحالیکه دروغگویی از نشانههای نفاق است. حدیثی از پیامبر ﷺ نقل شده که دروغ انسان را به فجور و آتش جهنم سوق میدهد. **راستگویی در نیت** نیز از ارکان اخلاص در عبادت است. قرآن تأکید دارد که اعمال باید فقط برای خدا انجام شود و ریاکاری موجب تباهی اعمال خواهد شد. حدیثی قدسی نیز بیان میکند که خداوند شریکی در عبادت نمیپذیرد و عمل آلوده به شرک را مردود میداند. **راستگویی در عزم و عمل** به این معناست که مسلمان باید بر انجام کارهای نیک استوار باشد. نمونهای از این صداقت، داستان **انس بن نضر** است که پس از از دست دادن فرصت حضور در غزوه بدر، در نبرد احد با عزم راسخ جنگید و به شهادت رسید. آیه 23 سوره احزاب دربارهی او و دیگر راستقامتان نازل شد. در مجموع، مقاله تأکید دارد که «صداقت، اساس دینداری و کلید عزت فرد و امت اسلامی» است. مسلمان راستگو در گفتار، نیت و عزم خود صادق است و این ویژگی او را به سعادت دنیا و آخرت میرساند.