از دیگر ویژگی‌های کلی اسلام پس از ربانی‌بودن، می‌توان از «انسانی‌بودن» آن نام برد.

انسانگرایی آشکار، اصیل و بنیادین اسلام در عبادت‌ها، قوانین و رهنمودها و هدفگیری‌های این نظام نمایانگر این است که اسلام دین و زیست‌روش انسان می‌باشد.

میان انسانیت و ربانیت:

چه بسا بیشتر مردم – در وهلة اول – تصور کنند که میان اثبات همزمان دو ویژگی «انسانی‌بودن» و «ربانی‌بودن» تناقض و ناسازگاری وجود دارد.

اصل واضح، پذیرفته و فرض شده در اندیشة چنین افرادی این است که اثبات یکی از دو ویژگی به معنای نفی و کنارنهادن دیگری می‌باشد، درست همانند دو پدیدة متضاد که باهم گرد نمی‌آیند، بر همین مبنا با وجود خداوند دیگر جایی برای انسان نخواهد ماند!

حال اگر پیش از این در بحث پیرامون ویژگی «ربانی‌بودن» اظهار داشته‌ایم که – از یک دیدگاه – مفهوم آن عبارتست از: ربانی‌بودن هدف و مقصد، بدین معنا که برقراری ارتباط نیکو با خداوند، و طلب رضای او، آرمان نهایی انسان و هدف اسلام می‌باشد. همچنانکه گفتیم ربانیت – از دیدگاهی دیگر – به معنای خدائی‌بودن منبع و برنامه می‌باشد، یعنی این که اسلام برنامه‌ای است الهی که مالک و طراح آن فقط خداوند بوده، و نقش پیام‌آوران فقط ابلاغ و اطلاع‌رسانی می‌باشد. لذا معنای این مطلب این خواهد شد که برای انسان جایی وجود ندارد. اصلاً مادام که آرمان نهایی، خداوند و کسب رضایت او باشد، و از سوی دیگر طراحیِ دستورالعمل رسیدن به آن هدف نهایی هم در انحصار خداوند باشد، در این صورت دیگر چه جایگاهی می‌توان برای انسان تصور نمود؟!

حال چنانچه لزوم باورداشتن به قضا و قدر الهی را هم به این‌ها بیفزاییم، دیگر – از دیدگاه آن‌ها – نقش انسان به کلی منتفی خواهد شد، چرا که اثبات تقدیر خداوند به معنای بی‌اعتبارساختن نقش ارادة انسانی، و پذیرش شریعت یزدان به معنای نفی کارآمدی اندیشة بشری می‌باشد. پس با کنارنهادن نقش فکری و ارادی انسان دیگر برای وی چه چیزی خواهد ماند؟ و اصولاً مگر انسان چیزی غیر از اراده و اندیشه می‌باشد؟!

این است عامل نگرانی و ناآرامی فکری برخی مردم که با اتکا به دیدگاه «جبرگرایی» در بحث قضا و قدر و با تکیه به نگرش «اخباریگری» در فقه و شریعت – که نادرستی این دو نگرش را بعداً بیان خواهیم نمود – چنان تلقی وارونه و فهم ناصوابی از تقدیر و شریعت خداوند و از ارتباط میان نقش انسان و این مفهوم پیدا کرده‌اند.

انسان همتایی برای خداوند نیست:

باید گفت: که خطای نخست و بنیادین در جهت‌گیری این فراد عبارت است از نگاه به انسان و خدا به عنوان دو همتای رقیب. اینان فراموش کرده‌اند که خداوند کیست؟ و انسان کیست؟

ادامه‌ی متن را از اینجا بخوانید